▪️دخترانهترین اربعین▪️
💢 قسمت هفتم.
خروج از #کربلا همیشه بغض خاصی داره🥺
مدام زیر لب تکرار میکنی
⚜ولاجعله الله اخرالعهد منی لزیارتکم.....⚜
پیش خودم گفتم خوبه آدم حتی اگر اجلش برسه ملائک نقال آدم رو بیارن کربلا که اخرین زیارتش نباشه ...😭
به هر حال برگشتیم سمت #نجف ...
#گرما خیلی شدید بود بطوریکه از صورتم آب میچکید 😐
ترافیک زیادی هم بود اما دلم میخواست حتما برم زیارت امیرالمومنین علیه السلام..
لذا هر طوری بود با همراهانم اومدیم سمت حرم ☺️🥺
رفتم یه لباسی عوض کردم و تجدید وضو و اومدیم تو حرم ...
خدا رو شکر حرم باز شده بود و رفتم کنار ضریح ...✋
#قلبم رو که به ضریح چسبوندم خنکای عجیبی وجودم رو گرفت...😌😍
چقدر دلم برای آغوش #پدرانه حضرت تنگ شده بود ...🥺
بعد از #زیارت اومدم تو صحن حضرت زهرا سلام الله علیها و رو برو ضریح آقا نشستم و نگاه کردم و کمی هم قرآن و تدبر و...☺️
درد و خستگی دیگه اجازه نمیداد
تا زمان حرکت به سمت فرودگاه کمی دراز کشیدم و #دخترانه سرم رو روی پاهای #پدر عالم گذاشتم ..🥺
نمیدونم تا حالا تو حرم امام حس این رو داشتید که خونه #پدرتون اومدید و قشنگ میتونید بی رودربایستی خستگی تون رو در بیارید و ....☺️🥺
ولی من اینطوری هستم و با امام خیلی راحتم #دخترانههای من بیشتر از اینکه با پدر دنیاییم باشه با پدرهای آسمونیم هست 😍😌
آخه تا خودم رو شناختم #پدر نداشتم و با پدرهای آسمونیم به لطف خدا انس گرفتم همه شادیها و غمها و دلتنگیهام با اونهاست و از این بابت هزار بار خدا رو شکر میکنم☺️
زمان حرکت به سمت فرودگاه رسید و اومدیم بیرون ...
یه نگاه دوباره به ایوان طلا و ضریح آقا کردم 🥺
هنوز نرفتم ولی چقدر دلم دوباره تنگ شده...
مثل #دخترها سر خم کردم و گفتم زود دوباره مهمانم کنید ...🙏😭
انگار بدرقه #امام رو حس میکردم و ...
تو فرودگاه از همراهانم جدا شدم
ساعت پروازمون متفاوت بود و این زمان خوبی بود برای خلوت و جمع بندی #سفر ...☺️🤓
سفری که با نیت #هجرت اومده بودم و حالا به این نتیجه رسیده بودم و زمزمه کردم
⚜میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز ...⚜
🆔 https://eitaa.com/ZeynabiyehGolshahrKaraj