آيت الله مرعشي(ره) مي فرمود: هميشه قبل از اذان صبح كه به حرم حضـرت معصومه (ع) مشـرف مي شدم، يا اولين نفر من بودم يا حاجي آقاي اشرفي .
آيت الله اشرفي اصفهاني، عالمي ژرف انديش و واقع بين بود و بخوبي مي دانست كه گرفتاري مسلمانان ناشي از تفرقه و جدايي آنان است. در مناطق غربي كشور، بويژه منطقة كرمانشاه و اطراف آن، شيعه و سني در كنار هم زندگي مي كردند. آيت الله اشرفي اصفهاني كه در سال ۱۳۳۵ش از سوي آيت الله بروجردي به آن شهر رفت، مي-دانست كه مهمترين وظيفه اش حفظ وحدت و ايجاد برادري و صميميت در بين مردم آن شهر است و هميشه به اين موضوع توجه بسياري داشت؛ چنانكه هميشه مي گفت:
« يكي از توطئه هاي بزرگ دشمن اين است كه مي خواهد بين اقشار مختلف اختلاف بيندازد، بين شيعه و اهل سنت و ديگر فرق مسلمين تفرقه بيندازد ... ما بدون وحدت نمي توانيم جامعه و انقلاب اسلامي را پيش ببريم. امروز مسأله مهم، مسألة اتّحاد و اتّفاق بين برادران شيعه و برادران اهل سنت است.
#خصوصیات
شهيد اشرفى دائم در فكر و انديشه بود، ذاكرى بود كه بيشترين فكرش سبحان اللّه و لا اله الا اللّه بود. او سخت به نماز اول وقت همّت مى گذارد و بارها مى فرمود: اول الوقت رضوان اللّه و اخرالوقت غفران اللّه است.
بارها به فرزندش توصيه مى كرد كه نماز را بايد سروقت خواند چرا كه نماز تكليفى است كه بايد انجام شود پس چرا سر وقت انجام نگردد؟
او هميشه يك روز زودتر به پيشواز ماه رمضان مى شتافت، بسيارى از ايام ماههاى رجب و شعبان را حتى بدون صرف سحرى، روزه مى گرفت و به خواندن قرآن همّت مى گماشت. او در ماه رمضان حتماً يك ختم قرآن را مى خواند، آنگاه آن را به اهل البيت هديه مى فرمود.
يك شب نماز شبش ترك نشد. در زمستانهاى سخت و طوفانى قم براى خواندن نماز شب گاه با شكستن يخ ۳۰ سانتى، آب را از حوض مدرسه فيضيه تهيه مى كرد تا بتواند نماز شبش را بخواند. او نماز شب را از سن ۱۳ سالگى ادامه داده بود، حتى در مسافرتها از خواندن نماز شب غافل نمى شد. او در سپيده هر فجرى، قبل از اذان صبح به حرم مطهر حضرت معصومه (س) تشرف مى يافت، آنگاه با دعا و زيارات صبح را به روز مى آورد.
#خصوصیات
تلاش مى كرد در تحجّدهاى شبانه اش، مزاحمتى براى ديگران پديد نياورد. او مقيد بود كه هر روز صبح زيارت عاشورا را به طور كامل بخواند. او زيارت عاشورا را هر روز در تنهايى مى خواند و بر مصائب آن حضرت اشك مى ريخت. وى نسل بعد خويش را به شدت بر خواندن مداوم زيارت عاشورا توصيه مى كرد و آن را حلّال بسيارى از مشكلات مى دانست. او در ميان زيارات به خواندن زيارت عاشورا سخت همّت مى گماشت و براى رفع حاجات افراد حتى در رفع بيمارى سرطان به چهل زيارت عاشوراى امام حسين (ع) اعتماد كامل داشت.
او به نماز جعفر طيّار در مشاهد مشرفه و به خصوص در حرم حضرت رضا(ع) همّت مى فرمود: حتى اگر در روز سه بار به حرم تشرّف مى يافت در هر تشرف، خواندن نماز جعفر طيار و زيارت جامعه را بر خود لازم مى دانست.
او به شدّت نسبت به خواندن زيارت جامعه كبيره عشق مى ورزيد. در زيارت قبور ائمه حتماً از زيارت جامعه بهره مى گرفت، او كه ساعتها در حرم اهل البيت حضور داشت، حتماً به خواندن قرآن و نماز براى اهل البيت و اجداد خويش در مشاهد مشرفه اقدام مى كرد، بارها مى گفت كه چقدر زيباست كه قرآن در محضر پيامبر و ائمه خوانده شود. او به ختم قرآن در تشرّفاتش در مراسم حج مصرّ بود.
او كه دعاى كميل، سمات و زيارت جامعه را از سنين طفوليت حفظ كرده بود، به خواندن آنها سخت مقيّد بود. وى حدود ۶۲ سال به خواندن دعاى كميل مداومت كرد و حتى در شب شهادتش نيز دعاى كميل را خواند، او بارها دعاى كميل را براى رزمندگان، خود خواند. حدود ۶۰ سال زيارت عاشورا را - با صد لعن و سلام - قرائت فرمود.
او وقتى به منبر مى رفت، فقط از روايات اهل البيت(ع) مى گفت محور را كلام آنان قرار مى داد تا مردمان با نور كلام اهل البيت(ع) هدايت شوند.
ارتباط خاص عاطفى و وظيفه اى با اعضاى خانواده
شهيد اشرفى اصفهانى هرگز قبل از همسر علويه اش (از سادات بودن) غذا نمى خورد او خود غذا به سر سفره مى آورد. او هرگز در تمام طول زندگى در مقابل همسرش كه علويّه بود، پايش را دراز نكرد به خاطر علاقه اش با سادات، دختران خويش را به سادات شوهر داد. كه امروزه نيز اين رفتار ايشان براى نوادگانش سنت شده است.
شهيد اشرفى اصفهانى گاه كه به خانه مى آمد، بعدازظهر زودتر از خواب بلند مى شد تا حياط را جارو كند، آنگاه چاى را درست مى كرد، تا همسرش مى آمد و مى گفت: واى بر من به خاطر زندگى دنيا، آخرت را از دست دادم شما بايد مرا حلال كنيد فرداى قيامت شكايت مرا نزد جدّتان نكنيد. آنقدر عذرخواهى مى كرد، كه گاه مورد اعتراض همسرش واقع مى شد.
#فرزندان
او شديداً به فرزندانش علاقه داشت در جوانى وقتى فرزند نابغه اش حسن - كه از حافظه عجيبى برخوردار بود - به طور ناگهانى از دنيا رفت، از شدت حزن و اندوه، چند روز نتوانست غذايى بخورد. او هر روز بر سر قبر فرزندش حاضر مى شد و ساعتها در فراغش مى گريست.
او مقيد بود هر چند روز يك بار دعاى عهد را براى فرزندانش بخواند تا همه آنان عاقبت به خير شوند.
او از تشويق فرزندانش به انجام واجبات كوتاهى نمى كرد، حتى با تشويق و پرداخت پول، فرزنداش را در كودكى به انجام فرائضى همانند نماز و روزه تحريص مى نمود. رابطه او با فرزندانش به گونه اى بود كه آنان هرگز احساس بيگانگى نمى كردند به آسانى سئوالات خويش را مطرح كرده و او با سعه صدر فراوان به پاسخ كامل و شفاف آنها مى پرداخت.
#دختران
آن قدر به دختران خويش علاقه داشت، كه وقتى خداوند به آنان دخترى مى بخشند، آن را نشانه دوست داشتن خداوند از براى خود مى پنداشت و صاحبان فرزند دختر را مورد تشويق قرار مى داد، حتى دوست داشت فرزندان نوادگانش نيز دختر باشد.
از جمله شيوه هاى رفتارى وى، مسافرت با برخى از خواستگاران مورد نظر بود، تا آنان را در مسافرتى زير نظر داشته و لياقت و شايستگیشان براى ازدواج احراز كند.
#کمک_مالی
وقتى يكى از نوادگانش به ديدنش مى آمد، اگر احساس مى كرد كه نياز به پول دارد، فوراً به او كمك مى كرد و پول رفت و آمدش را پرداخت مى نمود.
او تلاش مى كرد كه مجالس عروسى بستگانش بدون استفاده از لهو و لعب باشد و حتى كمك مالى به برخى مى كرد، مشروط بر اينكه در مجالس آنان گناهى انجام نشود. او به شدت با مهريه زياد مخالفت مى ورزيد و آنها را شوم مى پنداشت به همين خاطر اگر مهريه اى زياد بود ايشان از خواندن صيغه عقد سر باز زده و نمى خواند؛ چرا كه او مردان را به پرداخت مهريه موظف مى دانست. بنابراين توان پرداخت بالفعل را براى جريان صيغه عقد لازم مى ديد.
نقش شهید در دوران #دفاع_مقدس
با آغاز جنگ تحمیلی و بسیج همه جانبه مردم و قوای مسلح برای حضور در جبهه و پشتیبانی جبهه های جنگ، آیت الله اشرفی نیز با مهم توصیف كردن مسئله جنگ، در مدت 25 ماه در تمام خطبه های نماز جمعه و مصاحبه ها و پیام های خود به حضور مردم در جبهه ها تأكید می ورزیدند.
شهید محراب، دائماً با حضور در جبهه ها به دیدار رزمندگان می شتافت و مقید بود كه برای آنان سخنرانی كند. و با یكایك رزمندگان مصافحه می كرد و با آنان به گفتگو می نشست و می فرمود: "وقتی به جبهه می روم تا مدتی روحیه ام قوی می شود."
#دفاع_مقدس
علی رغم كهولت سن مسافت های طولانی و راه های صعب العبور را به عشق دیدار دلاور مردان جبهه توحید، با وسایل نقلیه نظامی در شرایط دشوار می پیمود. بارها در جبهه های ایلام، قصر شیرین و پادگان ابوذر، گیلان غرب، نوسود، بستان، آبادان، خرمشهر، سومار حضور یافت و با سخنرانی های دلنشین، به سپاهان اسلام روحیه بخشید. پس از آزادی قصر شیرین به آن شهر سفر كرد و با خواندن دو ركعت نماز شكر در مسجد این شهر، سپاسگزاری خود را به درگاه خداوند به جای آورد.
وجود آن روحانی جلیل القدر در مناطق عملیاتی سبب دلگرمی رزمندگان و باعث شور و شوق بسیار در آنها می گردید. یك بار پس از عزیمت به منطقه جنوب، عازم شهر آزاد شده بستان گردید و زیر بمباران وحشیانه دشمن وارد شهر شد و از آنجا عازم آبادان شد. هنگام آغاز عملیات فتح المبین در دوم فروردین 1361، در قرارگاه حضور یافت و پیشنهاد كرد عملیات به نام حضرت زهرا سلام الله علیها نامگذاری شود.
در دومین سفر خود به خوزستان پس از آزادی خرمشهر، عازم اهواز شد و مردم این شهر نماز شكر را به امامت ایشان به جای آوردند. بعداز ظهر همان روز علی رغم مخالفت فرماندهان، وی و امام جمعه اهواز عازم منطقه خرمشهر شدند و پس از ورود به شهر، به مسجد جامع در جمع رزمندگان حضور یافتند و فرمودند:
"امروز یكی از روزهای مهم اسلامی و یوم الله است و از جمله آرزوهای من فتح خرمشهر بود كه بحمدالله من زنده ماندم و این روز را دیدم."
زنده باد یاد شهدا
در دومین سفر خود به خوزستان پس از آزادی خرمشهر، عازم اهواز شد و مردم این شهر نماز شكر را به امامت ای
نمای بیرونی موزه خرمشهر و ماشین های ایستاده...
در شب جمعه هشتم مهر 1361 در منطقه غرب، عملیات مسلم بن عقیل با حضور شهید و تنی چند از مقامات كشوری و لشكری آغاز شد. ایشان در آن شب حال عجیبی داشت و یك لحظه آرام نداشت و تا صبح به دعا و مناجات مشغول بود و لحظه ای هم به استراحت نپرداخت. نزدیكی های صبح بود كه یك عدد گلوله توپ در نزدیكی چادر ایشان منفجر شد.
فرماندهان جهت ترك آن محل اصرار كردند،اما ایشان نپذیرفت و فرمود:
"من از این محل نمی روم و آماده هر گونه مسئله ای هستم، زیرا خون من رنگین تر و جان من عزیزتر از این عزیزان رزمنده نیست. من باید تا پایان عملیات اینجا باشم." سرانجام شهید محلاتی، عبا و عمامه ایشان را برداشت و بر سر و دوش ایشان گذاشت و عصا را به دستش داده و او را عازم كرمانشاه كرد.
#خاطره و پیغام حضرت مهدی (عج) برای شهید اشرفی اصفهانی
دو روز از عملیات مسلم بن عقیل می گذشت. یکی از برادران پاسدار که در عملیات فتح المبین مجروح شده و از حضرت رضا (ع) شفا گرفته بود برای مرتبه دوم در عملیات مسلم بن عقیل شرکت کرده و بر اثر موج انفجار در بیمارستان به سر می برد. او پس از بهبودی با وضع عجیب و غیر قابل وصفی به قصد ملاقات با آیت الله اشرفی به منزل ایشان امد. وقتی چشم این برادر پاسدار به ایشان افتاد ناگهان ناله ای زد و آهی کشید. سپسپ صدای گریه اش بلند شد و پس از لحظاتی آرام گرفت و رو کرد به آقای اشرفی و اظهار داشت:
من شب عملیات مسلم بن عقیل، امام زمان (عج) را در خواب دیدم و آن حضرت به من پیغامی دادند و فرمودند این پیغام را به آقای اشرفی بده و سفارش کن که ایشان در نماز جمعه به مردم بگوید . متن پیغام حضرت این بود که :
"داستان شما رزمندگان اسلام مانند داستان آن هایی است که خداوند در سوره انفال، آیات 8 تا 12 بیان فرموده است.
و به یاد آورید هنگامی را که پروردگار خود را به فریاد می طلبید، پس دعای شما را اجابت کرد که : من شما را با هزار فرشته پیاپی یاری خواهم کرد. و این وعده را خداوند جز نویدی برایتان قرار نداد و تا آنکه دل های شما به آن اطمینان یابد و پیروزی جز از نزد خدا نیست که خدا شکست ناپذیر و حکیم است.
این آیات در رابطه با داستان جنگ بدر است که اولین جنگی است که بین اسلام و کفار و مشرکین در زمان پیامبر اتفاق افتاد. چون عده ی مسلمان ها کم بود و تعدا مشرکین زیاد، مسلمانان نگران بودند و اسثغاثه به خداوند کردند، خداوند تعداد یک هزار ملائکه را به کمک مسلمان ها فرستاد و آن ها از این نگرانی نجات پیدا کردند و در نتیجه مسلمین در این جنگ پیروز شدند.
موضوع دیگر این که لشکریان اسلام آب نداشتند و کفار طعنه به آن ها می زدند. خداوند باران شدیدی فرستاد و آنها با آن آب خود را تطهیر و از آن آب استفاده کردند. آیه ی آخر در رابطه با رعبی است که خداوند از مسلمان ها در دل کفار قرار داد. مهم ترین چیز رعب و وحشتی است که اگر خداوند در دل کفار و مشرکین قرار دهد آن ها شکست می خورند."
آن برادر پاسدار این جریان را بریا آیت الله اشرفی نقل کرد و ایشان هم به بنده فرمودند قرآن را بیاورم تا آیات را پیدا کنند. قرآن را باز کردند. آیات مزبور را از سوره انفال پیدا کردند و دقایقی مطالعه فرمودند. آن گاه آن برادر پاسدار را در آغوش کشیدند و فرمودند:
این خواب شما از رویاهای صداقه است و واقعیت دارد و درست جریان عملیات مسلم بن عقیل مانند جریان جنگ بدر است.
آن گاه آن شهید محراب از او درخواست کردند که جریان خود را در نماز جمعه بگوید که او نیز در هفته بعد یعنی در آخرین نماز جمعه به امامت آیت الله اشرفی بین نماز جمعه و عصر این جریان را برای نمازگزاران بیان کرد.
#فعالیت
در پشت جبهه هم فعالیت های چشگیری داشت كه از جمله آنها افتتاح حسابی در بانك برای جمع آوری كمك های نقدی به جبهه ها بود. حساب دیگری نیز جهت كمك به مهاجران جنگ افتتاح كردند. حساب دیگری نیز جهت بازسازی منطقه گیلان غرب كه به استان كرمانشاه محول شده بود، اختصاص دادند.
شهید به مسئله وحدت بین شیعه و سنی اهمیتی فوق العاده می داد و اقدامات ایشان در این زمینه بسیار مؤثر واقع می شد.
چندجمله از پیام امام خمینی(ره) به مناسبت شهادت شهید محراب
«چه سعادت مندند آنان که عمری را در خدمت به اسلام و مسلمین بگذرانند و در آخر عمر فانی به فیض عظیمی که دل باختگان به لقاءاللّه آرزو می کنند، نایل آیند. چه سعادت مند و پیروزند آنان که در نشیب و فرازها و پست و بلندی های حیات خویش به دام های شیطانی و وسوسه های نفسانی نیافتادند، آخرین حجاب بین محبوب و خود را با محاسن غرقه به خون، خرق نموده، به قرارگاه مجاهدین فی سبیل اللّه راه یافتند. چه سعادت مند و خوش بخت اند آنان که به دنیا و زخارف آن، پشت پا زدند و عمری را به زهد و تقوا گذراندند و آخرین درجات سعادت را در محراب عبادت و در اقامه ی جمعه با دست یکی از منافقین و منحرفین شقی فائض و به والاترین شهید محراب که به دست جنایت کاران اشقی الاشقیاء به ملاء اعلا شتافت، محلق شدند».
#آثار و تاليفات
آثار قلمي و علمي آيت الله اشرفي اصفهاني را حدود سي مجلد نوشته اند كه بيشتر آنها چاپ نشده است ، اما آثار چاپ شده وي:
۱- البيان (برهان قرآن)، در موضوع علوم قرآن، به زبان فارسي؛
۲- تفسير قرآن، خلاصه اي از تفاسير شيعه و سنّي؛
۳- مجمع الشتّات، در اصول دين و عقايد و كلام، به زبان عربي در چهار مجلد؛
۴- مجموعه اي پيرامون حروف مقطعة قرآن، به زبان فارسي؛
۵-كتابي در موضوع غيبت امام عصر (عج)؛
۶- غروب آفتاب در محراب جمعه (مجموعه خطبه هاي شهيد اشرفي در نماز جمعه كرمانشاه) در دو مجلد؛
۷- جزوات درس فقهي و اصولي، تقريرات اساتيد خود آيات عظام بروجردي، حجت كوه كمره اي، سيد محمد تقي خوانساري و صدر.
#توسل_حقیقی
خانم حاجيه بتول مصطفوى به نقل از جناب حجت الاسلام والمسلمين قرائتى فرمود:
شبى پس از دعاى توسل در جبهه، در ميان سنگرى از سنگرها مرحوم شهيد اشرفى اصفهانى رو به من كرده و فرمود:
آقاى قرائتى بوى بهشت مى آيد.
ما هرچه استشمام كرديم، چيزى نيافتيم. او وقتى حالت حيرت زده ى ما را ديد، دوباره فرمود: آقاى قرائتى بوى بهشت مى آيد!
آنگاه به گوشه اى پناه برد و به سختى گريست. در آن شب، ما چيزى را نيافتيم، ولى يقين داشتيم كه شهيد اشرفى اصفهانى آن چه را مى گويد، درست است
#شهادت
ایشان پس از 80 سال زندگی پرافتخار خود و خدمت به اسلام و قرآن توسط یكی از مزدوران امریكا و منافقین كوردل در ساعت 12.15 ظهر 23 مهرماه 1361 در سنگر نماز جمعه مسجد جامع و در محراب نماز با انفجار نارنجک ، به افتخار شهادت نائل آمد و طومار زندگی پرافتخارش نه تنها بسته نشد بلكه ورقی دیگر خورد و نامش در صحنه گیتی مانند خورشید برای همیشه می درخشد، روحش شاد و نامش جاویدان باد.
پیکر مطهر ایشان در گلزار شهدای اصفهان به خاک سپرده شد. و بخشی از پیکرشان که در آن جنایت ترور بر خاک کرمانشاه باقی مانده بود، در کرمانشاه به خاک سپرده شد.