『جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』
_
امروزهمہملائکجمعمۍشوندبہدورِزهرا ؛
براۍتبریکولادتِدُردانہۍخدا🤍`💐:>>
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
『جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』
یااباعبدالله ؛
و في حضنكِ تسكن روحي،
كأنها وجدت موطنها الأبدي ..
- عید مِیلادك سَعید مــولاي💚,🫧
🌸💗🌸💗🌸💗🌸💗🌸
💗🌸💗🌸💗🌸💗🌸💗
🌸💗🌸💗🌸💗🌸💗
💗🌸💗🌸💗🌸💗
🌸💗🌸💗🌸💗
💗🌸💗🌸💗
🌸💗🌸💗
💗🌸💗
🌸💗
🌸#مذهبی_میمانم
📗#پارت29
. پس خودتم میدونی که رفیقم خیلی خوبه
_ بله دَرِش شکی نیست. ولی نمیدونم چرا با تو دوسته؟
. مگه من چمه بی تربیت؟
_ اگه بخوام توصیف کنم باید بگم که اون واقعا فرشته است ولی تو .... هیچی ولش کن
. نههههه اگه راست میگی بگو، من چی؟ نچ نچ برات متاسفم
از همین الان داری طرف عروستونو میگیری؟ بزار معلوم شه بعد این همه تعصبشو بکش
_ چشم
بالاخره بعد چهل و پنج دقیقه اومدن و من بلند شدم از جام و رفتم پیش فاطمه کوثر نشستم. فاطمه کوثر دو روز وقت خواست برای جواب دادن ولی خوب از درخشیدن چشمای متین و خودش قشنگ معلوم بود جوابش.
ولی خوب منم دوست داشتم از دهن خودش احساستشو بشنوم و بفهمم عاشق شدن چه جوریه؟
فردای اونروز زنعمو زنگ زد و به مامان گفت که دختری که برای متین رفته بودیم خواستگاری دوست زینب بود و مامان هم با تعجب پرسید کی؟ و وقتی اسم فاطمه کوثر رو شنید از خوشحالی داد زد:
- این عالیههههههههههههههه. فاطمه کوثر خیلی دختر عالی ایه ، امیدوارم که این وصلت صورت بگیره و متین جان هم خوشبخت بشه.
بعد از یه عالمه حرف زدن با زنعمو برگشت سمت من و گفت :
- تو میدونستی که خواستگار فاطمه کوثر متینه؟
. اره . مگه زنعمو بهت نگفت دیروز توی مراسم خواستگاری هم بودم .
-چرا گفت ولی چرا به ما نگفته بودی؟
. اخه گفتم شاید راضی نباشن و یا پسرعمو جواب رد به سینش بخوره و زشت بشه.
- باشه دخترم .
رفتم توی اتاق و زنگ زده به فاطمه کوثر تا درمورد نظرش بپرسم.
. سلام .چطوری خوبی؟
- سلام مرسی ممنون تو خوبی؟
. سلامت باشی ماهم خوبیم . از مطهره و حنانه چخبر ؟ خوبن؟
- مثل همیشه دارن از سرو کول هم بالا میرن و مامان و منو عذاب میدن.
🌸💗🌸💗🌸💗🌸💗🌸
💗🌸💗🌸💗🌸💗🌸💗
🌸💗🌸💗🌸💗🌸💗
💗🌸💗🌸💗🌸💗
🌸💗🌸💗🌸💗
💗🌸💗🌸💗
🌸💗🌸💗
💗🌸💗
🌸💗
🌸#مذهبی_میمانم
📗#پارت30
خندیدم و گفتم؛
. خوب عروس خانم . حرص نخور ، پوستت خراب میشه . حالا چی شد؟ این پسر عموی بدبخت من دیروز چیا بهت گفت؟
- داشتیم درمورد شرایطمون حرف میزدیم و فهمیدم که خیلی به همدیگه شباهت داریم و این خیلی جالب بود .
. خوب نظرت درموردش چیه؟
- فکر کنم سه سال فاصله ی سنی ای که داریم مناسب باشه و خودشم از نظر ادم خیلی خوب و محجوبی به نظر میرسید و رفتاراش باعث میشد که درموردش کنکاو بشم.
. خب؟ به نظرت میتونی اسمشو عشق بزاری؟
- به احتمال نود و نه درصد اره
. اون یه درصد چی؟
- فکر نکنم اون یه درصد اونقدری هم مهم باشه و بعدها لطمه ای وارد بکنه
. پس اره دیگه؟
-اره
. پس بیا یه چیزی بهت بگم تا خوشحال تر شی. مریم خواهر متین میگفت که متین دو سه روزه عجیب شده و هی هی تیپ میزنه و خیلی به خودش میرسه و از طرفی هم همیشه شور و شوق داره و خوشحاله . فکر کنم واقعا عاشق شده.
فاطمه کوثر با ذوق گفت :
- واقعاااااااااااااااااااا؟
. اره بخدا.
مکث کردم و گفتم ؛
. پس چرا به مامانت نمیگی که زنگ بزنه و بگه که نظرت مثبته؟
- برای اینکه مردم فکر میکنن که سبکم و از خدام بوده.
. مگه نبوده؟
- چرا بوده ولی همه که نباید بدونن.
بعد با هم زدیم زیر خنده
فرداش که مامان فاطمه کوثر زنگ زد و به زنعمو گفت که جواب فاطمه کوثر مثبته ، زنعمو هم زنگ زد و به مامان گفت و مامان هم یه عالمه خوشحال شد و قرار شد فعلا صیقه ی محرمیت بخونن و عقد بمونه بعد محرم و اربعین و بعد هفت ماه هم عروسی کنن
همه چیز خیلی زود به زود داشت میگذشت و این یه کم افسردم میکرد .
هدایت شده از گستردھآماج.🌿
چرا انقدر به جذب ۵۰+راضی هستی هنوز ؟😐😂
در حالی که با این گسترده نیم ساعته میتونی 100+ جذب بگیری🔥
https://eitaa.com/joinchat/1905394602Cea8403df90
ادمینِ تبِ گسترده میشم ؛
چنلایِ ویو فول .
سابقهٔ بالای 3+ سال .
تایمِ 17 تا 18 .
آمار +1k +۶۰۰
آمار کمتر نیاد پی وی !
فوری پیوی❗️*
#جهادی
@miim_arr
13.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مرا عهدیست با جانان...❣
اول هر صبح قرار دعای #عهد❤️
قرار عاشقی❣
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•