قوس شخصیتی (Character Arc) 💢
🌼قوس شخصیتی
~ آرک یا قوس شخصیت، روند تغییراتیه که شخصیت میکنه. اتفاقاتی که براش میافتن یا کنکاش درونی، کمکم تغییرش میدن.
~ تغییر شخصیتها قلب داستانه. سفر از یک نقطهی روحی/احساسی/عقلی به نقطهی دیگه.
🌼 فرق قوس شخصیتی با پیرنگ
~ توضیح پیرنگ
~ پیرنگ روند علت و معلولی داستان رو نشون میده، اما قوس شخصیتی تغییرها رو. دربارهی شخصیتهاست و تحول اونها.
🌼فرق قوس شخصیتی با سفر قهرمان
~ سفر قهرمان برای شخصیت اصلی داستانه. شاید شخصیت اصلی به اون معنا «قهرمان» نباشه، شاید بداخلاق و معتاد و بدبخت باشه، اما هنوز قهرمان داستان محسوب میشه و میتونه سفری درونی رو طی کنه.
~ اما قوس شخصیت میتونه برای هر شخصیتی پیش بیاد، از شرور گرفته تا قهرمان.
نکته❗️
لزومی نداره همه شخصیتها در طی داستان تغییر کنن.
#چطور_بنویسیم
🏠‧₊˚@WriteClub
باشگاه نویسندگی.
قوس شخصیتی (Character Arc) 💢 🌼قوس شخصیتی ~ آرک یا قوس شخصیت، روند تغییراتیه که شخصیت میکنه. اتفا
سه مرحلهی اصلیِ قوس شخصیتی🤍
🪧هدف: هر شخصیتی باید هدفی داشته باشه، مثل عاشق شدن یا کسب درآمد. بههرحال، در راه رسیدن به این هدف با موانعی روبهرو میشه.
🧷دروغ: شخصیت یک باور غلط ریشه ای و عمیق در مورد خود یا جهان داره که باعث میشه به نتیجه مد نظر نرسه. برای رسیدن به هدفش، باید به دروغ غلبه کنه و اون رو بشناسه.
✉️حقیقت: در تغییر مثبت، هدف شخصیت خودسازیه. زمانی محقق میشه که شخصیت داستان دروغ رو نفی کنه و حقیقت رو بپذیره.
❗️مثال: اسپویل از «هابیت»❗️
«هابیت» اثر جی. آر. آر. تالکین
🪧هدف: کمک به دورفها برای پس گرفتن گنجی که اسماگ دزدیده و محافظت میکنه.
🧷دروغ: هابیتها متعلق به شایرند، نه دنیای خارج که خطرناکه.
✉️حقیقت: قهرمانی به همان اندازه که به معنی مقابله با خطراته، به معنی داشتن قدرت درونی برای پیروی از اصول اخلاقی در هنگام رویارویی با مشکلات هم هست.
#چطور_بنویسیم
🏠‧₊˚@WriteClub
جوکر: دیوانگی، همونطور که میدونی، مثل... جاذبهست. کل چیزی که لازمه یه هُل کوچولوئه!
~ آهسته دیوانه شدن شخصیت، این یکی از تروپها/قوسهای شخصیتی محبوب خوانندههاست.🥴☝️
~ نوشتنش میتونه سخت باشه، پس میتونید از این پیشنهادها بهره ببرید!
#دیالوگ
#شخصیت_پردازی
#مقالهیشخصیتدیوانه
🏠‧₊˚@WriteClub
باشگاه نویسندگی.
جوکر: دیوانگی، همونطور که میدونی، مثل... جاذبهست. کل چیزی که لازمه یه هُل کوچولوئه! ~ آهسته دیو
1️⃣ بذارید شخصیت هدفی داشته باشه.
🌥🥀هدفی که حداقل از نظر اون، رسیدن بهش نیازمندِ قدرت و نیروی فاسدکنندهی داستانه.
این هدف رو میشه به سادگی اینطور تعریف کرد: «میخوام حاکم دنیا بشم» یا یه خرده پیچیدهتر: «نیاز دارم که از شخص خاصی به شیوه خاصی انتقام بگیرم وگرنه راضی نخواهم بود». مطمئن بشید که کارهای شخصیت برای رسیدن به هدفشاند.
2️⃣به نوشتن کشمکشهای درونی عادت کنید.
🌥🥀کشمکش درونی راه خوبیه که نشون بدید شخصیت به دو مسیر متفاوت کشیده میشه.
3️⃣ بذارید شخصیت فکر کنه داره کار خوبی انجام میده.
🌥🥀حتی اگه اینطور نیست. مخصوصاً اگه اینطور نیست.
4️⃣ بذارید قدرت فاسدکننده چنان جذاب باشه که شخصیت نتونه در برابر استفاده ازش مقاومت کنه.
🌥🥀این قدرتِ فاسدکننده میتونه قدرتی فراطبیعی باشه، یا قدرت سیاسی باشه، یا جادوی سیاه، یا چیزی مثل حلقهای که «گالوم» در سری «ارباب حلقهها» اونقدر آرزوش رو داشت. قدرتِ فاسدکننده لازم نیست به معنای واقعی کلمه نوعی نیروی والاتر باشه؛ میتونه به سادگی مواد مخدر باشه که شخصیت بیشتر و بیشتر وسواسش رو پیدا میکنه. شاید صرفاً گذر زمان در شرایط سخت شخصیت رو به دیوانگی بکشونه.
5️⃣از اینکه آروم آروم پیش برید، نترسید.
🌥🥀شخصیتها آرومآروم به سمت دیوانگی میرن، با کله سمتش نمیجهن. بذارید خرامانخرامان در این مسیر پیش برن.
دیوانگیِ ناگهانی میتونه نتیجهی رخداد فاجعهبار باشه و در مدت زمان کوتاهتری رخ میده.
6️⃣معمولاً سرنوشت این شخصیتها اگه رستگاری نباشه، مرگه.
🌥🥀شخصیتِ دیوانهشده معمولاً متزلزله و خودش رو نابود میکنه. میتونه در نهایت قوس رستگاری داشته باشه، اما خیلی وقتها هم سرنوشت غمانگیزتری داره. البته به ژانر داستانتون و پیرنگش بستگی داره، میتونید بهجای اینقدر جدی بودن حتی دیوانگی رو مایهی خنده بکنید.
#شخصیت_پردازی
#مقالهیشخصیتدیوانه
🏠‧₊˚@WriteClub
آسمان در غمِ از دست دادنِ خورشید، غم آن هجر را با رویاندنِ ماه بر اهل خود به نسیان میسپارد.
باد آوازِ ناله را به سر داد و به سویِ ناکجا آباد نوید میدهد که شاید روشناییِ روز نزدیك است.
میشنوی؟ صدایِ شیون و زاریِ مرغانِ تاریكمغز را؟ آنانی که سر در برف دارند و روشنایی برایشان افسانه است و چون موریانههایی که بر دسترنج دیگران حملهور شدند و آوایی مسحور روحشان را خریده است و بی توجه به هیچچیز تنها به فرورفتن ادامه میدهند تا زمانِ مرگ! غریقِ سیهبختیِ مهآلودِ خود شدند و فروغ را نمیشناسند. در این دریایِ خاکستریِ گرگومیش، ما از کدامین صداییم؟ صدایِ نور و آفتابی دمِ غروب یا که سیاهیِ آن شبی که بشارتِ روشناییای بی انتها را میدهد؟
نویسنده؛ پارادوکس🎭
#باشگاه_نویسندگی
🏠‧₊˚@WriteClub
باشگاه نویسندگی.
1️⃣ بذارید شخصیت هدفی داشته باشه. 🌥🥀هدفی که حداقل از نظر اون، رسیدن بهش نیازمندِ قدرت و نیروی فاسدکن
💬☝🏻راههایی که نشون بدید چطور شخصیت آهسته دیوانه میشه:
۱- پیشآگاهی دادن.
۲- رفتارهاش.
۳- حرفهاش.
۴- رویاهاش.
۵- توهم و گیجی.
نکته❗️
«دیوانگی» هرکس میتونه از دیگری متفاوت باشه و باعث رفتارهای گوناگونی بشه.
نکته❗️
برای نشون دادن بیماریها و اختلالهای روانی، مثل پیتیاسدی و... تحقیق کنید.
🗯👥️نمونههایی از شخصیتهای آرامآرام دیوانهشده در آثار داستانی:
- در کتاب «و دیگر هیچکس نماند» اثر «آگاتا کریستی»، کمکم ویرا کلیثورن پر از شرم و پارانویا و از لحاظ روانی شکسته میشه.
- در «هری پاتر و یادگاران مرگ» اثر «جی. کی. رولینگ»، به گردن انداختن جانپیچ باعث تغییر رفتار و پرخاش میشه و زیاد نگه داشتنش میتونه منجر به دیوانگی بشه.
- در کتاب «درخشش» اثر «استیون کینگ»، جک تورنس در ابتدا آدمی عادیه که کمکم دیوانه میشه.
- جوکر در ابتدای فیلم «جوکر ۲۰۱۹» به کارگردانی «تاد فیلیپس» به نظر آدمی عادی میرسه و در طول داستان کمکم به سوی دیوانگی سُر میخوره.
- ذهن سارا در فیلم «مرثیهای برای یک رویا» به کارگردانی «دارن ارنوفسکی» تحت تاثیر مواد مخدر آشفتهتر و آشفتهتر میشه.
#شخصیت_پردازی
#مقالهیشخصیتدیوانه
🏠‧₊˚@WriteClub
3.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
و آنها نویسنده میشوند..✍️🏼
🏠‧₊˚@WriteClub
باشگاه نویسندگی.
سه مرحلهی اصلیِ قوس شخصیتی🤍 🪧هدف: هر شخصیتی باید هدفی داشته باشه، مثل عاشق شدن یا کسب درآمد. بههر
چهار نوع مهم قوس شخصیتی🤍:
⛴دگردیسی:
در این قوس، شخصیت عادی به موانع بیرونی و عیبهای درونیش غلبه میکنه تا فرد بهتری بشه، در انتهای داستان هم به قهرمان تبدیل میشه. بیشتر برای داستانهای حماسی استفاده میشه و ساختار سفر قهرمان رو داره.
~ مثال:
هری پاتر در آغاز پسر یتیمیه که با فامیلهای بدجنسش با بیچارگی زندگی میکنه. تا انتها قدرت درونیش رو کشف میکنه، چیزهای زیادی یاد میگیره و ناجی دنیای جادوگری میشه.
🍙قوس شخصیتی مثبت:
مشابه دگردیسیه اما اونقدر دراماتیک نیست. در این تغییر، شخصیت طی داستان تغییرهای مثبتی میکنه. معمولا در ابتدا دیدگاه منفی داره اما به مرور زاویهدیدش تغییر میکنه و مثبت میشه.
~ مثال: در کتاب سرود کریسمس، ابنزر اسکروج آدم پولدار و خسیسیه که به مرور دیدگاهش تغییر میکنه و به شخص بخشندهای تبدیل میشه.
🫐قوس شخصیتی منفی:
این دفعه شخصیت به مرور زمان تغییرهای منفی میکنه. معمولا در ابتدا خوب و خیرخواهه اما به مرور بدبین و شیطانی میشه.
~ مثال: والتر وایت در سریال «Breaking Bad»، معلم شیمی بدشانسیه که نمیتونه پول کافی برای خانوادهش بیاره. تا انتها به اصول اخلاقی خودش خیانت میکنه و سازنده مواد مخدر میشه.
🇬🇷مسطح یا ثابت (Flat/Static):
شخصیت از اول حقیقتی رو میدونه. داستان ممکنه اینطور باشه که شخصیت پس از گذر از موانعی، اون حقیقت رو به بقیه نشون بده، دنیا رو بهتر کنه و مسئله حل بشه. یا اینکه اون حقیقت رو زیر سوال ببره و بهش شک کنه.
~ مثال: در انیمهی «نیوشیکا از درهی باد»، نیوشیکا بر خلاف بقیه به حشرات و جنگل مسموم احترام قائله. میخواد دیگران با دنیاشون همزیستی کنن و کشمکش دنیاش [خشونت و فساد] رو حل میکنه.
❗️ نکته:
شخصیت شرلوک هولمز هم مسطحه. اون ویژگیهای شخصیتی خاصی داره و پا ازشون فراتر نمیذاره و طی ماجراهاش تغییر کمی در وجودش میبینیم. اما این ویژگیش نقطه ضعف نیست، بلکه نقطه قوته، چون ثباتش عامل اصلی محبوبیت و نمادین بودنشه.
❗️نکته:
گاهی نوع اول و دوم یکی حساب میشن.
#چطور_بنویسیم
🏠‧₊˚@WriteClub
روح نواز است.. نه؟
سالگرد ازدواجِ حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمهی زهرا سلام الله علیها مبارک باد🤍
#ذی_الحجه
🏠‧₊˚@WriteClub