eitaa logo
زنده باد یاد شهدا
240 دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
3.7هزار ویدیو
130 فایل
امروز فضیلت زنده نگهداشتن یاد و خاطره شهدا کمتر از شهادت نیست *مقام معظم رهبری* yazeinab14 به یاد شهید مدافع حرم حامد جوانی 🌷⚘🌺 وشهید دفاع مقدس مرتضی طلایی 🌷🌺🌹 @Zendebadyadeh_shohadayeh_golgun
مشاهده در ایتا
دانلود
زنده باد یاد شهدا
🌹✨🌹 #بر_بال_خاطره_ها 🕊🕊 🔻 #عملیات_والفجر_۴ #قسمت_هشتم 🌴سمت چپ چند دستگاه تانک زمین گیر شده بود
🌹✨🌹 🕊🕊 🔻 ۴ 🌳 زمانی که بند پوتین رو به پاهایش بستم مقداری از خونریزیش بند آمد، اما گیر افتاده بودیم. همینطور درازکش روی زمین خیس و گل و لای و اتفاقا سرد هم بود 🌳تانکهای عراقی تقریبا پنجاه تا هفتاد متری ما قرار داشت و تمرکز هر کاری از ما سلب شده بود تا اینکه همرزمم که به همراه بنده آمده بود، یک یا علی مددی گفت و مجروح رو روی کول خود انداخت و حرکت کرد آخه از لحاظ جثه و اندام خیلی از بنده ورزیده‌تر بود. 🌳مقداری از راه رو طی کردیم که ناگهان بطرفمان تیراندازی شد. گلوله‌ها زوزه کشان از بیخ گوشمان رد میشد. 🌳هر لحظه احتمال میدادیم گلوله‌ای نوش جان کنیم، اما به لطف و امدادهای غیبی خداوند تا سنگر کمین اتفاقی نیفتاد. 🌳درگیری بسیار شدید و سخت شده بود و عراقیها نمیخواستند بازنده میدان باشند و به همین دلیل با ما شدیدا درگیر بودند. 🌳تا اینکه پشت بیسیم، فرمانده گردان تأکید کرد که به هر شکلی که شده به عقب برگردیم. 🌳ما با جانشین گردان و چند مجروح و تعدادی از شکارچی‌های تانک باید یک فاصله صد تا صد و پنجاه متری رو با آن حجم آتش عقب میرفتیم. 🌳آنهم با تجهیزات انفرادی مثل اسلحه و کوله پشتی و نارنجگ و ابزار شیمیایی که خیلی دست و پا گرفته بود. 🌳اما با اتکا به خداوند منان و امام زمان(عج) در یک لحظه از کانال بیرون زدیم از طرفی حمل تعدادی مجروح با برانکارد خیلی خیلی سخت و دشوار بود اما آن هدف و تفکر الهی که در اعماق وجودمان نقش بسته بود به ما کمک میکرد . 🌳در حین دویدن و راه رفتن یکی دیگه از بچه‌ها از ناحیه کتف و بازو مجروح شد ولی به هر سختی که وجود داشت به موقعیت اصلی برگشتیم. 🎤راوی: ... 🍀
برگی ازخیانت های آیت الله هاشمی رفسنجانی ✍علی مرتضی امینی *لطفابادقت مطالعه شود همه به یاد دارند که آیت الله هاشمی رفسنجانی با ذکر خاطره ای عجیب از امام راحل(ره) مدعی شد که رهبر ضد استکباری انقلاب اسلامی و دشمن همیشگی آمریکا، مخالف شعار مرگ بر آمریکا بود! این خاطره جعلی که در راستای خط سازش و با طراحی تحریف امام صورت گرفته بود، سبب شد تا رهبر معظم انقلاب، موضوع سخنرانی مراسم سالگرد امام خمینی (ره) در سال 94 را به "تحریف امام" اختصاص دهند و در بخشی از آن خطاب به مردم بگویند: «آنچه امروز به شما عرض میکنم تحت عنوان "تحریف شخصیّت امام" است... [برخی در خارج و] در داخل هم بعضی ندانسته، بعضی هم دانسته [شخصیّت  امام را] تحریف میکردند؛ حتّی زمان حیات خود امام. هر حرفی را که به‌نظرشان پسندیده بود، به امام نسبت میدادند؛ درحالی‌که ارتباطی به امام نداشت. بعد از رحلت امام هم همین جریان ادامه داشته است؛ حتّی تا آنجایی که بعضی حرفها و بعضی اظهارات، امام را به‌صورت یک آدم لیبرال که هیچ قید و شرطی در رفتار او در زمینه‌های سیاسی، حتّی در زمینه‌های فکری و فرهنگی وجود ندارد، معرّفی میکنند؛ این هم بشدّت غلط و خلاف واقع است... امام این عقبه را از روز اوّل دید، با آن مقابله کرد؛ لذا تا آخر،  امام علیه آمریکا و دستگاه سیاسی و امنیّتی آمریکا موضع داشت..» (94/3/14) هاشمی رفسنجانی در ادامه پروژه تحریف مبانی، خط تخریب و تضعیف نیروهایی که در صف مقابله با استکبار هزینه میدهند را با تکرار دائمی اتهام افراطی گری به آنها دنبال کرد. همین سبب شد تا در چند نوبت رهبر انقلاب به شماتت تریبون دارانی که نیروهای حزب اللهی و بسیجی را به افراطی گری متهم می کنند، بپردازد و آن را در راستای پروژه نفوذ بدانند: «کسانی که بر ارزش‌ها و اصالت‌ها پای می‌فشرند به افراطی‌گری و تندروی متهم میشوند تا در سایه‌ سکوت آنها و تضعیف تدریجی ارزش‌ها و آرمان‌ها، زمینه‌ تحقق اهداف پروژه‌ نفوذ فراهم شود. نمی‌گوییم این افراد و جریان‌ها، این کار را آگاهانه انجام می‌دهند اما با این اتهامات، دانسته یا ندانسته، خاکریز مستحکمِ بسیج را تضعیف و پروژه‌ خطرناک نفوذ دشمن را تکمیل می‌کنند. نباید هر کسی از ارزش‌ها و محکمات انقلاب و امام رحمةالله‌علیه گفت با اتهام جناحی‌گری و افراطی‌گری روبه‌رو شود.»(94/9/4)   اما هاشمی در کنار تحریف امام و تخريب فرزندان امام، سالهاست که میزان سلامت انتخابات‌ها را به نسبت آن با آنچه می پسندد یا نمی پسندد، مرتبط می داند. او به نتایج انتخابات سال 84 که خاتمی برگزار کننده آن بود، اعتراض داشت، چون نام " اکبرهاشمی رفسنجانی" از صندوق بیرون نیامد. سال 88 باز به همین دلیل که نام کاندیدای محبوب هاشمی رفسنجانی از صندوق بیرون نیامد، بر همان طبل کوبید. سال 92 هم مثل دوره های قبل همواره از ضرورت برگزاری انتخاباتی سالم و دل نگرانی هایش از احتمال تغییر آرای مردم سخن گفت، سخنانی که همواره دستآویز رسانه های بیگانه برای اتهام زنی به انقلاب اسلامی شده بود. این ادعاهاي تکراری هاشمی درباره سلامت انتخابات کار را رساند به آنجا که رهبری انقلاب با انتقاد شدید از این ادبیات آن را نوعی مرض نامیدند: «انتخابات را نباید خراب کرد. بعضی‌ها خوششان می‌آید و کأنّه عادت دارند که از نزدیکی انتخابات، دائم بر کوس نامطمئن بودن انتخابات بدمند؛ عادت کرده‌اند. این خیلی عادت بدی است، مرض بدی است، چرا؟ انتخابات انتخابات سالمی است. ممکن است در هر انتخابی، یک تخلّفی در یک گوشه‌ای انجام بگیرد؛ این ممکن است، همیشه هم از این ‌قبیل اتّفاق می‌افتد - خب در کارهای خود ما هم، کارهای شخصی و عمومی و خصوصی‌مان ممکن است تخلّفاتی اتّفاق بیفتد - امّا تخلّفاتی که نتایج انتخابات را تغییر بدهد، مطلقاً وجود ندارد.» (94/10/14) این سخنان شدید اللحن رهبری هم سبب نشد هاشمی رفسنجانی از پروژه تخریب و زیر سؤال بردن سلامت انتخابات دست بردارد. او که برای مجلس خبرگان دور پنجم برنامه از پیش طراحی شده ای داشت، با استفاده از سید حسن خمینی، بازی جدیدش را شروع کرد اما وقتی این بازی با عدم حضور سید حسن در جلسه آزمون علمی خبرگان و عدم احراز صلاحیت وی توسط شوراي نگهبان ناتمام ماند، در روز 12 بهمن در سخنرانی خود، شدیدترین توهین‌ ها را متوجه فقهای شورای نگهبان کرد و مشروعيت آنها را زیر سؤال برد. ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ترسی از فقر ندارند گدایان كریم دست خالی نروند از در احسان كریم حاجت خواسته را چند برابر داده است طیب الله به این لطف دو چندان كریم شهادت امام کاظم (ع) بر تمام مسلمانان تسلیت باد 🏴🏴🏴 🏴🏴🏴🏴
هدایت شده از زندگی مهدوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔞پیش بینی سیلاب و بارندگی های شدید دوسال پیش شد ولی نشنیده گرفتند. 🔞حرف بیخود آب هست ولی کم است!!!🤔
زنده باد یاد شهدا
🌹✨🌹 #بر_بال_خاطره_ها 🕊🕊 🔻 #عملیات_والفجر_۴ #قسمت_نهم 🌳 زمانی که بند پوتین رو به پاهایش بستم مقد
🌹✨🌹 🕊🕊 🔻 ۴ 🌳اما درگیری تا پاسی از شب ادامه داشت و نیروهای دلاور سپاهی و بسیجی با وجود خستگی و کمبود سلاح‌ های مدرن، در برابر ارتش مجهز و مکانیزه عراق، آنچنان ایستادگی و مقاومتی از خود نشان دادند که در تاریخ ماندگار شد. 🌳حماسه سازان عملیات والفجر چهار، در آن ارتفاعات سربه فلک کشیده و صعب‌العبور، ارتش عراق را زمین گیر و شکست دادند و ارتفاعات آزاد شده بنامهای کانی مانگ او لری، پنجوین سور کوه و سوزن و شیارهای مارپیچ و مستحکم رو تصرف کردیم و تا عملیات والفجر ۹ که مکمل همین عملیات بود ایستادگی کردیم. 🌳درآن عملیات چند فروند جنگنده و بالگرد منهدم شد و یگانهای عراق از چهل تا صد درصد تار و مار شدند و صدها نیروی عراقی، اسیر و هزاران نیروی عراقی، کشته و زخمی شدند و مقادیر قابل توجهی توپ و نفربر و تانک و سلاح‌ های سبک وسنگین به غنیمت درآمد و شهر مریوان و تعدادی از روستاها از زیر آتش توپخانه آنها درآمد. 🎤راوی: ✨شادی روح شهدای والامقام ۴، از بوستان محمدی دسته گل صلوات هدیه کنید 🌷🌹🌼🌸🌺 اللهم صل على محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌷🌹🌼🌸🌸
🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨ •×•{ همیشه به یاد او }•×• نمیفهمیدم چرا جواب نمی گرفتم. من ،دانشجوی الهیات ، به حضور خدای خودم شک کرده بودم !! مثل دیوونه ها سرمو کردم تو حوض آب. گر گرفته بودم خدایا چرا جوابمو نمیدی ؟؟ اگه هستی چرا پدرم شفا نمیگیره ؟! پدر ... رفتم طرف بیمارستان. تو راهرو دختری که اونم پدرش بستری بود طبق معمول با تسبیح لاجوردیش سرگرم بود. سلامی بهش کردم «خسته نمیشی انقدر با اینا ور رفتی؟! حالا جواب گرفتی یا نه؟! » لبخندی بهم زد و یه تسبیح لنگه همون گذاشت تو دستام«امتحانش که ضرر نداره. » و رفت! تا خواستم وارد اتاق بشم پرستار جلومو گرفت«دکترشون دارن آزمایش های نهایی رو انجام میدن» یا خدا ... دستم دونه های تسبیحو می رقصوند و رد می کرد. لبام بی هیچ حرکتی ... «امتحانش که ضرر نداره » شروع کردم «سُبْحٰانَ اللّٰهِ وَ الْحَمْدُلِلّٰهِ وَ لاٰ اِلٰهَ الِاّٰ اللّٰهُ وَ اللّٰهُ اَکْبَر ... » انگار خدا کنارم نشست؛وقتی به معنی این ذکر فکر می کردم. دلم دخیل بسته بود به « اَقْرَبُ مِنْ حَبْلِ الْوَریٖدْ » .. «نزدیکتر از رگ گردن» .. یاد سیره معنوی شهید علم الهدی افتادم که پروژه دانشگاهم بود. «اَللّٰهُمَّ اِنَّڪَ یٰا اَنیٖس الانسین لاولیائک»؛خدایا! ای نزدیکترین مونس به دوستانت «یا من یحول بین المرء و قلبه»ای که همواره در روح و قلب من جریان داری ... پس چرا تا الان ندیدمت ؟! اشکام بی اجازه داشتن سرسره بازی می کردند . خدایا.. برای تو که آتیش رو بر ابراهیم(علیه السلامـ) بردا و سلاما کردی ، تویی که رود نیل رو برای موسی (علیه السلامـ) کردی مثل یه گذرگاه خشک و خالی،تویی که پیغمبر اسلام (صلی الله علیه و آلهـ) رو مکتب نرفته مدرس کردی .. صدای پرستار پرید توی افکارم. سرمو بالا کردم. با مهربونی نگام کرد. «دیگه باید پاشی وسایل پدرتو جمع کنی و با هم برین خونه» خدا دیگه رو صندلی نبود.. خدا بین روح و قلب من بود. جزئی از من .. با من ... «اللهم الرزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک»
‍ روز مبعث روز اجابت دعاست🙏 بخوانید 1سوره حمد 1سوره قدر 1 آیت الکرسی 3 تا توحید 7 تا صلوات 🌸روایت است از حضرت محمد ( ص) هرکس روز ۲۷ رجب رابه هفت مومن تبریک بگوید حاجتش براورده می شود. عید مبعث بر شماو خانواده محترم مبارک التماس دعا💐🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یاد شهید مصداق یادخداست و اگر چنین است باید دل شهید قرآن بالغی باشد که اسرار عالم در آن نهفته است، پس زنده باد یاد شهدا 🎊 در روز عید مبعث میزبان یک شهید والامقام هستیم... 🌷 معرفی تاریخ ولادت : ۳۹/۰۶/۱۰، اصفهان تاریخ شهادت : ۷۵/۰۸/۱۹، جانباز شهید جبهه های حق علیه باطل دفاع مقدس 💠 ارائه : خانم خادم شهدا 📆 چهارشنبه، ۹۸.۰۱.۱۴ ⏰ ساعت ۲۲ ❤گروه دریا دلان صف شکن✌ http://eitaa.com/joinchat/410386450C8b9bf08181
: ۱۳ فروردین۱۳۳۴شهرضا اصفهان : ۱۷ اسفند۱۳۶۲جزیره مجنون سالروز زمینی شدن سردار شهید حاج محمد ابراهیم همت گرامی باد.
نحوه‌ی عجیب ولادت پدر سردار شهید حاج محمدابراهیم همت درباره این شهید بزرگوار می‌گوید: مي‌خواستم برم كربلا زيارت امام حسين (ع). همسرم سه ماهه حامله بود. التماس و اصرار كه منوهم ببر، مشكلي پيش نمي‌آيد. هر جوری بود راضيم كرد. با خودم بردمش. اما سختي سفر به شدت مريضش كرد. وقتی رسيديم كربلا، اول بردمش دكتر. دكتر گفت: احتمالا جنين مرده. اگر هم هنوز زنده باشه، اميدی نيست. چون نداره. وقتي برگشتيم مسافرخونه، خانم گفت: من اين داروها رو نميخورم! بريم حرم. هرجوری كه ميتونی منو برسون به ضريح آقا. زير بلغلهاش رو گرفتم و بردمش كنار ضريح. تنهاش گذاشتم و رفتم يه گوشه‌ای واسه زيارت. با حال عجيبي شروع كرد به زيارت. بعد هم خودش بلند شد و رفت تا دم در حرم. صبح كه برای نماز بيدارش كردم. با خوشحالی بلند شد و گفت: چه خواب شيرينی بود. الان ديگه مريضی ندارم. بعد هم گفت: توی خواب خانمی رو ديدم كه نقاب به صورتش بود، يه بچه زيبا رو گذاشت توی آغوشم. بردمش پيش همون پزشک. ۲۰ دقيقه‌اي معاينه كرد. آخرش هم با تعجب گفت: يعني چه؟ موضوع چيه؟ ديروز اين بچه مرده بود. ولي امروز كاملا زنده و سالمه! اونو كجا برديد؟ كي اين خانم رو معالجه كرده؟ باور كردنی نيست، امكان نداره!؟ خانم كه جريان رو براش تعريف كرد، ساكت شد و رفت توی فكر. وقتی بچه به دنيا اومد، اسمش رو گذاشتيم. « محمدابراهيم همت »
🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🕊 سلام و عرض ادب خدمت همراهان گرامی، مهمانان شهدا 🎊 ضمن تبریک روز بعثت حضرت محمدمصطفی (ص) به آقا امام زمان (عج) و شما عزیزان در خدمت شهید و جانباز شیمیایی گرانقدر ، هستیم. این روز به ایشون تبریک میگیم و ازشون میخوایم در حقمون دعا کنند و شفاعتمون کنند. در ضمن درگذشت عزیزانمان را در سیل اخیر تسلیت میگیم و اِن شاءالله خداوند به بازماندگان صبر عطا کنه و ختم بخیر بشه این حادثه ی ناراحت کننده. مطالب برگرفته از وب سایت نوید شاهد، خبرگزاری دفاع مقدس، و وبلاگ متین مراد زاده (زیر نظر سپاه تربت حیدریه) و shohada-esf.ir 🌹 دوستان در حین معرفی شهید پست ارسال نفرمایید
قسمتی از روایت از همسر شهید و یکی دوتا هم از همرزمان شهید هست. که ابتدا راوی همسر ایشان هست.
🎊 انقلاب که به پیروزی رسید، محمد جعفر به خدمت سربازی رفت. 🇮🇷 دوران سربازی را در اصفهان و چند ماه آخر را که همزمان با آغاز جنگ تحمیلی بود در منطقه جنوب و غرب حضور داشت و در همان زمان بود که در منطقه سوسنگرد از ناحیه پا به شدت مجروح شد. 🌹 شهید نصر اصفهانی در طول خدمت با شهید والامقام امیر سپهبد صیاد شیرازی آشنا شد و با ایشان دوستی و همکاری نزدیکی داشت و این دوستی و همکاری هر روز بیشتر می شد.
🌹 شهید محمد جعفر نصر اصفهانی متولد ۳۹ در اصفهان متولد شد و تحصیلات متوسطه را در اصفهان به پایان رساند. ⚔ مبازرات انقلابی اش زمینه خاصی داشت. چنانکه من بعدها مطلع شدم، محمد جعفر در زمینه عکاسی فعالیت داشت. 🍃 دیپلم عکاسی گرفته بود و تصاویر امام خمینی(ره) را در تاریک خانه ای که در منزل پدری اش ساخته بود، تکثیر و میان مردم پخش می کرد.
یاری که دل صیاد شیرازی رو صید کرده بود... #شهید_محمدجعفر_نصر_اصفهانی
📆 در سال ۶۱ بود که من با شهید نصر اصفهانی آشنا شدم و آن زمان او هنوز بصورت رسمی وارد نیروی زمینی ارتش نشده بودند. 💕 در همان سال با شهید نصر اصفهانی عقد ازدواج بستم و بعد از آن با همفکری یکدیگر به این نتیجه رسیدیم که او در ارتش جمهوری اسلامی ایران خدمت کند. 🍀 این پیشنهاد را دوستان شهید بویژه شهید صیاد شیرازی به ایشان دادند. 😊 و محمد جعفر نصر اصفهانی در حالی که خدمت سربازی را تمام کرده بود، به تشویق شهید صیاد شیرازی وارد دانشکده افسری نیروی زمینی ارتش شدند.
😔 ما سالیان بسیار سختی را گذراندیم. او در طول دوره دانشجویی هم بارها به منطقه اعزام می شد. سال ۶۳ محمد جعفر افسرشده بود و من مادر و او برای همیشه به جبهه رفت. 🌹 او از روحیه و شهامت فوق العاده ای برخودار بود. در عین اینکه شجاعانه در مقابل دشمن می ایستاد، قلب رئوفی در محبت ورزیدن به دوستان و همرزمانش داشت. 🔷 در آن دوران سخت و دلهره آور او به جنگ می رفت و ماهها در منطقه بود و ما تنها از طریق نامه در ارتباط بودیم. 😢 خدا می داند هر نامه ای که از طرف او بدستم می رسید، انگار که دوباره متولد شده باشم.
⚔ در عملیات مرصاد در یک نبرد تن به تن در منطقه مریوان به شدت مجروح شده بود. 😔 ترکشی داشت که تا لحظه شهادت در بدنش مانده بود و دائم در گردش بود حتی بگونه ای بود که از کمر درد توان بلند شدن و نشستن را نداشتند و خیلی برایش مشکل ساز شده بود که پزشکان ترجیح داده بودند به خارج برای مداوا بروند اگر در ایران درمان می شد احتمال قطع نخاع وجود داشت. 🔴 اما مهمترین موضوع این بود که همسر مجروح من شیمیایی شده بود و این رنج مضاعفی برایش بود. 🔹 آن ترکش ها درد و رنجی که داشت باعث شده بود که پزشکان به شیمیایی شدن ایشان توجه نکنند. از طرفی علایم خاص و مشهودی هم بر روی بدن وجود نداشت. در حدود سه الی چهار سال قبل از شهادت، علایم درونی ظاهر شد و روز به روز بیشتر وخیم تر می شد. چندین مرتبه تحت عمل جراحی قرار گرفت و متاسفانه بهبودی حاصل نمی شد....😢
با شهیدنصر به مشهد رفته بودیم. ایشان از شب تا صبح در حرم گریه میکردند.  فردای آن از شهید نصر سوال کردم : ☺️ خب اِن شاءالله شفای خودت را گرفتی؟ ایشان با کمال خوشرویی گفت : من شفا نخواستم. 🍃 با تعجب پرسیدم پس چه خواستی؟ شهید نصر با خنده پاسخ داد : 😉 من از خدا #شهادت خواستم و امام رضا (ع) را شفیع قرار دادم. ❤️ چهارشنبه، روز زیارتی امام رضا (ع)
خاطره ی همسر شهید از کمک رسانی و نذورات شهید ⛔️ از کسانی که نظم دانشکده رو به هم می زدن خیلی بدش می اومد. هم پیرو واقعی خط امام بود و هم دستورهای فرمانده هارو به دقت اجرا می کرد. به همین خاطر همیشه مرتب و منظم بود و سر وقت می رفت دانشکده. ❤️ اون موقع تازه زندگی مشترک رو شروع کرده بودیم و وضع مالی خوبی نداشتیم. واسه همین حتی اون حقوق کمی رو که از دانشکده می گرفت، برامون خیلی مهم بود و روش حساب می کردیم. ✅ با این حال قبل از اینکه اولین حقوقش رو بگیره از من اجازه گرفت که اونو به حسال 100 کمیته امداد امام بریزه، می گفت نذر کرده؛ منم قبول کردم. با حقوق دومش هم یه قواره پارچه قبایی برای یه روحانی انقلابی که تو اصفهان می شناخت و دوستش داشت، خرید و بهش هدیه داد. اینطوری نذر دومش هم ادا شد! به دانشجوهایی که وضع مالی خوبی نداشتن هر جوری می تونست کمک می کرد؛ اما خیلی مخفیانه، طوری که حتی منم از این کاراش باخبر نشدم…تا بعد ازشهادتش!