eitaa logo
دعا،ذکر،ختم،عبادت،اخلاق،داستان،تاریخ وطبِ تنها مولودکعبه
44 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
402 ویدیو
44 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷🔶 👈🏼👈🏼 بهاءالدین سیدعلی‌بن‌عبدالکریم‌نیلی نجفی (رضوان الله علیه) از علمای بزرگ امامیه می‌نویسد: ومن ذلك ما نقلته‌ عن بعض أصحابنا المؤمنين الصالحين ومن‌ خطّه المبارك ما صورته: عن محي الدين الأربلی أنّه حضر عند أبيه ومعه‌ رجل، فنعس فوقعت عمامته عن رأسه، فبدت في رأسه ضربة هائلة، فسأله عنها، فقال [له‌]: هذه‌ من صفّين. فقيل [له‌]: وكيف‌ ذلك وواقعة صفّين قديمة؟! فقال: كنت مسافرا إلى مصر، فصاحبني إنسان من غزّة، فلمّا كنّا في بعض الطريق تذاكرنا وقعة صفّين، فقال لي الرجل: لو كنت في أيّام صفّين لروّيت سيفي من عليّ وأصحابه. فقلت له: وأنا لو كنت [في أيّام صفّين‌] لروّيت سيفي من معاوية وأصحابه، وها أنا وأنت من أصحاب عليّ ومعاوية، [واعتركنا عركة عظيمة] واضطربنا، فما شعرت‌ بنفسي إلّا مرميا لما بي وإنسان‌ يوقظني بطرف رمحه. ففتحت عيني فنزل إليّ ومسح الضربة وبرئت‌، فقال البث: هنا، ثمّ غاب قليلا وعاد [و] معه رأس خصمي مقطوعا والدوابّ معه. فقال [لي‌]: هذا رأس عدوّك، وأنت نصرتنا فنصرناك‌ وَلَيَنْصُرَنَّ الله مَنْ يَنْصُرُهُ‌. فقلت: من أنت؟ فقال: فلان ابن فلان - يعني الصاحب (عليه السّلام)‌- ثمّ قال لي: وإذا سئلت عن هذه الضربة فقل: ضربتها بصفّين‌. 📝 از بعضی از علمای صالح ما نقل شده که به‌خط مبارک خود چنین نوشته است: گفت: روزی در خدمت پدرم بودم، دیدم مردی نزد او نشسته و چرت می‌زند، در آن‌حال عمامه از سرش افتاد و جای زخم بزرگی در سرش نمایان شد. پدرم پرسید: این زخم چه بوده؟ ➖ گفت: این زخم را در جنگ‌صفین برداشتم!! پدرم به‌او گفت: در زمان قدیم اتفاق افتاده و تو در آن زمان نبودی. گفت: وقتی به‌مصر سفر می‌کردم، مردی از اهل نیز با من همراه شد. در هنگام گفتگو با او در میان راه وقتی از جنگ صفین یاد کردم، همسفر من گفت: اگر من در جنگ صفين بودم، شمشیر خود را از خون علی [علیه‌السلام] و یارانش سیراب می‌کردم. من هم گفتم: اگر من نیز در جنگ صفین بودم شمشیر خود را از خون [لع] و پیروانش سیراب می‌کردم. اینک من و تو از علیه‌السلام و معاویه (لع) هستیم، بیا با هم جنگ کنیم. ➖ ما با هم درگیر شدیم و زد و خورد مفصلی کردیم، یک وقت متوجه شدم که بر اثر زخمی که برداشته‌ام از هوش می‌روم، در آن اثناء شخصی مرا با گوشۀ نیزه‌اش بیدار می‌کند. چون چشم گشودم از اسب فرود آمد و دست روی زخم سرم کشید و فی الوقت بهبودی یافت. آنگاه گفت: «همین‌جا بمان!» و بعد اندکی ناپدید شد و سپس در حالی‌که سر بریدۀ همسفرم را که با من به‌نزاع پرداخته بود در دست داشت، با چهارپایان او برگشت و گفت: این سر دشمن تو است. تو به یاری ما برخاستی ما هم تو را یاری کردیم، چنانکه خداوند به‌هر کس که او را یاری کند، نصرت می‌دهد. پرسیدم: شما کیستید؟ گفت: من صاحب الامر (عجل‌الله‌فرجه‌الشریف) هستم. سپس فرمود: از این پس هر کس پرسید این زخم چه بوده، بگو ضربتی است که در صفین برداشته‌ام. 📚 منابع: ۱. بحارالأنوار، ج۵٢، ص٧۵، ح۵۵ ۲. نجم ثاقب، میرزای نوری (چاپ انتشارات کتاب جمکران) ج۲، ص۶۴۷و۶۴۸ ۳. العبقری الحسان، شیخ‌علی‌اکبرنهاوندی، ج٢، ص۶٠، س٣٨ ۴. برکات حضرت ولی‌عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه (خلاصه العبقری الحسان)، ص٨٧ ۵. تاریخ امیرالمؤمنین علیه‌السلام، آیت‌الله حاج شیخ‌عباس‌صفائی‌حائری، ج٢، ص۴۵٩ 🔆
🔷🔶 👈🏼👈🏼 می‌گوید: خدمت مشرف شدم، سوالاتی داشتم، به‌من فرمودند: از نور دیده‌ام (حضرت مهدی علیه‌السلام) بپرس. آن‌گاه عرض کردم: ➖ ای مولا و پسرمولای من! به‌طوری‌که برای ما روایت شده است، جد شما حضرت خاتم الأنبیاء [صلی‌الله‌علیه‌وآله] موضوع را به امیرالمؤمنین [علیه‌السلام] واگذار نمودند و در امیرالمومنین [علیه‌السلام] طی پیامی، به‌عایشه فرمودند: در نتیجه خطایی که مرتکب شده‌ای، امت‌اسلامی را به‌هلاکت و فرزندان اسلام را به‌وادی‌جهالت و نادانی کشیده‌ای و اگر از این عمل دست برنداری تو را طلاق می‌دهم‌. علیهذا بفرمایید: معنی طلاقی که رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله به‌امیرالمؤمنین علیه‌السلام تفویض فرمودند، چیست؟! ➖ امام عصر روحی فداه این‌گونه پاسخ فرمودند: خداوند بزرگ، صلی‌الله‌علیه‌وآله را بسیار والا و معظّم قرار داده و به‌منظور حفظ کیان و شخصیت آن سرور، مقام همسران آن حضرت را نیز گرامی داشته و آن‌ها را به‌مقام مفتخر ساخته است رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به‌امیرالمومنین علیه‌السلام فرمود: ای ابالحسن! این شرف و افتخار برای همسران من تا وقتی که آنان بندگی خدا را ترک نکرده و به‌مخالفت با تو برنخیزند باقی است و در غیر این‌صورت آنها را طلاق بده و از مقام خارج کن و این شرف را از آنان بگیر. 📚 احتجاج، شیخ‌طبرسی ج۲، ص۲۶۸ 🔆