🔖 #مسابقه_ویژه:
🔰 پاسخ های صحیح سوالات مسابقه کتابخوانی از چیزی نمیترسیدم:
۱. نان سیلک چه نانی و برای چه کسانی بود؟
الف) ارزن انسان ثروتمند
ب) ارزن انسان فقیر ✅
ج) جو انسان فقیر
د) جوانسان ثروتمند
۲. اسم اولین معلم اول دبستان حاج قاسم چه بود؟
الف) تشکری ✅
ب) یوسفی
ج) عظیمی
د) کریمی
۳.اولین گوسفند که از آن بره به دنیا می آمد برای چه کسی بود؟
الف) پدر و مادر
ب) افراد فقیر
ج) امام حسین (علیه السلام) ✅
د) هیچکدام
۴. اولین کار حاج قاسم چه بود؟
الف) کارگر ساختمانی ✅
ب) معلمی
ج) بنایی
د) شاگرد نانوایی
۵. نذر حاج قاسم برای پیدا کردن کار چه بود؟
الف) صلوات فرستادن
ب) گذاشتن کله قند در امامزاده ✅
ج) کمک به فقیران
د) قرآن خواندن
۶. حاج قاسم بعد از چند ماه کارکردن توانست قرض پدر را بدهد؟
الف) سه ماه
ب) چهار ماه
ج) یک ماه
د) پنج ماه ✅
۷. اولین کلاس کاراته در کرمان برای اولین بار توسط چه کسی تاسیس شد؟
الف) وزیری ✅
ب) کریمی
ج) یوسفی
د) کرمانی
۸. نام کتاب از کدام قسمت برگرفته شده است؟
الف) چوپانی کردن
ب) تنهایی شهر رفتن
ج) زدن پاسبان شهربانی ✅
د) در هنگام پخش اعلامیه
۹. حاج قاسم بعد از مرخص شدن از بیمارستان به چه کاری مشغول شد؟
الف) کنتور خوانی ✅
ب) کار های ورزشی
ج) بنایی
د) کارکر کردن در هتل
۱۰. نام نخستین امام جمعه کرمان چه بود؟
الف) عطایی
ب) یزدان پناه
ج) مشار زاده
د) محمد جواد حجتی کرمانی ✅
#جانفدا
#مسابقه
#اطلاعیه
#اگر_اهل_دلی_بسم_الله
#اینان_جوانان_زینب_اند
🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔖#داستان_تقسیم
بسم الله الرحمن الرحیم
✍محمدرضا حدادپور جهرمی
🔹🔹فصل اول🔹🔹
«« قسمت دهم »»
یک هفته بعد-استامبول – میدان تقسیم
بابک در محوطه سبز جلوی ایستگاه مترو در حال قدم زدن بود. از یکی از دکه ها نوشابه گرفت و به راهش ادامه داد. پس از چند قدم راه رفتن، روی یکی از نیمکت ها نشست و نوشابه اش را باز کرد و دو قلپ سر کشید و از دور، به جمع هایی که با خنده و قهقهه دور هم جمع شده بودند، با حسرت نگاه میکرد.
پس از نیم ساعت، دکه دار(مردی پنجاه ساله) که در حال تعطیل کردن بود، چشمش به بابک خورد و در حالی که دریچه آهنی دکه اش را میبست، دو سه بار دیگر به بابک نگاه انداخت و وقتی کارش تموم شد به طرفش رفت و کنارش نشست.
بابک متوجه حضور آن مرد شد و کمی جمع و جور نشست و لحظه ای به قیافه آن مرد نگاه کرد. دکه دار با زبان فارسی سلیس گفت: یک هفته است که هر شب میایی اینجا و یه شب چیبس و یه شب نوشابه و یه شب شیر پاکتی و یه شب دو تا نخ سیگار میخری و میشینی اینجا که چی؟
بابک: اشکالی داره؟
دکه دار: نگفتم اشکال داره. دلم برات میسوزه.
بابک: جدّا؟ حالا اومدی باهات درددل کنم؟
دکه دار: چرا اینقدر داغونی؟ کُنج پیشونیت چی شده؟
تا اینو پرسید، بابک یادش اومد که دستشو از پشت بسته بودند و شکنجه گر3 با کابل به سر و صورتش میزد. اونم هر چی داد و بیداد و التماس میکرد، گوش نمیدادند و بی رحمانه تر میزدند.
به خودش اومد و گفت: خوب میشه. یادم میره.
دکه دار: مارکه؟
بابک: زخمم؟
دکه دار: نه داداش! تیشرتتو میگم.
با این سوال هم یاد اون دختره افتاد که کمکش کرد از بیمارستان نجات پیدا کنه.
دختره: جایی داری بری؟ صبحونه خوردی؟
بابک: مثلا باید قبل از فرار از بیمارستان، ازم پذیرایی میکردن و صبحونه بهم میدادن؟
دختره با قهقهه گفت: میتونی مهمونم بشی. اسمم الدوزه. اسم شما چیه؟
بابک: کوچیک شما بابک!
الدوز: لباسات هم خیلی داغونه آقا بابک. یه فکری به حال لباسات بکن.
بابک: راستی تو چرا اینقدر فارسی خوب حرف میزنی؟
الدوز: من دانشجوی رشته ادبیات فارسیم.
بابک(با تعجب): اینجا؟ یا تهرون؟
الدوز: هیچ کدوم. آنکارا درس میخونم. نگفتی! صبحونه بخوریم؟
چند دقیقه بعد، الدوز کلید انداخت و با بابک وارد خونه شدند. تا وارد شدند، دختر بچه ای پنج شش ساله دوید به سمت الدوز.
دختر بچه با زبان ترکی به طرف مامانش دوید و گفت: مامان! سلام. بهتری؟
الدوز جوابش داد: قربونت برم دخترم. بیا بغلم. آره . بهترم. گفتم که چیزیم نیست.
دختر بچه با تعجب به بابک نگاه کرد و از مامانش پرسید: مامان این آقا کیه؟ چقدر کثیفه!
الدوز: گفته بودم نباید اشتباهات کسی جلوی خودش جار زد.
الما رو به بابک: سلام. ببخشید.
بابک: سلام خانم. ماشالله. ماشالله. چه دختر نازی!
الدوز به بابک گفت: معرفی میکنم. دخترم آقا بابک که نیاز به کمک ما داره و خیلی نمیمونه. آقا بابک دخترم.
بابک: شما که گفتی شوهر نداری!
الدوز: درسته. ندارم.
دیگه بابک دنباله حرفشو نگرفت و چیزی نگفت و محو سلیقه و جذابیت خونه نقلی الدوز و الما شد. تابلوها و قالیچه های کوچیک و تصاویر و نقاشی های کودکانه الما که فضا را قشنگتر کرده بود.
بابک اجازه گرفت که به حمام بره و یه دوش بگیره. رفت و بعد از یه ربع بیست دقیقه خوب خودشو شست و صورتشو تیغ زد و ابرو و موهاشو مرتب تر کرد. وقتی میخواست که خودشو خشک کنه، دید یه حوله تمیز و یه دست لباس کامل مردونه که رنگارنگ بود، اونجا گذاشته بودند تا بپوشه.
بابک لباسها رو پوشید و موهاشو شونه زد و اومد بیرون. الما تا چشمش به بابک خورد خیلی تعجب کرد و گفت: وَوو ... تو با بابکی که یه ربع پیش رفت حمام فرق داری!
الدوز که داشت تو آشپزخونه غذا درست میکرد، وقتی حرفای الما را شنید، با یه لیوان آب پرتقال اومد ببینه چه خبره که یهو با تیپ و قیافه و جذابیت بابک مواجه شد. دست و پاش گم کرد و حواسش نبود و لیوان از دستش افتاد و شکست.
با صداهای مرد دکه دار، بابک به خودش اومد: کجایی؟ عمو !
بابک: آره ... مارکه ... شما چرا ایرانی حرف میزنی؟
دکه دار: از بس ایرونی به پستم خورده. اینجا ... این میدون ... پاتوق همممه ایرونی هایی هست که یا واسه گردشگری اومدن ... یا رشته تاریخ هستن و اومدن محل تقسیم آب دوران عثمانی دیروز و نماد جمهوریت امروز ترکیه ببینن ... یا فراری و تحت تعقیبن و میان اینجا گاهی قدم بزنن و حال و هوایی عوض کنن و چارتا ایرونی ببینن و دلشون وا بشه. تو کدومشی؟
بابک: من؟ اومدم گردشگری!
دکه دار: آره جان عمّت! یه هفته است فقط میایی اینجا گردشگری؟ خو برو جای دیگه!
بابک: اذیت میشی که منو اینجا میبینی؟
#قسمت_دهم
#اگر_اهل_دلی_بسم_الله
#اینان_جوانان_زینب_اند
🆔 @mohamadrezahadadpour
🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647C
🔖 #حس_خوب:
•• افراد خوشحال کسانی هستند که:
- در لحظه زندگی میکنند
- کمتر از بقیه غُر میزنند
- بیشتر از بقیه تلاش می کنند
- و برای هرچیز کوچکی در زندگی شکرگزارند 😍
در جریانی که قبل از هر چیز باید #خوشحال باشی برای #موفقیت؟! 😉🤓
#ناامیدی_ممنوع
#مومن_شاد_زندگی_میکند
#اگر_اهل_دلی_بسم_الله
#اینان_جوانان_زینب_اند
🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔖#مکالمات_عاشقانه
وَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ وَدَعْ أَذَاهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا
و از کافران و منافقان اطاعت مکن، و به آزارهای آنها اعتنا منما، و بر خدا توکّل کن، و همین بس که خدا حامی و مدافع تو است!
احزاب_۴۸
#هرروزباقرآن
#با_من_حرف_بزن
#اگر_اهل_دلی_بسم_الله
#اینان_جوانان_زینب_اند
🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔖#جهاد_تبیین
✅ دستاورد های دولت سیزدهم:
2⃣1⃣ از قاچاق هزاران تن آرد و روغن یارانه ای جلوگیری کرد.
#جهاد_تبیین
#اگر_اهل_دلی_بسم_الله
#اینان_جوانان_زینب_اند
🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔖 #اطلاعیه:
تو ماه گذشته دوستان زیادی مشرف شدن مشهد مقدس و برامون عکس فرستادن😍
این ماه عزم #سفر کردیم و البته ثبت نام!
اگر دلت هوای شاه #خراسان کرده،
بسم الله ✋
📍 تور مشهد مقدس (۲ شب و ۳ روز)
📮 برای ثبت نام با شماره زیر تماس بگیرید:
09331071595
#تور_زیارتی
#اللهم_الرزقنا
#اگر_اهل_دلی_بسم_الله
#اینان_جوانان_زینب_اند
🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
20230106_234855060_1.mp3
1.82M
🔖 #روش_بندگی:
🔰 استقامت در انتخاب ها خودش رو نشون میده، باید تو انتخاب استقامت داشته باشیم تا....
💠 برگزیده از کلاس روش بندگی
🎙استاد سرکار خانم نظری
#پادکست
#روش_بندگی
#اگر_اهل_دلی_بسم_الله
#اینان_جوانان_زینب_اند
🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f