12.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قابل توجه وطن فروشان خائن: این مملکت با فداکاری این عزیزان پا برجاست خداوند حق شان را بر همه حلال کند
هدایت شده از `موسسه راه حسینی`
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹
♥️به رسم #علی (ع) برای خدا♥️
..
{طرح توزیع مواد غذایی به هموطنان نیازمند در ماه مبارک رمضان}
هربسته موادغذایی300،000هزارتومان|
..
جهت اطلاع بیشتر از طرح بر رسم علی برای خدا باما تماس بگیرید.
09197315240
..
🆔 @rahe_hosseini
#برای_دوستانتان_ارسال_کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطرات شهید صیاد شیرازی در جمع فرماندهان ارتش
#سالروز_شهادت
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ شهید امید اکبری
#طنز_جبهه
#لبخند_بزن_رفیق😌👌
قبل از عملیات بود...
داشتیم با هم تصمیم میگرفتیم اگر گیر افتادیم چطور توی بی سیم به هم رمز بدیم...
که تکفیریا نفهمن...🤔
یهو سیدابراهیم(شهید صدرزاده) از فرمانده های تیپ فاطمیون😍
بلند گفت: آقا اگر من پشت بی سیم گفتم همه چی آرومه من چقدر خوشبختم...بدونید دهنم سرویس شده.😂
#شهید_مصطفے_صدرزاده🕊🌹
#سیدابراهیم🌸🌈
@achegan
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊
🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
#شادی_روح_شهدا_صلوات
☀️☀️☀️
🎤 #خطبه_۲۰۶
💠از سخنان امام ( ع ) اين سخن را هنگامي فرمود ڪه شنيد عده اي ازاصحابش شاميان را در صفين دشنام مي دادند .
من خوش ندارم ڪه شما دشنام دهنده باشيد اما اگر ڪردارشان را يادآور مي شديد و گمراهيها و ڪارهاي ناشايسته آنان را برمي شمرديد به راست نزديڪتر و معذورتر بود
شما بايد به جاي دشنام به آنها مي گفتيد : بار پروردگارا خون ما و آنها را حفظ ڪن بين ما و آنها را اصلاح نما و آنان را از گمراهي به راه راست هدايت فرما تا آنان ڪه جاهلند حق را بشناسند و ڪساني ڪه ستيزگي و دشمني با حق مي ڪنند دست بردارند و بازگردند
🌴🌴🌴
#صبحمان را آغاز میکنیم به یاد آنهایی که جز #استخوانهایشان، چیزی از جسمشان نمانده اما عظمت و شکوه #غیرت و روحشان عالم را فرا گرفته...
سلام بر شهدا
هدایت شده از زنده باد یاد شهدا
سال 1367 بود که به دنیا آمد.
او در شب جمعه و چند روز بعد از ایام فاطمیه به دنیا آمد.
وقتی تقویم را که میبینند درست مصادف است با شهادت امام هادی (ع).
بر همین اساس نام او را محمدهادی میگذارند.
هدایت شده از زنده باد یاد شهدا
هادی اذیتی برای خانواده نداشت.
آنچه می خواست را خودش به دست می آورد.
از همان کودکی روی پای خودش بود.
مستقل بار آمد و این، در آینده زندگی او خیلی تأثیر داشت.
هدایت شده از زنده باد یاد شهدا
سال 83 که یک بچه مدرسهای بود، مرتب به مغازه فلافلفروشی میرفت.
عاشق سُس فرانسوی بود.
نوجوان خندهرو و شاد و پرانرژی نشان میداد.
یک روز به صاحب مغازه گفت:میتونم بیام پیش شما کار کنم و فلافلساختن را یاد بگیرم؟
از فردا هر روز به مغازه میآمد.
خیلی سریع کار را یاد گرفت و استادکار شد.
هدایت شده از زنده باد یاد شهدا
هادی از اول یک جور دیگری بود. حال و هوا و خواستههایش مثل جوانان همسنوسالش نبود.
دغدغهمندتر و جهادیتر از جوانان دیگر بود.
هدایت شده از زنده باد یاد شهدا
او ویژگی های خاصی داشت :
همیشه دائم الوضو بود.
مداحی می کرد.
اکثر اوقات ذکر سینه زنی هیئت را میگفت.
هدایت شده از زنده باد یاد شهدا
اخلاص او زبانزد رفقا بود. اگر کسی از او تعریف میکرد، خیلی بدش میآمد.
وقتی که شخصی از زحمات او تشکر میکرد، میگفت:
خرمشهر را خدا آزاد کرد.
یعنی ما کاری نکرده ایم. همهکاره خداست و همه کارها برای خداست.
هدایت شده از زنده باد یاد شهدا
از خصوصیات بارز هادی کمک پنهانی به نیازمندان بود.
همیشه به دنبال گره گشایی از مشکلات مردم بود. این شهید والامقام به دوستانش گفته بود:
از خدا خواسته ام همیشه جیبم پر پول باشد تا گره از مشکلات مردم بگشایم.
هدایت شده از زنده باد یاد شهدا
هادی علاقه زیادی به شهید ابراهیم هادی داشت.
او ابراهیم هادی را الگوی خودش قرار داده بود.
دقیقاً پا جای پای ابراهیم می گذاشت.
همیشه جلوی موتورش یک عکس بزرگ از شهید ابراهیم هادی نصب داشت.
هدایت شده از زنده باد یاد شهدا
انرژیاش را وقف بسیج و کار فرهنگی و هیئت کرده بود.
بیشتر وقتش در مسجد محله و پایگاه و انجام کارهای فرهنگی می گذشت.
هدایت شده از زنده باد یاد شهدا
زمانی که هادی در بازار آهن فعالیت میکرد، همیشه دست خیر داشت.
خصوصاً برای هیئتها بسیار خرج میکرد.
هادی میگفت باید مجلس امام حسین(ع) پر رونق باشد. باید این بچهها که هیئت میآیند خاطره خوشی داشته باشند.
هربار که برای هیئت و یا کارهای فرهنگی مسجد احتیاج به کمک مالی داشتیم اولین کسی که جلو میآمد هادی بود. همیشه آماده بود برای هزینهکردن.
یکبار به هادی گفتم: از کجا این همه پول میاری؟ مگه توی بازار چقدر بهت حقوق میدن؟
خندید و گفت: از خدا خواستم که همیشه برای این طور کارها پول داشته باشم. خدا هم کمکم میکنه.
پرسیدم: چطوری؟
گفت: باید تلاش کرد.
برای اینکه برخی خرج ها رو تأمین کنم، بعد از کار بازار آهن، با موتور کار میکنم. بار میبرم، مسافر و ... .
خدا هم توی پول ما برکت قرار می ده.
هدایت شده از زنده باد یاد شهدا
هادی بعد از پایان خدمت، چندین کار مختلف را تجربه کرد و بعد از آن، راهی حوزه علمیه شد.
راهی جز طلبگی در نجف پاسخگوی غوغای درون هادی نبود.
هادی آنچنان از زندگی در نجف می گفت که ما فکر می کردیم در بهترین هتل ها اقامت دارد!
اما لذتی که به آن اشاره می کرد چیز دیگری بود. هادی آنچنان غرق در معنویات نجف شده بود که نمی توانست چند روز زندگی در تهران را تحمل کند.
هدایت شده از زنده باد یاد شهدا
بعد از برطرفشدن مشکل مسکن در نجف، به سختی مشغول درسخواندن شده بود. کتابهای معارف و عرفانی را نیز مطالعه میکرد.
هیچ مشغلهای بجز مطالعه نداشت.
هر روز ساعتها مشغول مباحثه با طلبههای عراقی میشد.
او با درآمد شخصی خودش بارها دوستان را به خانه خودش دعوت میکرد و برای آنها غذا درست میکرد.
در ایام اربعین، خانه را برای اسکان زائرین آماده میکرد و خودش مشغول پخت و پز و پذیرایی از زائران اباعبدالله الحسین (ع) میشد.
هدایت شده از زنده باد یاد شهدا
در این رفت و آمدها متوجه شد که بیشتر دوستان طلبه، از خانواده های مستضعف نجف هستند. بسیاری از این خانواده ها در منازلی زندگی می کنند که از نیازهای اولیه محروم است.
این خانه ها آب لوله کشی نداشت. با اینکه آب لوله کشی تا مقابل درب خانه آمده بود، اما آنها بضاعت مالی برای لوله کشی نداشتند.
این موضوع بسیار او را رنج می داد. برای همین به تهران آمد و به سراغ دوستانش رفت. دستگاه های مربوط به لوله کشی را خرید و چند روزی در مغازه یکی از دوستانش ماند تا نحوه لوله کشی با لوله های جدید پلاستیکی را یاد بگیرد.
هرچه لازم داشت را تهیه کرد و راهی نجف شد. حالا صبح تا عصر در کلاس درس مشغول بود و بعداز ظهرها لوله تهیه می کرد و به خانه طلبه های نجف می رفت.
از خود طلبه ها کمک می گرفت و منازل مردم مستضعف، ولی مومن نجف را لوله کشی آب می کرد.
هدایت شده از زنده باد یاد شهدا
یکی از دوستانش تعریف کرد:
یکبار با او بحث کردم که چرا برای کار لوله کشی پول نمی گیری؟ خُب نصف قیمت دیگران بگیر. تو هم خرج داری و...
هادی خندید و گفت: خدا خودش می رسونه. دوباره سرش داد زدم و گفتم: یعنی چی خدا خودش می رسونه؟
هادی گفت: یه شب تو همین نجف مشکل مالی پیدا کردم. خیلی به پول احتیاج داشتم. آخر شب مثل همیشه رفتم توی حرم و مشغول زیارت شدم. اصلاً هم حرفی در مورد پول با مولا امیرالمومنین ع نزدم.
همین که به ضریح چسبیده بودم یه آقایی به سر شانه من زد و گفت: آقا این پاکت مال شماست.
برگشتم و دیدم یک آقای روحانی پشت سر من ایستاده. او را نمی شناختم. بعد هم بی اختیار پاکت را گرفتم.
هادی مکثی کرد و ادامه داد: بعد از زیارت راهی منزل شدم. پاکت را باز کردم. باتعجب دیدم مقدار زیادی پول نقد داخل آن پاکت است.
هادی دوباره به من نگاه کرد و گفت: حاج باقر، همه چیز دست خداست. من برای این مردم ضعیف، ولی با ایمان کار می کنم. خدا هم هر وقت احتیاج داشته باشم برام می ذاره تو پاکت و می فرسته!
هدایت شده از زنده باد یاد شهدا
بسیاری از طلبه های نجف از فعالیتهای هادی میگفتند و اینکه نمیدانستند هادی از کجا پول می آورد، اما کارهای خیر ماندگاری از خود به یادگار می گذارد.
زمانی که هادی شهید شد، چند نفر از طلبه ها آمدند و خاطرات خود را از هادی بیان کردند. یکی می گفت: این عبایی که دارم را هادی برایم خرید، دیگری به نعلین خود اشاره کرد. یکی دیگر از آنها از لوله کشی آب خانه اش می گفت و...
هادی برای تأمین هزینه این کارها در نجف کار می کرد. این اواخر کاری کرده بود که مسئولین گروه های نظامی مردمی (حشدالشعبی) حسابی به او اطمینان داشتند. همیشه پول در اختیار او می گذاشتند تا برای کارهایی که در نظر دارد هزینه کند.