eitaa logo
🫂 یواشکی های زندگی💍🔞
21.4هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
2.7هزار ویدیو
9 فایل
تبلیغات پربازده 👇💪🔥 https://eitaa.com/joinchat/4061725027C4a63c54783
مشاهده در ایتا
دانلود
❌🌸 ﺳﺮﻗﺖ ﻣﺮﮔﺒﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺮﺩ ﺳﺎﻟﻤﻨﺪ ﺩﻭ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺧﺪﻣﺎﺗﯽ ﮐﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻗﺘﻞ ﻣﺮﺩ ﺳﺎﻟﻤﻨﺪ ﮔﺎﻭﺻﻨﺪﻭﻕ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺮﻗﺖ ﺑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺑﺎ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﺩﻭﺭﺑﯿﻦ ﻣﺪﺍﺭﺑﺴﺘﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ ﻭ ﺩﺳﺘﮕﯿﺮ ﺷﺪﻧﺪ. ﺑﻪ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﻣﻬﺮ، ﺳﺎﻋﺖ 10 ﻭ 40 ﺩﻗﯿﻘﻪ ﯾﺎﺯﺩﻩ ﺗﯿﺮ ﺍﻣﺴﺎﻝ ﺍﺯ ﻃﺮﯾﻖ ﻣﺮﮐﺰ ﻓﻮﺭﯾﺘﻬﺎﯼ ﭘﻠﯿﺴﯽ 110 ﻭﻗﻮﻉ ﯾﮏ ﻓﻘﺮﻩ ﻗﺘﻞ ﺩﺭ ﺷﻬﺮﺭﯼ، ﺩﻭﻟﺖ ﺁﺑﺎﺩ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺑﻬﺸﺘﯽ ﺑﻪ ﮐﻼﻧﺘﺮﯼ 167 ﺩﻭﻟﺖ ﺁﺑﺎﺩ ﺍﻋﻼﻡ ﺷﺪ ﺑﺎ ﺣﻀﻮﺭ ﻣﺄﻣﻮﺭﺍﻥ ﮐﻼﻧﺘﺮﯼ ﻭ ﺗﯿﻢ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﺻﺤﻨﻪ ﻗﺘﻞ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﺩﻫﻢ ﭘﻠﯿﺲ ﺁﮔﺎﻫﯽ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺑﺰﺭﮒ، ﺩﺭ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﻫﺎﯼ ﺍﻭﻟﯿﻪ ﻣﺸﺨﺺ ﺷﺪ ﻓﺮﺩﯼ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺟﺎﺑﺮ ﻫﺸﺘﺎﺩ ﻭ ﺷﺶ ﺳﺎﻟﻪ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﺩﺳﺖ ﻭﭘﺎﯼ ﻭﯼ ﺑﺴﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﺩﺍﺧﻞ ﺍﺗﺎﻕ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻪ ﻗﺘﻞ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﻫﻤﺴﺮ ﻫﺸﺘﺎﺩ ﺳﺎﻟﻪ ﻭﯼ ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ﮐﻬﻮﻟﺖ ﺳﻦ ﻭ ﻧﺎﺷﻨﻮﺍﯾﯽ ﻭ ﻋﺪﻡ ﺑﯿﻨﺎﯾﯽ ﮐﺎﻓﯽ ﺩﺭ ﺩﺍﺧﻞ ﭘﺬﯾﺮﺍﯾﯽ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺳﺎﺭﻕ ﯾﺎ ﺳﺎﺭﻗﯿﻦ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺳﺮﻗﺖ ﮔﺎﻭﺻﻨﺪﻭﻕ ﻭ ﺍﺭﺗﮑﺎﺏ ﺟﻨﺎﯾﺖ ﺍﺯ ﻣﺤﻞ ﻣﺘﻮﺍﺭﯼ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ. ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﻣﻘﺘﻮﻝ ﻧﯿﺰ ﺩﺭ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺕ ﺑﯿﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻣﻘﺪﺍﺭﯼ ﻃﻼﺟﺎﺕ ﻭ ﻭﺟﻪ ﻧﻘﺪ ﺑﻪ ﺳﺮﻗﺖ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﺑﺎ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﻣﺤﻞ ﺟﻨﺎﯾﺖ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ ﮐﺎﺭﺁﮔﺎﻫﺎﻥ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﺩﻫﻢ ﭘﻠﯿﺲ ﺁﮔﺎﻫﯽ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺑﺰﺭﮒ ﻣﺸﺨﺺ ﺷﺪ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﻘﺘﻮﻝ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﺳﯿﺴﺘﻢ ﺩﻭﺭﺑﯿﻦ ﻣﺪﺍﺭ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻩ ﮐﻪ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﺗﺼﺎﻭﯾﺮ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ، ﺩﻭ ﺟﻮﺍﻥ ﺣﺪﻭﺩ ﺳﯽ ﺳﺎﻟﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺍﻗﺪﺍﻡ ﺑﻪ ﺑﺴﺘﻦ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎﯼ ﻣﻘﺘﻮﻝ ﮐﺮﺩﻧﺪ. ﺁﻧﻬﺎ ﺳﭙﺲ ﻣﺮﺩ ﺳﺎﻟﻤﻨﺪ ﺭﺍ ﺧﻔﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺟﺴﺪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺗﺎﻕ ﺧﻮﺍﺏ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﮐﺮﺩﻧﺪ. ﺩﺯﺩﺍﻥ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺳﺮﻗﺖ ﮔﺎﻭﺻﻨﺪﻭﻕ ﺳﺮﯾﻊ ﺍﺯ ﻣﺤﻞ ﻓﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻧﺤﻮﻩ ﺳﺮﻗﺖ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﺍﺩ، ﻋﺎﻣﻼﻥ ﺟﻨﺎﯾﺖ ﺍﺯ ﻣﺤﻞ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭﯼ ﮔﺎﻭﺻﻨﺪﻭﻕ ﺍﻃﻼﻉ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﻗﻮﯼ ﺑﺎ ﻣﻘﺘﻮﻝ ﺁﺷﻨﺎ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ. ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﺩﺭ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺕ ﻣﯿﺪﺍﻧﯽ ﻭ ﭘﻠﯿﺴﯽ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻣﻘﺘﻮﻝ، ﺁﻧﻬﺎ ﻣﻮﻓﻖ ﺑﻪ ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻫﺎﯼ ﺟﻤﻌﻪ ﺑﯿﺴﺖ ﻭ ﭘﻨﺞ ﺳﺎﻟﻪ ﻭ ﻋﺒﺪﺍﻟﻪ ﺳﯽ ﺳﺎﻟﻪ ﺷﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺣﺪﻭﺩ ﯾﮏ ﻫﻔﺘﻪ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺟﻨﺎﯾﺖ ﺑﺎ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻧﯿﺮﻭﯼ ﺧﺪﻣﺎﺗﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺎﺭ ﺩﺭ ﻣﻨﺰﻝ، ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺭﻭﺯﺍﻧﻪ ﺍﺳﺘﺨﺪﺍﻡ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﻋﻀﺎﯼ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻣﻘﺘﻮﻝ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﺗﺼﺎﻭﯾﺮ ﺩﻭﺭﺑﯿﻦ ﻫﺎﯼ ﻣﺪﺍﺭﺑﺴﺘﻪ ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﺟﻤﻌﻪ ﻭ ﻋﺒﺪﺍﻟﻪ ﺭﺍ ﻣﻮﺭﺩ ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﺨﺪﺍﻡ ﺟﻤﻌﻪ ﻭ ﻋﺒﺪﺍﻟﻪ ﺍﺯ ﻃﺮﯾﻖ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺧﺪﻣﺎﺗﯽ، ﮐﺎﺭﺁﮔﺎﻫﺎﻥ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﺩﻫﻢ ﻣﻮﻓﻖ ﺑﻪ ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ ﻫﻮﯾﺖ ﺩﻗﯿﻖ ﺁﻧﻬﺎ ﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺕ ﭘﻠﯿﺴﯽ ﻣﺨﻔﯿﮕﺎﻩ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﻣﺤﺪﻭﺩﻩ ﺗﻬﺮﺍﻧﺴﺮ ﻭ ﺷﻬﺮﺭﯼ ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﻫﺮ ﺩﻭ ﻣﺘﻬﻢ ﺩﯾﺮﻭﺯ ﺩﺳﺘﮕﯿﺮ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﺩﻫﻢ ﭘﻠﯿﺲ ﺁﮔﺎﻫﯽ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﺷﺪﻧﺪ ﻣﺘﻬﻤﺎﻥ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﻓﯿﻠﻢ ﺻﺤﻨﻪ ﺳﺮﻗﺖ ﻭ ﺟﻨﺎﯾﺖ ﻟﺐ ﺑﻪ ﺍﻋﺘﺮﺍﻑ ﮔﺸﻮﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺭﺗﮑﺎﺏ ﺟﻨﺎﯾﺖ ﺍﻋﺘﺮﺍﻑ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺳﺮﻫﻨﮓ ﮔﺎﺭﺁﮔﺎﻩ ﺁﺭﯾﺎ ﺣﺎﺟﯽ ﺯﺍﺩﻩ، ﻣﻌﺎﻭﻥ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺑﺎ ﺟﺮﺍﯾﻢ ﺟﻨﺎﯾﯽ ﭘﻠﯿﺲ ﺁﮔﺎﻫﯽ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺎ ﺍﻋﻼﻡ ﺍﯾﻦ ﺧﺒﺮ ﮔﻔﺖ: ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺩﻻﯾﻞ ﻭ ﻣﺪﺍﺭﮎ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻣﺪﻩ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺍﻋﺘﺮﺍﻑ ﺻﺮﯾﺢ ﺑﻪ ﺍﺭﺗﮑﺎﺏ ﺟﻨﺎﯾﺖ ﻫﺮ ﺩﻭ ﻣﺘﻬﻢ،ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ ﺑﺎﺯﭘﺮﺱ ﺷﻌﺒﻪ ﻫﻔﺘﻢ ﺩﺍﺩﺳﺮﺍﯼ ﺍﻣﻮﺭ ﺟﻨﺎﯾﯽ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺑﺎ ﺻﺪﻭﺭ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺖ ﻣﻮﻗﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺕ ﺗﮑﻤﯿﻠﯽ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﺩﻫﻢ ﭘﻠﯿﺲ ﺁﮔﺎﻫﯽ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺑﺰﺭﮒ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﻣﻨﺎﺑﻊ: ﺧﺒﺮﺁﻧﻼﯾﻦ 🔅 𝓳𝓸𝓲𝓷↷ ┏ • • - • - • - • - • - ┓ @Yavaaashakii ͎ ͎‹🦋͜͡🍃› ┗┳┳• - • - • - • ┳┳┛
🌱 شب اول قبر چیست؟در این شب چه اتفاقی می افتد؟آیا اصولا در ان زمان شب و روز مفهومی دارد یا خیر؟ پاسخ – هر مسلمان معتقدی می داند که در آینده ی دور یا نزدیک با چنین شبی روبرو خواهد بود . ما در روایات داریم که کلمه ی قبر همان عالم برزخ است . این قبری که حفره ای است در قبرستان و بدن مادی را در داخل آن قرار می دهند . دیگر با این بدن دنیایی کاری ندارند و نظام دنیا برچیده می شود . یک نظام کامل تری بعنوان عالم برزخ افتتاح می شود . و با این بدن تا قیامت کاری نیست . بنابراین اگر گفته می شود فشار قبر ، سوال اول قبر، وحشت قبر و تعبیراتی از این قبیل ، مراد برزخ است . از همان زمان مرگ که فرد از عالم دنیا مفارقت می کند و روح از بدن جدا می شود شخص وارد برزخ می شود . از امام صادق (ع) سوال کردند که برزخ چیست فرمود: برزخ همان قبر است ، از هنگام مرگ تا قیامت . این فاصله ی زمانی از زمان مرگ تا قیامت ، زندگی برزخی است . آن ساعات اولیه ای که روح از بدن مفارقت کرده و جدا می شود ، ساعات عجیبی است . و حتی روزهای اولیه که روح انسان از بدن جدا شده و فرد می میرد روزهای عجیبی است . از این جهت که در عین حالی که شخص از دنیا رفته هنوز به این خاطر که انس با آن عالم و موجودات برزخی نگرفته و سالها با این بدن و نظام دنیوی انس گرفته ، آنچنان تحیر و سردرگمی و ابهامی دارد که درست نمی تواند دریابد که کیست . یعنی هنوز فکر می کند همان بدن خاکی است که در داخل حفره می گذارند . با اینکه از آن بدن جدا شده اما به این خاطر که درست خود را نیافته گمان می کند که همان بدن است . باید زمان بگذرد تا کم کم با عالم برزخ انس پیدا کرده و از این عالم دنیا دور شده و بداند که دیگر جدا شده است . در دین و توصیه های دینی ما اکیداً گفته شده که مراعات حالات اولیه ی میت را بکنید . که او خود را بیابد و در درک آن حالات و رفع سردرگمی و گیجی او را کمک بدهید . توصیه های دینی چقدر زیبا شما را پیش برده تا آن میت بتواند خود را بیابد و درک کند که کجا است . در قدم اول گفته شده که هنگام غسل آب داغ بر روی فرد نریخته و ادب بدن را حفظ کنید. در روایت داریم که با او مدارا کرده و مهربان باشید. چون شخص میت در آن جا حضور داشته و گمان می کند که همان بدن است . چه بسا زمانی که می خواهند او را چپ و راست کنند اذیت می شود . او مانند تنه ی درخت نیست که هرکاری خواستند بکنند و آب داغ بر روی او بریزند . در روایتی از پیامبر اکرم (ص) است که خدا غضب می کند بر کسی که با مومن ضعیفی مدارا نمی کند . این میت الان مومن ضعیف است و دست او از همه جا کوتاه بوده و کاری از او بر نمی آید بنابراین باید مراعات او را کرد . درقدم بعدی گفته شده وقتی او را تشییع می کنید و به سمت قبر می برید، آهسته آهسته ببرید . با شتاب نبرده و ناگهان او را وارد قبر نکنید . چون او هنوز خود را نیافته و خیلی سخت است که بدن او وارد حفره شود . امام صادق(ع) در روایتی فرمود که میت را در چند قدمی قبر بر روی زمین بگذارید ، چند لحظه صبر کنید . بعد بلند کنید و یک مقدار جلوتر ببرید ، برای بار دوم بر روی زمین بگذارید . باز یک مقدار جلوتر ببرید و برای بار سوم همین کاررا تکرار کنید . در آخر در کنار قبر بر روی زمین بگذارید ، چون قبر وحشت های زیادی دارد . بگذارید آمادگی پیدا کند . برای بار چهارم او را بلند کنید و بدن را وارد قبر کنید . چقدر خوب است افرادی که این آداب را می دانند و می خواهند این کارها را بکنند در موقع دفن زیارت عاشورا بخوانند . یا صدای قرآن و ذکر و صلوات بلند شود . ما نمی دانیم ارتباط آن چیست ولی فقط می دانیم که ذکر به میت کمک می کند که زودتر خود را بیابد. در قدم سوم گفته شده که وقتی او را داخل قبر می گذارید تلقین همراه با تکان دادن بکنید . یعنی شخصی که وارد قبر می شود میت را تکان داده و به او تفهیم کند که کجا است . به او بگوید توجه داشته باش ، حواس خود را جمع کن و نترس . وقتی که دو ملک می آیند و از تو سوال می کنند به آنها این جواب ها را بده . چون میت گیج است فوق العاده این مسائل به درد او می خورد . در قدم چهارم گفته شده که وقتی روی قبر را پوشاندند ، نزدیکان میت که او در زمان حیات با آنها انس داشته و صدای آنها برای او آشنا است در کنار او بمانند . یک بار دیگر از روی قبر و در قسمت بالای سر او را تلقین کنند . حضرت زهرا(س) در وصیت خود به امیرالمومنین (ع) فرمودند که بعد از مرگ من بالای سر من بنشین . بدرستی که این ساعتی است که میت نیاز دارد که افراد زنده یک انسی با او داشته باشند . 🔅 𝓳𝓸𝓲𝓷↷ ┏ • • - • - • - • - • - ┓ @Yavaaashakii ͎ ͎‹🦋͜͡🍃› ┗┳┳• - • - • - • ┳┳┛
سوال ۸۲۷🌸🍃 سلام خسته نباشید من 5 ساله ازدواج کردم اول خیلی باهم... ناشناس ( تحصیلات : دیپلم ، 26 ساله ) سلام خسته نباشید من 5 ساله ازدواج کردم اول خیلی باهم خوب بودیم البته ازدواج ما معرفی کردن ولی بعد ازیه سال خیلی بد شدیم اون بیشتر به مادرو خواهراش توجه داره من حرف اونا روبیشتر میخره من که حرف میزنم میگه نباید به حرف زن جماعت گوش داد دست بزن هم داره وتا کلمه ای میگم یه چیز پرت میکنه طرفم میخواستم راهنمایی کنید نمیخوام پسرم ضربه بخوره مشاور: اکرم اکبری با سلام. حساسیت به این قضیه نشان ندهید .این واکنش های شما ، پیام هایی به همسر شما میدهد که ، شما دارید حسادت می کنید ، می خواهید رابطه او با مادر و خواهرش را قطع کنید و او چون خانواده اش را دوست دارد و خودش را مدیون خانواده اش می داند مقاوم میشود . وابستگی بیشتر میشود و دیگری اینکه شما حتما سعی کنید با برخورد خوب و پیدا کردن رگ خواب او ، با محبت ، با مهربانی و فضاسازی آرام وجذاب در منزلتان ، مرد را به سمت خودتان بکشید . در تعارض الگوها آن الگویی موفق تر است که بتواند محبوب تر باشد و فضای بهتری را برای مرد مهیا کند. نقش الگویی خودتان را قوی تر کنید . اگر او ببیند شما حساسیت نشان نمی دهید ، منطقی تر میشود و اگر هم نشد راهش گله و شکوه نیست . باید با مهربانی و محبت ، به ایشان بگویید : که اگر شما به من توجه کنید ، نشاط و شادابی بیشتر میشود و من میتوانم به خانواده ات بیشتر محبت کنم ، او می بیند به نفع خودش است پس جایگاهی برای همسرش در نظر میگیرد . 🔅 𝓳𝓸𝓲𝓷↷ ┏ • • - • - • - • - • - ┓ @Yavaaashakii ͎ ͎‹🦋͜͡🍃› ┗┳┳• - • - • - • ┳┳┛
🫂 یواشکی های زندگی💍🔞
#یک_نکته_از_هزاران 🌱 شب اول قبر چیست؟در این شب چه اتفاقی می افتد؟آیا اصولا در ان زمان شب و روز مفه
💜 . یک دفعه نرفته و او را تنها نگذارند . متأسفانه گاهی اوقات در این زمان برخی از افراد به زور بستگان میت را از سر قبر دور می کنند . درست است که امکان دارد برخی از بستگان خیلی بی تابی کنند ولی این بی تابی کردن ها در آن زمان باید به گونه ای باشد که بیشتر به درد فرد متوفی بخورد . یعنی انسان فقط نخواهد که غم خود را تخلیه کند . چند نفر از آشنایان او بمانند و این تلقینات را انجام دهند . این کارها قدم به قدم باعث می شود که فرد متوفی انس بگیرد . او فریادهایی دارد که ما نمی شنویم . مرحوم آیت الله انصاری همدانی رضوان اله که استاد شهید دستغیب بودند می گفتند یک بار در همدان در حال تشییع شخصی بودند که من او را با بدن برزخی بالای جنازه دیدم . البته کسی او را نمی دید . می دیدم که او را به سمت تاریکی عمیق و مبهمی می برند . می خواست فریاد بزند که خدایا من را نجات بده اما زبان او به سمت کلمه ی خدا نمی چرخید . من او را می شناختم که فرد بسیار ستمگر و از حکام آن زمان بود . زبان او به خدا و کمک از خدا خواستن نمی چرخید . او به مردم التماس می کرد که من را نبرید . واقعاً یک حالاتی است که ما نمی شنویم . بنابراین حالات اولیه ، حالات تحیر و ترس است . شب اول قبر همان شبی است که فرد را دفن کرده اند . عالم برزخ بر خلاف قیامت شب و روز دارد . در قیامت خورشید و ماه و شب و روز برچیده می شود . اما در برزخ هنوز شب و روز وجود دارد . در قرآن در رابطه با فرعونیان داریم که آنها صبح و شام بر آتش عرضه می شوند . امام صادق (ع) فرمود: این آیه مربوط به برزخ است که صبح و شام گفته است ، چون قیامت روز و شب ندارد . در برزخ چون اولین شبی است که فرد با یک عالم ناشناخته و موجودات ناشناخته برخورد می کند و شب بودن نیز مزید بر علت است . آیا کسی می تواند به سادگی یک شب را در قبرستان بخوابد ؟ معمولاً افراد از این کار وحشت دارند . حالا این فرد از یک طرف در عالم نامأنوس و ناشناخته و با دیدن چهره های عجیب و غریب از طرف دیگر که برخی از چهره های برزخی بسیار وحشتناک هستند وتنهایی و دلتنگی از کسانی که با آنها مأنوس بوده از طرف سوم، در یک تحیر و ترس و اضطراب شدیدی فرو می رود. لذا پیامبراکرم(ص) فرمود: شدیدترین ساعات بر میت شب اول قبر است . این همان شب اولی است که او را دفن می کنند. اما چون تحیری دارد که هنوز خود را نیافته و نمی خواهد در آن قبر زندگی کند ترس دارد . البته تعلق روح به بدن تعلق تدبیری نیست به آن معنا که بدن را مدیریت کرده و بتواند حرکت کند . اما انسی که از قبل بوده برقرار است . لذا کسانی که به زیارت قبر متوفی می آیند، میت متوجه می شود و با آنها انس دارد . 🔅 𝓳𝓸𝓲𝓷↷ ┏ • • - • - • - • - • - ┓ @Yavaaashakii ͎ ͎‹🦋͜͡🍃› ┗┳┳• - • - • - • ┳┳┛
🫂 یواشکی های زندگی💍🔞
#داستان_زندگی 🌸🍃 .. تا دو تا خیابون پایین تر که یه پارک بود و یه سره دویدم که نکنه کسی بهم برسه .
🌸🍃 : - زندگیه..الکی که نیست .. هـِی این می گه تو راه خودتو برو اون می گه طلاق..باید حل کنید مشکلتونو ... شوخی بردار هم نیست..هممون امشب جمع شدیم اینجا این مشکل حل بشه برید سر خونه زندگیتون.. پدرجون ادامه داد: - منم موافقم..زندگیه..بچه بازی نیست..اگه آمادگیشو نداشتید از اول می گفتید نمی خوایم ازدواج کنیم..اجباری نبود ولی حالا اجباره..شوخی نیست باید حلش کنید و برید سر خونه زندگیتون - پدرجون .. ایشون از موضعشون کوتاه نمی آن..پس هیچی.منم به اندازه کافی تهمت هاشونو شنیدم..دیگه انگار واقعا راهی نیست - راست می گه بابا..راهی دیگه ای نیست..زندگی اجباری زندگی بشو نیست این بار متین مداخله کرد:ببخشید من دخالت می کنم ... ولی آقای راد درست می گن..اگه آمادگیشو نداشتین بیخود قدم برداشتین برای زندگی مشترکتون..حالا باید حفظش کنید..بازی شروع نکردین که انقدر راحت بهمش بزنید چیزی نگفتم..بغضم گرفته بود..عرشیا واقعا کوتاه بیا نبود..جلوی همه هم اینجوری تحقیرم کرد..هرچیزی می گذشت بیشتر مطمئن می شدم که اصلا عاشقم نبوده .. اومدم از جام بلند شم که با صدای مامان نشستم سرجام: - جفتتون باید ثابت کنید..ترنم به بی گناهیش عرشیا به گناهکار بودن ترنم...اون موقع می تونین طلاق بگیرید.بی چون و چرا از حرص لبامو بهم فشار دادم...شرط از این مسخره تر نمی شد..ولی من از پسش برمی اومدم..آدم گناهکار پای دار می ره ... الان من پای دارم..ولی بالای دار نمی رم .. می دونم همه منتظر به ما نگاه می کردن..شونه ای بالا انداختم و گفتم:موافقم عرشیا هم بی هیچ حرفی موافقتشو اعلام کرد..
🫂 یواشکی های زندگی💍🔞
#داستان_زندگی 🌸🍃 .. تا دو تا خیابون پایین تر که یه پارک بود و یه سره دویدم که نکنه کسی بهم برسه .
با یه معذرت خواهی رفتم سمت اتاقم و لباسامو عوض کردم..خسته بودم..خسته روحی و جسمی .. خودمو پرت کردم رو تخت !! به سقف خیره شدم..مونده بودم چه جوری ثابت کنم؟عرشیا راست می گفت..همه چی علیه منه..هرچند که بی گناه باشم.. به روزی فکر کردم که نتونم ثابت کنم و مجبور به طلاق بشم..با فکرشم اشکم سرازیر شد..هرچقدر که الان با عرشیا خشک و جدی برخورد کردم ولی بازم عاشقشم .. نمی تونم ازش جدا بشم..من یه زنم با احساسات مخصوص به خودم..نمی تونم از احساسم بگذرم..می شکنم..مطمئنم در اتاقم باز شد .. نور خورد تو صورتم و چشممو زد..قامت ترلان رو بین چارچوب در دیدم..با دیدنش بغضم گرفت..دیگه نمی خواستم حرفامو به دوستام بزنم..میخواستم با خواهرم درد و دل کنم..کمکم کنه ثابت کنم بی گناهم..حقم این زندگی نیست.. بی حرف نشست لبه تخت .. سرمو گذاشتم رو پاش..اولین قطره اشکم چکید رو لباسش..هیچ کدوممون حرفی نمی زدیم..قطره دوم..قطره سوم اشکام..تازه لبام باز شد و شروع کردم..از همه چی گفتم..از کارای شهاب..از قصدش که علاقه به من نبود..از عاشق شدنم..از ازدواج هول هولکی ولی دوست داشتنیم..از عشقم..از عرشیا..از اون تلفنای مشکوک..از اون مبلغ سنگین..از سردی عرشیا..از اخماش..از اشکام..حتی از عکسا هم گفتم..انقدر گفتم و گریه کردم که نفهمیدم همونجا خوابم برد.. ******* با تکون های دستی بیدار شدم..لای چشمامو باز کردم و ترانه رو دیدم...کتابشو یه سیب گاز زده دستش بود..ناخودآگاه لبخند نشست رو لبم..چشمامو باز کردم و سلام کردم..از جام بلند شدم گونه ترانه رو بوسیدم و رفتم تا دست و صورتمو بشورم..می دونستم الان چشماش می شه اندازه نعلبکی..محبت قلمبه شده منو ندیده بود که دید.. دو مشت آب زدم به صورتمو سرمو گرفتم بالا .. تو اینه به خودم نگاه کردم..چشمام از روز قبل پف کرده تر و قرمز تر شده بود...از دستشویی اومدم بیرون همونجور که صورتمو با حوله خشک می کردم رفتم سمت آشپزخونه..دیگه معدم داشت فحشم می داد !!!!! با کمال تعجب دیدم ترلان نرفته خونشون تو آشپزخونه دارن با مامان حرف می زنن..یه لبخند نیم بند زدم رفتم سمتشون و سعی خودمو کردم بدون این که صدام بلرزه یه سلام بلندبالا تحویلشون بدم: - سلاااااااااام - سلام عزیزم بیا بشین برات چایی بریزم - سلام صب بخیر نشستم سر میز و همونجور که با خرده نونا بازی می کردم به ترلان گفتم: - صبح توام بخیر - خوبی؟ - فکر کنم باشم... - بعید می دونم - اشکال نداره..عادت کردم خودم توام عادت می کنی... - از دست تو... استکان چای رو که مامان گذاشت روی میز دیگه ادامه ندادیم و مشغول شدم..انقدر به خودم گرسنگی داده بودم که الان واقعا نیاز به این صبحونه داشتم..برای امروز برنامه زیاد داشتم..من باید ثابت می کردم بی گناهم..حداقل به خاطر آبروی خودم..مامان از آشپزخونه رفت بیرون ولی ترلان همچنان نشسته بود صبحونه خوردن منو نگاه می کرد.. برگشتم سمتش ببینم چرا زل زده به من دیدم بغض کرد و اشک تو چشماشه..بدتر خودمم بغضم گرفت..دیگه میلی نداشتم به صبحونم .. لقمه ای که دستم بود رو گذاشتم روی میز و رفتم سمت ترلان اونم منو سریع کشید تو آغوشش... - الهی بمیرم برات..گناهت چی بود که اینجوری شد زندگیت ؟ مثل خودش میون گریه گفتم:خدا نکنه...بالاخره اینم حل می شه 🔅 𝓳𝓸𝓲𝓷↷ ┏ • • - • - • - • - • - ┓ @Yavaaashakii ͎ ͎‹🦋͜͡🍃› ┗┳┳• - • - • - • ┳┳┛
🌱 خدمت پدر از ديدگاه امام زمان (عج ) مرد كارگرى (در نجف اشرف ) بود كه پدر پيرى داشت ، در خدمت گذارى او هيچ گونه كوتاهى نمى كرد، تا آنجا كه آفتابه مستراح پدرش را خود مى برد و منتظر مى ماند تا خارج شود و او را به منزل برساند. او هميشه در خدمت پدر بود، جز شبهاى چهارشنبه كه به مسجد سهله مى رفت و در آن شبها به خاطر اعمال مسجد سهله و شب زنده دارى در مسجد نمى توانست در خدمت پدر باشد. ولى پس از مدتى ترك كرد و به مسجد سهله نرفت . از او پرسيدند: چرا رفتن به مسجد سهله را ترك نمودى ؟ در پاسخ گفت : چهل شب چهارشنبه به آنجا رفتم ، آخرين شب چهارشنبه بود، نتوانستم بعد از ظهر زود حركت كنم ، نزديكى هاى غروب به راه افتادم ، مختصر راه رفته بودم ، شب شد و من تنها به راه خود ادامه دادم . يك سوم راه مانده بود و هوا هم بسيار تاريك بود. ناگاه عربى را ديدم در حالى كه بر اسب سوار است به سوى من مى آيد، با خود گفتم : اين مرد راهزن است ، حتما مرا برهنه مى كند، همين كه به من رسيد با زبان عربى شروع به صحبت نمود و گفت : كجا مى روى ؟ گفتم :مسجد سهله مى روم . فرمود: همراه تو چيز خوردنى هست ؟ گفتم : نه . فرمود: دست خود را در جيب كن ! گفتم : در جيبم چيزى نيست . بار ديگر با تندى اين سخن را تكرار كرد. من دست خود را در جيب كردم ، ديدم مقدارى كشمش توى جيبم هست كه براى بچه ها خريده بودم و در خاطرم نبود. آنگاه فرمود: اوصيك بالعود: پدر پيرت را به تو سفارش مى كنم . (عرب بيابانى پدر پير را عود مى گويد.) اين جمله را سه بار تكرار كرد. سپس از نظرم ناپديد شد، فهميدم او حضرت مهدى است و راضى نيست خدمت پدرم را حتى در شبهاى چهارشنبه نيز ترك بنمايم . از اين جهت ديگر به مسجد سهله نرفتم و آن عبادتها را ترك نمودم . 🔅 𝓳𝓸𝓲𝓷↷ ┏ • • - • - • - • - • - ┓ @Yavaaashakii ͎ ͎‹🦋͜͡🍃› ┗┳┳• - • - • - • ┳┳┛
سوال ۸۲۷🌸🍃 با سلام همسری دارم که موقع عصبانیت خیلی فحش می دهد... ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 36 ساله ) با سلام همسری دارم که موقع عصبانیت خیلی فحش می دهد و چون نارسایی کلیه دارد سر هرچیزی زود اعصابش خرد می شود و داد میکند و خیلی هم کم حوصله است مثلا طاقت شیطنتهای پسرم را ندارد و حتی در جمع هم به او می زند و سرش داد می کشد لطفا بگویید چه کنم چون خودم هم به محض فحش دادن او من نیز جوابش را می دهم و خیلی فحش می دهم و هر چه از خداخواستم که زبانم به فحش باز نشود نمیشود توروبه خدامرا راهنمایی کنید با تشکر از شما مشاور: اکرم اکبری با سلام.با توجه به بیماری ایشان و اینکه میگویید عصبانیتشان تحت کنترل خودش نیست شما که خانم خانه هستید و با صبر و حوصله مکمل ایشان باشید و مشکل ایشان را خنثی کنید.محیطی ارام برای ایشان فراهم کنید.محل بازی پسرتان را تغییر دهید.سعی کنید به فرزندتان بگویید قبل از امدن همسرتان بازی کند و بعد ار ان به یک بازی کم سو و صدا تر در اتاقش یا به تماشای تلویزیون بپردازد.به همسرتان توضیح دهید که دوران بچگی با شیطنت و سر و صدا همراه است.یا میتوانید اوقاتی را که خودتان هستید را با هم بازی کنید یا به پارکهای کوچک محل بروید و موقع ورود همسرتان فرزندتان برای رفع خستگی بخوابد.خودتان هم سعی کنید بیشتر بر تمرکز اعصابتان کار کنید. 🔅 𝓳𝓸𝓲𝓷↷ ┏ • • - • - • - • - • - ┓ @Yavaaashakii ͎ ͎‹🦋͜͡🍃› ┗┳┳• - • - • - • ┳┳┛
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 همه تو محضر منتظر ما بودند .. با ورودمون همه کل کشیدند.. عاقد خطبه ی عقد رو خواند و ما بعد از امضای عقدنامه ، رسما زن و شوهر شدیم .. بعد از تموم شدن امضاها عباس نفس بلندی کشید و کنار گوشم گفت دیگه هیچ کس نمیتونه ما رو از هم جدا کنه ... بعد از محضر همگی شام خونه ی ما دعوت بودند .. خانمها طبقه ی بالا بودند و مشغول رقص و پایکوبی شدند .. موقع شام من و عباس به اتاق من رفتیم تا اولین شام زندگیمون رو تنهایی بخوریم .. آبجی فاطمه سینی غذا رو زمین گذاشت و گفت خوردید صدا بزن بیام ببرم .. رفت و در رو بست .. عباس پشت سرش در رو قفل کرد و برگشت با شیطنت نگاهم کرد و گفت بیا که از گشنگی دارم میمیرم .. گفتم منم و خواستم بشینم که عباس بازوم رو گرفت و به سمت خودش کشوند 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2674983167C1a6cf754d5 طفلک دختره😢👆🙈🔞 کاملش سنجاق شده😍
🌸🍃 قال النبی (صلی الله علیه و آله): لا یحقرن احدکم نفسه ان یری امر الله تعالی فیه مقال، فلا یقول: یا رب خشیه الناس، فیقول: فایای کنت احق ان تخشی. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله): مبادا کسی از شما در جایی که پای امری از خدا در میان است و باید سخن بگوید، با سکوت کردن، خود را کوچک کند؛ زیرا (فردای قیامت) نمی تواند بگوید: خدایا! از مردم ترسیدم. چون خداوند جواب می دهد: سزاوارتر آن بود که از من بترسی. ☀️ 🔅 𝓳𝓸𝓲𝓷↷ ┏ • • - • - • - • - • - ┓ @Yavaaashakii ͎ ͎‹🦋͜͡🍃› ┗┳┳• - • - • - • ┳┳┛
❤️💜 💸 توصیه‌های هفته •┄┅💷 متولد فروردین ┅┄• 💰 در کارهایت باید استعداد و توانت را نشان بدهی. لازم است تا دست به ابتکار بزنی چون هم برای خودت و هم برای دیگران مفید خواهد بود و با کمی دقت به سود میرسید. •┄┅💷 متولد اردیبهشت ┅┄• 💰 در حال حاضر اوضاع اقتصادي تو ثابت است. اما روند كارها ناگهان تغيير خواهد كرد. اين حوادث برعكس آن چيزي جريان دارد كه تو انتظارش را داشتي. بايد با صبر و حوصله تصميمي اتخاذ كرد تا دوباره اوضاع روبراه شود. •┄┅💷 متولد خرداد ┅┄• 💰 شرایط در مجموع به نفع توست. به جای آنكه اجازه دهی وسواس‌های بیهوده بهترین وقت‌های تو را تلف كنند، باید با اراده‌ای قوی به این راه ادامه دهی. •┄┅💷 متولد تیر ┅┄• 💰 به زودي ركود اقتصادي در پيش داري. بعضي وقتها شرايط برعكس آن چيزي است كه تو انتظارش را داري. در چنين مواقعي نبايد عاصي شد چون با كمي فكر و حوصله مي‌توان راه حلي مناسب پيدا كرد. •┄┅💷 متولد مرداد ┅┄• 💰 در زمينه كاري يا درسي به موفقيتي مي‌رسي كه در آينده برايت منفعت مالي زيادي خواهد داشت. •┄┅💷 متولد شهریور ┅┄• 💰 در خرج كردن پول كمي متعادل باش. آنقدر خرج مي‌كني كه كم مي‌آوري، در صورتي كه بيشتر مخارج در اصل غيرضروري بوده. بايد كمي صرفه‌جويي كني. •┄┅💷 متولد مهر ┅┄• 💰 در آينده‌اي نزديك به پولي يا موقعيتي پول‌ساز خواهي رسيد كه برايت خيلي غيرمنتظره است. از اين موقعيت به بهترين نحو استفاده كن چون ديگر به اين زودي‌ها پيش نمي‌آيد. •┄┅💷 متولد آبان ┅┄• 💰 اگر شرايط مادي‌ات تغيير مثبتي كرد به خود مغرور مشو، چون در صورت بروز هر خطايي از طرف تو اين وضع از دست مي‌رود. •┄┅💷 متولد آذر ┅┄• 💰 با مشكل مالي برخورد مي‌كني. بايد در برخورد با اينگونه مشكلات آنها را تحقير كرد. بايد طوري وانمود كني كه از هيچ چيز واهمه نداري. پس با هوشياري كامل به فكر راه‌حل باش و خودت را دست كم نگير. •┄┅💷 متولد دی ┅┄• 💰 استعدادهاي خوبي داري كه اگر از آنها خوب استفاده شود تو را به قله‌هاي بلند موفقيت خواهد رساند و گنجي در درون خانه توست كه بايد آن را كشف و استخراج كني وگرنه فقير و محروم خواهي ماند. •┄┅💷 متولد بهمن ┅┄• 💰 پولت را در راهي خرج كن كه برايت مفيد باشد. خرج تراشي بيهوده نه تنها چيزي عايدت نمي‌كند بلكه پس از مدتي تو را درگير مشكل هم خواهد كرد. •┄┅💷 متولد اسفند ┅┄• 💰 از وارد شدن به محدوده‌هايي که در آن تجربه نداري، خودداري کن. يک معامله به نفع تو تمام خواهد شد. به زودي نتيجه برنامه يا كاري كه برايش زحمت کشيده بودي را مي‌بيني. بايد نگرانيهارا از خود دور کني، آن وقت چهره آينده را صاف و روشن مي‌بيني. 🔅 𝓳𝓸𝓲𝓷↷ ┏ • • - • - • - • - • - ┓ @Yavaaashakii ͎ ͎‹🦋͜͡🍃› ┗┳┳• - • - • - • ┳┳┛
سوال ۸۲۸🌸🍃 با عرض سلام وخسته نباشیدممنون از جوابتون مشکل من... ه ( تحصیلات : دیپلم ، 20 ساله ) با عرض سلام وخسته نباشید ممنون از جوابتون مشکل من با خواهر شوهرم یکی دو تا نیست اصلا رابطه خوبی باهام نداره اوایل عقدمون خوب بود اما یهو از این رو به اون رو شد البته قبول دارم منم بعضی وقتا با شوهرم بد حرف می زدم اونم بعد از اون علیه من موضع گرفت بعدشم توقعای بیجایی از شوهرم داره می خواد همون جور که قبل از عقدمون شوهرم هنه کار براش می کرد الانم بکنه نمی فهمه که شوهرم الان دیگه ازدواج کرده و بیشتر وقتشو باید با خانوادش بگذرونه اگه تا سر کوچه خواسته باشه بره به شوهرم میگه ببردش با اینکه شوهرش تو خونه نشسته من از این کاراش خیلی حرصم می گیره همش بهش دستور میده قبول نداره که شوهرم دیکه برای خودش زن و بچه داره از طرفی هم شوهرم کارای بد خواهرشو که. با من می کنه رو قبول نداره و میگه تا خودم با چشمای خودم نبینم باورنمی کنم. به نظرتون باید باید چیکار کنم که دست از سر شوهرم برداره مشاور: اکرم اکبری با سلام. متن ارسالیتان را با دقت خواندم و با خواندن آن وضعیتی را که در برخورد با خواهر شوهرتان با آن مواجه هستید را تا حدی درک کرده و خوب می دانم که خواه ناخواه ممکن است با برخوردهایی از سوی او رو به رو شوید که پایه منطقی ندارد و شما را بیازارد، امّا همیشه یک نکته کلیدی در زندگی یادتان باشد که « با انتخاب صحیح برای ازدواج لزوماً قادر نخواهیم بود تا ابد در زندگی خود احساس خوشبختی نماییم، بلکه مسیر زندگی پیچ و خم های زیادی دارد که شایسته است با صبر و تحمّل و آشنایی با مهارت های مختلف زندگی بر مسائل آن فائق آییم».این موضوع که متأسفانه عروسان، خواهر شوهر، مادر شوهر و گاه وابستگان همسر را به نوعی رقیب خود می­پندارند، نکته­ای است که باید هر مشاوری از عدم دخالت آن در برداشتهای طرفین نسبت به یکدیگر اطمینان حاصل نماید. به هر حال توجّه داشته باشید مادامی که شما دچار احساسات نشده و با این قضایا منطقی برخورد نمایید هیچ تهدیدی نمی­تواند روابط شما و همسرتان را از یک سو و روابط شما با وابستگان همسرتان را از سوی دیگر به مخاطره اندازد؛ بنابراین کافی است: - همسر خود را در قبال رفتار و گفتار، خواهر و یا فامیلش مقصّر ندانسته و او را بابت این­گونه مسائل مؤاخذه نکنید. در حقیقت جا دارد برخلاف برخی از همسران جوان و بی­تجربه که شریک زندگی خود را مسئول رفتارهای خویشاوندانش قلمداد می­نمایند، عمل نکرده، بلکه منطقی بوده و روی این مسأله بیندیشید که همسر شما چقدر توانایی و اختیار دارد رفتار خویشاوندان خود را که باعث رنجش خاطر شما می­گردد، تغییر دهد؟ از سوی دیگر آیا عاقلانه است که برای رفتار نامناسب خویشاوند همسر، رابطه عاطفی خود را با همسر از طریق گله و ... سست کرد؟ 2- خویشاوندان همسر از جمله مادر شوهر، خواهر شوهر و ... را اگر چه در تعاملات خود آداب اجتماعی مورد نظرتان را رعایت نمی­کنند، همان گونه که هستند، بپذیرند و در حد وسع خود و با رعایت نکات اخلاقی و دینی ( فقط برای عشق و علاقه به همسر خود) به آنها احترام کامل بگذارید و از خطاها و آزار آنها چشم پوشی کنید. آیا عشق و علاقه به همسر نمی ارزد که کمی صبوری کرده و رفتار نامناسب خویشاوند همسر را تحمل کنید؟! آیا استحکام زندگی زناشویی خودتان مهم­تر از عکس العمل در مقابل رفتار نامناسب خویشاوند همسر، نیست؟! 3- هیچ گاه به صورت مستقیم به رفتارهای نادرست انان پاسخ ندهید. به عنوان مثال چنانچه احساس می کنید او با رفتارهای خود باعث کشمکش بین شما و همسرتان می شود؛‌ سعی کنید با درایت و مدیریت روابط خود با همسرتان از این کار جلوگیری کنید. زمانی که می خواهید در برابر صحبت ها و رفتارهای او نزد شوهرتان از خویش دفاع کنید به گونه ای صحبت کنید که شوهرتان شما را انسان منصفی بداند و احساس کند که موضع گیری شما ربطی به دعواهای عروس و خواهر شوهر ندارد. 4- خود و همسرتان سعی نمایید در مقابل مسایلی که بستگان دور و نزدیک با حرف و یا رفتار خود برای زندگی مشترک شما به وجود می­آورند، جبهه مشترکی داشته باشید. داشتن جبهه مشترک و پشتیبانی شما از یکدیگر در مواقع لزوم توانایی روحی خود و همسرتان را برای تحمّل مشکلات و ناسازگاری­ها بالا برده و باعث دلگرمی بیشتر شما به زندگی می­گردد. 5- با همسرتان به گفتگو نشسته و مسائل زندگی خود را بررسی نمایند که در کجای زندگی خود، روزنه­ای باز بوده یا اینکه در کجای روابط زن و شوهری خود مشکلی دارید که دیگرانی نظیر خواهر شوهر و ... می­خواهند وارد زندگی خصوصی شما شده و دخالت نمایند. به عبارت دیگر، زن و شوهر باید آن قدر با هم صمیمی باشند و آن قدر به همدیگر اعتماد داشته باشند که حاضر نشوند سفره دلشان را نزد هر کسی باز کنند. 🔅 𝓳𝓸𝓲𝓷↷ ┏ • • - • - • - • - • - ┓ @Yavaaashakii ͎ ͎‹🦋͜͡🍃› ┗┳┳• - • - • - • ┳┳┛