eitaa logo
زنده باد یاد شهدا
239 دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
3.7هزار ویدیو
130 فایل
امروز فضیلت زنده نگهداشتن یاد و خاطره شهدا کمتر از شهادت نیست *مقام معظم رهبری* yazeinab14 به یاد شهید مدافع حرم حامد جوانی 🌷⚘🌺 وشهید دفاع مقدس مرتضی طلایی 🌷🌺🌹 @Zendebadyadeh_shohadayeh_golgun
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی ڪار فرهنگی شروع می ڪنید با اولین چیزی ڪہ باید بجنگیم خودمان هـستیم وقتی ڪہ ڪارتان می گیرد تازہ اول مبارزہ است شیطان بہ سراغتان می آید
💠بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠 💐✍100 خاطره کوتاه از شهید قسمت: 3 11- از نماز جمعه ماجراي طبس را شنيدم . چون توي سرويس خبر روزنامه بود. صبر نكرده بود ؛ صبح زود با عكاس روزنامه رفته بود طبس. ★★★★★★★★★★ 12- روزها ی اول جنگ كسي به كسي نبود. از سوسنگرد كه برمي گشتم، استاندار خوزستان را با حسن ديدم.نمي شناختمش . هرچي سؤال مي كرد، من رو به استاندار جواب مي دادم. همين طور كه حرف ميزدم، اسم بعضي جاها را غلط مي گفتم. خودش درستش را مي گفت. تند تند هم از حرف هام يادداشت برمي داشت. ★★★★★★★★★★ 13- چهار ماه از جنگ مي رفت. بين عراقي هاي محور بستان و جفير ارتباطي نبود .حسن بعد از شناسايي گفت« عراقي ها روي كرخه و نيسان و سابله پل مي زنند تا ارتباط نيروهاشون برقرار بشه. منتظر باشين كه خيلي زود هم اين كارو بكنن.» يك هفته بعد، همان طور شد. نيروهاي دشمن در آن محور ها باهم دست دادن. ★★★★★★★★★★ 14- باشگاه گلف اهواز شده بود پايگاه منتظران شهادت . يكي از اتاق هاي كوچكش را با فيبر جدا كرد ؛ محل استراحت و كار. روي در هم نوشت « 100% شناسايي، 100% موفقيت.» گفت «حتی با يه بي سيم كوچيك هم شده بايد بي سيم هاي عراقي را گوش كنيد. هرچي سند و نامه هم پيدا مي كنيد بايد ترجمه بشه.» از شناسايي كه مي آمد ، با سر و صورت خاكي مي رفت اتاقش . اطلاعات را روي نقشه مي نوشت. گزارش هاي روزانه رانگاه مي كرد. ★★★★★★★★★★ 15- ريز به ريز اطلاعات و گزارشها را روي نقشه مي نوشت.اتاقش كه مي رفتي ، انگار تمام جبهه را ديده باشي. چند روزي بود كه دو طرف به هواي عراقي بودن سمت هم مي زدند. بين دو جبهه نيرويي نبود. بايد الحاق مي شد و ونيروها با هم دست مي دادند . حسن آمد و از روي نقشه نشان داد. ادامه دارد منبع: http://emtedadiha.blogfa.com/post/182 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊 🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
☀️☀️☀️ ✔️ 🍃حڪمت 451 روش برخورد با مردم (اجتماعى، تربيتى ) درود خدا بر او، فرمود دورى تو از آن ڪس ڪه خواهان تو است نشانه ڪمبود بهره تو در دوستى است، و گرايش تو به آن ڪس ڪه تو را نخواهد، سبب خوارى تو است. 🍃حڪمت 452 معيار شناخت فقر و غنا (اعتقادى، اقتصادى ) درود خدا بر او، فرمود فقر و بى نيازى ما پس از عرضه شدن بر خدا آشڪار خواهد شد. 🍃حڪمت 453 علل انحراف زبير (تاريخى، سياسى ) درود خدا بر او، فرمود زبير همواره با ما بود تا آن ڪه فرزند نامبارڪش عبد اللَّه، پا به جوانى گذاشت 🍃حڪمت 454 راه غرور زدايى (اعتقادى، علمى ) درود خدا بر او، فرمود فرزند آدم را با فخر فروشى چه ڪار او ڪه در آغاز نطفه اى گنديده، و در پايان مردارى بد بو است، نه مى تواند روزى خويشتن را فراهم ڪند، و نه مرگ را از خود دور نمايد. 🍃حڪمت 455 راه شناخت بزرگترين شاعر (هنرى، علمى ) درود خدا بر او، فرمود (از امام پرسيد«» بزرگترين شاعر عرب ڪيست؟حضرت فرمود:) شاعران در يک وادى روشنى نتاخته اند تا پايان ڪار معلوم شود، و اگر ناچار بايد داورى ڪرد، پس پادشاه گمراهان، بزرگترين شاعر است«». 🍃حڪمت 456 بهاى جان آدمى (اخلاقى) درود خدا بر او، فرمود آيا آزاد مردى نيست ڪه اين لقمه جويده حرام دنيا را به اهلش واگذارد همانا بهايى براى جان شما جز بهشت نيست، پس به ڪمتر از آن نفروشيد 🍃حڪمت 457 تشنگان مال و علم (اخلاقى، اقتصادى) درود خدا بر او، فرمود دو گرسنه هرگز سير نشوند جوينده علم و جوينده مال. 🍃حڪمت 458 نشانه هاى ايمان (اخلاق اجتماعى) درود خدا بر او، فرمود نشانه ايمان آن است ڪه راست بگويى، آنگاه ڪه تو را زيان رساند، و دروغ نگويى زمانے ڪه تو را سود رساند و آن ڪه بيش از مقدار عمل سخن نگويى، و چون از ديگران سخن گويى از خدا بترسى. 🍃حڪمت 459 شناخت جايگاه جبر و اختيار(اعتقادى ) درود خدا بر او، فرمود تقدير الهى چنان بر محاسبات ما چيره شود ڪه تدبير، سبب آفت زدگى باشد.«» مى گويم «مفهوم اين حڪمت در حڪمت 16 با عبارت ديگرى نقل شد» 🍃حڪمت 460 ارزش صبر و تحمّل (اخلاقى، اجتماعى ) درود خدا بر او، فرمود بردبارى و درنگ هم آهنگند و نتيجه آن بلند همّتى است. 🌴🌴🌴
🕊🍃🕊🍃🕊🍃 🕊🍃🕊🍃 🕊🍃 براي خدا گفت: سيد چي بگم؟! بعد مكثي كرد و با آرامش ادامه داد: من دست خالي مي آمدم عقب. ايشان در گوشه اي افتاده بود. پشت سر من هم کسي نبود. من تقريبًا آخرين نفر بودم. درآن تاريکي خونريزي پايش را با بند پوتين بستم و حركت كرديم. در راه به من مي گفت سيد، من هم فهميدم که بايد از رفقاي شما باشد. براي همين چيزي نگفتم. تا رسيديم به بچه هاي امدادگر. بعد از آن ابراهيم از دست من خيلي عصباني شد. چند روزي با من حرف نمي زد! علتش را مي دانستم. او هميشه مي گفت كاري كه براي خداست، گفتن ندارد. ٭٭٭ به همراه گروه شناسائي وارد مواضع دشمن شديم. مشغول شناسائي بوديم که ناگهان متوجه حضور يک گله گوسفند شديم. چوپان گله جلو آمد و سلام کرد. بعد پرسيد: شما سربازهاي خميني هستيد!؟ ابراهيم جلو آمد و گفت: ما بنده هاي خدا هستيم. بعد پرسيد: پيرمرد توي اين دشت و کوه چه مي کني؟! گفت: زندگي مي کنم. دوباره پرسيد: پيرمرد مشکلي نداري؟! پيرمرد لبخندي زد و گفت: اگر مشکل نداشتم که از اينجا مي رفتم. ابراهيم به سراغ وسايل تداركات رفت. يک جعبه خرما و تعدادي نان و کمي هم از آذوقه گروه را به پيرمرد داد و گفت: اينها هديه امام خميني (ره) براي شماست. پيرمرد خيلي خوشحال شد. دعا کرد و بعد هم از آنجا دور شديم. بعضــي از بچه ها به ابراهيم اعتراض کردند؛ ما يك هفته بايد در اين منطقه باشيم. تو بيشتر آذوقه ما را به اين پيرمرد دادي! ً ابراهیم گفت: اولاً معلوم نيست کار ما چند روز طول بکشد. در ثاني مطمئن باشید این پیرمرد دیگر با ما دشــمني نمي کند. شما شــك نكنيد، كار براي رضاي خدا هميشــه جواب مي دهد. درآن شناسائي با وجود کم شدن آذوقه، کار ما خيلي سريع انجام شد. حتي آذوقه اضافه هم آورديم. ⚡قسمت دوم 👤راوی: جمعی از دوستان شهید برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم خاطرات و زندگینامه شهید ابراهیم هادی 🕊🍃🕊🍃 🕊🍃🕊🍃🕊
✨باور کن ! 🕊 دوستت دارد ... 🌹همین که بر ایستاده ای ، یعنی تو را به حضور ... 🍀همین که روان میشود ، یعنی میکنند ... 🌹همین که بر ، یعنی ... 🍀همین که از ناگفته های غَم بارت ، یعنی وجودت را اند ... 🌹همین که قول مردانه میدهی ، یعنی تو را به قبول کرده اند ... ✨باور کن! 🕊 دوستت دارد ... 🍀که میان این شلوغی های دنیا هنوز برای دیدار داری ... ---------------------------- 🌺🍃
🌷شهید نوشت: 🍃گاهی وقتا ... گذشتن از چیزای خوب باعث میشه چیزای بهتری به دست بیاری... را که فانی است دهی و... جانان به دست آری😍❤ برای شادی روح شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام امام زمانم✋🌸 گل نرگس چه شود بوسه به پایت بزنم تا به کی خسته دل از دور صدایت بزنم گل نرگس نکند مهر ، زمن برداری داغ دیدار رخت را به دلم بگذاری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴آنروز که ابوبکر رای آورد ، علی (ع) شکست نخورد، مردم سرنوشت خودرا به تباهی سپردند... 🔵آنروز که عمر بر مسند خلافت نشست، علی (ع) کوچک نشد، مردم اشتباهشان را تکرار کردند... 🔴آنروز که شورای شش نفره، عثمان را برعلی (ع) ترجیح داد، علی (ع) شکست نخورد، خواص به مردم خیانت کردند.. 🔵ولی آنروز که علی (ع) به خواست مردم بر مسند خلافت نشست، خود را پیروز نمی دانست بلکه مسئول می دانست، آنروز فقط مردم پیروز شدند.... 🔴آنروز هم که شمشیر اشقی الاشقیا فرق علی (ع) را شکافت، باز هم علی (ع) شکست نخورد، که فرمود:"فزت و رب الکعبه" واین بزرگترین پیروزیست که رستگار شوی... ولی آنروز باز هم مردم شکست خوردند... 🔵وآنروز که در کربلا، سر حسین (ع) و هفتادودو تن از یارانش به نیزه رفت و زینب (س) واسرا را به نام خارج شدگان از دین! درخرابه های شام گرداندندومردم هلهله کنان به دورشان ... باز هم این مردم بودند که شکست خوردند.... 🔴شاید تمام روزهایی که مردم شکست خوردند نفهمیدند که شکست خورده اند وبرطبل شادی کوبیدند.... و این قصه شکست مردم چیز عجیبی نیست، که تاریخ همچنان ادامه دارد... 🔵این بحث امامت و ولایت از صدر اسلام خاری شده تو چشم خیلی از دشمنان واقعی این دین؛ دردی که بعد از ۱۴۰۰ سال هنوز براشون تازگی داره و حتی دیده میشه بعضی از درون اسلام با این مسئله مشکل دارن! حتی بعضی از اونایی که ملبّس هستند به لباس پیغمبر!!! 🔴 شارلاتان های سیاسی در مقام حرف معتقدند، از همه حتی امام زمان هم، می شودانتقاد کرد. امادرمقام عمل، از برادر رئیس جمهور اگرانتقاد کنی، دمار از روزگارت در می آورند‼ 🔵ازشهیدنواب پرسیدن:چرا آرام نمی نشینی؟ ببین آیت الله بروجردی ساکت است. 🔺نواب گفت: آقای بروجردی سرهنگ است، من سربازم! سربازاگرکوتاهی کند، سرهنگ مجبور میشودبیاید وسط!!... 👇👇👇👇👇 ✍هر بار که امام خامنه ای دارد می آید وسط میدان،یعنی ماسربازها کم گذاشته ایم اللّهُمَّ اجعَل عَواقِبِ اُمُورِناخَیرا
🕊معرفی شهیدی که می‌خواست علیه انقلاب کودتا کند... 💠 ارائه : جناب جامانده از شهدا 📆 جمعه ۹۹.۰۴.۲۰ ⏰ ساعت ۲۲:۰۰ 🕊گروه به یاد شهدا http://eitaa.com/joinchat/2098397195C755e168b84 کانال غواص ها بوی نعنا می دهند👇🍃 eitaa.com/booyenaena
محدودیت نیست مصونیت است ... @Zendebadyadeh_shohadayeh_golgun 🌹🍃
1_17285733(1).mp3
4.34M
🎶واسه اینکه نکنه یه وقت مثل اسیر یا برده شی هنو خون دارن میدن بچه‌ها تو سوریه تا حس کنی تو حجابت پر از امنیت و مملو آرامشی! 🌸🍃سالروز عفاف و ...🍃🌸 @Zendebadyadeh_shohadayeh_golgun 🌹🌹🌹
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊 🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
☀️☀️☀️ ✔️ 🍃حڪمت 461 غيبت نشانه ناتوانى (اخلاقى، اجتماعى ) درود خدا بر او، فرمود غيبت ڪردن تلاش ناتوان است. 🍃حڪمت 462 پرهيز از غرور زدگى در ستايش (اخلاقى، اجتماعى) درود خدا بر او، فرمود چه بسا ڪسانى ڪه با ستايش ديگران فريب خوردند 🍃حڪمت 463 دنيا براى آخرت است (اعتقادى ) درود خدا بر او، فرمود دنيا براى رسيدن به آخرت آفريده شد، نه براى رسيدن به خود. 🍃حڪمت 464 سرانجام دردناک بنى اميّه (تاريخى، اجتماعى، سياسى ) درود خدا بر او، فرمود بنى اميّه راه مهلتى است ڪه در آن مى تازند، پس آنگاه ڪه ميانشان اختلاف افتد ڪفتارها بر آنان دهان گشايند و بر آنان پيروز شوند. مى گويم «مرود» بر وزن «منبر» از مادّه «ارواد» به معناى مهلت است و اين از فصيح ترين و زيباترين ڪلام است، گوئى امام عليه السّلام مهلت ڪوتاه بنى اميّه در حڪومت را به ميدان مسابقه تشبيه ڪرده ڪه مسابقه دهندگان به ترتيب در يک مسير مشخّص به سوى يک هدف به پيش مى روند و آنگاه ڪه به هدف رسيدند نظم آنها درهم شڪسته مى شود. 🍃حڪمت 465 ارزشهاى والاى انصار (تاريخى، اجتماعى، سياسى) و درود خدا بر او، (حضرت در ستايش انصار فرمود:) به خدا سوگند! آنها اسلام را پروراندند، چونان مادرى ڪه فرزندش را بپروراند، با توانگرى، با دستهاى بخشنده، و زبانهاى برنده و گويا 🍃حڪمت 466 دقّت در مشاهدات درود خدا بر او، فرمود چشم، بند ظرف حوادث است. مى گويم «اين ڪلام امام عليه السّلام از استعاره هاى شگفت است، ڪه نشستنگاه را به مشک، و چشم را به سربند آن تشبيه ڪرد، و آنگاه ڪه بند گشوده شود آنچه در مشک است بيرون ريزد. مشهور است ڪه اين سخن از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است، ولى عدّه اى آن را از امير المؤمنين عليه السّلام نقل ڪرده اند، اين حڪمت را «مبرّد» در ڪتاب «مقتضب» در باب لفظ به حروف آورده، و ما آن را در ڪتاب خود ڪه «مجازات آثار نبوى» نام دارد آورده ايم. 🍃حڪمت 467 وصف يڪى از رهبران الهى(سياسى، اجتماعى ) درود خدا بر او، فرمود بر آنان فرمانروايى حاڪم شد، ڪه ڪارها را به پاداشت، و استقامت ورزيد، تا دين استوار شد. 🍃حڪمت 468 مسؤوليّت سرمايه دارى (اقتصادى، اجتماعى ) درود خدا بر او، فرمود مردم را روزگارى دشوار در پيش است ڪه توانگر اموال خود را سخت نگه دارد، در صورتى ڪه به بخل ورزى فرمان داده نشد. خداى سبحان فرمود «بخشش ميان خود را فراموش نڪنيد» بدان در آن روزگار، بلند مقام، و نيڪان خوار گردند، و با درماندگان به ناچارى خريد و فروش مى ڪنند در حالى ڪه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از معامله با درماندگان نهى فرموده. 🍃حڪمت 469 پرهيز از افراط و تفريط نسبت به امام عليه السّلام (اخلاقى، اعتقادى) درود خدا بر او، فرمود دو ڪس نسبت به من هلاک مى گردند، دوستى ڪه زياده روى ڪند، و دروغ پردازى ڪه به راستى سخن نگويد. اين ڪلام مانند سخن ديگرى است ڪه فرمود دو تن نسبت به من هلاک گردند، دوستى ڪه از حد گذراند، و دشمنى ڪه بيهوده سخن گويد. 🍃حڪمت 470 تعريف توحيد و عدل (اعتقادى) درود خدا بر او، فرمود از امام نسبت به توحيد و عدل پرسيدند فرمود توحيد آن است ڪه خدا را در وهم نياورى، و عدل آن است ڪه او را متّهم نسازى«». 🌴🌴🌴
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🕊🍂 🌿🍂 🌸 🌸 وصیت نامه📝 شهید مدافع حرم هادی ذوالفقاری🌹 در جهاد مدافعان حرم شرکت کنید/مدافعان حرم با اسم حضرت زهرا کار تکفیری‌ها را تمام کنند همچنین می‌خواهم که مردم عراق از ناموس و وطن خودشان و مخصوصا حرم‌ها دفاع کنند و اجازه به این ظالمان ندهند و مردم عراق مخصوصا طلاب نجف در این جهاد شرکت کنند چون دیدم که مدافع هست لکن کم است باید زیاد شود و مطمئنم که این‌ها(ظالمین) کم هستند و فقط با یک هجوم (جهاد) با اسم حضرت زهرا(س) می‌شود کار این مفسدها را تمام کرد و منتظر ظهور شویم و بهتر است که دست به دست همدیگر دهید و این غده سرطانی را از بین ببرید. برای من خیلی دعا کنید چون خیلی گناه کارم و از همه حلالیت بگیرید. دنیا رنگ گناه دارد؛ دیگر نمی‌توانم زنده بمانم  وصیت من به طلاب این است که اگر برای رضای خدا درس می‌خوانند و هدف دارند بخوانند و اگر اینطور نیست نخوانند. چون می‌شود کار شیطانی و شهریه امام را هم می‌گیرند؛ دیگر حرام درحرام می‌شود و مسئولیت دارد اگر می‌توانند درس بخوانند البته همه‌اش درس نیست، عبودیت هم هست باید مقداری از وقت خود را صرف عبادت کنند چون طلبه‌ای باتقوا کم داریم اول تزکیه نفس بعد درس ای داد از علم شیطانی. دنیا رنگ گناه دارد دیگر نمی‌توانم زنده بمانم. انشاءالله امام حسین(ع) و حضرت زهرا(س) و امام رضا(ع) در قبر می‌آیند. 19 بهمن ماه سال 1393 العبد الحقیر و المذنب الضعیف محمدهادی ذوالفقاری ⚡قسمت آخر 🌹شهید🌹هادی🌹ذوالفقاری🌹 🌷تاریخ ولادت: ۱۳۶۷ 🌷تاریخ شهادت: ۱۳۹۳ 🌹محل شهادت: سامراء 🌺شادی روح شهید صلوات 🌸 🌸 🌾🍂 🍃🕊🍂 💐🍃🌿🌸🍃🌼
💢 👇 🌸 عملیات شروع شده بود گردان ما خط شڪن بود همه چیز داشت خوب پیش می رفت یه دفعه خوردیم به یه ڪانال پر از سیم خاردارهای حلقوی باید هر جور بود از این مانع رد می شدیم یه دفعه متوجه شدیم عراقی ها دارن بهمون نزدیڪ میشن اگه ما رو می دیدند عملیات لو می رفت و بچه ها قتل و عام می شدند چاره ای جز عبور نبود توی فڪر بودیم ڪه یه دفعه ..... فرمانده خودش رو انداخت روی سیم خاردارهای حلقوی داشتیم از تعجب شاخ در میاوردیم گفت از روی من رد بشین و برین جلو تا عراقی ها نیومدند هیچ ڪه حاضر نبود رد بشه تا اینڪه ما رو به جان امام قسم داد با گریه از روش رد شدیم آخرین نفر من بودم دستمو گرفت غرق خون شده بود و صداش در نمی یومد اشاره ڪرد به پاڪتی ڪه توی جیبش بود و بهم فهموند ڪه بردارم فڪر ڪردم وصیت نامه اش رو نوشته برداشتم عراقی ها نزدیڪ شده بودند باید میرفتم تا من رو نبینند وقتی داشتم میرفتم گریه ام گرفته بود برگشتم و به فرمانده ام نگاه ڪردم دیدم آروم داره اشڪ می ریزه و به سختی دستاش رو به سمتم تڪون میده فڪر ڪردم داره باهام خدافظی می ڪنه ...خودم رو انداختم پشت یه خاڪریز پاڪت نامه فرمانده رو باز ڪردم خشڪم زد.... 🌸خشڪم زد به جای وصیت نامه یه عڪس دیدم عڪس دخترش بود دختری ڪه تازه دنیا اومده بود و هنوز ندیده بودش تاز فهمیدم تڪون دادن دستاش برا خدافظی نبوده میخواسته بگه برگرد یه بار هم ڪه شده عڪس دخترم رو ببینم, شهدا شرمنده ایم😔
💢فرمانده مردمی 🔹پدرم بیشتر مال مردم بود تا مال ما ، همیشه با مادرم تنها بودیم ، درسته مادرم سعی می کرد ، جای خالی پدرم رو پر کنه ولی هر کس جای خودش رو داره ، اما هیچوقت سرزنشش نمی کنم ، چون پدری بود که هم وجودش برای ما افتخار بود هم رفتنش ، سرمون بالاست ، پدرمون شهیده. 🔹شهید مدافع وطن فرمانده گروهان ترگه ور در هنگ مرزی ارومیه چهاردهم اردیبهشت ۸۸ حین خنثی سازی موادمنفجره کارگذاشته شده توسط گروهک پژاک به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
🔰 | حاج احمد متوسلیان به خانواده 📌 💌 یکی از فرماندهان روبه روی حاج احمد در مریوان می جنگید. به گوش حاج احمد می رسد که زن و بچه فرمانده حزب دموکراتِ ضد انقلابِ دشمنِ تو ، در همین شهر مریوان با دارد دست و پا می زند و کسی را ندارد که کمکش کند. احمد ، ساعت ۱۱ شب بلند می شود و به خانه دشمن ضد انقلاب خود می رود. درب خانه را می زند. زن با ترس درب خانه را می بندد که حاج احمد پای خود را لابه لای درب می گذارد و به او می گوید: « نترس خواهرم؛ من احمد متوسلیانم. » زن با لحن و برخورد احمد آرام می شود. احمد دست در جیبش می کند و می گوید: « من ماهی چهار هزار تومان می گیرم. بیا این دو هزار تومان مال تو و دو هزار تومان هم مال من! خدا بزرگ است می رساند ... » راوی سردار مجتبی عسگری (برنامه ماه عسل)
doa-faraj-farahmand_130517224348.mp3
858.6K
لحظه‌ی غروب، متعلّق به امام زمانت است، برنامهٔ خود را طوری تنظیم کن که چند دقیقه توسل به #امام_زمان ارواحنافداه داشته باشی. همه باهم دعای فرج روزمزمه کنیم
◽️خــــواهـــرم قدر بدان چـــادرت ارثیه زهرا بود❗️یادگاری که سر زینب بود و همه پدر و هر دو برادر همه حساس به آن چادر خاکی بودند. تا علی ضربت خورد، گفت: زینب گل بابا علی و آل علی به فدای تو و این چادر تو... نگذاری که بیفتد به زمین ◽️تا حسن شد جگرش پاره به جامی از زهر،گفت: خواهر به همان لحظه مادر که زمین خورد قسم چادر از دست نده. ◽️و گمانم که حسین وسط معرکه کرب‌وبلا‼️یک نگاهش به سوی لشکر دشمن و نگاهی دگرش سمت همین چادر زینب بوده، هر نگاهی که به خواهر می‌کرد چادرش را می‌دید فکر و ذکرش و خیالش همه می‌شد راحت. ◽️به گمانم وسط آن گودال نگران حرم و چادر زینب بوده همه خون‌ها به فدای تو و آن چادر تو زینبم تو حواست باشد. اینک اما امروز‼️‼️ خواهرم❗️ ◽️از همان روز نخست سنبل غیرت ما چادر مشکین تو بود،این همه خون جگر ها، این همه نیزه و سرها همه رفتند که تو بشوی چادری و زهرایی.. 👈وارث چادر زینب نکند خون به دل مهدی زهرا بکنی.....