🔖 #مسابقه_ویژه:
به مناسب ولادت حضرت زینب سلام الله علیها، زینبیه گلشهر کرج برگزار می کند.
🔺 مسابقه بزرگ کتابخوانی 🔻
🔰 عنوان کتاب: نگاه به زن
🔰 نویسنده: سید مجتبی حسینی
🔰 نحوه برگزاری مسابقه:
مورخه ۶ آذر ماه، سوالات مسابقه در کانال زینبیه گلشهر قرار داده می شوند و شما تا ۸ آذر فرصت دارید پاسخ های خود را به آیدی زیر ارسال فرمایید:
🆔 @Yamahdi1214
🔰 جهت دریافت فایل pdf کتاب، میتوانید به سایت های زیر مراجعه فرمائید.
💢 سایت فیدیبو با قیمت ۴ هزار و ۵۰۰ تومان
https://fidibo.com/book/62420-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D8%B2%D9%86
💢 سایت ایران کتاب با قیمت ۱۱ هزار و ۹۰۰ تومان
https://www.iranketab.ir/book/35823-negah-be-zan
💢 سایت طاقچه باقیمت ۸ هزار و ۴۰۰ تومان
https://www.google.com/amp/s/amp.taaghche.com/book/116070/%25D9%2586%25DA%25AF%25D8%25A7%25D9%2587-%25D8%25A8%25D9%2587-%25D8%25B2%25D9%2586
💢 سایت ایمالز با قیمت ۱۱ هزار و ۳۴۰
https://emalls.ir/%D9%85%D8%B4%D8%AE%D8%B5%D8%A7%D8%AA_%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D8%B2%D9%86-%D8%A7%D8%AB%D8%B1-%D8%B3%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D8%AC%D8%AA%D8%A8%DB%8C-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86%DB%8C~id~498482
#اطلاعیه
#اگر_اهل_دلی_بسم_الله
#اینان_جوانان_زینب_اند
🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔖 #جهاد_تبیین:
🚨 متاسفانه برخی رسانههای داخلی دارند به نفع دشمن حرف میزنند.
دوستان عزیز تیم ملی را بهانه وحدت کنید نه دو قطبی سازی در جامعه.
این تیم، بچه های خودمون هستن.
وقتی برخی جوونا (غیر از عوامل خودفروخته و وطنفروش) از روی هیجان یا هر دلیل دیگه تو اغتشاشات شرکت میکنن و حتی بر ضد نظام فحش میدهند و مقام معظم رهبری می فرمایند: "اینا بچههای خودمون هستن" یعنی نباید به راحتی در یک ملت بزرگ و قوی عامل تفرقه و دستهبندیهای مخرب بشیم.
نباید به بهانههای مختلف و برخی اشتباهات یا خطاهای بازیکنان، اونا رو تیم اغتشاشگران و مخالفین نظام معرفی کرد.
این تیم، تیم ملی جمهوری اسلامیه و باید ازش دفاع کرد وگرنه تبعات و چالشِ طرد این جوونها و توبیخ و شماتت اونا، خیلی بیشتر است و تنها کسی که این وسط سود میکنه شبکههای معاند خارجی هستند.
#ایران_قوی
#اگر_اهل_دلی_بسم_الله
#اینان_جوانان_زینب_اند
🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
مکارم الاخلاق_قسمت سوم.mp3
2.91M
🔖 #مکارم_الاخلاق:
🔰 #خشیتِ قلب، انسان را در چگونه صراط مستقیم قرار می دهد؟!
🎙 برگزیده کلاس مکارم الاخلاق
📚سرکار خانم شامی زاده
#مکارم_الاخلاق
#امام_سجاد_علیه_السلام
#اگر_اهل_دلی_بسم_الله
#اینان_جوانان_زینب_اند
🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
🔖 #ویژه: سلام خدمت همه اعضای دوست داشتنی کانال زینبیه به ویژه #جوانها و #نوجوانها! از فردا شب، مو
🔖 #ترانه_های_مادرانه:
#قسمت_سوم:
ولی من اونی نشدم که مامانم میخواست!
دوران ابتدایی من درحالی سپری میشد که تنها #حجابم همون لحظاتی بود که تو مدرسه مقنعه سفید سرم بود!
انگار قدرت مهربونی پدرم، جذب خودش رو داشت!
یه پارادوکس عجیب بین بابا و مامانم که از ما هم بچه هایی با رفتارهای متفاوت ساخته!
البته درسم هم به همون نسبت #ضعیف بود!
تا جایی که کلاس چهارم دبستان، ریاضی مستمر صفر شدم... صفر مطلق!
شبیه مامانم نشدم چون خیلی اهل کتاب و مطالعه بود 🤓
هنوز هم هست...
بعضی وقتها که تو کتابهاش مطلب جالبی پیدا میکرد صدام میزد و برام می خوند😍
تو همین اغتشاشات اخیر یه کتابی در مورد #انتظار میخونه... هر وقت به جای جالبی میرسه حتی تلفنی برام تعریف میکنه 🤓
شاید بخاطر همینه که وقتی کلاس اول راهنمایی برای اولین بار خواستم چادر سر کنم و برم مدرسه صدام زد و گفت:
" این فقط یه تیکه پارچه نیست!
اگر اینو سر میکنی باید خیلی بیشتر درس بخونی!"
بعد اشاره کرد به سرم و گفت:
"چون دیگه تو رو فقط با فکرت میشناسن!"
بماند که من فقط همون یه بار با چادر مشکی رفتم مدرسه و دیگه دلم نخواست تکرارش کنم!
اما تصمیم گرفتم خیلی بیشتر از قبل درس بخونم!
اونقدر که سال دوم راهنمایی مقام اول المپیاد ریاضی مدرسه شدم و بعدش تا مرحله استانی رفتم 🤓
من از نظر تحصیلی یه آدم دیگه شده بودم که همچنان #محجبه نبود!....
هر وقت از درس خوندن خسته میشدم یاد مامانم
می افتادم که اقتصاد دانشگاه تهران قبول شد و بخاطر ما نرفت... 😔
نرفت چون فکر میکرد شاید با چهار تا بچه قد و نیم قد، یکم سازِ مادرانه اش ناکوک بشه...
من باید آرزوی به ثمر ننشسته مامانم می شدم!
بخاطر همین حسابی درس می خوندم...
سال سوم راهنمایی ما به یه محله مذهبی تر رفتیم...
محله ای که در بدو ورود، با تذکر #حجاب مواجه شدم!
محله ای که بخاطر #دوستهای خیلی خوبی که داشتم مسیر زندگیم رو #موقتا تغییر داد...
کلاس #قرآن ثبت نام کردم و شروع کردم به حفظ... مقام اول منطقه شدم 😍
از اون روزها فقط لبخند مامانم یادمه و بس!
چون خیلی کوتاه بود!
همین پارادوکس دائمی خونه ما باعث شد که یهو صد و هشتاد درجه تغییر کنم!
اونقدر تغییر که تصمیم گرفتم #نوازنده بشم!
ادامه دارد....
💠 رَّبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا.
#عاشق_باش
#رمان
#مادرانه
#اگر_اهل_دلی_بسم_الله
#اینان_جوانان_زینب_اند
🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔖 #مکالمات_عاشقانه
فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ
وقتی خلقتش را کامل کردم و به او جان دادم، در برابرش به سجده بیفتید.
سوره ص آیه72
#هرروزباقرآن
#با_من_حرف_بزن
#اگر_اهل_دلی_بسم_الله
#اینان_جوانان_زینب_اند
🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
12.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔖 #جهاد_تبیین:
🎥 به هر کی که گفت زمان شاه با یه حقوق به اندازه یه خاور میشد خرید کرد👇
این کلیپ رو نشون بدید!
#پهلوی_بدون_روتوش
#باانقلاب_می_مانیم
#اگر_اهل_دلی_بسم_الله
#اینان_جوانان_زینب_اند
🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔖 #روزشمار:
🔺 آیا این بانو را می شناسید؟!
او در کارهایش بسیار #دور اندیش و #آینده_نگر بود.
به همین جهت در میان اقوام خود بسیار قرب و منزلت داشت 😍☺️
#روزشمار
#خبرهای_خوبی_درراه_است
#اگر_اهل_دلی_بسم_الله
#اینان_جوانان_زینب_اند
🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔖 #هرروز_غروب_باشهدا :
🔷رفیق شهید میگفت:
شب شهادت آرمان که با هم بودیم ،موقع اذان آرمان به مسئول گروه گفت: اقا لطفا گردان رو بردار ببریم مسجد برای نماز...
مسئول گروه گفت: آرمان نمیشه، اجازه نمیدهند،
سخته و...
شهید عزیز گفت: پس من با شما کاری ندارم، میخوام برم مسجد نماز اول وقت بخونم...
رفت مسجد نماز اول وقتش رو خوند و برگشت.
🔶شهید آرمان علی وردی کسی بود که تو اون موقعیت #نماز_اول_وقت رو ترک نکرد...
🔰 برای شهید آرمان علی وردی صلوات و فاتحه ای قرائت بفرمائید.
#شهیدآرمان
#صلوات
#شهیدانه
#هرروزباشهدا
#اگر_اهل_دلی_بسم_الله
#اینان_جوانان_زینب_اند
🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
🔖 #ویژه: سلام خدمت همه اعضای دوست داشتنی کانال زینبیه به ویژه #جوانها و #نوجوانها! از فردا شب، مو
🔖 #ترانه_های_مادرانه:
#قسمت_چهارم:
با گیتار قدیمی برادرم شروع کردم.
هم استاد خوب نبود هم اون ساز قدیمی!
هر دوشون رو عوض کردم.
اول از همه یه گیتار نو خریدم و بعد یه کلاس موسیقی رفتم که یکی از دوستای برادرم معرفی کرده بود.
کلاس که چه عرض کنم، یه خونه قدیمی و خالی دوطبقه بود.
یه خونه دو طبقه که تنها چیزی که توش وجود نداشت حس هنرمندی بود! 🙄
با یه استاد میانسال و نحیف که دائم داشت سیگار میکشید! 😐
زمان هایی که به آموزش من اختصاص میداد بدترین ها بود!
ساعت یک ظهر، دو ظهر!!
یعنی دقیقا مرده ترین زمان ممکن...
شاید فکر کنید چطور خانواده اجازه دادن من اینجور جایی برم؟! 🙈
باید بگم که مامانم همیشه همراهم بود ☺️
با همون #چادر مشکی که چهره اش رو نورانی تر از همیشه میکرد و یه انگشت که مسئولیت پنهان کردن بخشی از #نگاهش رو به عهده داشت! 😍
شاید حتی قابل تصور نباشه مادری که بخش زیادی از عمرش رو پای #سجاده یا در حال #مطالعه بود، چقدر دیدن چنین شرایطی براش سخت بود!
ولی هیچی نمی گفت!
فقط هر بار که میرفتیم میگفت:
"مامان من مطمئنم تو یه روزی #قو میشی!
پس هرکاری رو شروع کردی بهترینش باش"
شاید میخواست همراهم باشه تا آخرش!
که خودم بفهمم حتی بهترین بودن تو این شرایط، حتی آخرش هم #هیچی نیست...
مامانم تندتند غذای بقیه رو آماده میکرد،
ناهارمون رو می خوردیم و دوتایی راهی می شدیم.
فکر کنم سه تا تاکسی باید سوار و پیاده می شدیم.
تصور کنید یه خانم چادری میانسال که دختر بدحجابش رو با یه ساز بزرگ اونم سر ظهر میبره کلاس موسیقی!
و مجبوره یک ساعت دود سیگار یکی رو تحمل کنه تا دخترش بدونه #تنها نیست! 😞
اونم دختری که تا سال قبل رتبه اول منطقه تو حفظ قرآن شده بود!
هرچند بابام این شرایط رو دوست داشت و اغلب موارد خودش مارو می رسوند کلاس موسیقی 😁
یا وقتی مهمون می اومد با افتخار می گفت:
بابا برو اون سازت رو بیار بزن! 😉
اما مامانم....
شرایطی داشت که احتمالا کمتر کسی تجربه اش رو داشته ولی او داشت به #هنرمندی مدیریتش میکرد!
شاید خودش #آرامش زیادی نداشت و تربیت متناقض خسته اش کرده بود اما برای اینکه ما متوجه این #شکاف بزرگ نشیم خیلی زحمت کشید...
البته بگم توی اون مرحله از زندگیم درسم همچنان #عالی بود!
شاید همین درس خوندن خیلی از حواس پرتی هام رو کم میکرد...
تا جایی که یه بار تو مراسم اولیا و مربیان مامانم رو صدا زده بودن و پیش همه خانواده ها از من تعریف کرده بودن 🤓
وقتی اومد خونه خیلی خوشحال بود!
ولی هیچی نگفت تا آخر شب #یواشکی بوسم کرد و گفت امروز چه اتفاقی براش افتاده و از اینکه یه مامان چادری مورد تشویق قرار گرفته چقدر حس خوبی داشته ☺️
میگم #یواشکی چون مامانم نمیخواست درس خوندن من رو به رخ بقیه خواهر برادرهام بکشه!
هیچ وقت یادم نمیاد اونها رو با من مقایسه کرده باشه... هیچ وقت!
ادامه دارد....
💠 رَّبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا.
#عاشق_باش
#رمان
#مادرانه
#اگر_اهل_دلی_بسم_الله
#اینان_جوانان_زینب_اند
🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f