باشگاه نویسندگی.
1️⃣ بذارید شخصیت هدفی داشته باشه. 🌥🥀هدفی که حداقل از نظر اون، رسیدن بهش نیازمندِ قدرت و نیروی فاسدکن
💬☝🏻راههایی که نشون بدید چطور شخصیت آهسته دیوانه میشه:
۱- پیشآگاهی دادن.
۲- رفتارهاش.
۳- حرفهاش.
۴- رویاهاش.
۵- توهم و گیجی.
نکته❗️
«دیوانگی» هرکس میتونه از دیگری متفاوت باشه و باعث رفتارهای گوناگونی بشه.
نکته❗️
برای نشون دادن بیماریها و اختلالهای روانی، مثل پیتیاسدی و... تحقیق کنید.
🗯👥️نمونههایی از شخصیتهای آرامآرام دیوانهشده در آثار داستانی:
- در کتاب «و دیگر هیچکس نماند» اثر «آگاتا کریستی»، کمکم ویرا کلیثورن پر از شرم و پارانویا و از لحاظ روانی شکسته میشه.
- در «هری پاتر و یادگاران مرگ» اثر «جی. کی. رولینگ»، به گردن انداختن جانپیچ باعث تغییر رفتار و پرخاش میشه و زیاد نگه داشتنش میتونه منجر به دیوانگی بشه.
- در کتاب «درخشش» اثر «استیون کینگ»، جک تورنس در ابتدا آدمی عادیه که کمکم دیوانه میشه.
- جوکر در ابتدای فیلم «جوکر ۲۰۱۹» به کارگردانی «تاد فیلیپس» به نظر آدمی عادی میرسه و در طول داستان کمکم به سوی دیوانگی سُر میخوره.
- ذهن سارا در فیلم «مرثیهای برای یک رویا» به کارگردانی «دارن ارنوفسکی» تحت تاثیر مواد مخدر آشفتهتر و آشفتهتر میشه.
#شخصیت_پردازی
#مقالهیشخصیتدیوانه
🏠‧₊˚@WriteClub
3.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
و آنها نویسنده میشوند..✍️🏼
🏠‧₊˚@WriteClub
باشگاه نویسندگی.
سه مرحلهی اصلیِ قوس شخصیتی🤍 🪧هدف: هر شخصیتی باید هدفی داشته باشه، مثل عاشق شدن یا کسب درآمد. بههر
چهار نوع مهم قوس شخصیتی🤍:
⛴دگردیسی:
در این قوس، شخصیت عادی به موانع بیرونی و عیبهای درونیش غلبه میکنه تا فرد بهتری بشه، در انتهای داستان هم به قهرمان تبدیل میشه. بیشتر برای داستانهای حماسی استفاده میشه و ساختار سفر قهرمان رو داره.
~ مثال:
هری پاتر در آغاز پسر یتیمیه که با فامیلهای بدجنسش با بیچارگی زندگی میکنه. تا انتها قدرت درونیش رو کشف میکنه، چیزهای زیادی یاد میگیره و ناجی دنیای جادوگری میشه.
🍙قوس شخصیتی مثبت:
مشابه دگردیسیه اما اونقدر دراماتیک نیست. در این تغییر، شخصیت طی داستان تغییرهای مثبتی میکنه. معمولا در ابتدا دیدگاه منفی داره اما به مرور زاویهدیدش تغییر میکنه و مثبت میشه.
~ مثال: در کتاب سرود کریسمس، ابنزر اسکروج آدم پولدار و خسیسیه که به مرور دیدگاهش تغییر میکنه و به شخص بخشندهای تبدیل میشه.
🫐قوس شخصیتی منفی:
این دفعه شخصیت به مرور زمان تغییرهای منفی میکنه. معمولا در ابتدا خوب و خیرخواهه اما به مرور بدبین و شیطانی میشه.
~ مثال: والتر وایت در سریال «Breaking Bad»، معلم شیمی بدشانسیه که نمیتونه پول کافی برای خانوادهش بیاره. تا انتها به اصول اخلاقی خودش خیانت میکنه و سازنده مواد مخدر میشه.
🇬🇷مسطح یا ثابت (Flat/Static):
شخصیت از اول حقیقتی رو میدونه. داستان ممکنه اینطور باشه که شخصیت پس از گذر از موانعی، اون حقیقت رو به بقیه نشون بده، دنیا رو بهتر کنه و مسئله حل بشه. یا اینکه اون حقیقت رو زیر سوال ببره و بهش شک کنه.
~ مثال: در انیمهی «نیوشیکا از درهی باد»، نیوشیکا بر خلاف بقیه به حشرات و جنگل مسموم احترام قائله. میخواد دیگران با دنیاشون همزیستی کنن و کشمکش دنیاش [خشونت و فساد] رو حل میکنه.
❗️ نکته:
شخصیت شرلوک هولمز هم مسطحه. اون ویژگیهای شخصیتی خاصی داره و پا ازشون فراتر نمیذاره و طی ماجراهاش تغییر کمی در وجودش میبینیم. اما این ویژگیش نقطه ضعف نیست، بلکه نقطه قوته، چون ثباتش عامل اصلی محبوبیت و نمادین بودنشه.
❗️نکته:
گاهی نوع اول و دوم یکی حساب میشن.
#چطور_بنویسیم
🏠‧₊˚@WriteClub
روح نواز است.. نه؟
سالگرد ازدواجِ حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمهی زهرا سلام الله علیها مبارک باد🤍
#ذی_الحجه
🏠‧₊˚@WriteClub
👥️💌صحنههای عاشقانه یا پر سوز و گداز باید کوتاه باشند، البته نه صرفا به دلیل عفت قلم و چیزهای دیگر، بلکه به این سبب که صحنههای طولانی از این دست ممکن است ناگهان خندهدار یا احمقانه جلوه کنند.
#صحنه_پردازی
#چطور_بنویسیم
🏠‧₊˚@WriteClub
امشب میخوایم راجع به این صحبت کنیم
که چطور یه داستان عاشقانه بنویسیم؛💗🦊
WhereToRead
~ به دلایل زیادی باید یاد بگیرید چطور رمان عاشقانه بنویسید. یکیش اینکه ژانر عاشقانه به شدت محبوب و سودآوره. طبق آمار سال ۲۰۱۵، کتابهای عاشقانه در آمریکا برای ناشران و نویسندگان مستقل، سالیانه بیش از ۱.۰۸ میلیارد دلار درآورده.
#چطور_بنویسیم
#مقالهیداستانعاشقانه
🏠‧₊˚@WriteClub
باشگاه نویسندگی.
امشب میخوایم راجع به این صحبت کنیم که چطور یه داستان عاشقانه بنویسیم؛💗🦊 WhereToRead ~ به دلایل
🌸🍒تفاوت رمنس و رمانتیک
~ اول باید تفاوت بین «رمنس» که ژانره و زیرژانر داره، و «کتاب رمانتیک» رو یاد بگیرید.
(توی فارسی به هردو میگیم عاشقانه در حالی که نویسنده از هم تفکیکشون داده.)
🍒ژانر رمنس، ویژگیهای مشخص و ویژهی خودش رو داره. ناشران مخصوص رمان عاشقانه، مثل هارلی کویین (ناشر کتاب آمریکایی) کتابها رو دستهبندی میکنن و راهنمای محتوای داستانهای هر دسته رو مینویسن.
- مثلا نشر هارلی کویین، دستهبندیای با عنوان «هارلی کویین آتشین» داره و این طوری توصیفش میکنه:
«داغشو دوست داری! کتابهای آتشین هارلی کویین، با قهرمانان قوی و وسوسهانگیز پر از تب و تاباند و عشق مدرن و پرشوری دارند. کتابها بامزه، جذاب و همیشه شهوتانگیزند.»
- از اون طرف دستهبندی «دلگرمکنندههای هارلی کویین» رو داریم؛ کتابهای این دسته کمتر به رابطه جنسی گرایش دارن:
«باید قلبی داشته باشی... کتابهای دلگرمکنندهی هارلی کویین رابطههای سالم و صمیمانه رو نشون میدن که از ارزشهای سنتی و مهم آکنده شدن؛ خونه، خانواده، جامعه و عشق.»
🌸اما در کتاب رمانتیک، لازم نیست به تکتک ویژگیهای ژانر بچسبید. مثلا «گرگ و میش» کتابی یانگادالت[بزرگسالان]¹ شد که سودی حیرتانگیز برای ناشر داشت، چون مخاطبان گستردهتری داشت: هم طرفداران کتابهای فانتزی رو جذب میکرد، هم یانگادالتهای عاشقانه.
- کتاب رمانتیک میتونه ژانرهای مختلفی داشته باشه؛ و لزوما ابزار پیرنگ مشخصی نداره. مطمئن بشید کتابتون طیف گستردهای از مخاطبین رو جذب میکنه. برای این کار باید داستانی قوی و باورپذیر بنویسید.
¹. کتابهای مناسب جوانان، مثلاً ۱۸ تا ۲۵ ساله، یانگادالت یا «بزرگسال جوان» نامیده میشوند.
#چطور_بنویسیم
#مقالهیداستانعاشقانه
🏠‧₊˚@WriteClub
خودم را به بالاترین نقطه باغ رساندم؛ جایی که علفهای هرز تا زانوی آدم میرسیدند و همانطور که پلههای سست آجری به سمت بالا میرفتند، بلندتر میشدند.
آن بالا را دوست داشتم؛ طوری که اگر میتوانستم بخشی از وجود واقعیاش را و نه فقط عکسش، قاب کنم و به دیوار بزنم، ازخداخواسته این کار را میکردم. بالای پلهها، میتوانستم علفهای هرز تیز و گاه برنده را حس کنم که وحشیانه در تلاش بودند تا به درون کفشهایم هجوم بیاورند و هرچند آنها نیت خوبی نداشتند، من مثل زمانی که میان درختان آلبالو و سیب قدم میزدم، از تکتکشان استقبال میکردم.
آنجا تنها جایی بود که آسمان معنا داشت. هوا تاریک بود، ولی همان کورسوی روشنایش از مردمک چشمانم به درونم رخنه میکرد و جانم را با نورش جلا میداد. صدای ستارگان را میشنیدم؛ صدای ستاره قطبی، خوشه پروین و آلفا قنطورس را. نسیم شبانگاهی بود که آواز مستانهشان رو در گوشم نجوا میکرد.
هر چه در پیش چشمانم بود، به یک افسانه میمانست. سمت چپم، سیمی دومتری شده بود محل تلاقی باغ و مزرعه گندم همسایه. آن سوی مرز، خوشههای گندم دست در دست هم میرقصیدند، سگها زوزه میکشیدند و نیمهشب منتظر بود تا در آن سکوت، خودی نشان دهد.
آن طرف باغ، اگر راه را میگرفتی و یک ساعتی پیاده میپیمودی، میرسیدی به شهری که نور چراغ ساختمانهایش از اینجا دیده میشد؛ جهانی دیگر، تمدنی دیگر، انسانهایی دیگر. افسانهها حاکی از این بودند که در آن شهر، دروازهای به سوی بهشت نهفته بود. میدانستم که این حقیقت نداشت، ولی آرزو میکردم که کاش راهی بود تا چنین دروازهای را پیدا میکردم؛ دروازهای که در خیالم به درهای بسته کاروانسرای شهر شباهت داشت.
ناخودآگاه، نگاهم به زیر پایم افتاد. نمیخواستم بروم. نمیخواستم به پایین دیوار برگردم. آنجا غریب بود و پرسروصدا، این بالا اما فرق داشت. پشت مرز این مزرعه، کفشدوزکی جان نمیداد. حق خوشه گندمی پایمال نمیشد. افعیای زهر نمیپاشید. اینجا تنها برای جیرجیرکها بود و علفهای به ظاهر هرز.
نویسنده؛ مهدیه.سین☘️
#باشگاه_نویسندگی
🏠‧₊˚@WriteClub
هفت دستور نویسندگی☝🏻👒
۱. تشبیهها و استعارهها را کنار گذار. من در نخستین کتابی که نوشتم به خود قول دادم چیزی از این قماش به کار نبرم اما در غروبگاهی، در فصل یازدهم، این تعهد را زیر پا نهادم. و هنوز هم هروقت آن را میبینم خجالت میکشم.
۲. داستان نیازمند ضرباهنگ است. بلند بلند آن را برای خود بخوان. اگر بارقهای از سحر و جادو در آن ندیدی، چیزی کسر دارد.
۳. ویرایش مهمترین کار است. تا آنجا که بتوانی حذف کن. آنچه باقی میماند معمولاً جان میپذیرد.
۴. ببین برای نوشتن چه وقتِ روز مناسبترین است و بنویس. اجازه نده هیچچیز مزاحم کارت شود. چه مانعی دارد که آشپزخانه کثیف است.
۵. در انتظار الهام ننشین. انضباط کلید کار است.🌱
۶. به خوانندگانت اعتماد کن. نیاز نیست همهچیز را توضیح بدهی. اگر خودت به راستی چیزی را بدانی، و جان به آن بدمی، آنها هم خواهند دانست.
۷. فراموش نکن، حتی قواعد و ضوابطِ خودت نیز شکستنیاند.
✍️🏼استر فروید
#به_نویسنده
🏠‧₊˚@WriteClub
فاصلهها و نیم فاصلهها در نوشتن 🆒️👾
- می/نمی در تمام فعلها، باید با نیمفاصله به فعل بچسبه.
میرفت☒ می رفت☒ میرفت✓
میگم☒ می گم☒ میگم✓
- کلماتی مثل USB و KFC که به فارسی نوشته میشن، نیمفاصله لازم دارن:
یو اس بی☒ یواسبی✓
کی اف سی☒ کیافسی✓
- گروههای اسمی و کلمات جمع.
چراغ قوه☒ چراغقوه✓
درسها☒ درس ها☒ درسها✓
- ی نکره بعد از حروف مصوت.
نازی ای☒ نازیای✓
ساده ای☒ سادهای✓
- حرف ی (میانجی برای نقشنمای اضافه) و پیشوند بی
کلمه ی☒ کلمهی✓
بی ادب☒ بیادب✓
- تر و ترین (جز بهتر و بهترین)
ساده تر☒ سادهتر✓
عالی ترین☒ عالیترین✓
- بعضی ضمیر و فعلها.
رفته ام☒ رفتهام✓
ماهی اش☒ ماهیاش✓
#نکات_نوشتاری
🏠‧₊˚@WriteClub