یک ساعت بعد از کلاس نشستیم
با استاد عبائی و شربت( فامیلی تقریبی این همشاگردی) راجع به امنیت زنان در کشور خودمون و جوامع غربی صحبت کردیم،
بهشون فیلمهایی با موضوع زنان معرفی کردم،
کتاب قرض گرفتم،
موضوع ارائهم رو برای مقالهی بعدیم انتخاب کردم
و قرار شد گروه این واحد تابستونی باقی بمونه چون این مباحث باید با کیفیت بیشتری بهش پرداخته بشه.
صبحم راضی کننده بود حتی با اینکه یک ساعت دیر اومدم، شب رو نخوابیده و از این فضا هم خسته بودم.
این رو دوست دارم که توی بدترین شرایط و موقعیتهایی که دلت باهاشون نیست، چیزای ارزشمندی پیدا میکنی که گذشته رو باهاشون مرور کنی و آینده رو باهاشون بسازی؛ مثل اندیشهی اساتید ارزشمندی که داشتم.
استاد شریفی، استاد عبداللهی و استاد عبائی.
انگار آدم وقتی تو دل ناخوشیها، خوشیای پیدا میکنه، بیشتر قدرش رو میدونه و بهتر توی ذهنش نگهداریش میکنه.
֙⋆ #خاطره | ناخوشیهایی که دوست دارم
باشگاه نویسندگی.
🖤‧₊˚@WriteClub
0:26
مستان همه افتاده و ساقی نمانده
یک گل برای باغبان باقی نمانده🥀
ادبیّات نمایشی 🎭
تقسیمهایی که از ادب نمایشی در ملل غرب شده، بیشتر در حدود تراژدی و کمدی و درام است که به اختصار میتوان در باب آنها چنین توضیح داد:
۱. تراژدی، تصویر ناکامی اشخاص برجسته است، از جهتی با حماسه پیوند دارد و از گذشتۀ اساطیری یا تاریخی سرچشمه میگیرد و گاه دوری زمان جای خود را به دوری مکان میدهد. هنرمند به جای آنکه از گذشتۀ دور (خواه تاریخی، خواه اساطیری) سخن به میان آورد، از مکانی دور در زمانی نزدیک سخن میگوید. اینکه در تعریف تراژدی گفتهاند: «قهرمانان آن در پایان دچار مرگی دلخراش میشوند، به این معنی است که قهرمانان نتیجۀ اجتنابناپذیر تضادها و تلاشهایی باشد که مسیر داستان آن را به وجود میآورد. هر تراژدی -در آن سوی غمی که تصویر میکند- نشاندهندۀ فتحی دیگر است که در خواننده شور و هیجان میآفریند.
ریشۀ کلمۀ تراژدی به معنی آواز بز Tragedy است (یونانی: تراگودیا) که در تعبیرات مفسّران اسلامی ارسطو (مانند ابنسینا) به گونۀ طراغودیا در آمده است، گویا از ترانهای سرچشمه میگیرد که یونانیان قدیم، هنگام مراسم قربانی دیونیزوس یا در سوگ او میخواندهاند. علاوه بر وحدتهای سهگانه (زمان، مکان، داستان) در تراژدی از طرز بیان موزون و سنگین و موضوعات برجسته (سرنوشت و مسائل ابدی) باید کمک گرفت.
👤 دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی
#ادبیات_نمایشی
🏠‧₊˚@WriteClub
@TheDivanOfLaiyaTheDivanOfLaiya (1).mp3
زمان:
حجم:
4.7M
֙⋆ #لعیاینویسنده | خلاء در داستان
باشگاه نویسندگی.
֙⋆ #لعیاینویسنده | خلاء در داستان
وارد جزئیات شدن خسته کنندهست، اما خلاء رنجآوره.
֙⋆ #لعیاینویسنده | خلاء در داستان
نشانهی یک نویسنده
زمانی که میمیرد، سرد میشود و تاریک،
فقط در نقش راویِ داستان
باقی خواهد ماند؛
اما تو
ای معشوقِ حاضر در داستان
همیشه آنجا میمانی
و نه در جایگاه حبس، بلکه در قرارگاه پرستش.
همانطور که بودی
زنده، شیرین و خروشان.
֙⋆ #لعیا | قدم زدنهای نوشته
🤹🏻چیکار کنم داستانم رو بهخاطر بیارم؟
برای به خاطر آوردن جزئیات داستان به جای ساختن آنها، میتوانید از روشها و تکنیکهای زیر استفاده کنید:
۱- مرور و یادآوری منظم:
به داستانی که نوشتهاید، بارها و بارها رجوع کنید. مرور مداوم به شما کمک میکند جزئیات را به خاطر بسپارید و از ساختن جزئیات جدید جلوگیری کنید.
۲- یادداشتبرداری دقیق:
در حین نوشتن داستان، یادداشتهایی در مورد شخصیتها، مکانها، و رویدادها بردارید. این یادداشتها به شما کمک میکند تا در صورت نیاز به جزئیات برگردید و آنها را به خاطر آورید.
۳- استفاده از نقشهها و نمودارها:
اگر داستان شما پیچیده است و شخصیتهای زیادی دارد، میتوانید از نقشهها، نمودارها، یا جداول استفاده کنید تا ارتباطات و جزئیات داستان را به خاطر داشته باشید.
۴- تمرکز بر ذهنآگاهی:
تمرکز و توجه کامل به هنگام نوشتن و مرور داستان به شما کمک میکند جزئیات را بهتر در ذهن نگه دارید. ذهنآگاهی در حین نوشتن، فرآیند به خاطر سپردن را تقویت میکند.
🏠‧₊˚@WriteClub
WhereToRead
چطور کشمکش شخصیت علیه جامعه رو بنویسیم؟🥊👥️
کشمکش داستانت رو جلو میبره، تنش و درام ایجاد میکنه و خواننده رو علاقهمند نگه میداره. شخصیتها رو به چالش میکشه، باعث رشد و تغییرشون میشه، بهای شکست ایجاد میکنه و در نهایت داستان رو جذابتر و بهیادموندنیتر میکنه.
کشمکش شخصیت علیه جامعه به این صورته که عقاید، ارزشها یا کُنشهای شخصیت با هنجارها و قوانین و انتظارات جامعهش تضاد دارن.
● انواع این کشمکشها:
سرکوب سیاسی
نابرابری طبقاتی
انتظارات فرهنگی
آزادیهای شهروندی
نقشهای جنسیتی
تبعیض قومی و نژادی
آزادی مذهبی
مشکلات محیطی
● نمونههایی از نمایش دادن این کشمکش در ادبیات:
• کشتن مرغ مقلد اثر هارپر لی (تبعیض نژادی)
• ۱۹۸۴ اثر جورج اورول (سرکوب سیاسی)
• چتر سبز اثر ریچارد پاورز (محیطی)
● خلق شخصیت
هنگام خلق شخصیت مثل هر شخصیت دیگهای بهش نقص و خواسته و نیاز بدید. اون هنگام شورش علیه جامعه باید با کشمکشهای درونیش هم کنار بیاد.
علیه چه ارزشهایی شورش میکنه؟ مهارتها و نقصها و گذشتهش چطور روی تواناییش برای شورش تاثیر میذارن؟
● پایان داستان
کشمکش چطور حل میشه - یا نمیشه؟ شخصیت اصلی میتونه با وجود سرکوب جامعه به اهدافش برسه، جایگزین پیدا کنه یا تغییری درونی رو تجربه کنه.
همیشه نیازی نیست جامعه رو تغییر بده. میتونه آرک شخصیتی خودش رو کامل کنه و جایگاهش در جامعه رو بپذیره. بههرحال، پایانی بنویسید که در اون سفر درونی شخصیت به پایانی رضایتبخش و باورپذیر برسه و مضامین رمانتون رو برجسته کنه.
#چطور_بنویسیم
🏠‧₊˚@WriteClub
2.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بندیکت کامبربچ در کنسرت خیریه «با هم برای فلسطین» شعر محمود درویش را خواند:
«بر این سرزمین چیزی هست شایسته زیستن
بر این سرزمین، بانوی سرزمینها،
آغاز آغازها
پایان پایانها
که فلسطیناش نام بود
که فلسطیناش از این پس نام گشت
سرزمین من، بانوی من!
مرا، چون تو بانوی منی، زندگی شایسته است.»
#فلسطین
🏠‧₊˚@WriteClub