eitaa logo
باشگاه نویسندگی.
1.4هزار دنبال‌کننده
271 عکس
54 ویدیو
10 فایل
'به نام خدا' . اینجا هستم تا بهت کمک کنم که همیشه بنویسی. پا به پای هم‌ باشیم، اینجا باهام حرف بزن: https://daigo.ir/secret/920567090
مشاهده در ایتا
دانلود
آنجاکه تو، نه اندازه‌هايت را فهميدى و نه ارزش‌هايت را پيدا كردى و نه برنامه‌هايت را مشخص كردى، از دست‌رفته‌اى و در ضلال و سردرگمى هستى. و اينجاست كه هر صدايى تو را مى‌برد و در هر بساطى چشم مى‌دوزى كه مبادا چيزى را از دست بدهى و اينجاست كه تو به هر دعوتى جواب مى‌دهى و خيلى راحت، گام بر مى‌دارى و ثقل و سنگينى هم نخواهى داشت و در برابر هر دميدن و تحريكى، برافروخته و غضبناك مى‌شوى و آنچه را كه براى تو و در حوزه‌ى تو نبوده، عهده‌دار و مالك مى‌شوى. ֙⋆ | روزهای فاطمه سلام‌الله‌علیها، علی‌ صفایی حائری
🤍🌱.
باشگاه نویسندگی.
در این گیرودار، از آن سرِ شهر، مردی مؤمن و مبارز دوان‌دوان آمد و گفت: «آی همشهری‌ها، دنباله‌روِ این پیامبران باشید. دنبال‌روِ افرادی باشید که در رساندن پیام خدا مزدی از شما نمی‌خواهند و در راه درست‌اند. آخر، چرا کسی را نپرستم که مرا آفریده است و شما هم به‌سوی او برگردانده می‌شوید؟! 0:45 آن‌وقت بیایم به‌جای خدا، معبودهایی را بپرستم که اگر خدای رحمان بخواهد ضرری به من بزند، نه پادرمیانی‌شان به‌دردم می‌خورَد و نه از مهلکه نجاتم می‌دهند؟! در‌آن‌صورت من غرق گمراهی هستم! بنابراین رسماً اعلام می‌کنم که من به خدا ایمان آورده‌ام. شما پیامبران شاهد باشید.» آخرش شهیدش کردند! به او گفته شد: «به بهشت وارد شو.» گفت: «ای‌کاش قوم من می‌دانستند که خدا مرا آمرزید و تکریم و تجلیلم کرد.» بعد از شهادتش، برای نابودی قومش سپاه آسمانی فرو نفرستادیم. کلاً برای عذاب‌دادن قومی، لشکر فرو نفرستاده‌ایم؛ بلکه عذابشان غرّشی وحشت‌زا بود و تمام! همگی درجا خشکشان زد! افسوس بر مردم! که هر پیامبری برای راهنمایی‌شان آمد، بدون استثنا، به مسخره‌اش گرفتند. ֙⋆ | یاسین
باشگاه نویسندگی.
در این گیرودار، از آن سرِ شهر، مردی مؤمن و مبارز دوان‌دوان آمد و گفت: «آی همشهری‌ها، دنباله‌روِ این
وقتی داریم راجع به زنده بودن قرآن‌ و جاری بودنش‌ توی زندگی‌هامون حرف می‌زنیم، دقیقا به همین مسئله اشاره داریم که باید یاد گرفت هرچیزی که در گذشته اتفاق افتاده رو با دنیای امروزی‌ مطابقت بدیم. مسئله‌ی پرستش‌ِ غیر از خدا، فقط درباره‌ی بت‌ها، خورشید و ماه، دیگر‌ انسان‌ها و حیوانات نیست. پرستش‌ غیر، یعنی قدم برداری برای جلب رضایت‌ کسی جز خدا. یعنی ترجیح لبخند دیگران به لبخند خدا. یعنی برانگیخته کردن‌ اون، در کنار خاطره ساختن برای دیگران‌. [ همراهی با دیگران از نظر قرآن عیب نیست؛ خوشحال‌ کردنشونم. اما تا وقتی که این مسیر‌ برای خدا و خلقِ خدا باشه، نه برای خودت‌ و کسایی‌ که می‌خوای از تو راضی باشن. باید توی این فاصله‌ی بین وجود تو و اون دیگری، خدا همواره حضور داشته باشه.] حالا در پیِ این باید‌ برای خدا باشه، چی هست؟ سعادت. جلب رضایت‌ دیگران ثمره‌ای نداره جز تغذیه‌ی غرورت، برطرف کردن لحظه‌ای کمبود‌هات، تجربه‌ی آنی‌ِ "من آدم خوبیم"؛ اما فقط آدم خوبیم. پس ثمره‌ی این خوبی‌ چی هست؟ چرا باید خوب باشم؟ اینجاست که رضایت‌ خدا ارجحیت پیدا می‌کنه. تو وقتی برای لبخندِ اون بالایی می‌بخشی، دست‌گیری می‌کنی، همنشینی می‌کنی و همراهی، اونجا سعادت حاصل میشه. - دیگه توقع نداری اون طرف بهت چیزی بده، تو با خدا معامله کردی. - عشقت‌ رو تقسیم‌ نکردی و بخشیش‌ رو در بلاتکلیفی نذاشتی، همش دست خداست و تو می‌دونی اون بهترین امانت‌دارِ عشقه‌. - آرامش داری و برای انتظارات‌ رنگارنگ مردم کار نمی‌کنی، فقط یک معشوق رو انتخاب کردی که از تو چیزی جز خوش‌بختی خودت نمی‌خواد.[ درحالی که مردم خوش‌بختی‌ خودشون رو آرزو دارن، نه تورو!] کار خدا از خود گذشتگی‌ برای تو نیست، ارزش حقیقی تورو دونسته‌. و به همین خاطره که نه آرزو، بلکه‌ وعده‌ی رسیدن تو به رستگاری رو داده‌. اگر رنگ‌ِ اون رو چه با قلم، چه با دست و با پاشش‌ سطل‌، به زندگیت‌ بزنی. ֙⋆ | امانت‌دارِ عشق