بہمگفت:
باایناوضاعگࢪونۍ،هنوزمپاۍ
آࢪمانهاۍࢪهبࢪتهستۍ؟!
گفتم:
بہمایاددادن
توۍمڪتبحسین↢(♥️)
ممڪنہآبهمواسہخوࢪدننباشہ:)
#رهبرانه C᭄
━━━ • ᯽ • ━━━
#شهید_حسین_معز_غلامی
جدۍ گرفتہایم زندگۍِ دنیایۍ را
و شوخے گرفتہایم قیامت را
ڪاش قبل از اینڪہ بیدارمان ڪنند↯
بیدار شویم؛! 🤲
✍خدایاکمک کن بفهمیم برای چه هدفی به این دنیا اومدیم وزود گذر بودن وفانی بودن دنیا رامتوجه شویم و باور کنیم که #زندگی_اصلی ماتازه بعداز مرگ شروع میشود (دقت)
🌹 شهید مجاهد حاج حسین همدانی:
خدای بزرگ را شکر به خاطر نعمت برخورداری از ولایت، ولایت امیرالمؤمنین علیبنابیطالب (ع).
مگر میتوان از نعمت بزرگی که خدای مهربان به ما داده برآییم. نعمت ولایت فقیه، امام بزرگوارمان، آن پیر جمارانی؛ نعمت جانشین خلف آن، علی زمانمان که ادامهدهنده همان راه و کاروان انقلاب را چه مدبرانه و زیبا از همه گردنهها و کمینها عبور میدهد اما نه، باید بیش از این شاکر باشیم نه زبانی، بلکه عملی مثل شهیدانمان لبیک بگوییم.
🌷شادی روح پر فتوح شهدا صلوات
زنده باد یاد شهدا
🌹 شهید مجاهد حاج حسین همدانی: خدای بزرگ را شکر به خاطر نعمت برخورداری از ولایت، ولایت امیرالمؤمنین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_485237459412582575.mp3
1.26M
🥀🎧
🌱 آنان که با رمز یا زهرا پر کشیدن...
🎤امیر عباسی
#فاطمیـّـه🖤
اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِحَقِزینب
مداحی
#شهدا
❤️🔷🔷🔷 پاداش خرج کردن برای امام حسین (علیه السلام) در عالم برزخ 🔷🔷🔷❤️
شیخ عبدالحسین تهرانی: وقتی میرزا نبی خان، که یکی از نزدیکان محمد شاه قاجار بود وفات کرد، شبی در خواب دیدم که گویا در باغ ها و عمارت های بهشتی گردش می کنم و کسی نیز همراه من است که منازل و قصرها را می شناسد. پس به جایی رسیدیم.
آن شخص گفت: اینجا منزل نبی خان است و اگر می خواهی خودش را ببینی آنجا نشسته است.
سپس به جایی اشاره کرد. وقتی به آن محل نگاه کردم، دیدم میرزا نبی خان در تالاری نشسته است.وقتی او مرا دید اشاره کرد که بیا بالا.
نزد او رفتم، برخاست و سلام کرد و مرا در صدر مجلس نشانید و خودش به همان عادتی که در دنیا داشت نشست.
نبی خان نگاهی کرد و گفت: ای شیخ، گویا از مقام من تعجب می کنی؟ زیرا اعمال من در دنیا خوب نبود و نتیجه ای جز عذاب دردناک نداشتم. البته این طور هم بود، اما من در طالقان معدن نمکی داشتم و هر سال درآمد آن را به نجف اشرف می فرستادم تا صرف برگزاریِ مراسم عزاداریِ حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) شود. خداوند این مکان و باغ را در عوض آن به من عطا کردند.
شیخ عبدالحسین تهرانی می گوید: من از خواب بیدار شدم، در حالتی که متعجب بودم. فردای آن روز این رویا را در مجلسی بازگو کردم. یکی از فرزندان ملا مطیع طالقانی گفت: این رویای صادقه است. نبی خان در طالقان معدن نمکی داشت و هر سال درآمد آن را که نزدیک به صد تومان(دورۀ قاجاريه)بود به نجف می فرستاد و پدر من نیز مسئول خرج آن پول در راه عزاداریِ امام حسین( علیه السلام) بود. ( منبع: کتاب طوبای کربلا، ص۱۰۲ )
✊️منش #زینب_کبری، شکست ظاهری نیروهای حق درعرصهی عاشورا راتبدیل به یک پیروزی قطعىِ دائمی کرد
#زنان_شهید_پرور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بازگشت پرستوها
🌺 ۲۶ مرداد سالروز بازگشت آزادگان سرافراز به میهن اسلامی گرامی باد.
🔴امام خميني (ره) :
♦️اگر روزي اسراء برگشتند و من نبودم، سلام مرا به آنها برسانيد و بگوييد #خميني در فکرتان بود.
🌲«مردان امتحان پس داده»🌲_383457124023274857.mp3
460K
🔴كليپ صوتی| مردان امتحان پس داده
🔶بيانات رهبرمعظم انقلاب درباره آزادگان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹ببینید| روایت رهبرمعظم انقلاب از ماجرای عجيب و تکاندهنده نوجوان ۱۶سالهای که در دفاع مقدس با پای مجروح توسط رژیم صدام اسیر میشود
📚کتاب پایی که جاماند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️ چرا رفتیم سوریه؟
✅ پاسخ منطقی سردار شهید همدانی ...
💢 در کدام مسائل سوریه به نفع ایران عمل کرده بود؟! جالب است بدانیم! کارهایی انجام شده که هیچ کشوری برای ما انجام نداده است!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖼 #تایم_لپس| نقاشی چهره شهید حاج حسین همدانی
⭕️ جوان فلجی که شفا گرفت و شهید مدافع حرم شد
♨️ رضا کارگربرزی، یک اتفاق شگفتانگیز را در زندگیاش پشت سر گذاشت. او در نوجوانی به خاطر ابتلا به بیماری گیلنباره، فلج شد. به گفته پزشکان این فلجی رفته رفته پیشرفت میکرد و به مرگ وی میانجامید.
🔻مادر شهید در مصاحبهای گفته است: «با خودم فكر كردم، كسي مصيبتديدهتر از حضرت زينب(س) در اهل بيت نيست، از خدا خواستم و به خانم زينب كبري(س) متوسل شدم. رضا را نذر حضرت زينب(س)كردم و خواستم كه خوب شود براي خودشان. مدت كوتاهي نگذشته بود كه يك روز در كمال ناباوري و به يكباره ديديم رضا دست روي ديوار گذاشته و آرام آرام راه ميرود. معجزه شده بود. خانم حضرت زينب(س) شفايش را داد.»
🔹رضا کارگربرزی هم دین خود را به آن حضرت ادا کرد. وی روز 11 مرداد سال 1392 در دفاع از حرم حضرت زینب(س) در سوریه به شهادت رسید.
#محرم 🏴
دلت که گرفت💔
با رفیقی
در دو دل کن
که آسمانی باشد...🕊
این زمینی ها🌎
در کار🖇
خود مانده اند...
@mataleb_mazhabi313_۲۰۲۲_۰۸_۱۸_۰۹_۱۵_۵۱_۷۰۳.mp3
2.67M
عشقپابرجاست
زندگیزیباست
تا دلا دستِ ابیعبداللهست :)•🌱•
حاج میثم مطیعی
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
#عشاق_الحسین_محب_الحسین_ع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نذر عباس | روایت ویژه مادر شهید مصطفی صدرزاده برای رهبر انقلاب از شهادت فرزندش در ظهر تاسوعا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
سخنان حاج قاسم در وصف شهید صدرزاده
🖤🏴🖤🏴🖤🏴
#ماه_محرم_امام_حسین
#محرم_تاسوعا
#ما_ملت_امام_حسینیم
🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬کلیپ زیبای «با امام زمان حرف بزن»
◾️ قبر امام حسین، امام رضا و... مشخصه؛ میتونیم بریم زیارت. کجا باید بریم زیارت امام زمان؟؟
▫️ شروع کن با امام زمان حرف زدن. جواب میده...
#امام_زمان
🍥🌹 *هنگامیکه ماشین عروس و دامادی رادیدی که توخیابون و یا از جلو درب منزلت ردمیشود،..*🌹
برای خوشبختی آنها دعا کن تا زندگی
پربرکت و سعادتمندی داشته باشند...
🍥 *هنگامیکه زن حامله ای را دیدی*
*لبخندی بزن و بگو؛*😊
"خدایا فرزندان ونسلش را صالح بگردان.
🍥 *هنگامیکه تو اداره ای، کارهای اداری خودت را تمام کردی و آنجا را با صفی طولانی ترک میکنی با خودت زمزمه کن:*
"پروردگارا..
همانگونه که کار من حل و تمام شد.. کارهای این بندگانت را هم حل و آسان گردان..
🍥 *هنگامیکه ازمطب دکتر یا بیمارستان مرخص میشوی و دکتر به تو مژده بهبودی وضعت و بهتر شدنت را میدهد،..*
همان لحظه دعا کن و از پروردگارت خالصانه بخواه که همه بیماران را شفای عاجل بدهد...
🍥 *هنگامیکه به منزلت بر میگردی و می بینی مادرت و یا همسرت غذایت را آماده کرده و جلو رویت گذاشته..*
☺ لبخندی بزن و بگو:
*" خداوندا وجود ایشان را در زندگیم حفظ کن وبرای او و همه مسلمانان دعای خیرکن..*
🍥 *هنگامیکه جنازه ای را دیدی که دارند بسوی قبرستان میبرند.*
برای اون میت دعای مغفرت و رحمت کن..
🍥 *هنگامیکه کنار جاده کسی را دیدی که منتظر وسیله است و یا ماشینی خراب شده، اگر نمیتوانی کاری کنی..*
حداقل دعا کن تا خداوند، مشکل آنان را مرتفع فرماید..
🍥 *هنگامیکه کسی را دیدی که صاحب شغل مناسب و یا منزل و ماشینی شده..*
برایش دعای خیر و برکت کن...
☝ *تونمیدانی دعا*
*چه کاری برای صاحبش میکند؟*
👈 چه بسا مصیبت و بلایی را از تو دفع کند..
👈 چه بسا گره ای از مشکلاتت را بگشاید..
👈 چه بسا بیمارت را شفا دهد...
برای تمامی انسان های روی کره زمین دعا کنیم؛
زیرا دعا نقش بسیار زیادی در جذب رحمت واسعه الهی برای انسان ها دارد.
وقتی چراغی را برای خانه همسایه مان روشن کنیم، خانه خود ما هم روشن میشود
اثر بسیار خوب برگشت دعای خیر برای دیگران به خود دعا کننده.
پس تا میتوانید برای دیگران به جای حسادت و آه کشیدن و افسوس و حرص و حسد خوردن دعای خیر کنید تا به خودتون برگردد.
┄┅┅❅❁❅┅┅┄
این متن برندهء جایزهء ادبی کوتاه آلمان شد😍
مردی درحال مرگ بود؛ وقتی كه متوجه مرگش شد؛
خدا را با جعبه ای در دست دید!!
خدا : وقت رفتنه
مرد : به این زودی؟ من نقشه های زیادی داشتم
خدا : متاسفم
ولی وقت رفتنه!!
مرد : در جعبهات چي داری؟
خدا : متعلقات تو را
مرد :متعلقات من؟ یعنی: همه چیزهای من؟!!
لباسهایم، پولهایم و ...؟
خدا : آنها ديگر
مال تو نیستند! آنها متعلق بهزمین هستند؛
مرد : خاطراتم چی ؟
خدا : آنها متعلق به زمان هستند
مرد : خانواده و دوستانم ؟
خدا : نه ، آنها موقت بودند!!
مرد: زن و بچههایم ؟
خدا : آنها متعلق به قلبت بود؛
مرد : پس وسایل داخل جعبه
حتماً اعضای بدنم هستند؟
خدا : نه ؛ آنها متعلق بهگرد و غبار هستند!!
مرد : پس مطمئناً روحم است ؟
خدا : اشتباه میکنی!!
روح تو متعلق بهمن است؛
مرد : با چشمانی پُر از اشک و باترس زیاد جعبه را از خدا گرفت و باز كرد ؛
دید خالیاست!!
مرد:با دلی شکسته گفت : من هرگز چیزی نداشتم ؟
خدا : درسته ،
تو مالك
هیچ چیز نبودی!
مرد : پس من، چی داشتم ؟
خدا : لحظات زندگی مال تو بود.
هرلحظه که زندگی کردی مال تو بود.
زندگی فقط لحظه ها هستند؛
قدر
لحظه ها را بدانیم و
لحظه ها را
دوست داشته باشیم
آنچه از سر گذشت؛ شد: سرگذشت!!
حیف بیدقت گذشت؛
اما گذشت!
تا که خواستیم
یک «دو روزی» فکرکنیم؛
بر در خانه نوشتند :
⇦ درگذشت ⇨
قدر همدیگر و لحظات خوب را بدانيم🌹
این متن برندهء جایزهء ادبی کوتاه آلمان شد
🌷بمناسبت ۲۶ مرداد، سالگرد ورود آزادگان، به میهن اسلامی👇
👈گفت: به خاطر آنكه قاب عكس 😈صدام را شكسته بودم، مرا به گودالی كه هشتاد پله از زمین فاصله داشت، بردند😣 آنجا شبیه یك مرغدانی بود😇 وقتی مرا در سلولم حبس كردند، از بس كوچك بود، میبایست به حالت خمیده در آن قرار میگرفتم. آن سلول درست به اندازه ابعاد یك میز تحریر(یک متر در دو متر) بود😭 شب فرا رسید و كلیههایم از شدت سرما به درد آمده بود. به هر طریق كه بود، شب را به صبح رساندم. تحملم تمام شده بود...با پا محكم به در سلول كوبیدم...😞 نگهبان كه فارسی بلد بود، گفت:چیه؟... چرا داد میزنی؟... گفتم: یا مرا بكشید یا از اینجابیرون بیاوریدكه كلیهام درد میكند. اگر دوایی هست برایم بیاورید! دارم میمیرم...😰 او در سلول را باز كرد و چندمتر جلوتر در یك محوطه بازتر مرا كشاند و گفت: همین جا بمان تا برگردم... در آنجا متوجه یك پیرمرد ناتوان شدم. او در حالی كه سكوت كرده بود، به چشمانم زل زدو بیمقدمه پرسید😣ایرانی هستی؟... جوابش را ندادم. دوباره تكرار كرد. گفتم: آره، چه كار داری؟ پرسید: مرا میشناسی؟ گفتم: نه از كجا بشناسم؟😨 گفت: اگرایرانی باشی، حتما مرا میشناسی... گفتم: اتفاقا ایرانیام؛ ولی تو را نمیشناسم. پرسید: وزیر نفت ایران كیست؟ گفتم: نمیدانم. گفت: نام محمد جواد تندگویان را نشنیدهای؟😰 گفتم: آری، شنیدهام. پرسید:كجاست؟... گفتم: احتمالاً شهید شده😪 سری تكان داد و گفت: تندگویان شهید نشده و كاش شهید میشد😭 گفت من تندگویان هستم و یازده سال است😳 که ازاین سیاه چال به اون سیاه چال در رفت و آمد هستم وفعلا در این سیاه چال، که 4طبقه زیر زمین در پادگان هوا نیروزعراق به نام الرشید است😇 محبوس هستم 😭 دیگر همه چیز را فهمیدم. بغض گلویم را گرفته بود. فقط نگاهش میكردم. نگاه به بدنی كه از بس با👈 "اتوی داغ به آن كشیده بودند، مثل دیگ سیاه شده بود"😰گفتم: اگر پیامی داری بهم بگو... گفت: پیـام من مرزداری از وطن است... صبوری من است... نگذارید وطن به دست نااهلان بیفتد... نگذارید دشمن به خاك ما تعرض كند... استقامت، تنها راه نجات ملت ماست... بگذارید كشته شویم، اسیر شویم؛ ولی سرافرازی ملت به اسارت نیفتد...👌گفتم: به خدا قسم... پیامت رابه همه ایرانیان میرسانم خم شدم دستش را ببوسم كه نگذاشت...
#کتاب_خاطرات_دردناک #ناصر_کاوه
✅منبع : راوی: عیسی عبدی، کتاب ساعت به وقت بغداد، ج1، ص89
⭐ پسر شهید تندگویان نقل می کند👈 زماني پيكر پدر را براي مان آوردند كه بسياردلتنگ او بوديم😰 پس از 11سال انتظار👈 كه انتظار غريبي بود، پاهايي را كه بسيار دلتنگ آمدنش بودم، بوسيدم 😰 او در سالهاي اسارت، و در سلول انفرادي، تنها صدايش براي ستايش پروردگار بود✌ او آزاده اي تمام قامت بود كه فرياد «هيهات منا الذله» را با صداي بلند فرياد مي زد... هميشه خاك وطن را عزيز مي دانست و بر زبان سخن زنده باد ميهن را مي سرود...✌او آن قدر "قرآن را با صداي بلند خوانده بود" كه نگهبانان عراقي به او مي گفتند ما از تو اطلاعات نمي خواهيم، فقط با قرآن خواندنت به ديگر اسيران روحيه نده😭 وقتي پيكر پدر را تحويل گرفتیم، آن قدر👈 "حنجره او را فشرده بودند كه تمام استخوان هاي حنجره اش خرد شده بود"😭"او آرزوي «سكوت» را بر دل عراقي ها گذاشت...
⭐شهید رجایی به همسر محمدجواد تند گویان گفته بود که, عراق حاضر شده 8 خلبان بعثی را آزاد کنیم تا آنها تندگویان را آزاد کنند... وهمسرشهید تندگویان در جواب شهید رجائی گفت: اگر ما هم حاضر به این معامله شویم، خود محمد جواد قبول نمی کند که این خلبانان آزاد شوند و دوباره بمب بر سر مردم بیگناه بریزند.
#کتاب_زندگی_به_سبک_شهدا
#ناصر_کاوه
═✧❁🍃🌹🍃❁✧═