eitaa logo
°•|از چادرم تــــــا شهـــادت|•°
448 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
1.2هزار ویدیو
67 فایل
بیو❤︎ خاطرات شهیدانه📚 شهدایے های زیبا✨ همسنگرمون🤞🏻💎 @TOLOU_313 گوش شنوا✨👇🏻 https://harfeto.timefriend.net/16349894129995 لفت!؟ پنجاه صلوات رفیق🥲 کپی؟! واجب☺️ هدف شادی دل امام زمانمونه!!! زشته حرام باشه رفیق!❥
مشاهده در ایتا
دانلود
°•|از چادرم تــــــا شهـــادت|•°
~ #رمان #پارت_اول #چشمانت_حرف_هایت_را_میگویند از کلاس اومدم بیرون و به سمت محوطه ی دانشگاه رفتم
- آقای علی پور لطفا از این به بعد از صحت داشتن افکارتون باخبر بشین بعد در موردش سوال کنین. الانم من باید برم دیرم شده . یاعلی ... من رفتم و او را با قیافه ی مات و مبهوت تنها گذاشتم . چرا براش مهم بود که نظر من در موردش چیه ؟ استغفرالله ... استغفاری کردم و یاد قول و قرارم با خودم افتادم که نباید به نامحرمی فکر کنم ... + به به ! راحله خانوم . پارسال آشنا ، امسال هیچی ! فاطمه بود ... بهترین دوستم . دوای دردم پیش خودش بود . + خب حالا چرا تو فکری ؟ - فاطمه جانم ! من الان هیچی نمی گم که باز یادم نیفته ولی تو یه کاری بکن حواسم پرت باشه ... + آهان ! به گمونم راحله خانم به نامحرما فکر کردن ... - هعی ... چی بگم ؟ چادرم را محکم تر گرفتم و با فاطمه قدم زدیم ... اصلا یادم رفته بود که میخواستم تاکسی بگیرم ! - فاطمه ؟ + جان فاطمه ؟ -‌ بریم کتاب بخریم ؟ + کتاب ؟ الان ؟ - آره خیلی وقته یه کتاب درست حسابی نخوندم . + باشه هر جور میدونی ... رفتیم توی کتاب فروشی ... من و فاطمه وقتی پامون رو توی کتابفروشی ها میگذاشتیم میرفتیم سروقت کتابای شهدایی ... رفیق شهید من و فاطمه شهید حججی بودن : داداش محسن ~ لد یکی از کتابا جذبم کرد ... هم اسمش و هم جلدش ... یه انار ... یادت باشد ... عاشقانه ترین کاتاب مدافعان حرم ... همون رو برداشتم ... فاطمه هم کتاب خانم کارکوب رو برداشت . پولش رو حساب کردیم و زدیم بیرون ... + چرا نزاشتی دو تا کتاب بردارم ؟ این خوراک دو ساعتمه ... - اگه خوراک دوساعت شماس ، خوراک نیم ساعت منه ولی ، باید حساب شده بخونیم ... باید همشو یاد بگیریم و توی زندگیمون به کار ببریم ... بہ قلم 👈🏻 ریحانہ ربانے @Witness ☺️