🕊زیارتنامه ی شهدا🕊
🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🔴بخش هایی از کتاب سربلند
🌹زندگی نامه شهید محسن حججی🌹
قسمت دوازدهم
وقتی سوار ماشین شدم، بغضم ترکید. آن قدر گریه کردم که به هق هق افتادم. فکرِ نبودِ محسن آبم می کرد. دستم را گذاشت روی دنده و محکم فشارش داد:《گریه نکن، می خوام ببرمت پیش علیرضا و روح الله》
یک بطری بزرگ گلاب خرید. رفتیم سر مزار روح الله کافی زاده. با چشم گریان سنگش را با گلاب شست؛ بعد هم سنگ قبر علیرضا نوری را. آخرِ سر هم رفت سراغ سنگ مزار شهدای جاوید الاثر. می گفت:《می خوام ازشون رخصت بگیرم.》 دنبالش راه می رفتم و زار می زدم. بازوهایم را گرفت:《تو رو خدا گریه نکن، دارم می میرم، اصلا نمی رم، خوبه؟》گفتم:《چیو نمی رم؟!》 هم دلم می خواست برود، هم دلم راضی نمی شد ازم دور شود. بهش گفتم:《اصلا نمی فهمم باید بری نری، به حرفت گوش کنم، نکنم، این عشق رو چه کنم؟》 گفت:《باهام همراهی کن》
قرار شد برویم پیش محسن حیدری. یکی از پنج شهید لشکر بود. تختِ گاز افتاد تو جاده ی خمینی شهر. یک ساعت گشتیم تا گلزار شهدا را پیدا کردیم. از بدشانسی بسته بود. از پشت میله ها سلام داد و رخصت گرفت.
به محض رسیدن به خانه، با کاغذ و خودکار رفت داخل اتاق. از اینکه گفت می خواهم تنها باشم، فهمیدم رفت پی نوشتن وصیت نامه.
میوه و بستنی آماده کردم. نمی خواستم مزاحم خلوتش شوم. چشم دوختم به در اتاق تا بیاید بیرون. با چشمان پف آلود و قرمز آمد کنارم. بعد از خوردن بستنی زود رفت خوابید. می ترسید صبح خواب بماند. به مامانم سپرده بود زنگ بزند، ساعت کوک کرد، گوشی اش تنظیم کرد و به من هم سفارش کرد بیدارش کنم.
طاقتم طاق شد. زدم به سیم آخر. کوک ساعت را برداشتم. موبایلش را از تنظیم زنگ خارج کردم، باتری تمام ساعت های خانه را درآوردم. می خواستم جا بماند. حدود ساعت سه خوابم برد. به این امید که وقتی بیدار شدم کار از کار گذشته باشد...
ادامه دارد..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چنان زندگی را سخت گرفتهایم🌸
گویی سالها قرار است باشیم💗
کاش یاد بگیریم، رها کنیم،🌸
بگذریم گاهی بـاید رفت💗
دل به ساحل نبندیـم،🌸
باید تن بـه آب زد...💗
مــا به آرزوهایـمان🌸
یک رسیدن بدهکاریم💗
زندگی کوتاه است شـایـد🌸
فرصتی نیست تاعکسی شویم💗
یادگاری بر روی طاقچه ای که🌸
هر روز گردگیـریـمــان کـنـنـد!💗
پس در لحظه زندگی کنید و🌸
شاکر داشته هایتان باشید💗
ســــــلام❄
صبح زیباتون بخیر
آرزو می کنیم ❄
در این روز زیبا
دلتون پر از محبت ❄
زندگیتون پر از برکت
لحظههاتون پر از موفقیت ❄
و عاقبتتون ختم به خیر باشه
امیدوارم در کنار عزیزان
روزخوبی پیش رو داشته باشید🙏🌹
✨
#طنز_جبهه
🔶موشک جواب موشک
🔴مثل این که اولین بارش بود پا به منطقه عملیاتی می گذاشت. از آن آدم هایی بود که فکر می کرد مأمور شده است که انسان های گناهکار، به خصوص عراقی های فریب خورده را به راه راست هدایت کرده، کلید بهشت را دستشان بدهد.
🔴شده بود مسؤول تبلیغات گردان. دیگر از دستش ذله شده بودیم. وقت و بی وقت بلندگوهای خط اول را به کار می انداخت و صدای نوحه و مارش عملیات تو آسمان پخش می شد و عراقی ها مگسی می شدند و هر چی مهمات داشتند سر مای بدبخت خالی می کردند.
🔴از رو هم نمی رفت. تا این که انگار طرف مقابل، یعنی عراقی ها هم دست به مقابله به مثل زدند و آن ها هم بلندگو آوردند و نمایش تکمیل شد.
🔴مسؤول تبلیغات برای این که روی آنها را کم کند، نوار "کربلا، کربلا، ما داریم می آییم" را گذاشت. لحظه ای بعد صدای نعره ای از بلندگوی عراقی ها پخش شد که: "آمدی، آمدی، خوش آمدی جانم به قربان شما. قدمت روی چشام. صفا آوردی تو برام!" تمام بچه ها از خنده ریسه رفتند و مسؤول تبلیغات رویش را کم کرد و کاسه کوزه اش را جمع کرد و رفت.
منبع: کتاب «رفاقت به سبک تانک»، نویسنده: داوود امیریان، انتشارات سوره مهر
جسمم را به خاک، روحم را به خدا و راهم را به آیندگان می سپارم...
#کلام_شهید
💐معرفی سردار رشید اسلام، سردار بی کفن، پاسدار ولایتمدار #مدافع_حرم جانباز #دفاع_مقدس #زمینه_ساز_ظهور #شهید_عباس_عبدالهی (عموعباسم)
🌏 زمینی شدن : ۴۸.۱۰.۲۱، تبریز - مرند
💫 آسمانی شدن : ۹۳.۱۱.۲۲، درعا - سوریه (سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران)
🌷مزار شهید : #شهید_گمنام، پیکرشان برنگشته، در وادی رحمت تبریز مزاری نمادین دارند.
💠 ارائه : خانم خادم شهدا
📆 چهارشنبه ۹۸.۱۱.۲۳
⏰ ساعت ۲۱:۳۰
🎁همزمان با ایام شهادت و اسارت پیکر شهید
#لبیک_یازینب (س)
❤️گروه مدافعان حرم✌️
http://eitaa.com/joinchat/410386450C8b9bf08181
هدایت شده از کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
سردار ؛
چه کردهای شما با دل ما
دلتنگیمان بند نمی آید...
📎چهل روز گذشت...
#سپهبد_حاجقاسم_سلیمانی🌷
هدایت شده از کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️☀️☀️
🎤 #خطبه_۱۷۲
(مطالب اين خطبه، بخشى از نوشته هاى افشاگرانه اى است كه در سال 40 هجرى براى روشن شدن واقعيّت هاى تاريخ اسلام به دستور امام نوشته شد)
ستايش خداوندى را سزاست كه نه آسمانى مانع آگاهى او از آسمان ديگر، و نه زمينى مانع او از زمين ديگر مى شود.
💠1.گفتگو در روز شورا
شخصى در روز شورا به من گفت «اى فرزند ابو طالب نسبت به خلافت حريص مى باشى» در پاسخ او گفتم، به خدا سوگند شما با اينكه از پيامبر اسلام دورتريد، حريص تر مى باشيد، امّا من شايسته تر و نزديكتر به پيامبر اسلامم، همانا من تنها حق خود را مطالبه مى كنم كه شما بين من و آن حائل شديد، و دست رد بر سينه ام زديد.
پس چون در جمع حاضران، با برهان قاطع او را مغلوب كردم، درمانده و سرگردان شد و نمى دانست در پاسخم چه بگويد
💠2.شكوه از قريش
بار خدايا، از قريش و از تمامى آنها كه ياريشان كردند به پيشگاه تو شكايت مى كنم، زيرا قريش پيوند خويشاوندى مرا قطع كردند، و مقام و منزلت بزرگ مرا كوچك شمردند، و در غصب حق من، با يكديگر هم داستان شدند، سپس گفتند: برخى از حق را بايد گرفت و برخى را بايد رها كرد (يعنى خلافت حقّى است كه بايد رهايش كنى)
💠3.شكوه از ناكثين
طلحه و زبير و يارانشان بر من خروج كردند، و همسر رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم- عائشه- را به همراه خود مى كشيدند چونان كنيزى را كه به بازار برده فروشان مى برند، به بصره روى آوردند، در حالى كه همسران خود را پشت پرده نگهداشته، امّا پرده نشين حرم پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) را در برابر ديدگان خود و ديگران قرار دادند.
لشكرى را گرد آوردند كه همه آنها به اطاعت من گردن نهاده، و بدون اكراه، و با رضايت كامل با من بيعت كرده بودند، پس از ورود به بصره، به فرماندار من و خزانه داران بيت المال مسلمين، و به مردم بصره حمله كردند، گروهى از آنان را شكنجه و گروه ديگر را با حيله كشتند.
به خدا سوگند، اگر جز به يك نفر دست نمى يافتند و او را عمدا بدون گناه مى كشتند كشتار همه آنها براى من حلال بود، زيرا همگان حضور داشتند و انكار نكردند، و از مظلوم با دست و زبان دفاع نكردند، چه رسد به اينكه ناكثين به تعداد لشكريان خود از مردم بى دفاع بصره قتل عام كردند.
🌴🌴🌴
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊
🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🔴بخش هایی از کتاب سربلند
🌹زندگی نامه شهید محسن حججی🌹
قسمت سیزدهم
ادامه..
موقع نماز صبح، از خواب پرید. نقشه هایم، نقش بر آب شد. او خوشحال بود و من ناراحت. لباس هایش را اتو زدم. پوشید و رفتیم خانه ی مامانم. مامانم ناراحت بود. پدرم توی خودش بود. همه دمغ بودیم؛ ولی محسن برعکس همه، شاد و شنگول. توی این حالِ شلم شوربای ما جوک می گفت. می خواستم لهش کنم. زود ازش خداحافظی کردم و رفتم توی اتاقم. من ماندم و تنهایی محسن. مثل افسرده ها گوشه ای دراز کشیدم. فقط به عکسش که روی صفحه گوشی ام بود نگاه می کردم. تا صفحه خاموش می شد دوباره روشن می کردم.
پیامک دادن ها شروع شد. مدام صدای دینگ دینگ موبایل توی گوشم می پیچید. هنوز نرسیده بود لشکر. نوشت:《دلم برات تنگ شده.》 نوشتم:《تو که داری می ری چرا با دل من بازی می کنی؟ این رو من باید بگم، نه تو!》
-دعا کن عاقبت به خیر بشم
-محسن! تو رو خدا برگرد، فقط برگرد. من به درک، بچه گناه داره.
-هرچی خیره. ان شا الله برمی گردم.
-قول بده.
-قول می دم.
توی دلم گفتم:راست می گی، بر می گردی، ولی نمی گی چطور!
ادامه دارد..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗓 9 بهمن 1361 سالگرد شهادت اسطوره #دفاع_مقدس ، شهیدحسن باقری
🎥 فیلم کمتر دیده شده از شهید باقری در جمع فرماندهان در اتاق جنگ
🔹مرحله دوم عملیات بیت المقدس- آزادسازی خرمشهر
45.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مصاحبه با شرکت کنندگان در راهپیمایی ۲۲بهمن میدان امام اصفهان
موضوع: نظر شما در مورد( پرچم ایران و سردار سلیمانی)
#پایگاه_مقاومت_بسیج_فاطمیه
#ناحیه_مقاومت_بسیج_امام_صادق_ع اصفهان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #کلیپ_انتخابات
🔷🔸معیارهای انتخاب اصلح از منظر قرآن 🔸🔷
❇️ قسمت اول : اهمیت انتخاب
#نماینده_من
#کاندیدای_اصلح
#باید_قوی_شویم
#درست_انتخاب_کنیم
🇮🇷 @Tanha_sfahan
🇮🇷 @Tanha_sfahan
بیانات پیرامون انتخابات.mp3
4.65M
🔻بشنوید | بیانات آیتالله مهدوی در جلسه عمومی پیرامون انتخابات مجلس
📆۲۳بهمن۹۸
#پیشنهاد_دانلود
⏱مدت زمان: ۱۸دقیقه
☀️☀️☀️
🎤 #خطبه_۱۷۳
(با توجّه به برخى از شواهد، اين سخنرانى در شهر مدينه ايراد شده).
پيامبر اسلام (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) امين وحى پروردگار، و خاتم پيامبران، و بشارت دهنده رحمت، و بيم دهنده كيفر الهى است.
💠1.ويژگى هاى رهبر اسلامى
اى مردم سزاوارترين اشخاص به خلافت، آن كسى است كه در تحقّق حكومت نيرومندتر، و در آگاهى از فرمان خدا داناتر باشد، تا اگر آشوب گرى به فتنه انگيزى برخيزد، به حق باز گردانده شود، و اگر سرباز زد با او مبارزه شود.
به جانم سوگند اگر شرط انتخاب رهبر، حضور تمامى مردم باشد هرگز راهى براى تحقّق آن وجود نخواهد داشت،
بلكه آگاهان داراى صلاحيّت و رأى، و اهل حل و عقد (خبرگان ملّت) رهبر و خليفه را انتخاب مى كنند، كه عمل آنها نسبت به ديگر مسلمانان نافذ است، آنگاه نه حاضران بيعت كننده، حق تجديد نظر دارند و نه آنان كه در انتخابات حضور نداشتند حق انتخابى ديگر را خواهند داشت. آگاه باشيد من با دو كس پيكار مى كنم، كسى چيزى را ادّعا كند كه از آن او نباشد، و آن كس كه از اداى حق سرباز زند. اى بندگان خدا شما را به تقوا و ترس از عذاب خدا سفارش مى كنم، زيرا تقواى الهى بهترين سفارش مؤمنان، و بهترين پايان نامه كار در پيشگاه خداست.
مردم هم اكنون آتش جنگ بين شما و اهل قبله شعله ور شده است، و اين پرچم مبارزه را جز افراد آگاه و با استقامت و عالم به جايگاه حق به دوش نمى كشند. بنابر اين آنچه فرمان دادند انجام دهيد، و از آنچه نهى كردند توقّف كنيد، و در هيچ كارى تا روشن نشود شتاب نكنيد، زيرا در آنچه شما اكراه داريد توان تغييراتى داريم.
💠2.شناخت دنيا
آگاه باشيد، همانا اين دنيا كه آرزوى آن را مى كنيد و بدان روى مى آوريد، و شما را گاهى به خشم مى آورد و زمانى خشنود مى سازد، خانه ماندگار شما نيست، و منزلى نيست كه براى آن آفريده و به آن دعوت شديد، آگاه باشيد نه دنيا براى شما جاودانه و نه شما در آن جاودانه خواهيد ماند. دنيا گرچه از جهتى شما را مى فريبد ولى از جهت ديگر شما را از بديهايش مى ترساند، پس براى هشدارهايش از آنچه مغرورتان مى كند چشم پوشيد، و به خاطر ترساندنش از طمع ورزى در آن باز ايستيد، به خانه اى كه دعوت شديد سبقت گيريد، و دل از دنيا برگيريد، و چونان كنيزكان براى آنچه كه از دنيا از دست مى دهيد گريه نكنيد، و با صبر و استقامت بر اطاعت پروردگار، و حفظ و نگهدارى فرامين كتاب خدا، نعمت هاى پروردگار را نسبت به خويش كامل كنيد. آگاه باشيد، آنچه براى حفظ دين از دست مى دهيد زيانى به شما نخواهد رساند. آگاه باشيد، آنچه را با تباه ساختن دين به دست مى آوريد سودى به حالتان نخواهد داشت خداوند دل هاى ما و شما را به سوى حق متوجّه سازد و صبر و استقامت عطا فرمايد.
🌴🌴🌴
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊
🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🔴بخش هایی از کتاب سربلند
🌹زندگی نامه شهید محسن حججی🌹
قسمت سیزدهم
ادامه..
موقع نماز صبح، از خواب پرید. نقشه هایم، نقش بر آب شد. او خوشحال بود و من ناراحت. لباس هایش را اتو زدم. پوشید و رفتیم خانه ی مامانم. مامانم ناراحت بود. پدرم توی خودش بود. همه دمغ بودیم؛ ولی محسن برعکس همه، شاد و شنگول. توی این حالِ شلم شوربای ما جوک می گفت. می خواستم لهش کنم. زود ازش خداحافظی کردم و رفتم توی اتاقم. من ماندم و تنهایی محسن. مثل افسرده ها گوشه ای دراز کشیدم. فقط به عکسش که روی صفحه گوشی ام بود نگاه می کردم. تا صفحه خاموش می شد دوباره روشن می کردم.
پیامک دادن ها شروع شد. مدام صدای دینگ دینگ موبایل توی گوشم می پیچید. هنوز نرسیده بود لشکر. نوشت:《دلم برات تنگ شده.》 نوشتم:《تو که داری می ری چرا با دل من بازی می کنی؟ این رو من باید بگم، نه تو!》
-دعا کن عاقبت به خیر بشم
-محسن! تو رو خدا برگرد، فقط برگرد. من به درک، بچه گناه داره.
-هرچی خیره. ان شا الله برمی گردم.
-قول بده.
-قول می دم.
توی دلم گفتم:راست می گی، بر می گردی، ولی نمی گی چطور!
ادامه دارد..
🔸️گفتم از مَهدی چه خبر ؟!
گفت : #منتظریم تا که بیآید ...
گفتم برای تعجیل در ظهورش چه می کنی؟!
گفت : #دعا ...
🔹️گفتم : مردم کوفه نیز برای دیدار با اباعبدالله هم نامه های بسیار نوشته اند و هم دعاهای بیشمار کرده اند اما لحظه آمدنش هیچ کس #یار_نبود ، چون پشت دعا و نامه هایشان #نه_حرکتی بود و #نه_قیامی بلکه فقط از سر #تکلیف و رهایی از بندِ ظلم ، که آن هم ساخته و پرداخته ی خودشان بود ، دعوت از امام کردند اما در انتها به ایستادن در مقابل امام زمان خویش رضایت دادند !
🔸️مردم کوفه بیشتر از آنکه علاقه به آزادی داشته باشند ، زیر سایه #ظلم و #جهل بودن را می پذیرند چون عافیت طلبی در دنیا را به جنگ در مقابل ظلم ترجیح می دهند .
💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مسجد تو مادرته........
💠 یا اباصالح المهدی ادرکنا
این جمعه هم گذشت و نیامد نگار ما
بیرون نشد ز پردۀ غیبت سوار ما
ای غایب از نظر ز فراق تو سوختیم
دل شد اسیر داغ و خزان شد بهار ما
این درد جز به وصل تو درمان نمیشود
رحمی کن ای طبیب بر این حال زار ما
«خورشید من برآی که وقت دمیدن است»
آخر سیاه شد ز غمت روزگار ما...