eitaa logo
زنده باد یاد شهدا
239 دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
3.7هزار ویدیو
130 فایل
امروز فضیلت زنده نگهداشتن یاد و خاطره شهدا کمتر از شهادت نیست *مقام معظم رهبری* yazeinab14 به یاد شهید مدافع حرم حامد جوانی 🌷⚘🌺 وشهید دفاع مقدس مرتضی طلایی 🌷🌺🌹 @Zendebadyadeh_shohadayeh_golgun
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹صوت کمتر شنیده شده از نخستین پیام بی‌سیم شهید حاج احمد کاظمی به قرارگاه فتح، هنگام ورود رزمندگان به خرمشهر #سالروز_شهادت زنده باد یادشهدا 🕊🌷🕊🕊🌷 @Zendebadyadeh_shohadayeh_golgun
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زیارت عاشورا با صدای حاج قاسم سلیمانی در اولین شب جمعه بدون حاج قاسم،با نوای حاج قاسم به اربابمان سلام میدهیم این روزها جای خالی سردار چقدر برایمان دردآور است...😔 @defae_moghaddas زنده باد یادشهدا 🕊🌷🕊🕊🌷 @Zendebadyadeh_shohadayeh_golgun
49.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #فیلم ◼️ مراسم عزاداری شهادت حضرت زهرا (س) - فاطمیه اول #تک ته خوشبختی يه عاشق وقتی به اربابش ميره به اذن زهرا مقطع الاعضا ميشه پر ميگيره _ #کربلایی_سیدرضا_نریمانی _ ♦️هیئت فدائیان حسین(ع) 📆 چهارشنبه ۱۸ دی ۹۸ - #شب اول
در عملیات بیت‌المقدس، دو «احمد» داشتیم که فرمانده بودند و صدای آنها از شبکه‌‌های بی‌سیم مرتب شنیده می‌شد. ❤️ «احمد متوسلیان» فرمانده لشگر محمد رسول‌الله و 💖 «احمد کاظمی» فرمانده لشکر نجف اشرف. 📞 در تماس‌های بسیار مهم، مخصوصا در لحظات شکستن خطوط دشمن، فرمانده‌هان و رزمندگان از لهجه‌های آنها متوجه می شدند که این «احمد» کدام «احمد» است. ⚠️ اما جالب‌تر زمانی بود که دو «احمد» با هم کار داشتند. در مرحله‌ی دوم عملیات که بچه‌های لشگر محمد رسول الله در دژ شمالی خرمشهر با لشگر ۱۰ زرهی عراق درگیری سختی داشتند و کارشان به اسیر دادن و اسیر گرفتن هم کشیده شده و احمد متوسلیان با بدنی مجروح عملیات را هدایت می‌کرد، احمد کاظمی با احمد متوسلیان این‌گونه تماس می‌گرفت : 👈 احمَد احمَد احمَد، احمِد احمَد احمِد. او سه احمد اول را که یعنی متوسلیان، با لهجه‌ ی تهرانی می‌گفت، اما اسم خودش را با لهجه‌ ی نجف آبادی، مخصوصا مقداری هم غلیظ‌‌‌تر بیان می‌کرد. ☺️ به این ترتیب احمد خوب و دوست داشتنی، پایه‌ ی خنده را برای فرماندهان زیادی که صدای او را از بی‌سیم می‌شنیدند فراهم می‌کرد....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ توصیف #شهید_احمد_کاظمی از زبان #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی سردار عزیز ما با احمد خیلی رفیق بودیم من نمی دونم احمد منو بیشتر دوست داشت، یا من احمد و بیشتر دوست داشتم... وقتی تو جمع ما بود تداعی تمام زندگیمون رو می کرد...
☀️☀️☀️ 🎤 ۱۴۳ (اين سخنرانى را در مراسم نماز باران در شهر كوفه ايراد فرمود) 💠1.نظام آفرينش براى انسان آگاه باشيد، زمينى كه شما را بر پشت خود مى برد، و آسمانى كه بر شما سايه مى گستراند، فرمانبردار پروردگارند، و بركت آن دو به شما نه از روى دلسوزى يا براى نزديك شدن به شما، و نه به اميد خيرى است كه از شما دارند، بلكه آن دو، مأمور رساندن منافع شما بوده، اوامر خدا را اطاعت كردند، به آنها دستور داده شد كه براى مصالح شما قيام كنند و چنين كردند. 💠2.فلسفه آزمايش ها خداوند بندگان خود را كه گناه كارند، با كمبود ميوه ها، و جلوگيرى از نزول بركات، و بستن در گنج هاى خيرات، آزمايش مى كند، براى آن كه توبه كننده اى باز گردد، و گناهكار، دل از معصيت بكند، و پند گيرنده، پند گيرد، و باز دارنده، راه نافرمانى را بر بندگان خدا ببندد، و همانا خدا استغفار و آمرزش خواستن را وسيله دائمى فرو ريختن روزى، و موجب رحمت آفريدگان قرار داد و فرمود: «از پروردگار خود آمرزش بخواهيد، كه آمرزنده است، بركات خود را از آسمان بر شما فرو مى بارد، و با بخشش اموال فراوان و فرزندان، شما را يارى مى دهد، و باغستان ها و نهرهاى پر آب در اختيار شما مى گذارد». پس رحمت خدا بر آن كس كه به استقبال توبه رود، و از گناهان خود پوزش طلبد، و پيش از آن كه مرگ او فرارسد، اصلاح گردد. 💠3.نيايش طلب باران بار خداوندا ما از خانه ها، و زير چادرها پس از شنيدن ناله حيوانات تشنه، و گريه دلخراش كودكان گرسنه، به سوى تو بيرون آمديم، و رحمت تو را مشتاق، و فضل و نعمت تو را اميدواريم، و از عذاب و انتقام تو ترسناكيم. بار خداوندا بارانت را بر ما ببار، و ما را مأيوس بر مگردان و با خشكسالى و قحطى ما را نابود مفرما، و با اعمال زشتى كه بى خردان ما انجام داده اند ما را به عذاب خويش مبتلا مگردان، اى مهربانترين مهربان ها بار خداوندا به سوى تو آمديم از چيزهايى شكايت كنيم كه بر تو پنهان نيست و اين هنگامى است كه سختى هاى طاقت فرسا ما را بيچاره كرده و خشكسالى و قحطى ما را به ستوه آورده، و پيش آمدهاى سخت ما را ناتوان ساخته، و فتنه هاى دشوار كارد به استخوان ما رسانده است. بار خداوندا از تو مى خواهيم ما را نوميد بر مگردانى، سلام و با اندوه و نگرانى به خانه هايمان باز نفرستى، و گناهانمان را به رخمان نكشى، و اعمال زشت ما را مقياس كيفر ما قرار ندهى. خداوندا باران رحمت خود را بر ما ببار، و بركت خويش را بر ما بگستران، و روزى و رحمتت را به ما برسان، و ما را از بارانى سيراب فرما كه سودمند و سيراب كننده و روياننده گياهان باشد، و آنچه خشك شده دوباره بروياند، و آنچه مرده است زنده گرداند، بارانى كه بسيار پر منفعت، روياننده گياهان فراوان، كه تپّه ها و كوهها را سيراب، و در درّه ها و رودخانه ها، چونان سيل جارى شود، درختان را پر برگ نمايد و نرخ گرانى را پايين آورد، همانا تو بر هر چيز كه خواهى توانايى. 🌴🌴🌴
#سلام_امام_زمانم 💚 سلام ای صاحب صبح رهایی سلام ای مظهر عدل خدایی سلام ای صاحب جمعه کجایی؟ 🍃🌼🍃 السلام علیک یاصاحب الزمان السلام علیک یا شریک القرآن فرج مولا صلواتـــــــ #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
4_488167378727731860.mp3
3.65M
ترانه ی عشق .... بهانه ی عشق تو میراث جاودانه ی عشق ❤️ نجوا با امام‌ زمان علیه السلام💚 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج🍃🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹حامد ۲۰ روز دیگر هم در بیمارستان بقیه الله در کما بود؛ در این ۲۰ روز ،اما مهمان ‌های ویژه‌ای داشت. پدر حامد می‌گوید: «همان اوایل بستری شدن حامد بود که دیدیم سردار سلیمانی خودش آمد برای ملاقات. تا چشم‌اش به حامد افتاد گریه کرد... 😢گفتم سردار شما چرا گریه می‌کنی؟ گفت من برای حامد گریه نمی‌کنم، من برای خودم گریه می‌کنم. حامد راهش را انتخاب کرده بود، موفق شد، رفت...من برای خودم گریه می‌کنم از او و امثال او عقب افتادم...اینها روسفید شدند و من هنوز در آرزوی #شهادتم...» 😔سردار قاسم سلیمانی به اینجا که رسید رو کرد به پدر حامد و گفت: «من آچار فرانسه نیروهایم را از دست دادم.. حامد آچار فرانسه من بود...هرکاری از دستش برمی‌آمد در منطقه عملیاتی انجام می‌داد...به خاطر همین ناراحتم.» 🍃همین جا بود که پدر حامد از روی صندلی کنار تخت حامد بلند شد و با دست حامد را نشان داد و گفت: ❤️«سردار، ناراحت نباش... من آدم‌های زیادی را دیده‌ام که به خاطر دارایی و موفقیت‌شان خدا را شکر می‌کنند و می‌گویند :« هاذا من فضل ربی» اما من می‌گویم: « هاذا من فضل ربی» می گویم: این وضعیت حامد من، از فضل پروردگار من است... من می‌دانم که این بهترین سرنوشت برای او بوده.» ✍خاطره ای از #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی و #شهید_حامد_جوانی #زمینه_سازان_ظهور @Zendebadyadeh_shohadayeh_golgun 🌷🌷🌷🌷
4_5917740291300787830.mp3
5.11M
🔊 #روضه بسیار سوزناک شهادت حضرت زهرا(س) 🎼 نگو حلالم کن،علی میشه شرمنده😭 🎤 #استاد_میرزامحمدی 🌙 #شهادت_حضرت_زهرا (س) 💫اللّـهـمَّ‌عَـجِّـلْ‌لِـوَلِیِّـڪَ‌الفَـرَج
هدایت شده از زنده باد یاد شهدا
ای شهیدان #عشق مدیون شماست هرچه ما داریم از #خون شماست 💐معرفی فرمانده عملیات ویژه سامرا #شیر_سامرا #زمینه_ساز_ظهور #مدافع_حرم #شهید_مهدی_نوروزی ، نخستین شهید #مدافع_حرم کرمانشاه 🌏 زمینی شدن : ۶۱.۰۳.۱۵، کرمانشاه - همزمان با نیمه شعبان، میلاد #امام_زمان (عج) 💫 آسمانی شدن : ۹۳.۱۰.۲۰، العوینات در حومه‌ی سامرا، همزمان با میلاد پیامبر اکرم و #امام_صادق (ع) ☘ مزار شهید : کرمانشاه 💠 ارائه : خانم خادم شهدا 📆 جمعه ۹۸.۱۰.۲۰ ⏰ ساعت ۲۱:۳۰ 🕊همزمان با ایام شهادت #حضرت_زهرا (س)، #فاطمیه و سالروز شهادت شهید معزز #لبیک_یازینب (س) ❤️گروه مدافعان حرم✌️ http://eitaa.com/joinchat/410386450C8b9bf08181
🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🍃🌷 سلام و عرض ادب خدمت امام زمان (عج) سلام خدمت شهدای حاضر و ناظر؛ و شهدای این روز 💐 سلام و عرض ادب خدمت مهمانان عزیز شهدا و خانواده ی معزز شهدا که در گروه حاضر هستند 🏴ایام آجرکم الله همراهان عزیز امشب در خدمت فرمانده عملیات ویژه سامرا، ، نخستین شهید کرمانشاه هستیم...امروز سالروز شهادت این شهید بزرگ و معزز هست. برداشت مطالب از وبلاگ شهید نوروزی، وبسایت تکریم شهدا و دالفک
برخیز و باز مادریت را شروع کن فضه حریف گریه ی طفلان نمی شود... #فاطمیه شهادت بی بی پهلو شکسته آجرکم الله...😔💔
#شیر_سامرا شهید مهدی نوروزی در 15 خرداد 1361 مصادف با نیمه شعبان به دنیا آمد و در روز شهادت امام صادق (ع) برای سومین بار راهی میدان جهاد شد و در 20دی ماه 1393 مصادف با روز میلاد رسول گرامی اسلام و رئیس مکتب شیعه جام شهادت را نوشید. در ادامه معرفی شهید رو از زبان همسر معزز شهید داریم.
من در این 2 سال و 8 ماهی که با شهید نوروزی زندگی کردم، خاطرات زیادی از ایشان دارم.. پدرم ابتدای ازدواجمان به آقا مهدی اصرار داشت که خودش را بابت تهیه مسکن دچار زحمت نکند و تحت فشار نباشد، اما آقا مهدی معتقد بود که فضایی آرام و مطابق با شرایط اعتقادی همسرش تأمین کند ، تا او همیشه احساس آسایش وآرامش کند. از طرف دیگر شهید نوروزی همیشه برای نظام تلاش شبانه روزی می کرد. به طوری که قرار بود، نیمه شعبان در حرم امام رضا(ع) باشیم، اما آقا مهدی با توجه به حضور داعش در سامراء راضی نشد ، نتوانست بی تفاوت باشد و بنابراین رفت و 24 روزی را در سامراء ماند و فقط به خاطر حجم بالای کارش به تهران برگشت. 4 ماهی را با تلاش مسئولین شغلی خود که از نظر رفاه امنیتی نه مادی تمام شرایط را برایش مهیا کرده بودند، ماند اما به این رفاه بیش از حد راضی نبود و ابراز ناخشنودی می کرد.
می گفت در سامراء ، هم دفاع از حرم امامین می کنی که از همه چیز بالاتر است و آنجا در خاکریزی و اینجا پشت میزی و همه می خواهند به شما احترام بگذارند ولی آنجا فقط خودت هستی و خدای خودت. البته می گفت که حضرت آقا و یا نماینده ایشان امر کنند که کار شما اینجا مهمتر است من قبول می کنم، بگویند برو رفتگر محله باش ، نظام به جارو کردن خیابان نیاز دارد من می رفتم، همان کاری که نیاز نظام است انجام می دادم و به این نتجه رسید که دفاع از حرمین و مبارزه با تکفیری ها الان خط مقدم دفاع از اسلام است. آقا مهدی همواره به دنبال خدمت بود گاهی دوستانش می گفتند که به خاطر جانبازی که داشت دنبال حق و حقوقت باش اما او معتقد بود که اگر به دنبال حاشیه باشد از اصل مطلب جا می ماند. به قول آقای ماندگاری که در مراسم شهید نوروزی سخنرانی می کرد ، می گفت ایشان حقوق دهه 57 را می گرفت. اما با تمام توان خدمت می کرد.
#بی_تفاوت_نبود آقا مهدی نسبت به اطرافش بی تفاوت نبود، مثلا اگر همسایه مشکلی داشت، مشکلش را رفع می کرد حتی در خیابان اگر برای کسی مشکلی پیش می آمد بی تفاوت رد نمی شد. در روز خرید عروسی صحنه ای که خودم بودم و دیدم؛ برای خرید رفته بودیم و قصد برگشتن داشتیم که یک موتور که دو نفر خانم و آقا سوارش بودند و معلوم بود که رابطه شرعی با یکدیگر ندارند، تصادف کرد و آقای موتور سوار از ترس اینکه بلایی سر خانم آمده باشد فرار کرد. آقا مهدی با دیدن این صحنه به من گفت که در خودرو بنشین و درها را قفل کن وخودش را به سرعت به موتورسوار رساند و با منحرف کردن موتور سوییچ را در آورد و مانع فرار او شد تا پلیس بیاید و رسیدگی کند. از دیگر خاطرات من به اتوبان کرج بر می گردد، در مسیر تهران - کرج پشت ترافیک ایستاده بودیم که پسر بچه دستفروشی به آقا مهدی گفت که "عمو تو را خدا کمک کن، بیسکوئیت هایی که می فروختم را مأمور شهرداری گرفت و با خودش برد" ، آقا مهدی ناراحت شد و بلافاصله پیاده شد و همراه پسربچه رفت تا مأمور شهرداری را پیدا کند.
#مراسم_عقد آقا مهدی زندگی مرفهی داشت و تمام امکانات برایش مهیا بود ، اما به زندگی ساده خیلی تأکید داشت. در زمانه ای که تجملات برای جوانان خیلی مهم است، آقا مهدی در عین اینکه زیبایی را دوست داشت و منظم بود اما علاقه به زندگی ساده داشت و مراسم عقد ما هم از این سادگی مستثنی نبود، مراسم ساده عقد ما در حضور آیت الله مصباح در قم برگزار شد و در شرایطی که جوانان امروز اصرار دارند تا مراسمی مجلل و پرهزینه با لباس های گرانقیمت و فاخر برگزار کنند، آقا مهدی با لباس بسیجی در مراسم عقد حاضر شد و از من هم خواست تا ساده ترین لباسم را بپوشم تا مراسم شهدایی باشد. عموی شهید نوروزی خودش را به سرعت به مراسم رساند وهمراه خود یک دست کت و شلوار هم برای آقا مهدی آورده بود و اصرار داشت به خاطر من لباس را بپوشد، آقا مهدی در شرایطی که راضی به پوشیدن کت و شلوار نبود، اما باز هم تلفنی از من سؤال کرد تا مطمئن شود که من به نوع پوشش اش راضی هستم که من هم ابراز رضایت مندی کردم.
همیشه همسرداری اش خاص بود؛ وقتی می خواستیم با هم بیرون برویم، لباس هایش را می چید واز من می خواست تا انتخاب کنم و از طرف دیگر توجه خاصی به مادرش داشت. هیچ وقت چیزی را بالاتر از مادرش نمی دید، تعادل را رعایت می کرد به خاطر دل همسرش ، دل مادرش را نمی شکست و یا به خاطر مادرش به همسرش بی احترامی نمی کرد. آقا مهدی تأکید بسیاری داشت که در شهر کرمانشاه مراسم های مذهبی شیعی را با حضور سخنرانان و مداحان معروف برگزار کند و اولین کسی بود که این جرأت را پیدا کرد تا در این شهر چنین مراسم هایی برگزار کند و تمام تلاشش را می کرد تا تمام امکانات را برای عزاداران این مراسم مهیا کند، حتی به این مهم هم توجه داشت که به خاطر شرایط جوی کرمانشاه اگر هوا دگرگون شد، عزاداران کوچکترین سختی ای را احساس نکنند .