eitaa logo
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
2.9هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
2.5هزار ویدیو
230 فایل
☎️ تلفن تماس: ۳۴۶۴۲۰۷۲- ۰۲۶ 👥 ارتباط با مدیریت کانال: @admin_zeynabiyeh غنچه های زینبی: @ghonchehayezeynabi ریحانه الزینب: @reyhanatozeynab بنات الزینب: @banatozeynab فروشگاه: @zendegi_salem_zeynabiyehgolshahr کتابخانه: @ketabkhaneh_zeynabiyeh
مشاهده در ایتا
دانلود
🔖 : این جدول ماه رجب امسال خانوادگی ماست. هر کسی تو روز سوره‌ی توحید بخونه، یک چوب خط می‌کشه. آخر هر روز می‌شماریم چند تا می‌شه می‌نویسیم 🖍 ببینیم چند تا تا آخر ماه رجب تونستیم سوره توحید هدیه کنیم به امیرالمومنین ع! چون بچه کوچیک ها هم همگی توحید بلدن بامزه است😁 اونا هم حس خوبی دارند. راستش ما چند ساله تو خونه‌مون انجام می‌دیم و تا می‌گم ماه رجب، بچه ها می‌گن مسابقه ی قل هو الله❤️ از حضرت رسول (صلّي الله عليه و آله) براي خواندن سوره ي قُل هُوَ اللهُ اَحَدٌ در ماه رجب ده هزار مرتبه، يا هزار مرتبه، يا صد مرتبه فضيلت بسيار نقل كرده و نيز روايت كرده: هركه در روز جمعه ماه رجب صد مرتبه سوره توحيد را بخواند، در قيامت برايش نوری پديد می‌آيد كه او را به بهشت راهنمایی كند. 💢 این خبرها رو جایی پخش نمی کنن! پس شما رسانه باشید.... 🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖 : ❣️خداوند به راحتی به دل قفل نمی‌زند بسیار نشانه می آورد و اتمام حجت می‌فرماید اگر باز هم عناد ورزیدند آنگاه قفل میزند. 🎙 برگزیده کلاس تفسیر قرآن 📚سرکار خانم شامی زاده 🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔖 : ❣ آب حیاتی بر جانِ بشری به قحطی رسیده‌! و قرنهاست که همچنان، شما ماجرای آب هستی و ما در جهل خویش گرد جهان می‌گردیم! 🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖 بسم الله الرحمن الرحیم ✍محمدرضا حدادپور جهرمی 🔹🔹فصل اول🔹🔹 «« قسمت بیست و هفت »» وضعیت بهداشتی در کمپ ها بسیار ضعیف و حتی رو به تعطیلی است. اغلب دستشویی ها یا در ندارد و یا لوله و آفتابه و آب و ... خلاصه وضعیت خوبی نیست. شاپور تا درِ دستشویی را باز کرد، دید نادر جلویش سبز شد. شاپور با دلهره گفت: چته بابا؟ ترسوندیم. نادر: میخوام بازم بازی کنیم. شاپور: نمیشد وقتی از مستراح اومدم بیرون بگی؟ نادر: سرِ 500 تا! شاپور با تعجب گفت: برو بابا. برو شر نشو. اینجا برای 200 تا آدم میکشن. اونوقت تو یه کاره اومدی میگی سرِ پونصد تا؟! نادر: فردا ظهر. بغل زمین بازی. این حرف را گفت و رفت. شاپور که مشخص بود با شنیدن کلمه 500 تا وسوسه شده، به پشت سرِ نادر زل زده بود تا اینکه نادر از جلوی چشماش کنار رفت. دقایقی بعد، آرزو که خیلی ناراحت بود، با چشم گریه با شاپور حرف میزد و میگفت: شاپور خواهش میکنم ولش کن. من از این آدم میترسم. شاپور که عین خیالش نبود و داشت کارتاشو مرتب میکرد جواب داد: ترس نداره که. وقتی فردا ازش بردم و هر شب برات ساندویچ با سس اضافه خریدم میفهمی که جلوی من موش هم نیست. چه برسه به آدم. آرزو: تو خیلی کله شق شدی. دیگه دوسم نداری. دیگه به حرفم گوش نمیدی. شاپور: اصلا اینجوری نیست. هر کاری میکنم برای راحتیمونه. بده؟ آرزو: شاپور به حرفم گوش بده. دست از این کارات بردار. ازت خواهش میکنم. شاپور با عصبانیت گفت: بسه دیگه! میخوام بخوابم. فردا روز مهمیه. روز پارو کردن پوله. آرزو ناامید شد و نشست به گریه کردن. حواسش نبود که سوزان از دور، از لای در، شاهد کشمکشش با شاپور بوده و فهمیده ماجرا از چه قراره. قردا ظهر شد. کنار زمین بازی، تیبو دراز کشیده بود و بابک داشت بدن و کمر تیبو را ماساژ میداد. همین طور که ماساژ میداد، باهاش حرف میزد و از دیگر افرادی حرف میزد که برای تیبو شناسایی کرده. تیبو: آفرین. این سه چهار تای آخری هم که دیروز و دیشب معرفی کردی خوب بود. اینا چرا اینجورین؟ ظاهرشون یه جوریه! بابک: نفرما تیبو خان! هر کدومشون شَرّی هستن واسه خودشون. تیبو: مریض پریض نباشن؟! بابک: خب حالا گیرم که باشن. مگه قراره چیکارشون کنین که نباید مریض باشن؟ تیبو: کلا گفتم. آخه یکیشون میخورد ایدزی پِدزی باشه. یکیشون میخورد معتاد و ایکس میکسی باشه. بابک: دیگه همینان. وگرنه آدم ورزشکار و خیلی سالم و درست درمون که بین این جماعت پیدا نمیشه. هر کدومشون یه جور گرفتارن. اینا که برات پیدا کردم، سالارِ این جماعتن. خودت که هستی اینجا و میبینی. تو همین حرفا بودند که یهو سر و صدا بلند شد و تعدادی رفتند گوشه زمین و جمع شدند. تیبو: بابک چه خبره اونجا؟ بابک: هیچی. دو تا اسکل کَل انداختند سرِ 500 هزار تومن! تیبو: پاسور؟ بابک: آره. پاسور. جمعیت جمع شدند و نادر و شاپور هم نشستند و قرار شد مسابقه را شروع کنند. اول بازی، شاپور متوجه شد که این نادر، نادر چند روز قبل نیست و مشکله ازش به همین راحتی عبور کنه. به خاطر همین خیلی تغلا کرد که مثلا بتونه یه جوری خودشو نجات بده اما اون نادر، نادر چند روز قبل نبود و با دست پر اومده بود و حرفه ای بازی میکرد. از طرفی هم آرزو داشت خودشو میخورد و کنار سوزان از کله شقی نامزدش گریه میکرد و سوزان هم بهش روحیه میداد و باهاش حرف میزد اما فایده ای نداشت و آرزو با تمام احساسش خطر و مشکل بزرگی که انتظارشون میکشید را درک میکرد. سوزان: فوقش میبازه. از چی اینجوری نگرانی؟ آرزو: از اینکه تمام زندگیمون، تمام هست ونیستمون میشد 400 هزار تومن، 100 هزار تومن هم از یکی قرض کرد تا پولش کامل بشه و بتونه تو این مسابقه شرکت کنه. ولی میدونم که میبازه. مدام صدای شور و سوت و هیاهوی مردم میومد و دو طرف را تشویق میکردند و همین اعصاب آرزو و سوزان را خرد و خردتر میکرد. تا این که یهو صدای بلندی اومد و همه هو کشیدند. از وسط اون همه سر و صدا عده ای شروع کردند و اسم «نادر» را بلند بلند تکرار کردند و به خاطر موفقیتش خوشحال بودند. وسط جمعیت، اما چهره بیچاره شدن و تکیده و شکست خورده شاپور به چشم میخورد که داره میلرزه و شاهد برداشتن کل 500 هزار تومانش توسط نادر هست. شاپور شکست خورد ... و همه دار و ندارش ازش گرفتند... و از تمام دنیا فقط یک «آرزو» برایش ماند... و خدا نکنه یکی بشه همه دار و ندارِ یه آدمِ قمارباز ... 🆔 @mohamadrezahadadpour 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔖 : چند وقت پیش مقام معظم رهبری فرمودند: در قضیه‌ زن دنیا مقصر است، دنیا که می‌گویم یعنی همین دنیای غرب و فلسفه غربی و فرهنگ غربی موجود... ۱۴۰۱/۱۰/۱۴ 💢 تصمیم گرفتیم ما نباشیم! ☺️ کم کاری هم نوعی است! بنابراین این ماه به گردآوری برخی از احادیث در مورد زنان پرداختیم... 😍 🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
⚜ بسم الله الرحمن الرحیم ⚜
🔖 : دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَتَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَامٌ وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ در بهشت برای درخواست هر نعمتی می گویند: "سبحان الله" و بعد از آمدن هر نعمتی می گویند: "الحمدلله" همچنین در گفتارشان ادب و احترام موج می زند. یونس- ۱۰ 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔖 : 🔹ادامه تحصیل در روزگار حبس! 🔸یکی از مددجویان زندان رجایی شهر که دانشجوی مقطع دکترای دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران در رشته سلامت و رفاه اجتماعی است امروز در زندان رجایی‌شهر و در حضور اساتید راهنما، مشاور و سه نفر به عنوان داور، از رساله دکترای خود دفاع کرد. در حال حاضر ۱۱ نفر از مددجویان زندان رجایی شهر در مقاطع کارشناسی رشته حسابداری و ۲ نفر در مقطع کارشناسی ارشد رشته مهندسی عمران و حقوق بین الملل در حال ادامه تحصیل هستند. 💢 این خبرها رو جایی پخش نمی کنن! پس شما رسانه باشید.... 🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
28.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔖 : 🔹ماه رجب یکی از ماه های حرام پروردگاره، حالا تو ماه حرام چه اتفاقی می افته؟! 📚برگزیده از کلاس به توان خدا 🎙استاد سرکار خانم نظری