🌴 #یازینب...
امشب بریم در خانه یتیم امام حسن مجتبی علیه السلام😭 جوونها همت کنن یه ناله ای بزنیم برای عبدالله ابن
بچه ها ،
حضرت عبدالله ۱۰ سالش بود روز عاشورا. اصلا پدرش رو ندیده بود. از وقتی که چشم باز کرده بود، صورت نورانی اباعبدلله رو دیده بود. بعد هم اینا خانواده ای هستن که به ما یاد دادن جلو بچه یتیم بچت رو نبوس، بغلش نکن. یعنی محبتی که امام حسین به این بچه یتیم میکرد به بچه های خودش نمی کرد. بخاطر این علاقه ای که #امام_حسین به این بچه یتیم داشت به بچه های خودش نداشت...😭
#محرم
🌴 #یازینب...
بچه ها ، حضرت عبدالله ۱۰ سالش بود روز عاشورا. اصلا پدرش رو ندیده بود. از وقتی که چشم باز کرده بود، ص
امام حسین...واقعا قاسم رو بیشتر از علی اکبر دوست داشت😭
من سند دارم. به قاسم میگفت من داغ تو رو نمی تونم تحمل کنم😭
با اینکه اول علی اکبر جونش رو فدا کرده بود. گفت آخه اکبر رو فرستادی میدون چرا من رو نمی فرستی. گفت من داغ اکبر رو میتونم تحمل کنم اما داغ تو رو نمیتونم تحمل کنم...😭
فدات بشم امام حسینم..😭
🌴 #یازینب...
امام حسین...واقعا قاسم رو بیشتر از علی اکبر دوست داشت😭 من سند دارم. به قاسم میگفت من داغ تو رو نمی
این معلوم میشه امام یه علاقه عجیبی داشته به این یادگارهای برادرش. من در یک جمله هم حالت روانی این بچه رو بهتون میگم...😭
یا امام حسن...😭
🌴 #یازینب...
این معلوم میشه امام یه علاقه عجیبی داشته به این یادگارهای برادرش. من در یک جمله هم حالت روانی این بچ
خوب این باباش رو ندیده...😭
خدا رحمت کنه شهید غلامعلی رو. میگفت عبدالله رو به خانم زینب.. سپرد امام حسن...😭
هنوز به دنیا نیومده بود. گفتش که خواهرم زینب جان این عبدلله رو مثل بچه های خودت بزرگ کن..😭
ولی حضرت قاسم.. رو به #امام_حسین سپرد...😭
گفت این رو مثل علی اکبر بزرگ کن...😭
اینم از این و اون شنیده بود که بابات تو رو به حضرت زینب سلام الله علیها سپرده. حالا بچه های خانم حضرت زینب سلام الله علیها چند سالشونه؟
۱۰ ساله و ۹ ساله....😭
امان از دل زینب...😭
🌴 #یازینب...
گفت این رو مثل علی اکبر بزرگ کن...😭 اینم از این و اون شنیده بود که بابات تو رو به حضرت زینب سلام
اینا از بچگی همبازی عبدلله ابن حسن بودن..😭
اینا رفتن شهید شدن عبدلله دید،
دید محمد رفت، عون رفت، کم کم دید داداشش قاسم رفت. دید علی اکبر رفت. آخرها دید علی اصغر هم رفت😭
یعنی دید بچه شیرخواره هم بارش رو بست رفت. از کل خاندان حضرت زهرا سلام الله علیها فقط همین یه بچه باقی مونده بود...😭
حسین...😭
#محرم
🌴 #یازینب...
اینا از بچگی همبازی عبدلله ابن حسن بودن..😭 اینا رفتن شهید شدن عبدلله دید، دید محمد رفت، عون رفت،
اصلا با خودش گفت من با چه رویی دیگه به مدینه برگردم😭
این حالت روانیش اینطوری بود. منتظر کوچکترین فرصتی بود که میدان بره و جونش رو فدای عموش کنه😭
تو دلش میگفت من بابا ندارم یتیمم. هرکی بابا داشت رفت، عمه جانم زینب.. رفت وساطط کرد بچه هاش رو فرستاد اما من کسی رو ندارم😭
پس دنبال فرصت میگشت و #امام_حسین هم هنگام وداع فقط سفارش عبدالله رو به خواهرش زینب.. کرد
حسین ..😭
امان از دل زینب...😭
🌴 #یازینب...
اینا از بچگی همبازی عبدلله ابن حسن بودن..😭 اینا رفتن شهید شدن عبدلله دید، دید محمد رفت، عون رفت،
اصلا با خودش گفت من با چه رویی دیگه به مدینه برگردم😭
این حالت روانیش اینطوری بود. منتظر کوچکترین فرصتی بود که میدان بره و جونش رو فدای عموش کنه😭
تو دلش میگفت من بابا ندارم یتیمم. هرکی بابا داشت رفت، عمه جانم زینب.. رفت وساطط کرد بچه هاش رو فرستاد اما من کسی رو ندارم😭
پس دنبال فرصت میگشت و #امام_حسین هم هنگام وداع فقط سفارش عبدالله رو به خواهرش زینب.. کرد
حسین ..😭
امان از دل زینب سلام..😭
🌴 #یازینب...
اصلا با خودش گفت من با چه رویی دیگه به مدینه برگردم😭 این حالت روانیش اینطوری بود. منتظر کوچکترین
چون از این موضوع آگاه شده بود. میگفت زینب جان داغ قاسم برای ما بسه. من کمرم شکست.😭 عبدلله رو به تو میسپرم. یک لحظه هم ازش غافل نشو😭
بخاطر این حضرت زینب... دست این بچه ۱۰ ساله رو گرفته بود، هر جا میرفت با خودش می برد. تو هر خیمه ای میرفت با خودش می برد. اما فکر کنم یه جایی خود خانم حضرت زینب سلام الله علیها هم دست و پاش رو گم کرد..😭
حسین...😭
امان از دل زینب...😭
🌴 #یازینب...
چون از این موضوع آگاه شده بود. میگفت زینب جان داغ قاسم برای ما بسه. من کمرم شکست.😭 عبدلله رو به تو م
خانم بزرگ...وقتی اومد بالای تل زینبیه این بچه هم باهاش بود. یه وقت ببینه شمشیر دار با شمشیر میزنه. حسین رو محاصره کردن. یه عده با نیزه میزنن. یه عده با سنگ میزنن.😭
حسین..😭
#محرم
🌴 #یازینب...
خانم بزرگ...وقتی اومد بالای تل زینبیه این بچه هم باهاش بود. یه وقت ببینه شمشیر دار با شمشیر میزنه. ح
خانم بزرگ حضرت زینب سلام الله تا دست ها رو گذاشت رو سرش عبدالله دوید به سمت #امام_حسین همش امام صدا میزد یا اختاه احسبی. خواهرم این بچه رو نگه دار. این بچه رو نگه دار نزار بیاد..😭
حسین...😭
امان از دل زینب...😭
🌴 #یازینب...
خانم بزرگ حضرت زینب سلام الله تا دست ها رو گذاشت رو سرش عبدالله دوید به سمت #امام_حسین همش امام صدا
بی بی دست انداخت پیرهن این بچه رو گرفت. همش صدا میزد پدر و مادرم فدات من از این بچه جدا نمیشم. یه وقت پیرهنش پاره شد. گفت من از عموم جدا نمی شم. نامردها غریب گیر آوردین😭
تنها گیر آوردین😭
یکی اومد با شمشیر بزنه به ابی عبدالله اون دستش رو حائل کرد و دست به پوست آویزان شد.😭
حسین..😭