5c43695ba4db6c9667fb836d_-971442609238417287.mp3
2.34M
🎵حالت چطوره؟
➕پیشنهادی برای دید و بازدیدهای عید نوروز
#کلیپ_صوتی
🌸خلاصه ای از #وصیتنامه شهیده سید طاهره هاشمی 🌸
نامهای مینویسم برای تو دوست در جنگم، ای دوست جان بر کفم، ای دوست شریفم.
نامهای که شاید از آن کوه مشکلات که بر سرت فرود آمده است، بکاهد. هر چند که این نامه برایت سودی ندارد، برای تویی که در سنگر به مداوای مجروحان جنگ اعم از ایرانی و یا غیر ایرانی میپردازی.
من این نامه را در حقیقت برای دوستانم میبایست مینوشتم اما روزگار را چه دیدی باید نوشت برای تو که حتی یک لحظه شاید نتوانی به این نامه نظری بیفکنی، چون مجروحان در جلویت صف کشیده و رگبار مسلسل و توپ و نارنجک بر بالای سرت در پروازند.
ای کاش میتوانستم با تو به جبهه آیم و مسلسلها را در آغوش گیرم، اما میدانم که چه خواهی گفت، بله من سنگر دیگری دارم و سنگرم را همچون تو حفظ خواهم کرد، همچون تو که با وسایل اولیه بسیار کم و غذای اندک در خط مقدم جبههای. 🍃
#حرف_آخر🌹
🌼در این هواے بهارے
🍀شدم دوباره هوایـے
🌼بهار مےرسد اما
🍀بهار من ، تو ڪجایـے؟
🌼چہ برڪتے ، چہ نویدے
🍀چہ سبزه اے و چہ عیدے ؟
🌼بہ سال نو چہ امیدے
🍀اگر دوباره نیایـے
#تعجیل_درفرج_صلوات
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
زنده باد یاد شهدا
🌹✨🌹 #بر_بال_خاطره_ها 🕊 🔻 #عملیات_والفجر_۴ #قسمت_اول ✨ رمز عملیات: یالله ،یاالله ،یاالله 🔻محور
🌹✨🌹
#بر_بال_خاطره_ها 🕊
🔻 #عملیات_والفجر_۴
#قسمت_دوم
🔸تا وقت نماز صبح خواب روی چشم کسی نرفت و آثار خستگی در چهره نیروها
مشهود و پیدا بود. در آن لحظات ناب یکرنگی و اخلاص، بچهها حال و احوال بسیار خوبی داشتند. نماز صبح رو به امامت یک روحانی اهل شیراز خواندیم .
بعد از آن یکی از بچهها دعای زیبایی که هنوز آن صوت و نوا در خاطرم هست، با تمام وجود خواند و دعا رو تمام کرد
🔸برادر اسماعیلی فرمودند یک در میان بین سنگرها بچه تا دو سه ساعتی که وقت
داریم بخوابند. یک کیسه خواب با یک پتو داشتم که
توانستم یک ساعتی بخوابم .
آن یک ساعتی که خوابیدم خیلی چسپید. ناگهان با صدای انفجارات پی در پی بیدار شدم . سریع رفتم بطرف سنگری که داخل کانال
بود. دیدم برادر اسماعیلی با دوربین منطقه رو دیدبانی میکرد .
🔸سئوال کردم که چه خبره ؟
گفتند که اول پاتک است داره گراگیری میکنند و قدرت ما رو میسنجند .
🔸من هم رفتم پیش نیروهای ادوات .دوشکا و خمپاره و ۱۰۶ و دیدم همگی آماده هستند
اما چهرهها خسته بود ولی کسی اهمیت نمیدادند .لباسها خاکی و گاها گلی بود . ساعت یادم نمیاد که چه ساعتی بود اما حدودا هفت صبح بود .
سکوت رادیویی برقرار بود اما تماس بیسیمی بین دیدبان و آتشبارها برقرار بود .
🔸سکوت عجیبی همه رو در بر گرفته بود سمت چپ ما بلندی سورکوه بود که یادم نیست ولی احتمالا تیپ امام رضا (ع) مشهد مستقر بودند .
بچهها شروع کردن به خواندن سوره عصر با صوت و نوای زیبایی که یادم
نمیره و آن لحظات پر از استرس و حساس که در تاریخ دفاع مقدس ثبت
و درج میشد . چون وقتی که عراق در هر نقطه پاتک میزد واقعا منطقه رو وجب به وجب شخم میزد. انواع گلولهها رو بر سر رزمندگان آوار میکرد. لحظات سختی بود و ما با وجود خستگی و بی خوابی شب گذشته در
کانالها و سنگرها منتظر پاتک عراقیها بودیم. با توجه به خستگی مفرط بچهها ولی
در سنگرها بیشتر نیروها یک مفاتیح کوچیکی در دست داشتند و دعا میخواندند مخصوصا زیارت عاشورا
که با خلوص نیت و تواضع و فروتنی همراه بود.
🎤راوی: #جانباز_سرافراز
#حاج_یدالله_نویدی_مقدم
#ادامه_دارد...
🍀
زنده باد یاد شهدا
🌹✨🌹 #بر_بال_خاطره_ها 🕊 🔻 #عملیات_والفجر_۴ #قسمت_دوم 🔸تا وقت نماز صبح خواب روی چشم کسی نرفت و آ
🌹✨🌹
#بر_بال_خاطره_ها 🕊🕊
🔻 #عملیات_والفجر_۴
#قسمت_سوم
📌خستگی در سیمای نورانی نیروها مشهود و پدیدار بود .
اما روحیهها عالی بود با دلی محکم و مصمم منتظر پاتک ارتش عراق بودند.😊
📌از سمت چپ بلندی سور کوه و از سمت راست ما تحرکات مشکوکی از طرف
نیروهای عراقی که بچههای اطلاعات و عملیات آنها رو رصد میکرد، گزارش رسید که با یک لشکر مکانیزه و دو تیپ مستقل و گردان از گارد ریاست جمهوری عراق قصد پاتک دارند .
📌تقربیا ساعت حدود ۹ صبح بود که از سمت راست ما آتش تهیه سنگینی که بیشتر آتش کاتیوشا بود منطقه رو زیر آتش گرفت و آرام آرام زبانه آتش نیروهای عراقی هم موضع ما رو در برگرفت.
📌 اعلام کردیم که همگی داخل کانالها و سنگرها پناه بگیرند.
آر.پی.جی زنها و ۱۰۶ زنها و خدمههای خمپارهها رو آماده کردیم .
📌لحظه به لحظه آتش توپخانه و خمپاره و کاتیوشا سنگینتر میشد. یک لحظه هواپیماهای عراقی برای بمب
باران در آسمان ظاهر شدند و غرش کنان آسمان را جولان میدادند. صدای شلیک توپهای ضدهوایی ایران، لحظهای قطع نمیشد .
📌دشت نسبتا بزرگی روبروی موضع ما بود که از آنجا تانکهای عراقی آرایش گرفته
بودند.
هر لحظه آمار مجروحین و شهدای ما بیشتر میشد و آمبولانسها دائم در رفت و آمد بودند.
🎤راوی: #جانباز_سرافراز
#حاج_یدالله_نویدی_مقدم
#ادامه_دارد...
🍀
باسلام خدمت دوستان در کربلای ایران .در پاسگاه زید به یاد دوستان بزرگوار هستیم
32.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هیئت فداییان حسین (ع) اصفهان .پاسگاه زید.مداح اهل بیت سید رضا نریمانی
زنده باد یاد شهدا
🌹✨🌹 #بر_بال_خاطره_ها 🕊🕊 🔻 #عملیات_والفجر_۴ #قسمت_سوم 📌خستگی در سیمای نورانی نیروها مشهود و پدی
🌹✨🌹
#بر_بال_خاطره_ها 🕊
🔻 #عملیات_والفجر_۴
#قسمت_چهارم
📌به بچهها اعلام کردیم که تجهیزات ضد شیمیایی رو حتما به همراه داشته باشند.
📌به همراه جانشین گردان برای دقیق دیدن موضع عراقیها حدود صد متر که سنگرهای کمین ما آنجا بود پیش رفتیم.
📌بنده و جانشین گردان و سه چهار نفر، رفتیم داخل یکی از سنگرهای کمین و از آنجا تحرکات عراقیها رو زیر نظر گرفتیم و به عقبه گزارش میدادیم.
📌در آن لحظات بچههای شکارچی تانک به ما ملحق شدند.
📌درگیری و پیشروی تانکهای عراقی شدیدتر شد طوری بود که صدای شنیهای آنها رو میشنیدیم.
📌 از طرف فرمانده گردان برادر اسماعیلی دستور دادند که بغیراز شکارچیهای تانک، بقیه به عقب برگردیم. اما همینکه خواستیم برگردیم عقب، موقیعیت ما رو شناسایی کرده بودند.
📌یک لحظه سنگرهای کمین ما رو زیر آتش مستقیم تانک قرار دادند. وضعیت خیلی وخیم بود. چپ و راست
و عقب و جلو رو زیر اتش خمپاره ۶۰ و گلوله تانک قرار داشتیم.
📌 بیسیم زدیم که امکان اینکه به عقب برگردیم فعلا مهیا نیست. مجبور بودیم که ما هم با نیروهای پیشرو عراقی درگیر شویم .
📌اتفاقا درگیری بین ما و عراقیها از سایر موضعهای دیگه شدیدتر بود.
🎤راوی: #جانباز_سرافراز
#حاج_یدالله_نویدی_مقدم
#ادامه_دارد...
🍀
هدایت شده از رساله امام خامنهای
‼️معنای قطع و صله رحم
🔷س 1339: مراد از رحم، که قطع صله با آن ها جائز نیست، چه کسانی هستند ؟
✅ج: مقصود از ارحام، خویشاوندان نَسَبی هستند مشروط به این که آن قدر نسب دور نباشد که عرفاً از ارحام شمرده نشوند. و بطور کلی قطع ارحام حرام است ولی صلهی رحم منحصر در دید و بازدید نیست بلکه از طرق دیگر مانند تلفن، نامه و امثال آن نیز محقّق میشود.
📕منبع: leader.ir
🆔 @resale_ahkam
هدایت شده از رساله امام خامنهای
‼️محرم و نامحرم
🔷س 1338: زن دایی ای دارم که بی حجاب است، و نگاه به وی تأثیری روی من ندارد، می توانم عید نوروز برای عید دیدنی به مدت کوتاه با زن و بچه ام به منزل ایشان بروم؟
✅ج: در هر صورت باید در معاشرت و نگاه به نامحرم ضوابط شرعی مراعات شود و اگر از زنانی باشد که اگر او را نهی کنید نمی پذیرد و به آن توجه نمی کند بنا بر احتیاط واجب باید از نگاه عمدی به او خودداری کنید.
توجه داشته باشید، برای صله رحم می توانید با تلفن و امثال آن احوال پرسی کنید و ایام عید را تبریک بگویید.
📕منبع: leader.ir
🆔 @resale_ahkam
زنده باد یاد شهدا
🌹✨🌹 #بر_بال_خاطره_ها 🕊 🔻 #عملیات_والفجر_۴ #قسمت_چهارم 📌به بچهها اعلام کردیم که تجهیزات ضد شیم
🌹✨🌹
#بر_بال_خاطره_ها 🕊🕊
🔻 #عملیات_والفجر_۴
#قسمت_پنجم
📌ناگهان صدای یکی از بچهها بلند شد و کف سنگر دراز شد و ما هم شتابزده
بدنش رو دست میزدیم که چه شده ؟
📌ناگهان چشمم به کمر و پشت گردنش خورد که خونریزی شدیدی داشت. یک چفیه خودش داشت یکی دیگه تهیه کردیم و مقداری جلوی خونریزی رو گرفتیم.
📌 به عقب بیسیم زدیم که یکی از بچهها مجروح شده و وضعیت خوبی ندارد. بعد از مدتی دو تا امدادگر با زحمت زیادی خود رو به ما رسانیدند و امدادهای اولیه رو انجام دادند.
📌راحت نیروهای عراقی رو در فواصل دویست تا سیصد متری میدیدیم.
مبادله آتش ما بین ما و آنها هر لحظه بیشتر و بیشتر میشد.مهمات ما آنقدر نبود که بتونیم ساعاتی دوام بیاوریم
📌باز هم به برادر اسماعیلی
بیسیم زدیم که مقداری فشنگ و نارنجک و... برایمان بفرستند. اما برادر اسماعیلی گفتند که به هر طریقی
هست برگردیم .
📌اما ما گفتیم که فعلا هستیم هر وقت مناسب بود برمیگردیم. یادم میاد که همگی حدود صد عدد فشنگ کلاش داشتیم.
📌این احتمال رو دادیم که اگر یه وقت از چپ یا راست نیروهای خودی نتوانند مقاومت کنند، ما آنجا محاصره میشدیم. هر لحظه احتمال داشت که مقاومت بشکنه و ما به دام بیفتیم.
اما ما توصل به خداوند و ائمه معصومین (علیهم السلام) کرده بودیم.
🎤راوی: #جانباز_سرافراز
#حاج_یدالله_نویدی_مقدم
#ادامه_دارد...
🍀
زنده باد یاد شهدا
🌹✨🌹 #بر_بال_خاطره_ها 🕊🕊 🔻 #عملیات_والفجر_۴ #قسمت_پنجم 📌ناگهان صدای یکی از بچهها بلند شد و کف
🌹✨🌹
#بر_بال_خاطره_ها 🕊🕊
🔻 #عملیات_والفجر_۴
#قسمت_ششم
📌صدای انفجارات توپ و خمپاره و تیربارهای سنگین از دو طرف سنگین بود و تعداد حملات جنگندههای عراقی هر لحظه بیشتر میشد.
📌حال و هوای عجیبی بود فریاد الله اکبر نیروهای خودی طنین افکن شده بود و همین به ما روحیه مضائف میداد.
📌یک لحظه از طرف وسط میدان جنگ، سه دستگاه تانک بطرف ما میامد. یادم میاد آن لحظه، بچههای آر.پی.جی زن داد میکشیدن که کسی تیراندازی نکند تا نزدیک شوند.
📌لحظاتی هیچ گلولهای از طرف ما شلیک نشد .
دل تو دل کسی نبود تانکها تقریبا به فاصله پنجاه متری رسیده بودند.
همینطور تیربار دوشکا ما رو زیر آتش گرفته بود که ناگهان شیر مردان و دلیرمردان آرپی.جی زن بلند شدند و شروع به شلیک کردند و بعداز شلیک چند گلوله توانستند یکی از تانکها رو بزنند.
📌در آن لحظه که الله اکبر میگفتیم، دریچه برجک تانک باز شد و چند نفر بیرون زدند.
📌یک لحظه یکی از آنها با سرعت و شتابزده بطرف ما آمد. ما هم بطرفش شلیک نکردیم.
📌تا اینکه پرید توی سنگر ما و از ناحیه دست و کتف خونریزی داشت و درازکش شد کف سنگر و با زبان عربی میگفت الدخیل یا خمینی ......وو....وو
📌مقداری آرامش کردیم و آمدادگر آمد و مقداری پانسمان کرد .
یک دفعه از سوی یکی از نیروها فریاد زد گفت که .....عراقیها .....عراقیها
🎤راوی: #جانباز_سرافراز
#حاج_یدالله_نویدی_مقدم
#ادامه_دارد...
🍀
29-har shahid ye parchame.mp3
8.84M
اونقده یا حسین میگم، تا حاجتم روا شه
مثل تموم شهدا، درد منم دوا شه
شهادت شهادت، همه ی آرزومه
شهادت شهادت، رؤیای ناتمومه
🎤 سیدرضا نریمانی
🌷 التماس دعا
@Zendebadyadeh_shohadayeh_golgun
زنده باد یاد شهدا
🌹✨🌹 #بر_بال_خاطره_ها 🕊🕊 🔻 #عملیات_والفجر_۴ #قسمت_ششم 📌صدای انفجارات توپ و خمپاره و تیربارهای س
🌹✨🌹
#بر_بال_خاطره_ها 🕊🕊
🔻 #عملیات_والفجر_۴
#قسمت_هفتم
🌴 بله یک لحظه یکی از نیروها به داخل سنگر پرید و داد زد عراقیها ، عراقیها
🌴ما که مشغول حرف زدن و پانسمان کردن اسیر عراقی بودیم، مقداری از نیروهای عراقی غافل شدیم.
🌴وقتی که بلند شدیم و بیرون از کانال رو نگاه کردیم، دیدیم از دو طرف در حال محاصره هستیم.
🌴البته هنوز به مواضع اصلی نرسیده بودند، فقط به سنگرهای کمین نزدیک شده بودند.
🌴به بچههای آرپی جی زن گفتیم که هر کاری کردند نگذارند تانکها به پیشروی خود ادامه بدهند.
🌴همینکه یکی از بچهها میخواست که از سنگر سر بلند کند و بطرف تانکها شلیک کند، آنرا زیر آتش تیربار قرار میدادند. وضعیت خیلی وخیم بود .
🌴چند تا از بچهها مجروح شده بودند و امکان آن نبود که به عقب برگردند.
🌴 یادم میاد یکی از مجروحین که سن و سال زیادی هم نداشت با وجود زخم عمیق در کتف و دست و کمر که ترکش خورده بود، از روی کتابچه دعا و مناجات که اغلب رزمندگان به همراه داشتند زمزمهای زیبا داشتند و دل هر شنونده را به خود جذب میکرد .
🌴درگیری آنقدر شدید شده بود و شلیکهای پی در پی تانکها و توپها و تفنگ ۱۰۶ م.م آرپی جی هفت و تیربارها حجم آتش زیادی داشتند تمرکز همه رو در بر گرفته
بود و مهلت نمیداد که انسان فکری کند.
🌴ناگهان یکی از شیر رزمندهها با یک کوله پشتی پرید داخل سنگر و مقدار زیادی فشنگ و نارنجگ رو برایمان آورده بود
🌴درگیری همچنان ادامه داشت و آتش تهیه عراقیها و ایران به قدری بود که شاید در آسمان گاهی اوقات گلوله به گلوله میخورد.
🌴داخل سنگری که بودیم حدود بیست سانتی در گل و لای فرو رفته بودیم و نمیشد که مقداری بنشینیم و این خیلی ما رو آزار میداد و خسته میکرد، اما کار برای خداوند باشد هیچگاه خستگی ندارد و این برای همه در زمان دفاع مقدس ثابت شد.
🎤راوی: #جانباز_سرافراز
#حاج_یدالله_نویدی_مقدم
#ادامه_دارد...
اینکه چادر سرت کنی و روسری جیغ و زرق و برقی سرت کنی معلوم میشه متوجه نشدی یک از فلسفه ی همین چادر،حذف جلب توجه وحذف تبرجه
.
چادر سرت کنی و حجم بدن ات وبدی بیرون یعنی متوجه نشدی که یکی ازفلسفه های چادر پوشوندن برجستگیه بدنِ
.
اینکه چادر سرت کنی و رژ قررمز بزنی و یه کیلو آرایش رو خودت خالی کنی
یعنی هنوز متوجه نشدی که فلسفه ی دیگرِسیاهی چادر ،قراره تورو درحاشیه ی
نگاه ها قرار بده نه در مرکز نگاه.
.
اینکه چادر سَرکنی و زل بزنی تو چشم نامحرم به بهانه همکار بودن و همکلاسی بودن بخندی وصحبت غیرضروری انجام بدی یعنی که متوجه نشدی فلسفه دیگرچادر افزایش حیا هست
.
اینکه چادرسَرت کنی وعکس هات و نشربدی درفضای کثیف مجازی وبترسی به چشم نیای و دیده نشی یعنی هنوز متوجه نشدی که #چادر یعنی نگاهم نکن،
یعنی متوجه نشدی که صاحب چادر،حضرت زهرا سلام الله علیها،فرمودن بهترین حالت برای زن اینکه نه نامحرمی ببینه ونه نامحرم اونو ببینه(اشاره به اصل ضرورت)
.
یعنی هنوز متوجه نشدی خنده های از ته دلت
زینت های ظاهریت
همـه و همـه اول - امانت - خداهست و
بعد هم فقـط برای یک نفـر است !
کسی که قرارهست تمام زندگیت را بااون شریک بشی
.
درتعریف فقهی مایک شرط اساسی
برای#حجاب تعریف شده که
(نبایدجلب توجه)کند،
(حیا راافزایش دهد)
( زینت وزیبایی ها رابپوشاند)
بارها گفتیم حجاب به معنی صرفاًچادرنیست
پوشیدگی سالم #بدون_جلب_توجه راحجاب میگویند
واگرخانمی مانتویی پیدا کردکه برجستگی های بدن را نشان ندهد،که گریبان به قدری باز نباشد که زینت ها یا بخشی از سینه را آشکار كند، که رنگ و مدل آن توجه نامحرمان و بیماردلان را به خود جلب نکند،اگر همراه اون مانتو،روسری یا مقنعه ای پوشیده بشه که موهای سر،از جلو یا پشت سر، از زیر آن بیرون نیاد این مانتو با این مشخصات مصداق#حجاب_حداقلیاسلامی هست و به پوشنده ی آن عنوان مقدس «باحجاب» صدق می کند
.
و امابانوان قبل ازانتخاب چادر(#حجاب برتر) باید به این سوال پاسخ دهندآیاچادر را برای جذابیت وزیبایی میخواهند؟؟؟؟
بهر تسلی دل درد آشنای تو
صف بستهاند خیل ملائک برابرت
ما را شریک درد و غم خود حساب کن
ما دل شکستهایم ز احوال مضطرت
چشم انتظار مانده زمین تا کدام روز
روشن شود جهان ز حضور منورت
#شب_بخیر_امام_زمانم
کاش یه روزی ؛
#صادقانه این جمله رو بگیم ؛
اللَّهُمَّ وَ نَحْنُ عَبِيدُكَ التَّائِقُونَ ؛
؛ الشَّائِقُون ؛ إِلَى وَلِيِّكَ ...
خدايا ، ما بندگان به شدّت ؛
مشتاق به سوی #ولی تو هستيم ...
اَللهُمَّ عَجِّل لولیک الفرج
🔹
🌷🌷🌷 @Zendebadyadeh_shohadayeh_golgun 🌷🌷🌷
زنده باد یاد شهدا
🌹✨🌹 #بر_بال_خاطره_ها 🕊🕊 🔻 #عملیات_والفجر_۴ #قسمت_هفتم 🌴 بله یک لحظه یکی از نیروها به داخل سنگ
🌹✨🌹
#بر_بال_خاطره_ها 🕊🕊
🔻 #عملیات_والفجر_۴
#قسمت_هشتم
🌴سمت چپ چند دستگاه تانک زمین گیر شده بودند و توان پیشروی از آنها رو
گرفته بودیم، اما همینطور بر سر ما اتش پر حجمی رو روانه میکرد، تا اینکه یکی از بچههای شکارچی تانک،
مقداری از سنگر کمین جلوتر رفت و قبضه آرپیجی خود را بطرف یکی از تانکها نشانه رفت و با شلیک اولین گلوله
تانک رو زد و دود و اتش از برجک تانک بلند کرد، اما به محض برگشت او را زدند واز ناحیه پاها زخمی شد .
🌴چند لحظه گذشت و صدایی از او نمیآمد و ما یک لحظه فکر کردیم که شهید شده است، ولی ناگهان صدایش بلند شد و الله اکبر
رو تکرار میکرد. ما هم خوشحال شدیم
🌴ابتدا قرار شد دوتا از بچهها بروند و او را به سنگر برگردانند، اما جانشین گردان گفتند که یدالله یعنی بنده و یکی دیگه از بچهها، بروند.
ما هم حدود ده تا پانزده متری با او فاصله داشتیم.
🌴اولش فکر کردیم که کار سختی نیست ولی همینکه رفتیم. و به او رسیدیم کاملا دراز کش شده بودیم.
🌴دیدیم پایش از قسمت ران و پای دیگرش بدجوری گلوله خورده است تنها راه عقب راندن او آن بود که دستش
رو از مچ گرفته و کشان ،کشان او رو به عقب ببریم .
🌴ولی کار سخت و دشوار بود و چون از قسمت پاها تیر خورده بود نمیتوانست یک سانت حرکت کند. ما هم زیر آتش قرار گرفته بودیم و کاری از دستمان بر نمیامد.
🌴بنده به آن یکی دیگه گفتم که برگردد عقب و مقداری باند و پانسمان بیاورد که حداقل پانسمان کرده و از خونریزی او جلوگیری کنیم .
🌴زمین گل و لای بود و آبگرفتگی هم داشت و کاملا خیس و گل مالی شده بودم و هوا هم به اندازه کافی سرد بود. چند دقیقهای گذشت اما خبری نشد
🌴عراقیها فکر کردند که ماکشته شدیم و به همین دلیل بطرفمان شلیک نمیکردند
🌴ناراحتیم این بود که اسلحه به همراه ندلشتم که یک وقت اگر نیاز بود استفاده کنم، از طرفی هم همرزمم جراحتش خیلی شدید بود و به خاطر اینکه از آن بیشتر خونریزی نکند فکری کردم
که به وسیله بند پوتینش پایش را ببندم. همین کار رو کردم تا اندازهای خوب بود
ولی همچنان درد میکشید و دائمٱ بر زبانش ذکر بود.
🎤راوی: #جانباز_سرافراز
#حاج_یدالله_نویدی_مقدم
#ادامه_دارد...
🍀
#سلام_امام_زمانم❤️
💚 #سلام_آقای_من💚
💝 #سلام_پدر_مهربانم💝
🍃🌸فقط مےگوییم بیا و ما را نجات بده
🌸🍃هیچوقت تو را برای خودت نخواستیم
🍃🌸یکبار نگفتیم بیا، چون غیبتت آزارت مےدهد! 🌸🍃بیا، که باشے فقط همین...
🌹تعجیل درفرج مولا صلوات