eitaa logo
ࡅ࡙ܭ ܫߊ‌ܢܚ݅ܧߊ‌ࡅ߭ܘ ߊ߬ܣܢܚࡅ߳ܘ
1.1هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
12 فایل
فکر کن‌بری گـلزار شهــدا . .! روی قبرا‌رو‌بخونی و‌برسی به یه شهید‌هم‌سنت..(: اونوقته که میخوای سربه تنت‌نباشه.! آره رفیق هم‌سن و سالای ما شهید شدن بعد ما هنوز تو فکر ترک گناهیم!( : ^شرایطمون ' @tablighat1a -
مشاهده در ایتا
دانلود
❌❌❌❌❌ سفر قم _جمکران بمناسبت شهادت پیامبراکرم صلی الله علیه واله... زمان حرکت یکشنبه ساعت۱۴ برگشت دوشنبه ساعت۱۴ هزینه رفت و برگشت با مینی بوس نفری ۳۲۰ تومن هماهنگی 09058525118
خـودمـانـیم..
ࡅ࡙ܭ ܫߊ‌ܢܚ݅ܧߊ‌ࡅ߭ܘ ߊ߬ܣܢܚࡅ߳ܘ
شکسته تر از این اربابم؟💔 ' @YekAsheghaneAheste "
امروز میخوام براتون یکم حرف بزنم . . یجورایی همون که بقیه میگن فقط خوب به حرفام فکر کنین(:
ࡅ࡙ܭ ܫߊ‌ܢܚ݅ܧߊ‌ࡅ߭ܘ ߊ߬ܣܢܚࡅ߳ܘ
بچہ‌ها؎فاطمه... بچھـٰاۍمادرهستید؟!
قصه‌یہ‌جوون‌یادتونه؟! اگہ‌قبلاگوش‌داد؎که‌دمت‌حیدری اگہ‌نه...کہ‌گوش‌کن(:
ࡅ࡙ܭ ܫߊ‌ܢܚ݅ܧߊ‌ࡅ߭ܘ ߊ߬ܣܢܚࡅ߳ܘ
این‌بخش‌ حرفم واونایۍکه میگن‌مادرمارونمیخره... ماروسیاهیم‌حتماگوش بدن...
یہ‌عالمۍبودتوایران بہ‌اسم‌آقا؎راشد...قبل‌ازانقلاب.. ایشون‌خیلۍبزرگواربودن اهل‌دین و ... هیچ‌وقت‌سرمنبرحرف‌ناحق‌نمیزدن همیشہ‌وقتۍسخنرانۍ‌میکردن تایہ‌مطلبۍقطعۍنبودنمۍاومدن‌ راجع بهش‌حرف بزنن شب‌ها؎جمعه این‌آقا؎راشدتورادیو؎تھران‌سخنرانۍ میکرد ایشون یہ‌شب‌تورادیو یہ‌داستانیوتعریف‌میکنه میگفت‌یکۍازرفقا؎من تودادگستر‌؎مشھدکارمیکرده یکۍازقاضۍها؎بزرگ‌مشھدبود
ࡅ࡙ܭ ܫߊ‌ܢܚ݅ܧߊ‌ࡅ߭ܘ ߊ߬ܣܢܚࡅ߳ܘ
یہ‌عالمۍبودتوایران بہ‌اسم‌آقا؎راشد...قبل‌ازانقلاب.. ایشون‌خیلۍبزرگواربودن اهل‌دین و ... هیچ‌وقت‌سرمن
یہ‌شب‌توعالم‌رویا خواب‌حضرت‌مادࢪوایشون‌میبینه...! میگہ‌حضرت‌زهراتوعالم‌خواب‌نگاه‌کرد بہ‌من بااون‌شکوه‌وعظمت‌باصلابت‌گفت‌قاتل‌ وآزادکن!
ࡅ࡙ܭ ܫߊ‌ܢܚ݅ܧߊ‌ࡅ߭ܘ ߊ߬ܣܢܚࡅ߳ܘ
یہ‌شب‌توعالم‌رویا خواب‌حضرت‌مادࢪوایشون‌میبینه...! میگہ‌حضرت‌زهراتوعالم‌خواب‌نگاه‌کرد بہ‌من بااون‌شکو
مادࢪبہ‌ایشون‌اسم‌وشماره‌پرونده‌اون‌ قاتل‌وداد وباتحکم‌بازتکرارکردن‌که‌این قاتل‌ورهاش‌کن اززندان...آزادش‌کن ازخواب‌میپره‌تموم‌تنش‌مۍلرزه صدا؎محکم‌حضرت‌هنوزتو گوشش‌بوده ایشون‌میره‌زندان واسم‌و شماره‌پرونده‌ا؎که‌حضرت مادربهشون داده‌بودومیگرده‌دنبالش
ࡅ࡙ܭ ܫߊ‌ܢܚ݅ܧߊ‌ࡅ߭ܘ ߊ߬ܣܢܚࡅ߳ܘ
مادࢪبہ‌ایشون‌اسم‌وشماره‌پرونده‌اون‌ قاتل‌وداد وباتحکم‌بازتکرارکردن‌که‌این قاتل‌ورهاش‌کن اززندان...آز
مۍبینہ به‌‌به‌چہ‌پرونده‌؎قَطور؎... هرنوع‌جرم‌بگۍاین‌آقاکرده‌بود کوچیکترین‌جرمش قتل‌بود ازدزد؎گرفتع‌تاقتل‌وشربودن‌و.. هرخلافۍکه‌بگۍ!
ࡅ࡙ܭ ܫߊ‌ܢܚ݅ܧߊ‌ࡅ߭ܘ ߊ߬ܣܢܚࡅ߳ܘ
مۍبینہ به‌‌به‌چہ‌پرونده‌؎قَطور؎... هرنوع‌جرم‌بگۍاین‌آقاکرده‌بود کوچیکترین‌جرمش قتل‌بود ازدزد؎گرفتع‌ت
اینارومیبینہ‌ باخودش‌میگہ‌من‌چجور‌؎این‌ونجات‌بدم این‌همه‌خطاوجرم‌کرده! صدامیزنہ‌میگہ‌بیارینش‌اینجا اون‌قاتل‌ومیارن‌پیشش بھش‌میگہ توقتل‌کرد؎؟! قاتل‌میگه‌بله میگه‌تودزد؎کرد؎؟قاتل‌میگہ‌بله هرجرمۍکہ‌نام‌میبره‌رو قاتل‌تاییدمیکنه‌ومیگہ‌بله‌من‌ این‌کاروکردم بھش‌میگہ جریان‌قتل‌وتعریف‌کن‌بگوچیشده قاتل‌تعریف‌میکنه‌میگه آقامن‌ازبچہ‌گۍدزد؎میکردم
ࡅ࡙ܭ ܫߊ‌ܢܚ݅ܧߊ‌ࡅ߭ܘ ߊ߬ܣܢܚࡅ߳ܘ
اینارومیبینہ‌ باخودش‌میگہ‌من‌چجور‌؎این‌ونجات‌بدم این‌همه‌خطاوجرم‌کرده! صدامیزنہ‌میگہ‌بیارینش‌اینجا ا
سہ‌تارفیق‌بودیم‌یکۍازیکۍبدتر کارمون‌دزد؎ومزاحمت‌ براناموس‌مردم‌بود کارمون‌دخترباز؎بود یہ‌روز‌میریم‌جلو؎یہ‌مدرسه‌دخترونه یہ‌دختریوبہ‌زورسوارماشین‌میکنیم... دوتادوستم‌چاقومیزارن‌گردنش‌وتھدیدش‌میکنن کہ‌اگہ‌دادبزنۍمیکشیمت... دخترپونزده‌شونزده‌سال‌داشت نزدیک‌غروب‌بودهواتاریک‌تاریک بردنش‌خارج‌ازشهربرا؎گناه! پیاده‌ش‌‌کردیم
ࡅ࡙ܭ ܫߊ‌ܢܚ݅ܧߊ‌ࡅ߭ܘ ߊ߬ܣܢܚࡅ߳ܘ
سہ‌تارفیق‌بودیم‌یکۍازیکۍبدتر کارمون‌دزد؎ومزاحمت‌ براناموس‌مردم‌بود کارمون‌دخترباز؎بود یہ‌روز‌میریم‌ج
دیدم‌دختره‌هی‌گریه‌میکنہ هۍ‌مۍلرزه همہ‌مونونگاه‌کردیهوروکردسمت‌من گفت‌من‌سیدم... من‌دختر‌فاطمہ‌ی‌زهرام! بہ‌حرمت‌مادرم‌نزارآلوده‌بشم💔 قاتل‌میگہ تااسم‌حضرت‌وشنیدم‌تموم‌تنم‌لرزید انگار‌یکۍ‌باپتک‌زدتوسرم‌غیرتۍشدم... حالااصلانه‌حضرت‌زهرارودیده‌بود ن‌هیچۍ‌فقط‌اسمشوشنیده‌بودا...
ࡅ࡙ܭ ܫߊ‌ܢܚ݅ܧߊ‌ࡅ߭ܘ ߊ߬ܣܢܚࡅ߳ܘ
دیدم‌دختره‌هی‌گریه‌میکنہ هۍ‌مۍلرزه همہ‌مونونگاه‌کردیهوروکردسمت‌من گفت‌من‌سیدم... من‌دختر‌فاطمہ‌ی‌زهر
رومیکنم‌سمت‌اون‌دوتارفیقم‌میگم بااین‌دخترکارۍنداشته‌باشین ازاین‌لحظہ‌بہ‌بعد نزدیک‌این‌دختر‌بشیدمثل‌این‌مۍمونہ‌کہ نزدیک‌خواهرمن‌بشید! اون‌دوتاگفتن‌باباتوهم‌ولش‌کن یہ‌دخترخوشگل‌گیرمون‌اومده حالاخشک‌مذهب‌بازیت‌گل‌کرده! گفتم‌نه‌دست‌بهش‌نمیزنید عصبانۍ‌شدن‌اومدن‌سمتم دیدم‌دارن‌میرن‌طرف‌اون‌دختر بلافاصله‌چاقو‌وکردم‌تو‌شکمش اون‌یکیشون‌اومدبازم‌چاقووزدم‌بهش خودش‌هم‌مجروح‌میشہ‌ها...
ࡅ࡙ܭ ܫߊ‌ܢܚ݅ܧߊ‌ࡅ߭ܘ ߊ߬ܣܢܚࡅ߳ܘ
رومیکنم‌سمت‌اون‌دوتارفیقم‌میگم بااین‌دخترکارۍنداشته‌باشین ازاین‌لحظہ‌بہ‌بعد نزدیک‌این‌دختر‌بشیدمثل‌ا
میگہ‌پس‌حضرت‌زهرا‌بہ‌خاطرهمین‌اومد سفارششوبہ‌من‌کردوباتحکم‌بہ‌من‌گفت نجاتش‌بدم... فرداش‌قراربوداعدامش‌کنن دادگاه‌تشکیل‌میده پرونده‌رومیبره‌پیش‌قاضیہ‌اصلۍ اون‌خوابوتعریف‌میکنہ... قاضۍتامیشنوه‌داستانو‌ تموم‌شونہ‌هاش‌مۍلرزه میگہ‌فعلااعدام‌منحل‌میشہ و نبایداعدام‌شہ‌این‌شخص پرونده‌رومیده‌تهران‌پرونده‌ی‌جدید تشکیل‌میشہ اون‌دخترپونزده‌سالہ‌روهم‌میارن... خلاصہ‌ی‌باردیگہ بازجویۍواعترافات‌شروع‌میشہ دختر‌ه‌هم‌میادشهادت‌میده‌‌کہ‌حرفای‌ این‌مرددرسته
ࡅ࡙ܭ ܫߊ‌ܢܚ݅ܧߊ‌ࡅ߭ܘ ߊ߬ܣܢܚࡅ߳ܘ
میگہ‌پس‌حضرت‌زهرا‌بہ‌خاطرهمین‌اومد سفارششوبہ‌من‌کردوباتحکم‌بہ‌من‌گفت نجاتش‌بدم... فرداش‌قراربوداعدام
حکم‌اعدامش‌لغومیشہ وقاضۍمیگہ‌این‌آقابہ‌خاطرحفظ‌ناموس آدم کشته حضرت‌زهرا‌شفاعتش‌کرده... آزاده... میرن‌بهش‌خبر‌میدن‌تامیشنوه‌ تموم‌شونہ‌هاش‌مۍلرزه سجده‌میکنہ‌روزمین‌بلنددادمیزنہ‌ توزندان میگہ‌یازهرا..مادر قسم‌میخورم‌بہ‌اسمت...قسم‌بہ‌چادرت... دیگہ‌گنا‌ه‌نمیکنم...گریہ‌میکنہ‌میگہ‌ دیگہ‌یہ‌نگاه‌چپ‌بہ‌ناموس‌مردم‌ نمیکنم(:💔
ࡅ࡙ܭ ܫߊ‌ܢܚ݅ܧߊ‌ࡅ߭ܘ ߊ߬ܣܢܚࡅ߳ܘ
حکم‌اعدامش‌لغومیشہ وقاضۍمیگہ‌این‌آقابہ‌خاطرحفظ‌ناموس آدم کشته حضرت‌زهرا‌شفاعتش‌کرده... آزاده... میرن
فهمیدۍ‌چیشد‌دیگہ‌نه؟! اصل‌قصہ‌رو‌گرفتۍ؟! باباطرف‌قاتل‌بوده.. کارش‌دختربازۍ‌بوده... دلہ‌دزدۍمیکرده... ازجیب‌این‌واون‌میزده... بازارۍ‌هامیشنون‌این‌قصہ‌رو ... یکۍمیگہ‌من‌یہ‌مغازه‌دارم‌بگین‌بهش‌ بیادکارکنہ مغازه‌روبہ‌نامش‌میکنم یکۍدیگہ‌ازاونامیگہ‌من‌دخترمو میدم‌بهش
ࡅ࡙ܭ ܫߊ‌ܢܚ݅ܧߊ‌ࡅ߭ܘ ߊ߬ܣܢܚࡅ߳ܘ
فهمیدۍ‌چیشد‌دیگہ‌نه؟! اصل‌قصہ‌رو‌گرفتۍ؟! باباطرف‌قاتل‌بوده.. کارش‌دختربازۍ‌بوده... دلہ‌دزدۍمیکرده...
آخ‌مادر... یہ‌روز...یہ‌نگاه‌کن‌بہ‌من همہ‌ی‌زندگیمومیخری(:💔 بعدتوچۍمیگۍ؟! میگۍنه...من‌رو‌سیاهم‌من‌گناهکارم مادر‌نگام‌نمیکنہ..
ࡅ࡙ܭ ܫߊ‌ܢܚ݅ܧߊ‌ࡅ߭ܘ ߊ߬ܣܢܚࡅ߳ܘ
آخ‌مادر... یہ‌روز...یہ‌نگاه‌کن‌بہ‌من همہ‌ی‌زندگیمومیخری(:💔 بعدتوچۍمیگۍ؟! میگۍنه...من‌رو‌سیاهم‌من‌گنا
حتۍرغبت‌نمیکنۍبرۍصداش‌کنۍ... حتۍدوس‌ندارۍبهش‌بگۍمادر(: فقط‌بلدۍ‌بگۍ‌حضرت‌زهرا... آخہ‌کۍمامانشوبہ‌اسم‌صدامیکنہ؟!کۍمامانشوبہ‌فامیلیش‌صدامیکنہ؟!💔 بچہ‌ها دختراوپسراۍحضرت‌زهرا... بچہ‌هاۍمادرامام‌حسین... بہ‌ولله رفاقت‌بامادرخیلۍقشنگہ(:💔
ࡅ࡙ܭ ܫߊ‌ܢܚ݅ܧߊ‌ࡅ߭ܘ ߊ߬ܣܢܚࡅ߳ܘ
حتۍرغبت‌نمیکنۍبرۍصداش‌کنۍ... حتۍدوس‌ندارۍبهش‌بگۍمادر(: فقط‌بلدۍ‌بگۍ‌حضرت‌زهرا... آخہ‌کۍمامانشوبہ‌اسم
رفیق‌بشین‌بامادر(: نگین‌روسیاهم‌نگاهم‌نمیکنہ... نگین‌بدم...منونمیخره(:💔 دیگہ‌هرچہ‌قدرروسیاه‌باشۍ قتل‌که‌نکردۍ...کردۍ؟! هرچہ‌قدربدباشی... مشروب‌نخوردۍوزنانکردۍکہ کردۍ؟!
ࡅ࡙ܭ ܫߊ‌ܢܚ݅ܧߊ‌ࡅ߭ܘ ߊ߬ܣܢܚࡅ߳ܘ
رفیق‌بشین‌بامادر(: نگین‌روسیاهم‌نگاهم‌نمیکنہ... نگین‌بدم...منونمیخره(:💔 دیگہ‌هرچہ‌قدرروسیاه‌باشۍ قتل
یہ‌شب...فقط‌یہ‌شب جورۍ‌نگاه‌کرد‌اون‌مردو ... کہ‌کل‌زندگیشوخرید حواست‌هست‌چۍمیگم‌دیگه؟ مگہ‌نگفتۍحالت‌بده؟ مگہ‌نگفتۍ‌غم‌دارۍ مگہ‌نگفتۍخدایابسمہ‌ مگہ‌من‌چن‌سالمہ(:
ࡅ࡙ܭ ܫߊ‌ܢܚ݅ܧߊ‌ࡅ߭ܘ ߊ߬ܣܢܚࡅ߳ܘ
یہ‌شب...فقط‌یہ‌شب جورۍ‌نگاه‌کرد‌اون‌مردو ... کہ‌کل‌زندگیشوخرید حواست‌هست‌چۍمیگم‌دیگه؟ مگہ‌نگفتۍحالت
مگہ‌نگفتۍدلت‌تنگہ؟ بابابسم‌الله‌دیگہ... بشین‌یہ‌گوشہ... بگومادر... اومدم‌دخترت‌بشم، اومدم‌پسرت‌بشم(: من‌بہ‌مادرگفتم... بازم‌گفتم... مادردورت‌بگردم‌من‌بدما... من‌روسیاهما.... ولی‌بہ‌امام‌حسین...دوست دارم