eitaa logo
🌴 #یازینب...
2.4هزار دنبال‌کننده
18.7هزار عکس
8.3هزار ویدیو
27 فایل
@Yazinb69armaghan ما سینه زدیم،بی‌صدا باریدند از هر چه که دم زدیم،آنها دیدند مامدعیان صف اول بودیم ازآخر مجلس شهدارا چیدند این زمان زنده نگه داشتن یادشهداکمتر ازشهادت نیست #یازینب‌.. جهت تبادل🌹👇🌹 @ahmadmakiyan14 تبادل بالای ۲k🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
چه قشنگ میگه🗣 حاج حسین یکتا:😍 تو قلبی که جای نیست❣ اون نیست🚫 ...⚰ 🌹 اِبراهـ❣ـیم +مےگفٺ: •| رَهـبر را براے گذاشتہ اند، نہ براے تماشا.. |• +جواد❣محمدے* •[اگر امام سیدعلی خامنه‌اے گفٺ:بِبُر؛بُبُر~ اگر گفٺ:نَبُر؛نَبُر~ ،گوش،دهان،حرکت،همہ چیز...🍃 امام سیدعلی خامنه‌اے ..]•🚫  🌸 🌸 🍃🌺اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌺🍃 🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹            🍃🌺 @Yazinb3🌺🍃
🌴 #یازینب...
#عاشقی_به_افق_حلب...🌹🍃 #قسمت_هشتم 🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🍃 به اصرار من و مریم خواهر بزرگترم
🌹🍃 ..🌹🍃 🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🍃 آفتاب نور گیر اتاقم، پلک هایم را قلقلک میداد... با دیدن ساعت سراسیمه از اتاق خارج شدم... پایم میسوخت، سرعتم را کمتر کردم... چرا بیدارم نکردید؟! خواب موندم ،مدرسه ام چی میشه حالا؟! ، صبح توام بخیر...خوبم ممنون. ...ببخشید معذرت میخوام...سلام صبح بخیر. مامان لبخند زیبایی زد که دلم قنج رفت برای بوسیدنش... با این پا که نمیتونی مدرسه بری. یکی دو روز خونه بمون،استراحت کن... رفتم و گونه مامان را بوسیدم. ...هرچی مامان قشنگم بگه... چشمات چرا انقدر قرمزه؟باز گریه کردی؟! مامان جان.دیر خوابیدم بخاطر همینه... ! اگر نفهمم باید سرم رو بذارم زمین و بمیرم... از جون مامان، این چه حرفیه که میزنید؟نگران پدر هستم... مامان رویش را از من گرفت تا من اشکش را نبینم... ...پدرت خوب میشه...من مطمئنم! قرار است امروز عمو محمد بیاید تا آزمایش های پدر را برای بررسی مجدد توسط پرفسور سمیعی ببرد... 🌹🍃🌹🍃🌹 طبق تصمیمی که گرفته شده بود،آزمایش های بابا علی به مدت یک هفته ارسال شد به خارج از کشور برای پرفسور سمیعی و توسط دانشجو های ایشان برگشت... مامان زهرا به همراه بابا و عمو محمد و عموی بزرگم برای گرفتن نتیجه دوم آزمایش به مطب دکتر مراجعه کردند... ...🌹🍃 🌹🍃 ...🌹🍃 ...🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
🌴 #یازینب...
#عاشقی_به_افق_حلب..🌹🍃 #قسمت_دوازدهم🌹🍃 🍃🌹بسم‌ الله الرحمن الرحیم 🌹🍃 در کلاس تمرکزم هر جایی می‌گن
🌹🍃 🌹🍃 🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷 عمو محمد حدودا بعد از بیست دقیقه رسید و تک بوقی برایم زد و من زیر نگاه های خیره مردم سوار ماشین شدم و حرکت کرد. ... ...اصل حالت چطوره؟ ...اصلا خوب نیستم...خواهش میکنم...تو رو جون هر کسی دوست دارید بگید چه بلایی سر پدرم اومده؟ من گریه میکردم و عمو فقط با بغض مرا نگاه میکرد... دستم را محکم به داشبورد ماشین کوبیدم و فریاد زدم: خواهش میکنم حرف بزن...دارم دق میکنم... ...آروم بگیر یه دقیقه دختر ،میگم... دستانم در دستان عمو محمد بود، به وضوح لرزش دستانش حس میکردم... سکوت بینمان را ماشین هایی که با سرعت از اتوبان تهران_قم می گذشتند می شکست... چشم در چشم عمو دوخته بودم و منتظر شنیدن حرفی بودم... من بهتر از هر کسی میدونم چقدر دلبسته داداش علی هستی و خودتم میدونی که پدرت چقدر دوستت داره، پدرت حالا بیشتر از همیشه تشنه ی شیطنت ها و محبت های توعه...از الان بیشتر به پدرت محبت کن، بیشتر کنارش باش، نذار ذره ای دلخور یا ناراحت باشه... با حرف های عمو گریه ام شدت گرفت... چی دارید میگید؟من برای بابا کم گذاشتم؟! نه !به هیچ وجه...ریحانه جان آروم باش، گریه نکن تا برات بگم... سریع اشک هایم را پاک کردم... دیگه گریه نمیکنم...بگید لطفا. عمو محمد کمی مکث کرد و شروع کرد به گفتن، و من با هر کلمه ای که از زبان عمو میشنیدم میمردم و زنده میشدم... ...🌹🍃 🌹🍃 ...🌹🍃 ...🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
🌴 #یازینب...
#عاشقی_به_افق_حلب🌹🍃 #قسمت_بیستم🌹🍃 🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷 #ریحانه جان پاشو عمه ...پاشو آماده
🌹🍃 🌹🍃 مراسم عزاداری که تمام شد به خانه برگشتیم... بدون حرف به اتاق رفتم. پرده کنار زده بود ،از همان صبح که بیدار شدم ... دوباره چشمم به گنبد مسجد افتاد بعد. از ظهر عاشورا ،باران قشنگی می بارید که گلدسته را به زیبایی جلوه می داد ... اشکی برای باریدن نداشت،م انگار که چشمه اشک هایم خشکیده بود... بدون پلک زدن زل زده بودم به حیاط باغ... خاطره های قشنگی را در این باغ ساخته بودم، اما حالا هر کدامشان آینه دق شده بود برایم... لابلای خاطرات پرسه میزدم که عمه صدایم زد، مادرم پشت تلفن بود... به سرعت به طبقه پایین رفتم و گوشی را برداشتند : ؟ سلام... مامان ،خوبی ؟خوش میگذره؟ مامان بد نیست،م شما خوبی؟ جای شما خالی ... ! ریحانه جان مربی والیبال زنگ زده بود. ؟! مسابقات استانی انتخاب شدی عزیزم. گفت باید این هفته بری باشگاه و تمرینات را شروع کنی... خواستم بگم امشب بعد از مراسم شام غریبان اگر تونستی برگرد که فردا بری باشگاه. من الان با این حال و روزم چه مسابقه ای برم مامان! پام هنوز درد میکنه ... این همه سال تلاش کردی که به اینجا برسی! به نظر من بری بهتره. برای روحیه ات هم خوبه... +چشم مامان... عزیزم .مراقب خودت باش منتظرتم.کاری‌نداره دخترم؟ ...همچنین مامان .خداحافظ تلفن را گذاشتم و به سمت پله ها رفتم... من حوصله هیچ کاری را نداشتم.. حتی غذا خوردن! چه رسد به مسابقه! برای مراسم شام غریبان عمو محمد به دنبالمان آمد ... از بعد از ظهر تا حالا از اتاق بیرون نرفته بودند و عمه این جریان را به عمو گفت. عمو به اتاق آمد و نگاهی به من کرد: کز کردی یه گوشه ؟چیزی که نمیخوری! گریه هم می کنی! خواب درست و حسابی هم که نداری!میخوای خودتو بکشی؟ ... رنگ و روت چیز دیگه ای میگه! آماده شو بریم هیئت. قبلش هم حتما چیزی بخور... . لباسهایم را پوشیدم و حرکت کردیم. در حسینیه همه گریه می‌کردند. چراغ ها خاموش بود هر کس شمعی روشن کرده بود و گریه میکرد... شمع هایم را برداشتم و بیرون حسینیهص رفتم. هوا تاریک بود و سوز سردی داشت. لرز به جانم افتاده بود.., پشت حسینیه رفتم و شمع ها را دانه‌دانه روشن کردم... اولین شمع برای بابا ! دومین شمع برای بابا... سومین شمع هم برای بابا... چهارمین و پنجمین شمع هم به همین منوال... یک شمع مانده بود، این هم برای خودم، مادرم، برادرم و خواهرم... معده درد عجیبی داشتم، سرگیجه های مهیب... چشمانم سیاهی میرفت. به سوختن و آب شدن شمع ها نگاه می کردم ... بی حس بودم و توان تکان خوردن نداشتم . فقط زمین خوردنم را دیدم و چشم هایم بسته شد... ...🌹🍃 🌹🍃 🌺🍃 .... ...🏴 ..🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2
می رسـد از راه باید را دریـا کنـم در دلم باید برایـش ای بر پا کنم سخت بگو مـاه دل آرایـم کجاسـت باید آخر گمگشته را پیدا کنم... 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
✍ چشم‌ های خائن مردمک چشم، 👀 هم می‌تواند پنجره‌ای رو به بهشت باشد،هم دریچه‌ای به دوزخ.🔥 اگر ، در مهار تو باشد، انتخاب آن بهشت و دوزخ هم، با توست.👌 کنترلِ ، تابعی از تقواست؛ بهتره برگردیم و خیره نشیم👇 🔻انواع خیانت چشم: ❌ نگاه تحقیر آمیز، ❌ نگاه تجسس آمیز، ❌نگاه مخفیانه به نامحرم ❌ نگاه به منظور عیبجویی ❌ نگاه غضب‌آلود به پدر و مادر، و ...... خدا میدونه تو دل‌های ما چی میگذره؛ یَعْلَمُ خَائنَةَ الْأَعْینُ‌ِ وَ مَا تُخفِى الصُّدُور(غافر/۱۹) ⚡️او چشم‌هایى را که به خیانت می‌گردد و آنچه را سینه‌‌ها پنهان می‌دارند، می‌داند. ✨✨✨ ✍حضرت علی(علیه السلام) میفرماید: 👈هر که نگاه‌هایش پاک باشد، اوصافش نیکو شود. ⛔️کسى که عنانِ خود را رها کند، زندگى‌اش را به زحمت مى‌اندازد.😰 ⛔️ کسى که نگاه‌هایش پیاپى باشد، حسرت‌هایش دائمى و پیاپى خواهد بود.😩 📚تحف العقول،ص۹۷ ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @yazinb6 https://rubika.ir/Yazinb_69 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~--- ‌