eitaa logo
حفظ آثار شهدای دستجرد
591 دنبال‌کننده
19.6هزار عکس
4.4هزار ویدیو
40 فایل
این کانال برای حفظ آثار و روایات و اطلاع رسانی از مراسمات و برنامه های فرهنگی شهدای دستجرد جرقویه اصفهان ایجاد گردید خادم کانال شهدا @Aalmas_shohada لینک پیج حفظ آثارشهدای دستجرد در روبینو https://rubika.ir/almas1397f
مشاهده در ایتا
دانلود
✨بسم رب الشهدا ✨ ❣هر چه امروز کشور ما دارد وهر چه در آینده به دست بیاورد به برکت خون شما است🌷 ... ✋💔 کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
🌷 🌷 !! 🌷حاج قاسم،‌ توی میدان نبرد به حدود شرعی و حق‌الناس توجه داشت. اگر در مناطق آزاد شده سوریه یا عراق مجبور بود وارد خانه‌ای شود، مقید بود دِینی به گردنش نماند. مثلاً وقتی بوکمال سوریه آزاد شد و می‌خواستند از خانه‌ای برای مقر فرماندهی استفاده کنند، حاج قاسم دستور داد وسایل خانه را توی یکی از اتاق‌ها بگذارند و درِ اتاق را قفل کنند. در جایی دیگر در نامه‌ای به صاحب خانه‌ای در سوریه نوشته بود: "من.... 🌷"من برادر کوچک شما، قاسم سلیمانی هستم. حتماً مرا می‌شناسید. ما به اهل سنت در همه‌جا خدمات زیادی انجام داده‌ایم. من شیعه هستم و شما سنی هستید.... از قرآن کریم و صحیح بخاری و دیگر کتب موجود در خانه شما متوجه شدم که شما انسان‌های با ایمانی هستید. اولاً از شما عذر می‌خواهم و امیدوارم عذر مرا بپذیرید که خانه شما را بدون اجازه استفاده کردیم. ثانیاً هر خسارتی که به منزل شما وارد شده باشد، ما آماده پرداخت آن هستیم. 🌹خاطره ای به یاد سردار دل‌ها، سپهبد حاج قاسم سلیمانی ❌️❌️ ما چه‌کاره‌ایم؟!! ❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج❤️ کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
🌹مصطفی گفت: - سمیه، یکی از بچه های محل مون برای پدرش قمه کشیده،نه اینکه خیال کنی پسر بدیه، نه! اتفاقا بچه باحالیه! به قول خودش شیطون گولش زده. امروز می‌گفت اگه کربلا بره آدم میشه. دلم میخواد پول جور کنم و بفرستمش کربلا. 😳چشم هایم گرد شد: + مصطفی ما خودمون هشتمون گروی نه‌مونه! -میدونم میدونم عزیز، اما خیلی خوب میشد اگه می‌تونستیم بفرستیمش! فکر کن کسی که کار خلافی کرده، به زبان خودش بگه اگر برم کربلا دیگه درست میشم! اشک در چشمانت جمع شد. نقطه ضعفم را می‌دانستی. گفتم: + باشه قبول. ان‌شاالله خدا قبول کنه! - وای عزیزم باورم نمیشه!😌🌱 هر طور بود پول را جور کردیم و او را فرستادیم. وقتی از سفر برگشت. مادرش آمد و کلی از تو تشکر کرد، چون به کلی رفتار پسرش تغییر کرده بود. 📚 کتاب "اسم تو مصطفاست" ، ص ۷۰ کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
حفظ آثار شهدای دستجرد
بعد از سه ماه خدمت در کردستان ما را به اهواز برای عملیاتی اعزام کردند. آنجا هم فرماندهان تا مرا دیدند گفتند این سنش کم است باید برگردد. و من دوباره شروع کردم به گریه و زاری که دلشان را بدست بیاورم بگذارند بمانم. بالاخره گریه هایم کار ساز بود و فرماندهان اجازه دادند بمانم. و قرار شد بعنوان تک تیرانداز در عملیات خیبر شرکت کنم. عملیات خیبر شروع شد روز اول عملیات بود من همراه چندتا از بچه ها داشتیم سنگر می کندیم که ناگهان یک خمپاره به سنگر ما خورد و ترکشهای آن خمپاره به مچ پا و ران پا و مخچه ی سرم اصابت کرد. و من مجروح شدم و دیگر قدرت ایستادن روی پاهایم را نداشتم. و آن لحظه فقط توانستم با غلت خوردن و سینه خیز رفتن ۵۰۰ متری به عقب بروم که خودم را به نیروهای خودی برسانم. یکی از برادرای دستجردی بنام حسن حیدری که دوقلو هم بودند و برادرش حسین هم در جبهه بود اما در قسمت پشت خاکریز خدمت می کرد با من در آن سنگر بود. حسن از پا مجروح شده بود من همین طور که با بدن مجروح سینه خیز بسمت عقب می رفتم صدای حسن می زدم که تو هم مثل من سینه خیز هر طور که هست بیا برویم، اما می گفت: من نمی توانم پایم خیلی درد می کند قدرت حرکت ندارم. صد متری ما عراقی ها بودند و برای ما دست تکان می دادند که تسلیم شوید. من دوست نداشتم اسیر شوم و چندباری صدای حسن حیدری زدم که سینه خیز بیا ولی نتوانست بیاید و آنجا حسن همراه حدود سی نفراز بچه های رزمنده چه سالم چه زخمی همگی اسیر شدند و فقط دو ؛ سه نفرمان که کم و زیاد مجروح بودیم زیر آتش سنگین دشمن توانستیم از آن مهلکه جان بدر ببریم. بعضی از رزمنده ها حسابی مقاومت می کردند و می جنگیدند و بعضیاهم روحیه یا تجربه کافی نداشتند که بتوانند در شرایط سخت درست تصمیم بگیرند بخاطر همین اگر سالم هم بودند تسلیم می شدند. در آن عملیات خیلیا شهید شدند. و شاید از سیصد نفر گردان پنجاه نفر مثل من توانستند نجات پیدا کنند.‌ من با آن قیامتی که به پا شده بود با هر جان کندنی بود خودم را پنجاه متری به پشت خاکریز رساندم و آنجا حسین برادر دوقلوی حسن حیدری مرا دید و پرسید حسن کجاست؟ گفتم: مجروح شد و نتوانست بیاید و ببین دارند عراقی ها کشان کشان می برند و جلوی چشم ما اسیر دشمن شد.‌ بچه ها خیلی دوست داشتند بروند برادرایی که اسیر شده بودند را نجات بدهند اما بقدری آتش دشمن سنگین بود که نمی شد بروی؛ من بخاطر سینه خیزی که روی خاک منطقه رفته بودم بدنم خیلی زخم برداشته بود و زمانی که به جان پناه رسیدم از خستگی و جراحتهای بدنم بیهوش شدم. و دیگر چیزی نفهمیدم؛ بچه های رزمنده ما مجروحان را سوار قایق کردند و به عقب جنگ فرستادند و فردای آن روز مارا با هواپیما به بیمارستان شریعتی مشهد فرستادند. من چند روزی در بیمارستان مشهد بودم. وقتی دکتر آمد گفت: باید عمل شوی تا ترکشهایی که در بدنت جا خوش کرده است را از بدنت خارج کنیم. اما من مخالفت کردم و گفتم: نه دوست ندارم عمل شوم؛ دکتر تعجب کرد و پرسید: چرا؟ گفتم: دوست دارم یادگاری در بدنم داشته باشم. ولی دکتر همچنان اصرار داشت که باید عمل شوم. اما من گفتم: برگ مرخصی مرا امضاء کنید تا بروم. خلاصه بعداز اینکه از بیمارستان مشهد مرخص شدم مرا با هواپیما به تهران آوردند و در تهران هم بلیط اتوبوس تهیه کردم و به اصفهان رفتم و از آنجا به دستجرد رفتم. کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
f2a751a16bac9d16ac4b5c5e33a53250.mp3
1.19M
به مناسبت چهارمین سالگرد امام خمینی رضوان الله تعالی علیه این مداحی توسط آقای آهنگران خوانده شده است و به یاد سالگرد امام که در ماه خرداد است باز نشر داده می شود. یاد امام و یاران شهیدش با ذکر گرامی باد🕊💐 کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✳️فرازی بسیار زیـبـا از استاد 📖سوره مبارکه یـوسـف(علیه السلام) آیه ۶۵ کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
از شــــــــــهدا حاجــــــــــت بگیرید 🕊🌺 🌸یک خانمی که خیلی هم در مسیر شهدا نبوده در گیر مشکلات بسیار زیادی در زندگی بود و زندگیش رو به نابودی و از هم پاشیدگی بوده و در نا امیدی تمام هیچ راه حلی برای مشکلاتش پیدا نمیکرد در روز تشییع پیکر شهید مدافع حرم با دلی شکسته و نا امید از همه جا رو به عکس شهید نموده و چنین گفته: 🌸ای شهید سجاد عفتی اگر شما واقعا شهید راه خدا و امام حسین هستید از خدا بخواهید مشکلات زندگی من حل شود من هم به شما قول میدهم اگر مشکلات زندگیم با توسل به شما حل شود مسیر زندگیم را تغییر میدهم و با حجاب چادری می شوم. 🌸راوی این توسل به شهید قسم می خورد که به فاصله چند روز ،معجزه وار تمامی مشکلات این خانم و خانواده اش حل شده و ایشان طبق قولی که به شهید داده کاملا با حجاب شده و مسیر زندگیش به سمت شهدا تغییر کرده است... معجزه این شهید بزرگوار را خیلی ها عیننا مشاهده نمودند. و حالا این خانم هر چند وقت یکبار برای تشکر و عرض ادب با گل و گلاب به زیارت این شهید بزرگوار می رود... ‎‎‌‌ شهید مدافع حرم🕊🌹 کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
بسمه تعالی 《جلسه هفتگی حسینیه دستجردیها》 جلسه محفل انس با قرآن و سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین شیخ داوود صادقی سه شنبه ۱۴۰۲/۰۳/۲۳ ساعت۳۰ :۲۰ الی ۲۱:۴۵ مکان: بلوار قیام، چهار راه زیبا، حسینیه دستجردیها @hoseiniye_dastjerdiha