eitaa logo
زنده باد یاد شهدا
239 دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
3.7هزار ویدیو
130 فایل
امروز فضیلت زنده نگهداشتن یاد و خاطره شهدا کمتر از شهادت نیست *مقام معظم رهبری* yazeinab14 به یاد شهید مدافع حرم حامد جوانی 🌷⚘🌺 وشهید دفاع مقدس مرتضی طلایی 🌷🌺🌹 @Zendebadyadeh_shohadayeh_golgun
مشاهده در ایتا
دانلود
بنده ی مخلص خدا بود و نور چشمانش در نماز. آن گاه که به نماز می ایستاد، از خوف خدا، رنگ بر چهره نداشت. در سینه، ناله های سوزناک و آوای حزینی داشت. گاه نماز که می رسید، دیگر کسی را نمی شناخت و به هیچ چیز توجه نداشت، جز به نماز و نیایش با معشوق! آن گرامی به نماز عشق می ورزید و فرا رسیدن وقت نماز را بی صبرانه انتظار می کشید. هنگام نماز که می شد، می گفت: «ای بلال! مرا خوشحال کن». آری، آن رسول، هیچ چیز را بر نماز ترجیح نمی داد و به ابوذر می فرمود: «خداوند، فروغ دیدگانم را در نماز قرار داده است. آن گونه که گرسنه، غذا را دوست می دارد و تشنه آب را، من هم شیفته ی نمازم. با این تفاوت که گرسنه و تشنه، سیر وسیراب می شود، اما من از نماز، سیر نمی شوم»
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در مجلس ها، جای خاصی برای خویش تعیین نمی کرد و در قید و بند صدرنشینی در مجلس نبود. هرجا که بود، می نشست و یاران خود را نیز به همین مسأله، فرمان می داد. روی زمین می نشست و روی زمین غذا می خورد. به همه یکسان نگاه می نگریست تا کسی در نگاه و توجه به مخاطب، احساس تبعیض نکند. ابوذر غفاری نقل می کند: رسول خدا میان اصحاب می نشست و گاهی که فردی غریب و ناشناس می آمد و آن حضرت را نمی شناخت، از جمع می پرسید که پیامبر، کدام یک از شماست؟ به همین دلیل، از رسول خدا درخواست کردیم اجازه دهد که جایگاهی برایش بسازیم تا آن جا بنشیند و افراد غریب، او را بشناسند. با موافقت پیامبر، سکو مانندی از گل برایش بنا کردیم که آن حضرت روی آن می نشست و ما هم در دو طرف پیامبر می نشستیم. تکلّف گر نباشد، خوش توان زیست تعلق گر نباشد، خوش توان مرد...
آن چه رسول اکرم صلی الله علیه و آله را به مردم نزدیک می ساخت و سبب می شد که با او احساس «خودی» کنند، رفتار مردمی و اخلاق فروتنانه و بی تکلف او بود. هرچند آن فرزانه از نظر اندیشه، دانش، عصمت، پاکی و فضایل روحی و معنوی، در سطحی بسیار بالاتر از مردم بود و افراد عادی با افق معنویت و کمال وجودی او بسیار فاصله داشتند، اما معاشرت و برخورد رسول خدا صلی الله علیه و آله به گونه ای بود که هنگام سخن گفتن درسطح مردم سخن می گفت و در معاشرت با توده ی مردم خود را هم افق می ساخت. در روایت آمده است که: با تهی دستان، هم نشین و با بی نوایان، هم غذا می شد. زیدبن ثابت نقل می کند: رسول خدا صلی الله علیه و آله چنان بود که هرگاه در خدمت او می نشستیم، اگر به سخن گفتن در یاد آخرت می پرداختیم، در همان موضوع، با ما هم صحبت می شد، و اگر به دنیا می پرداختیم، او هم با ما از دنیا، سخن می گفت. اگر از خوردنی و نوشیدنی سخن می گفتیم، آن حضرت نیز درباره ی همان با ما به سخن می پرداخت. این نهایت مردمی زیستن آن بزرگوار بود و خود را تافته ای جدابافته از مردم نمی دانست.
رسول خدا هیچ گاه از یاران خود غافل نمی ماند و رابطه ها را همچنان زنده و قوی نگاه می داشت. به روایت امام علی علیه السلام : هرگاه، کسی از برادران دینی اش را سه روز نمی یافت و در جمع مسلمانان نمی دید، سراغ او را می گرفت. پس اگر غایب و در سفر بود، برایش دعا می کرد. اگر شاهد و در شهر حاضر بود، به دیدارش می شتافت، و اگر بیمار بود، به عیادتش می رفت. این رفتار، نشان دهنده ی رابطه ای صمیمی تر از برخورد سیاسی یک مسؤول با زیردستان یا رهبر با ملت خویش است. البته «اخوت دینی» نیز همین یک دلی و صفا و محبت را ایجاب می کند.
سنگین بودن مسؤولیت رسالت، مانع از خوشرویی حضرت نمی شد و ایشان حتی اگرچه غمگین بودند، آثار آن را ظاهر نمی کرد و همواره خندان بود. ایشان با این رفتار به کسانی که جدی بودن را در اخم و خشونت چهره می دانستند، آموخت که مؤمن باید خندان باشد. وی همیشه با دوستان و اصحاب خود شوخی می کرد. البته این شوخی ها بسیار ظریف و خردمندانه بود و هرگز از مرز عفاف و اخلاق خارج نمی شد. در حقیقت، این خوش رویی و اخلاق والا بود که مردم را شیفته ی حضرت کرد و از آنان، امتی یگانه و مردمی مهربان پدید آورد که باهم برادروار می زیستند؛ مردمی که به تعبیر قرآن کریم، دلسوز و مشفق یکدیگرند، اما در برابر دشمنان، سرسخت و استوار.
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در طول دعوت هرگز دچار ضعف و سستی نشد. ایشان چون کوهی استوار به فرمان خدای متعال که به ایشان وحی کرد: «همان گونه که فرمان یافته ای، پایداری کن»، در برابر مشکلات، دشمنان و سختی ها پایداری کرد و رسالت خود را به انجام رساند.
و عیس بن مستفاد می گوید پدرم از امام موسی بن جعفر (علیه السلام) راجع به آغاز ظهور اسلام و چگونگی اسلام آوردن علی (علیه السلام) و خدیجه سؤال کرد، حضرت فرمود: پیداست که می خواهی از دانش اسلامی و احکام دینی که چگونه پدید آمد آگاه شوی؟ من هم از پدرم حضرت صادق - راجع به همین موضوع سؤال کردم، پدرم فرمود: وقتی پیغمبر (صلی الله علیه وآله) خدیجه و علی (علیه السلام) را به اسلام دعوت کرد فرمود: یاعلی! باری خدا اسلام بیاورید و خود را تسلیم ذات مقدس او کنید! و فرمود: جبرئیل هم اکنون نزد من است و شما را دعوت می کند که اسلام را بپذیرید شما نیز اسلام بیاورید تا سلامتی یابید و از خدا فرمان برید تا رستگار شوید. باز فرمود: جبرئیل نزد من است و به شما می گوید: اسلام شرطها و عهدها و پیمانها دارد. خدا قبل از هر چیز برای خود و پیغمبرش با شما شرط می کند و تعهد می گیرد که بگویید: گواهی می دهیم خدائی جز خداوند یکتا که شریکی در قلمرو حکومتش ندارد، نیست. نه فرزندی دارد و نه شریکی برای خود گرفته است. خداوند یگانه و بی نقص و عیب است. و گواهی دهید که بنده او محمد پیغمبر خدا است که خدا او را برای عموم بشر تا روز قیامت اعزام داشته است. گواهی دهید که خداوند زنده می کند و میمیراند، و بالا می برد و پایین می آورد، و بی نیاز می کند و نیازمند می گرداند و هرچه بخواهد می کند، و مردگان را از گورها برمی انگیزد، خدیجه و علی گفتند: گواهی می دهیم. پیغمبر فرمود: و دیگر - اعمالی که باید انجام دهید. و آن : وضو گرفتن یعنی شستشوی صورت و دست ها و بازوان و مسح سر و پاها تا مرفق و غسل جنابت در گرما و سرما و نمازگزاردن و گرفتن زکات و صرف آن در مورد خود و حج خانه خدا و روزه ماه رمضان و جهاد در راه خدا و نیکی نسبت به پدر و مادر و تحکیم پیوند خویشی و عدالت در میان رعیت و تقسیم عادلانه مال وثروت و خود نگاه داری در موارد شبهه ناک و ارجاع حکم آن به پیشوای برحق است، زیرا برای خود او شبهه ناک نیست، و می داند که چه باید کرد. و پیروی از جانشین بعد از من و شناخت او در زمان من و بعد از مرگ من و شناختن پیشوایان بعد از او یکی بعد از دیگری و دوست داشتن خدا و دشمنی با دشمنان خدا و بیزاری از شیطان پلید و حزب شیطان و دار و دسته او امثال بنی امیه و زنده نگه داشتن دین و سنت من و دین جانشین من و روش او تا روز قیامت و مردن بر این عقیده و اجتناب از شراب خواری و نزاع و کشمکش با مردم است. ای خدیجه! شروطی را که خداوند برای پذیرش اسلام مقرر داشته است شنیدی؟ گفت آری، و ایمان آوردم و همه را گواهی می دهم و خشنودم و تسلیم هستم. علی (علیه السلام) گفت: و من نیز بر این عقیده ام! پیغمبر فرمود یا علی! بر اساس این شرطها با من بیعت می کنی؟ گفت: آری. پیغمبردستهای خود را گشود و دست علی را گرفت و فرمود: یا علی! با این شرطها که کردم بیعت کن و آنچه برای خود نمی خواهی برای من نیز مخواه! علی گریست و گفت: پدر و مادرم به قربانت! من هیچ نیرو و قدرتی را بالاتر از خدا نمی دانم! پیغمبر فرمود: یا علی! به خدای کعبه به واقع نائل گشتی و به کمال رشد و توفیق الهی رسیدی! سپس فرمود: ای خدیجه! این علی سرپرست تو و سرپرست سایر مؤمنان و پیشوای آنها پس از من است. خدیجه گفت: یا رسول الله! تصدیق دارم و بر اساس آنچه گفتی با علی هم بیعت کردم و در پیشگاه خداوند و حضور تو گواهی می دهم.
قرآن کریم، پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله را به عنوان فردی که برای دخالت در زندگی مردم، اولی و دارای ولایت است، معرفی می کند: النَّبِیُّ اَوْلی بِالْمُوءْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ».5 قرآن پژوهان و مفسران، تصریح کرده اند که این اولویت، اختصاص به مسائل دینی ندارد و همه امور دینی و دنیایی آنان را در بر می گیرد.6 موید این تفسیر، چند دلیل زیر است: 1. قرآن؛ اطلاق آیه بالا، اولویت و ولایت پیامبر را به عرصه خاصی محدود نکرده است و در نتیجه، همه حوزه های ولایت پذیر را - که در رأس آنها حوزه رهبری سیاسی و اجتماعی است - شامل می شود و به استناد آن، پیامبر از سوی خداوند، ولایت همه جانبه بر مردم پیدا می کند. 2. روایات؛ امام باقر علیه السلام فرمود: «این آیه، درباره رهبری و فرماندهی نازل شده است» 3. شأن نزول؛ وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله قصد جنگ کرد و مردم را به خروج فرمان داد، برخی نزد آن حضرت آمدند تا برای بستگان خویش اذن بگیرند و آن گاه، این آیه نازل شد. از این مسئله، روشن می شود که فرمان های اجتماعی پیامبر صلی الله علیه وآله، متکی به ولایت الهی و دینی است؛ نه مبتنی بر خاستگاه بشری. در آیه دیگری، چنین آمده است: «سرپرست و ولی شما، تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آورده اند؛ همان کسانی که نماز به پا می دارند و در حال رکوع، زکات می دهند» بنابراین، از نگاه قرآن، خداوند، پیامبر را نسبت به دیگران اولویت بخشیده، ولایت داده است. از این رو، ولایت آن حضرت، تابع ولایت خداوند و در طول آن است؛ نه امری زمینی و بشری. علامه طباطبایی درباره ولایت آن حضرت می نویسد: «رسول خدا، بر همه شئون امت اسلامی، جهت سوق دادن آنان به سوی خدا و نیز برای حکمرانی و فرمانروایی بر آنها و قضاوت در میانشان، ولایت دارد. البته این ولایت، در طول ولایت خداوند و ناشی از تفویض الهی است» با توجه به مجموع آیات قرآن، می توان فهمید که حضرت رسول، در آن واحد، دارای سه شأن بوده است. 1. امامت، پیشوایی و مرجعیت دینی. 2. ولایت قضایی. 3. ولایت سیاسی و اجتماعی.
هر یک از شئون سه گانه پیامبر صلی الله علیه وآله مسئولیت های خاصی را بر عهده آن حضرت نهاده بود. آیات زیر، نمونه هایی از مأموریت های الهی آن حضرت، درباره رهبری جامعه و اداره امت است: 1. «پس اگر در جنگ، بر آنان دست یافتی، با [عقوبت] آنان، کسانی را که از پی ایشانند، تار و مار کن؛ باشد که عبرت گیرند» (آیه 57 انفال) این آیه، از یک سو بیان گر سیاستی است که امت اسلامی در برابر دشمنان متجاوز و پیمان شکن، باید اتخاذ کند و از سوی دیگر، بیان گر آن است که مسئولیت برنامه ریزی، آماده سازی مقدمات و عینیت بخشیدن به این سیاست، بر عهده پیامبر صلی الله علیه وآله است. 2. «و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست، پناهش ده تا کلام خدا را بشنود؛ سپس او را به مکان امنش برسان» (آیه 6 توبه) به استناد این آیه، پیامبر صلی الله علیه وآله موظف است که برای محافظت از مشرکانی که برای شنیدن کلام خدا می آیند، اقدام کند و امنیت و آزادی آنان را تأمین کند. 3. «ای پیامبر! مومنان را به جهاد برانگیز» (آیه 65، انفال) 4. «ای پیامبر! با کافران و منافقان، جهاد کن و بر آنان سخت بگیر» (آیه 73، توبه) در این جا، وظیفه فرماندهی و سازماندهی مسلمانان برای جهاد، بر دوش پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نهاده شده است. 5. «از اموال آنان، صدقه ای بگیر». (آیه 103، توبه) بر اساس این آیه، پیامبر صلی الله علیه وآله، مأمور گرفتن زکات از مسلمانان بود. بنابراین، از دیدگاه قرآن، پیامبر صلی الله علیه وآله، نه تنها مأمور تشکیل حکومت بود، بلکه مسئولیت های اجتماعی متعددی را نیز از سوی خداوند، بر عهده داشت و بر این اساس، اقدام به تشکیل حکومت کرد.
اختیارات مالی پیامبر صلی الله علیه وآله، نشان دهنده موقعیت او در زعامت و رهبری جامعه و نقش وی در دولت اسلامی است. آیات زیر، بیان گر این موضوع است: 1. «و بدانید که هرچه به شما غنیمت (سود) رسد، یک پنجم آن برای خدا و رسول و از آن خویشاوندان [او]، یتیمان و در راه ماندگان است»(آیه 41، انفال) 2. «چون امت از تو حکم انفال را سوال کنند، جواب ده که انفال، مخصوص خدا و رسول است». (آیه 1، انفال) 3. «و آن چه که خدا از اموال ساکنان آن قریه ها عاید پیامبرش گردانید، خدا و از آن پیامبر [او [و متعلق به خویشاوندان نزدیک [او]، یتیمان، بینوایان و در راه ماندگان است تا میان توان گران شما دست به دست نگردد»(آیه 7، حشر) با کمترین آشنایی با منطق قرآن و فقه اسلامی، می توان فهمید که این بودجه فراوان، به عنوان منبع هزینه زندگی شخص پیامبر صلی الله علیه وآله یا منبع هزینه تبلیغ احکام از سوی آن حضرت نیست؛ بلکه نوعی تأمین اجتماعی و بودجه دولتی است. امام حسن عسکری علیه السلام می فرماید: «خداوند، با سپردن نیمی از خمس به پیامبر صلی الله علیه وآله، تربیت یتیمان، برآوردن نیازهای مسلمانان، پرداخت بدهکاری آنان و تأمین هزینه حج و جهاد را از او خواسته است»
در برابر پیامبر بررسی آیات متعدد قرآن، حکایت از آن دارد که در بینش قرآنی، پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله صرفاً در جایگاه مسئله گویی و بیان احکام قرار ندارد و حوزه نفوذ و دخالت او، به ابلاغ وحی، محدود نمی شود و مسلمانان نیز نباید فقط برای فراگیری احکام، آن حضرت را مرجع خود بدانند؛ بلکه آنان موظفند در عرصه مسائل اجتماعی، از خط مشی و سیاست ترسیم شده از سوی رسول خدا صلی الله علیه وآله، پیروی کنند و در برابر امر و فرمان او، گردن نهند. بعضی از این آیات، عبارتند از: 1. «ای کسانی که ایمان آورده اید! خدا را اطاعت کنید و از پیامبر، اطاعت نمایید». (آیه 33، سوره محمد) علامه طباطبایی می نویسد: «بر اساس این آیه، اطاعت از پیامبر صلی الله علیه وآله، در مورد دستوراتی که برای اداره جامعه اسلامی و از موضع ولایت و حکومت صادر می کند، لازم است» بنابراین، لزوم اطاعت از پیامبر صلی الله علیه وآله، مبّین الهی بودن حکومت آن حضرت است؛ وگرنه نیازی به تأکید خداوند، بر اطاعت از پیامبر صلی الله علیه وآله و قرار دادن این اطاعت، در زمره وظایف دینی نبود. 2. «و چون خبری از ایمنی یا وحشت به آنان برسد، انتشارش دهند و اگر آن را به پیامبر و اولیای امر خود ارجاع دهند، از ریشه های مسائل، آگاه خواهند شد» (آیه 83، سوره نساء) قرآن، مسلمانان را موظف می داند که اطلاعات و اخبار خود را - به ویژه در شرایط حساس جنگ - قبل از انتشار در بین مردم، به پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله ارائه دهند. این آیه نیز صراحت دارد که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله، صرفاً ابلاغ کننده احکام الهی نیست؛ بلکه علاوه بر بیان احکام، مسئولیت کارشناسی و تحلیل موضوعات، حوادث و رخدادهای سیاسی- اجتماعی را نیز بر عهده دارد و همان گونه که مسلمانان برای آموزش احکام، به آن حضرت مراجعه می کنند، برای آگاهی از تحلیل صحیح مسائل جاری جامعه نیز باید به او مراجعه کنند و از انجام هر عمل خودسرانه ای پرهیز کنند. 3. قرآن کریم از مسلمانان می خواهد که با دخالت رسول خدا صلی الله علیه وآله در امور اجتماعی و پس از اعلام نظر آن حضرت، تردیدی به خود راه ندهند و همگی اطاعت کنند: «هیچ مرد و زن مومنی را در کاری که خدا و رسول او حکم کنند، اراده و اختیاری نیست [که رأی خلافی اظهار نمایند] و هر کس نافرمانی خدا و رسولش کند، قطعاً دچار گمراهی آشکار گردیده است» (آیه 36، احزاب) در این آیه، مقصود از قضای پیامبر، دخالت آن حضرت در شئون گوناگون زندگی مردم و مسائل مختلف حکومت است. گرچه این مسائل، امور خود مردم است و آنان خود حق مشارکت و دخالت دارند، ولی وقتی در همین مسائل، پیامبر خدا - به عنوان رهبر حکومت اسلامی - دخالت کند، جایی برای دخالت دیگران باقی نمی ماند و هیچ کس نباید خود را صاحب اختیار بداند.
🍃🌺پایان قسمت سوم و آخر ✨در روزهای آینده منتظر معرفی دیگر معصومین عزیزمان باشید. با تشکر از همراهی شما عزیزان... معرفی رو با هدیه ۱۴ صلوات به پیامبر اکرم به پایان میبریم...😊🌹 🌺🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🍃🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊 🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️☀️☀️ 🎤 ۱۸۹ (اين سخنرانى كه در مسجد كوفه در سال 37 هجرى ايراد شد با اسناد و مدارك فراوانى آمده است) 💠1.اقسام ايمان ايمان بر دو قسم است: يكى ايمانى كه در دل ها ثابت و برقرار، و ديگرى در ميان دل ها و سينه ها ناپايدار است، تا سر آمدى كه تعيين شده است. پس اگر از كسى بيزاريد، او را به حال خود گذاريد تا مرگ او فرارسد، پس در آن هنگام وقت بيزارى جستن است. 💠2.شناخت هجرت و مهاجر واقعى و هجرت، بر جايگاه ارزشى نخستين خود قرار دارد. خدا را به ايمان اهل زمين نيازى نيست، چه ايمان خود را پنهان دارند يا آشكار كنند. و نام مهاجر را بر كسى نمى توان گذاشت جز آن كس كه حجّت خدا بر روى زمين را بشناسد. هر كس حجّت خدا را شناخت، و به امامت او اقرار كرد مهاجر است. و نام مستضعف در دين، بر كسى كه حجّت بر او تمام شد، و گوشش آن را شنيد، و قلبش آن را دريافت، صدق نمى كند (و معذور نيست) 💠3.مشكل فهم برخى از احاديث عترت عليهم السّلام همانا كار ما «ولايت» ما اهل بيت پيامبر عليهم السّلام سخت و تحمّل آن دشوار است، كه جز مؤمن ديندار كه خدا او را آزموده، و ايمانش در دل استوار بوده، قدرت پذيرش و تحمّل آن را ندارد، و حديث ما را جز سينه هاى امانت پذير، و عقل هاى بردبار فرا نگيرد. 💠4.آگاهى ژرف امام عليه السّلام اى مردم پيش از آن كه مرا نيابيد، آنچه مى خواهيد از من بپرسيد، كه من راههاى آسمان را بهتر از راههاى زمين مى شناسم ، بپرسيد قبل از آن كه فتنه ها چونان شترى بى صاحب حركت كند، و مهار خود را پايمال نمايد، و مردم را بكوبد و بيازارد، و عقل ها را سرگردان كند. 🌴🌴🌴
﷽؛ 📸 دعای مخصوص ماه رجب☝️ 🌧 حضرت امام صادق "علیه السلام" این دعای شریف را بعد از نمازهای یومیه در ماه مبارک رجب تأکید فرمودند 🌧 🌷 أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌷
ادامه داستان سه دقیقه در قیامت 👇
جوان پشت میز لبخندی زد و گفت: درست میگی.اما شما در مسیر برگشت به سمت خانه با خودت چه گفتی ؟ یکباره فیلم آن لحظات را دیدم.انگار نیت درونی من مشغول صحبت بود.من با خودم گفتم: خیلی کار مهمی کردم.اگه جای پدر مادر این بچه بودم به همه خبر میدادم که یک جوان به خاطر فرزند ما خودش را به خطر انداخت.اگه من جای این مسئولین استان بودم یک هدیه حسابی تهیه میکردم و مراسم ویژه میگرفتم.اصلا باید روزنامه ها و خبرگزاری ها با من مصاحبه کنند. من خیلی کار مهمی کردم اما یک لحظه با خودم گفتم:فقط برای خدا و پریدم توی آب.خدارو شکر که توانستم این بچه را نجات بدهم.هر طور بود اورا به ساحل آوردم و با کمک رفقا بیرون آمدیم.پدر و مادرش حسابی از من تشکر کردند.خودم رو خشک کردم و لباسم رو عوض کردم.آماده رفتن شدیم.خانواده این بچه شماره تماس و آدرس منو گرفتند.این عمل خالصانه خیلی خوب در پیشگاه خدا ثبت شده بود.من هم خوشحال بودم لااقل یک کار خوب با نیت الهی پیدا کردم.میدونستم که گاهی وقتها یک عمل خوب با نیت خالص یک انسان را در آن اوضاع نجات میدهد.از اینکه این عمل خیلی بزرگ در نامه عملم نوشته شده بود فهمیدم کار مهمی کرده ام.اما یکباره مشاهده کردم که این عمل خالصانه هم در حال پاک شدن است😔 گفتم راست میگی😔همه اینها درسته.بعد هم با حسرت گفتم: چیکار کنم؟دستم خالیه😔. جوان پشت میز گفت: خیلی ها کارهاشون رو برای خدا انجام میدن اما باید تلاش کنند تا آخر این اخلاص رو حفظ کنند.بعضی ها کارهای خالصانه رو در همان دنیا نابود میکنند. *سفر کربلا* حسابی به مشکل خورده بودم.اعمال خوبم به خاطر شوخی های بیش از حد و صحبتهای پشت سر مردم و غیبت ها و ...نابود میشد و اعمال زشت من باقی می موند.البته وقتی یه کار خالصانه انجام داده بودم همان عمل باعث پاک شدن کارهای زشت میشد. چرا که در قرآن آمده ان الحسنات یذهبن السیئات. اما خیلی سخت بود اینکه هروز ما دقیق بررسی و حسابرسی میشد.اینکه کوچکترین اعمال مورد بررسی قرار میگرفت.خیلی مشکل بود.همین طور که اعمال روزانه بررسی میشد به یکی از روزهای دوران جوانی رسیدیم.اواسط دهه هشتاد. یکباره جوان پشت میز گفت: به دستور آقا اباعبدالله علیه السلام پنج سال از اعمال شما را بخشیدیم.این پنج سال بدون حساب طی میشود.با تعجب گفتم: این پنج سال بدون حساب طی میشه؟؟ با تعجب گفتم: یعنی چه؟ گفت: یعنی پنج سال گناهان شما بخشیده شده و اعمال خوب تان باقی میماند.نمیدانید چقدر خوشحال شدم. اگر در آن شرایط بودید لذتی که من از شنیدن این خبر پیدا کردم را حس میکردید.پنج سال بدون حساب و کتاب؟؟ گفتم : علت این دستور آقا برای چی بود؟ همون لحظه به من ماجرا را نشان دادند.در دهه هشتاد و بعد از نابودی صدام بنده چندین بار توفیق یافتم که به سفر کربلا بروم.در یکی از این سفرها یک پیرمرد کرو لال در کاروان ما بود. مدیر کاروان به من گفت: میتونی این پیرمرد رو مراقب کنی؟و همراه او باشی؟ خلاصه تمام سفر کربلای ما تحت الشعاع حضور این پیرمرد شد.این پیرمرد هروز با من به حرم می آمد و برمیگشت.حضور قلب من کم شده بود.چون باید مراقب این پیرمرد می بودم روز آخر قصد خرید یک لباس داشت.فروشنده وقتی فهمید که او متوجه نمیشود قیمت را چند برابر گفت. من جلو اومدم و گفتم: چی داری میگی؟این آقا زائر مولاست.چرا اینطوری قیمت میدی؟این لباس قیمتش خیلی کمتره. خلاصه اینکه من لباس رو خیلی ارزون تر برای این پیرمرد خریدم با هم از مغازه بیرون آمدیم.من عصبانی و پیرمرد خوشحال من هم مثه خیلی های دیگه دوست داشتم تنها به حرم برم و با مولای خودم خلوت داشته باشم اما با اکراه قبول کردم. کار از آنچه فکر میکردم سختر بود.این پیرمرد هوش و حواس درست و حسابی نداشت.او را باید کاملا مراقبت میکردم.اگر لحظه ای اورا رها میکردم گم میشد با خودم گفتم: عجب دردسری برای خودمون درست کردیم.این دفعه کربلا اصلا به ما حال نداد.یکباره دیدم پیرمرد ایستاد.رو به حرم کرد و با انگشت دست ،مرا به آقا نشان داد و با همان زبان بی زبانی برای من دعا کرد جوان پشت میز گفت : به دعای این پیرمرد آقا امام حسین علیه علیه‌السلام شفاعت کردند و گناهان پنج سال تورا بخشیدن. باید در آن شرایط قرار میگرفتید تا بفهمید چقدر از این اتفاق خوشحال بودم.صدها برگه در کتاب اعمال من جلو رفت.اعمال خوب این سالها همگی ثبت شد و گناهانش محو شده بود
این داستان ادامه دارد...‌
و به عنوان يك فردي از آحاد ملت مسلمان به تمامي ملت خصوصاً مسئولين امر تذكر مي‌دهم كه هميشه در جهت اسلام و قرآن بوده باشيد و هيچ مسئله و روشي شما را از هدف و جهتي كه داريد، منحرف ننمايد اين را هرگز فراموش نكنيد تا خود را نسازيم و تغيير ندهيم، جامعه ساخته نمي‌شود.
یادداشت دکتر سیدرضا حسینی ، استاد عملیات روانی دانشگاه عالی دفاع ملی کرونا، بیوتروریسم افکار عمومی در قالب جنگ شناختی یادداشت زیر را سعی کرده ام به ساده ترین زبان بنویسم تا برای هر قشر از مردم ایران قابل فهم باشد. سوال : عملیات بیوتروریسم افکار عمومی که در قالب جنگ شناختی با برچسب کرونا امروزه در جامعه ایرانی روز به روز خودش را بهتر و بیشتر و موثرتر و خطرناک نشان میدهد چیست؟ سوال دوم : بیوتروریسم یعنی چه ؟ مگر میشود افکار عمومی را با روش بیولوژیک ترور کرد و تحت تاثیر قرار داد ؟ ‏ ‏ سوال سوم : معنا و مفهوم جنگ شناختی چیست ؟ ارتباطش با کرونا و بیوتروریسم چیست ؟ ‏ ‏ بسته ی اول : بیوتروریسم نوعی روش تروریستی است که در آن به جای استفاده از سلاح های سرد و گرم از سلاح های ویروسی و میکروبی استفاده میشود ، مثل همین کرونایی که امروز در کشور داریم ، یک نوع بیوتروریسم ملی است یعنی سلامت جسمی یک ملت را تحت هجوم یک میکروب یا ویروس قرار می دهند حالا چطور میشود افکار عمومی تحت تاثیر یک میکروب یا ویروس قرار بگیرند ؟ چون بیوترور خاص بدن است ، نه ذهن و فکر. ‏ تا اینجای کار فعلا فهمیدیم که بیوتروریسم چیست بسته ی دوم : جنگ شناختی یعنی چه ؟ جنگ شناختی مدرن ترین جنگ روز دنیاست که در آن به جای اینکه جسم و بدن انسان ها ترور و کشته شود فکر و ذهن و اعتقادات و باورهای آن‌ها مورد هجمه واقع می‌شود تا جایی که تمام افکار و اعتقادات و باورهای مردم را به طور کامل ترور کند و از بین ببرد و در نهایت باورهای جدید مطلوب خودش را به افکار عمومی مردم تلقین و تزریق نماید. یعنی چه؟ به زبان ساده تر اگر بخواهم عرض کنم ، یعنی اینکه یک ملتی تا چند روز پیش یک باوری و یک اعتقادی داشتند ولی به وسیله یک هجومی که در قالب جنگ شناختی روی آنها اجرا میشود این باور بدون شلیک شدن گلوله ای و ریخته شدن خونی از بین میرود و اعتقاد متضاد قبلی جای آن را می‌گیرد و دشمن به هدف خود می‌رسد که به این نوع مبارزه می‌گویند جنگ شناختی . ‏ بسته ی سوم : این سلاح میکروبی که ما با نام بیوتروریسم از آن نام بردیم چگونه می تواند بر روی افکار عمومی تاثیر بگذارد ؟ حمله ای که امروز دشمنان ایران یا دشمنان اسلام شروع کرده اند یک جنگ تلفیقی است از نوع بیوتروریسم و جنگ شناختی : یعنی اینکه با استفاده از سلاح میکروبی و ویروسی در قالب جنگ شناختی ، افکار عمومی مردم را در حال ترور و از بین بردن قرار داده است برای اینکه بهتر به معنی و مفهوم این ترکیب برسیم لطفاً متن زیر را که بر اساس یک ماجرای واقعی است با دقت مطالعه کنید: مایکل دانشجوی رشته پزشکی در یکی از شهرهای مرکزی استرالیا بود.او در سال ۱۹۶۱ برای انجام یک تحقیق دانشجویی به سیدنی مسافرت کرد .بعد از چند روز وقتی که میخواست به شهر خود برگردد متوجه شد که برای خرید بلیط پول کافی ندارد. بنابر این تصمیم گرفت که به صورت مخفیانه سوار قطار شود. منتظر شد و دقیقاً در لحظه حرکت قطار داخل یکی از واگنهای باری پرید و بدون معطلی درب واگن را بست تا کسی از حضورش باخبر نشود .بعد از حرکت قطار و بعد از اینکه چشمهایش به تاریکی داخل واگن عادت کرد متوجه شد که داخل یکی از سردخانه های مخصوص حمل گوشت قرار دارد. ترس تمام وجودش را فرا گرفت.هرچه سعی کرد نتوانست در را باز کند و صدای فریاد او را هم کسی نمی شنید. کمی فکر کرد و بعد تصمیم خود را گرفت. او دیگر مجاب شده بود که در این واگن خواهد مرد.بنابراین از آنجا که یک دانشجوی پزشکی بود تصمیم گرفت به عنوان آخرین کار زندگیش گامی در راه پیشرفت علم پزشکی بردارد و مراحل یخ زدگی یک انسان را تا جایی که توان داشت بنویسد. چند ساعت بعد وقتی کارگران راه آهن درب واگن سردخانه را باز کردند با جسد پسری جوان در حالی که کاملاً منجمد و بیجان بود مواجه شدند.همگی از این اتفاق کاملاً در شگفت بودند چون در تمام این مدت سردخانه خاموش بوده و دمای داخل آن ۱۵ درجه بالای صفر بوده است. بعد هم که نوشته های او توسط دانشمندن مطالعه شد همگی با کمال تعجب متوجه شدند که این جوان در دمای ۱۵درجه بالای صفر تمام مراحل یخزدگی را دقیقاً تجربه کرده است . دقیقاً مردم ایران مثل همین دانشجوی استرالیایی درون واگنی به اسم کرونا قرار گرفته اند در حالی که واگن خاموش است ولی مردم در حال منجمد شدن هستند . کرونایی که از طریق سلاح جنگ شناختی یعنی رسانه ها وارد ایران شده ، باعث شده که همه در خانه هایشان قرنطینه بمانند که مبادا به این بیماری مبتلا شوند و این ترس را دارند که اگر به این بیماری مبتلا شدند خواهند مرد ، غافل از آنکه واگن کرونا خاموش است ، ولی چون ترس از کرونا در افکار عمومی مردم ایران به یک شناخت و باور تبدیل شده این افکار عمومی تحت یک بیوتروریسم قرار می‌گیرد یعنی این که شاید خیلی از کسانی که مبتلا به این بیماری شدند اصلاً همچین بیماری نداشته باشن
د ، ولی چون ترس از کرونا به یک باور تبدیل شده مثل باور دانشجو به واگن سردخانه بدن آنها دقیقا مانند داستان فوق واکنش هایی مثل مبتلایان به ویروس کرونا از خود نشان می دهد . حالا اینجا یک سوال به وجود می آید که چطور وزارت بهداشت و این همه دکتر ومتخصص و فلان و فلان به این موضوع پی نبرده اند خیلی واضح است ، نباید از وزارتخانه یک دولت لیبرال که از ابتدای آغاز کارش در حال از بین بردن اعتماد و باور های مردم بوده چیزی غیر از این انتظار داشته باشیم . شاید یک روزی ،ده سال دیگر یا ۲۰ سال دیگر یک اسنودنی (جاسوس آمریکایی که به روسیه فرار کرد و اسراری را فاش کرد ) پیدا شود و فاش کند این موضوع را که کرونا یک بیوتروریسم شناختی بود که با سلاح رسانه تلقینی را در افکار عمومی مردم به وجود می آورد که دقیقاً مانند آن دانشجوی استرالیایی بدن آنها بدون آنکه که در دمای زیر صفر درجه قرار بگیرد منجمد شود و با تلقین و ترس تبدیل شده به باور و اعتقاد ، خودشان را مبتلا به ویروس کرونا کنند . یعنی در واقع ویروسی در بدن آنها نبود ولی از بس ترس مبتلاشدن به کرونا را داشتند ، بدن هایشان علائم و عکس العمل هایی مثل همان چیزهایی که در مورد مبتلایان به کرونا گفته بودند ،نشان میداد. بسته ی نهایی: تازه همه اینها که بیان کردم مرحله اول از بیوتروریسم افکار عمومی در قالب جنگ شناختی است و چیزی که از آن خیلی خیلی ترسناک تر است بهره‌برداری‌های سیاسی است که بعد از از بین رفتن این ویروس واهی در ایران به وقوع خواهد پیوست. شما فرض کنید پانزدهم فروردین امریکا واکسن این ویروس را کشف کند و این ویروس را با اشتیاق تمام به صورت خیلی دوستانه به مردم تمام دنیا به خصوص مردم ایران هدیه دهد ، شاید هیچ پولی هم نگیرد به خاطر این واکسن ، شاید هم پول هنگفتی بگیرد و به اقتصاد امریکا کمک بکند به هر حال چه پول بگیرد چه پول نگیرد ، امریکا با این کار دقیقاً فیلم های هالیوودی که ما از بچگی تماشا کرده ایم را در اذهان ما زنده خواهد کرد . ‏ امریکا تبدیل خواهد شد به ناجی دنیا ‏مردم دنیا در حال مردن بودند بر اثر بیماری کرونا یی که از چین پخش شد و ایران آن را در خاورمیانه پخش کرد ولی امریکا واکسن آن را درست کرد و به شکل رایگان در کل دنیا توزیع کرد ‏بعد از این قضیه شما چه انتظاری خواهید داشت از مردم و جوانان و حتی نسل بعدی این کشور که دوباره مثل قبل از کرونا ، فریاد مرگ بر آمریکا را سر دهند . ‏نه تنها آمریکا دیگر دشمن ما نخواهد بود بلکه ناجی مردم ایران شناخته خواهد شد ‏فاز دوم عملیات پخش واکسن کرونا واکسنی که از امریکا به ایران ارسال خواهد شد دقیقاً روی کروموزوم مقدس (holy chromosome) که یکی از ۲۴ کروموزوم ژنهای هر انسان می باشد تاثیر منفی خواهد گذاشت.( کروموزوم مقدس همان کروموزومی است که گرایش انسان به مسائل الهی و دینی را مشخص و تعیین می‌کند که انسان چه اندازه خداوند و مسائل الهی و دینی گرایش داشته باشد) ‏و با تاثیر منفی این واکسن بر روی این کروموزوم نباید انتظار داشته باشیم که نسل بعدی بچه های سرزمین ایران تمایلی به مسائل دینی و الهی خواهند داشت ، به همین راحتی نسل بعدی ایران را از موضوعاتی مثل جهاد و شهادت و ظلم ستیزی و امام حسین و غیره و غیره کاملاً بی علاقه خواهند کرد. یعنی امریکا بدون اینکه موشکی به ایران بزند بدون اینکه گلوله ای از سلاح هایش به سمت ایران بیرون بیاید شعار مرگ بر امریکا را از آنها می‌گیرد و محبتش را در دل های مردم ایران جای می دهد و خودش را ناجی ایران معرفی می‌کند و در نهایت برای نسل بعدی ایران هم نه دینی قرار می‌دهد و نه اعتقاداتی که دوباره گفتمان مدافعان حرمی را بیافریند. آینده چه خواهد شد : مطالبی که در بالا گفته شد ، همه آنها را بر روی کاغذ می توان نوشت و معادلاتی است که امریکا ۴۱ سال است با استفاده از آنها با ایران مقابله و مبارزه می‌کند ولی از آنجایی که ما اعتقاد به قرآن و خداوند داریم انشاءالله اگر ما مردم ایران معتقد و مجری آیه ی ( ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم ) باشیم ان شاالله خداوند آیه (و مکرو و مکرالله و الله خیرالماکرین ) را مثل همیشه برای مملکت ایران و مردم ایران عنایت میفرماید و دوباره مکر دشمنان ایران به خودشان بازمیگردد انشالله والسلام علی من اتبع الهدی سیدرضا حسینی استاد رشته عملیات روانی دانشگاه عالی دفاع ملی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦋بـا زندگـــی زیبا شود 🌺عاشـ♥️ـقی با سوختن معنــا شود 🦋حال، آنها رفته و ما 🌺از "شهادت"، ما همه جا مانده ایم😔 🦋تـا نفس داریم تا که 🌺ای از شما شرمنده ایـم😞 🦋تا ابد رزمنده ایم✌️ پای ولی 🌺جان❣ فدای حضــرت