⭕️ چشمانتظار
❤️ مادرِ شهید بود؛ شهیدِ مفقودالاثر. از بنیاد شهید واسش دعوتنامهٔ سفر به مکه فرستادن، قبول نکرد. دعوتنامهٔ سفر به کربلا فرستادن، قبول نکرد. حتی دعوتنامهٔ سفر به مشهد رو هم قبول نکرد.
🔷 بهش گفتن: چیزی شده مادر؟ نکنه از ما ناراحتی؟
🔶 گفت: شماها نمیدونید چشم انتظاری یعنی چی. من با نگرانی تا سرِ کوچه میرم که نکنه یه وقت پسرم برگرده و من نباشم!
⁉️ با خودمون صادق باشیم! آیا چشم انتظاری ما هم این شکلی هست؟!
#امام_زمان
#رسم_خوبان
🔹تازه رسیده بودم به قرارگاه و میخواستم حاج احمد را ببینم. همینطور که داشتم میرفتم، صحنۀ عجیبی دیدم درآن هوای گرم و در آن موقع از ظهر ،که تمامی نیروها از شدت گرما داخل سنگر ویا خواب بودند، حاج احمد کنار تانکر آب نشسته بود و باعشق، ظرف های ناهار بچه های قرارگاه را میشست.
🔸گفتم شاید حاج احمد نباشد، اما وقتی جلوتر رفتم، دیدم خود اوست آدمی مثل حاج احمد با آن همه برو بیا و فرماندهی تیپ و مسئول قرارگاه تاکتیکی، بیاید و کنار تانکر آب، بشقاب های نیروهایش را بشوید.
فوری دوربینم را آماده کردم و خیلی سریع، قبل از اینکه متوجه شود از او در آن حالت عکس گرفتم.
🖊 #روایت_عشق
🌷حاج احمد در یکی از عملیات ها زخمی شده بود و یکی از پاهایش هم در گچ بود. او هر روز بین ساعت ۱۱ تا ۱۲ برای تعویض پانسمان به بیمارستان می آمد، اما یک روز نیامد و از آنجا که بسیار دقیق و مقرراتی بود، این غیبتش موجب نگرانی همه شد.
🌷با پیگیری و پرس و جوی فراوان يكي از رزمندگان گفت: «حاج احمد از صبح تا عصر در حمام بوده است.» خطاب به رزمنده گفتیم: «او نباید آن قدر در حمام بماند؛ ممکن است گچ پایش نم بكشد.»
🌷سراسیمه به حمام رفتیم و صحنه عجیبی را مشاهده کردیم. گچ پای حاج احمد كاملا سالم بود اما از انگشتانش خون می چكيد! حاج احمد در حال شستن لباس همه رزمندگانش بود، وقتی علت را پرسیدیم در جواب گفت: «حواسم به گچ پایم بود، چون كه بیت المال است.»
📎فرماندهٔ دلاور لشگر۲۷ محمدرسولالله(ص)
#جاویدالاثر_حاجاحمد_متوسلیان🌷
#سالروز_ولادت
🌹نامه هفتاد
🍃نامه به سهل بن حنيف انصارى، كه از سوى آن حضرت حاكم مدينه بود.
🍂در این باب که در سال۳۷ هجری، شمارى از كسانى كه نزد او بودند به معاويه پيوستند .
📌روش برخورد با پدیده فرار
🌸🍃اما بعد، به من خبر رسيد كه برخى از مردانى كه در فرمان تواند ، پنهانى ، به نزد معاويه مى گريزند . غمگين مباش اگر از شمار سپاهيانت كاسته مى شود يا يارى شمارى از ايشان را از دست مى دهى .
🌸🍃 كيفر ايشان همين بس كه به گمراهى افتاده اند و تو از زحمتشان رهايى يافته اى . آنان از هدايت و حق گريخته اند و به نابينايى و نادانى افتاده اند .
🌸🍃 اينان ، ياران دنيا بودند و به دنيا روى آوردند و به سوى آن شتافتند.حكومت عدل ما را ديدند و شناختند و آوازه آن را شنيدند و به گوش سپردند .
🌸🍃 دريافته بودند كه در اينجا مردم در برابر حق و عدالت برابرند . پس گريختند تا مگر خود به سودى برسند . خداوند ايشان را از رحمت خود دور گرداند .
🌸🍃اينان از ستم نگريخته اند و به عدل نيز نخواهند رسيد و در اين كار از خدا مى خواهيم ، دشواريها را برايمان آسان سازد . و ناهمواريها را هموار گرداند . ان شاء الله . والسلام
هدایت شده از زنده باد یاد شهدا
🌹نامه هفتاد
🍃نامه به سهل بن حنيف انصارى، كه از سوى آن حضرت حاكم مدينه بود.
🍂در این باب که در سال۳۷ هجری، شمارى از كسانى كه نزد او بودند به معاويه پيوستند .
📌روش برخورد با پدیده فرار
🌸🍃اما بعد، به من خبر رسيد كه برخى از مردانى كه در فرمان تواند ، پنهانى ، به نزد معاويه مى گريزند . غمگين مباش اگر از شمار سپاهيانت كاسته مى شود يا يارى شمارى از ايشان را از دست مى دهى .
🌸🍃 كيفر ايشان همين بس كه به گمراهى افتاده اند و تو از زحمتشان رهايى يافته اى . آنان از هدايت و حق گريخته اند و به نابينايى و نادانى افتاده اند .
🌸🍃 اينان ، ياران دنيا بودند و به دنيا روى آوردند و به سوى آن شتافتند.حكومت عدل ما را ديدند و شناختند و آوازه آن را شنيدند و به گوش سپردند .
🌸🍃 دريافته بودند كه در اينجا مردم در برابر حق و عدالت برابرند . پس گريختند تا مگر خود به سودى برسند . خداوند ايشان را از رحمت خود دور گرداند .
🌸🍃اينان از ستم نگريخته اند و به عدل نيز نخواهند رسيد و در اين كار از خدا مى خواهيم ، دشواريها را برايمان آسان سازد . و ناهمواريها را هموار گرداند . ان شاء الله . والسلام
🌹دوران بیهوشی این جانباز شهید، محمدتقی طاهرزاده ۱۸ سال به طول انجامید. در طول این مدت آنچه بر شگفتی این واقعه میافزود، پرستاری عاشقانه پدر و مادرش بود. در این ۱۸ سال که محمدتقی روی تخت خوابیده بود، با همان دو چشم نافذش همه تنهاییهای آنها را پر میکرد. هوشنگ طاهرزاده، پدر شهید، ۱۸ سال بر بالین فرزند دلبندش مثل پروانه چرخید و از او پرستاری کرد. فرزندی که ملقب به زیبای خفته بود و مقام معظم رهبری فرمودند: پسرم تو بین دنیا و بهشتی.ِ و بالاخره او بهشت را بر دنیا ترجیح داد. برای ایثار، میتوان خیلی اسمها گذاشت؛ مهربانی، محبت، گذشت، شجاعت، دلاوری یا شاید زندگی شیرین خود را فدای دیگران کردن، فدای آرامش و آسایش دیگران مثل آقا تقی واقعاً ایثار کردند. پدری که با لبخند فرزندش خندید و با اشک او گریست. او می گوید: نام این سالها را می توان سالهای عشق بازی با خدا نهاد. پدر می گوید: من متوجه نشدم این سالها چگونه گذشت؛ زیرا من عاشق بودم و این آتش عشق را خداوند در دل من برافروخته بود. مرا همین افتخار بس که طی این مدت پرستار سرباز امام زمان (عج) بوده ام و حتی یک بار هم احساس خستگی نکردم.
کتاب خاطرات دردناک, ناصر کاوه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عاقبت بخیری از دیدگاه شهید قاسم سلیمانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دستاورد های سپاه از زبان سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی
تشکیل امپراتوری ایران
پیشنهاد میکنم دانلود بفرمایید👌👌👌