eitaa logo
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
2.8هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
2.3هزار ویدیو
230 فایل
☎️ تلفن تماس: ۳۴۶۴۲۰۷۲- ۰۲۶ 👥 ارتباط با مدیریت کانال: @admin_zeynabiyeh غنچه های زینبی: @ghonchehayezeynabi ریحانه الزینب: @reyhanatozeynab بنات الزینب: @banatozeynab فروشگاه: @zendegi_salem_zeynabiyehgolshahr کتابخانه: @ketabkhaneh_zeynabiyeh
مشاهده در ایتا
دانلود
🔖 ‏تیم ملی المپیاد زیست‌شناسی ایران با کسب چهار مدال طلا در سی‌وسومین المپیاد بین‌المللی زیست شناسی، رتبه اول جهان را از آن خود کرد‌😍 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖋 دلنوشته سه شنبه مهدوی❤️ _استاد چکار کنم که خواب امام زمان عجّل الله فرجه رو ببینم؟ +شب یک غذای شور بخور، آب نخور و بخواب. ▪️شاگرد دستور استاد رو اجرا کرد و برگشت.  _استاد دیشب دائم خواب آب می‌دیدم! خواب دیدم بر لب چاهی دارم آب می‌نوشم. کنار نهر آبی در حال خوردن آب هستم! در ساحل رودخانه‌ای مشغول... + تشنهٔ آب بودی، خواب آب دیدی؛ تشنه امام زمان بشو تا خواب امام زمان را ببینی... 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔖 اطلاعیه مراسم 😍🎉 "لا حول"بخوانيدكه عشق همه آمد... شب سجده خورشيدپرستان كعبه مستی و تهيدستی است امشب با"مفاتيح الجنان"، "باب الرضا"را می گشايند و برای فرش قدم هايش، گل كم می آيد... شب پاسخ «أدخلوها» به «سلام»هاست... شب تقسيم باران و بارعام سلطانی... مزد يك بار را سه بارمی دهند!... امشب اگر دنيا جوابم كرده دنيای جوابی تو؛ 🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
✨ #میلاد_امام_رضا ✨ كاش آهن بودم و قفلي مي‌شدم بر ضريحت يا تكه‌اي طلا بر قنديل زيبايت تا مس جانم را در طلاي ارادتت بشويم يا يكي كبوتر كه جَلد حرمت باشم. 🎊میلاد با سعادت امام رضا جانمان(ع) خدمت امام عصر (عج) و همه شما عزیزان تبریک و تهنیت باد🎉 #امام_زمان #دهه_کرامت 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔖 🌱یه بطری پیدا کرد و گذاشت زیر تختش. بچه‌ها تعجب کردند که این دیگه برا چیه؟! نیمه شب بطری رو بر می‌داشت و با آب داخلش وضو می‌گرفت. می‌گفت: ممکنه نصف شب بیدار بشم، شیطان توی وجودم بره و نذاره برم پایین توی سرما وضو بگیرم. می‌خوام بهونه نداشته باشم که نماز شبم رو از دست بدم.... بقیه‌ی بچه‌ها هم یاد گرفته بودن از فردا شب زیر تخت همه یه ظرف آب بود. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔰برای شهید مسعود شعربافچی زاده صلوات و فاتحه ای قرائت بفرمایید. 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊من گریخته ام و در پے من صیادها؛و فرا رویم دام ها🕊 یا ضامن آهو💚 من یقین دارم دستان تو تنها سهم آهو نیست امام مهربانی💚 دلم عجیب هوای شما را کرده🥲 هوای حس ناب ِحـرم🕌 بازم زائرت نیستم از دور سلام✋ السلام عليك يا شمس الشموس💚 میلادتون مبارک🌸💓 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
🔖 زیارت این دفعه، با سری های گذشته خیلی فرق می‌کرد! همه شاد بودن... ایوون طلا ها، سقاخونه ها، نقاره خونه، پنجره فولاد، در ها، دیوار ها، ستون ها و هرچی که تو حرم هست، می‌خندند. همه صحن ها مراسم جشن برقراره؛ صدای خنده و بازی بچه ها، مخصوصاً وقتی تو حیاط حرم دنبال همدیگه می‌دوند، فضا رو لطیف و شیرین کرده. تو راه برگشت به هتل متوجه شدم، نه تنها حرم، بلکه کوچه و خیابونای شهر مشهد هم در این ایام خوشحال هستند. انگار همه چیز برق میزنه ... 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم به لطف خدا و نگاه اهل بیت سلام الله علیهم راهی سفر_نور شده ایم... قصد داریم طی یک سفرنامه، به نقل از یکی از همسفران شما را در این زیارت سهیم نماییم 😊😍 هر روز، یک پست از سفرنامه تقدیم نگاهتان.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای عاشق فرقی نمی‌کنه .... که کفشداری شماره ۸ رو تو تهران ببینه یا حرم یا همین الآن از قاب گوشی موبایل! ببینید روز عیدی حالتون عالی بشه 😌 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔖 هم اکنون مراسم ولادت خورشید هشتم، امام رضا علیه السلام😍 🆔@ZeynabiyehGolshahrKaraj
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
🔖 سفرنامه : 🔹 پرده اول. فرودگاه بین المللی امام خمینی ره بسم الله الرحمن الرحیم نگاهم که به تابلوی ترمینال سلام افتاد ... گفتم السلام علیک یا ابا عبدالله✋ باورم نمیشد شب میلاد امام رضا علیه السلام ما را به عتبات معصومین در عراق حواله کرده باشند... یاد دو هفته گذشته افتادم که وقتی روبرو پنجره فولاد ایستاده بودم گفتم اقا جان نشد که شب عید فطر کربلا باشیم ... خیلی دلم هوای ارباب بی کفن را کرده ... و ان لحظه نمیدونستم که اقا جانم داره برات سفر را امضا میکنه☺️ ذیقعده که شد ایام دهه کرامت بود و دلم مدام پیش امام رضا جانم ... عده ای از دوستان خداحافظی کردن و راهی مشهد شدند. عده ای هم راهی حرم کریمه اهل بیت حضرت معصومه سلام الله علیه. چند نفری هم در تدارک سفر حج بودند و یاد ان سال سفر حج را تو دلم زنده میکرد. سفرشون آنقدر یهویی شده بود که خودشان هم باورشون نمیشد که میشه بدون هیچ امادگی فقط وقتی تو شبهای قدر داری دعای جوشن میخونی و با تمام وجودت میگی یا رب البیت الحرام .... صاحب بیت بگه لبیک لبیک .... رفیقم اماده سفر حج میشد و من با ارامش رفتنش را نظاره میکردم و دعا میکردم با معرفت باشه. از نظر کاری حسابی شلوغ بودم و سعی میکردم به همه کارها برسم ... برنامه ریزی تابستان و ایام غدیر و محرم و ... حسابی فکر و ذهنم را مشغول کرده بود. یکی از بچه ها که امد تو اتاقم و گفت میشه چند دقیقه وقتتون را بگیرم با بی میلی سرم را از روی کاغذها بلند کردم و گفتم بفرمایید و تو دلم خدا خدا میکردم کوتاه بگه و حرف بی مورد نباشه ... یهو گفت کربلا جور شده میایید؟ انگار برق بهم وصل شد. گفتم جدی !!!! گفت اره .پیگیری کنم؟ گفتم اره حتما. گفت چه تاریخی؟ گفتم هر تاریخی که شد. گفت باشه و رفت. و من یهو یه نگاهی به اسم حضرت زینب روی دیوارم انداختم و قطره های اشک را پاک کردم. فقط گفتم خانممم.... خلاصه انقدر با سرعت همه چیز جور شد که فقط یادم میاد دو سه روز به سفر مونده بود و من را مثل فیلم ها رو دور تند گذ اشته بودند. هماهنگی برنامه ها و ... چند تا جلسه و پروژه مهم ... اما اصلا برام مهم نبود. انگار به هیچ چیز جز ابا عبدالله نمیتونستم فکر کنم.... تمام لذت سفر کربلا به همین فکر نکردن هاست! اصلا مگر عاشق دودوتا چهارتا بلد است؟! اصلا مگر به دیدار معشوق می گوید باشد برای بعد؟! 🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔖 ✨🍃ادب فرمانده گردان🍃✨ دم اذان صبح آمدم نماز بخونم، دیدم از دم در صدا می آد. در رو باز کردم، دیدم اصغر روی پله نشسته. بغلش کردم، دیدم داره یخ می زنه، آوردمش پای بخاری. گفتم: ننه، کجا بودی؟ چرا در نزدی؟ گفت: نصف شب با آقاسید اومدم. دیدم شما خواب هستید، در نزدم که مزاحم خواب شما شوم. صبر کردم تا وقت نماز که بیدار بشید، در رو باز کنید... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔰برای شهید اصغر ارسنجانی صلوات و فاتحه ای قرائت بفرمایید. 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
دستت را روی قلب میگذاری و یک حس گمشده آهسته شروع میکند به جوانه زدن... سلام میکنی! چشمت مست تماشای گنبد طلا میشود... بو می کشی تا ریه هایت پر شود از عطر حضور نگاه مهربان امام رضا علیه السلام! و احساس تازگی اندیشه های خسته ات را فرا میگیرد... دلت را جا گذاشتی در حرم و گره اش زدی به ضریح امام رضا... 📸 گزارش تصویری امروز، مراسم ولادت امام رضا علیه السلام فردا با یک کلیپ گزارش تصویری مراسم به شکل کامل تری تقدیم نگاهتون میشه☺️ 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ 🔖 💠 یادمان باشد : در جان امام رضا علیه‌السلام باید جاری شد و جا گرفت و قد کشید، برای پیوستن به آینده‌سازانی که جهان برای آینده‌ای که می‌سازند، خلق شده است!  ⭕️ بخشی از زیبایی های مراسم ولادت امام‌رضا‌ علیه‌السلام را در این کلیپ ببینید😍👆 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔖 درست همان لحظه که رو به روی ایوان طلا می ایستی.... تمام ارتباطات دنیا قطع می شود! ویژه یاد اعضای کانال بودیم... ان شاءالله به زودی قسمت شما☺️ 🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
هدایت شده از غنچه های زینبی
سلام امام رضای من❤️❤️ امروز که روز تولد شما بود یکی از قشنگ ترین خاطره های کودکی من ساخته شد🎉🎊🔆 آخهههه من تا حالا به این فکر نکرده بودم که شما بابای همه ما بچه هایی 😍😍 اون لحظه ای که با همه دوستام شما رو «بابا رضا» صدا زدیم قلبم مثل کبوترای حرمت پر زد تو آسموونا🕊🕊 الانم می خوام از تَهِ تَهِ دلم بهت بگم خیلی دوسِت دارم❤️💛🧡💚💙💜 ╔"═••°°••°°••°°⊰🌸⊱°°••°°••°°••═''╗   @ghoncheha_zeynabiyeh_karaj ╚-═••°°••°°••°°⊰🌸⊱°°••°°••°°••═-╝
🔖 🌹گفت چهار روز است خانه نرفته‌ام. گفتم بیابان بودی؟ گفت آره! گفتم چرا خانه نمیروی؟ گفت چند تا از بچه ها آمده‌اند آموزش، خیلی مستضعفند؛ یکیشان کاپشنش را فروخته آمده. به خاطر چنین آدم هایی شب و روز نداشت. یکبار گفت من یک چیزی فهمید‌ام؛ خداشهادت را همیشه به آدم هایی داده که درکار سختکوش بوده‌اند. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔰برای شهید محمودرضابیضائی صلوات و فاتحه ای قرائت بفرمایید. 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
🔖 سفرنامه : 🔹 پرده دوم. شارع الرسول نجف اشرف دیگه کبوتر دل طاقت نداشت و عجیب بال و پر میزد .... انگار مثل کبوترای حرم دلش میخواست خودش رو به صحن و سرای حضرت برسونه و باری سبک کنه .... انقدر دلتنگ بودم که حد نداشت ... و حالا من بودم و خیابان شارع الرسول که انتهای آن تصویر چشم نواز صحن و سرای پدر خودنمايي میکرد .... تصویری که بالای آن با خط درشت نوشته بود: "السلام علیک یا اخا رسول الله" هر چه نزدیکتر ... بیتابتر .... یادم نمیاد اذن دخول خوندم یا نه .... یه وقت به خودم امدم که چسبیده بودم به ضریح و انگار دلم میخواست از لابلای مشبکهای ضریح ذوب بشم و برم بچسبم به قبر .... حس بچه ای رو داشتم که تو بغل پدر آروم گرفته .... تا اومم لب باز کنم به درد دل .... لب فرو بستم و آروم در گوش ضریح گفتم همه چی خوبه 😭😭😭 حس دختریم گل کرده بود و با وجودی که میدونستم عالم به اسرار و خفیات هست ولی دلم نیومد شکایتی کنم .... به خودم گفتم همیشه که نباید غر زد .... خندیدم و بیشتر خودم رو به ضریح فشردم .... انگار دلم میخواست بیشتر اغوش پدرانه امیرالمومنین رو احساس کنم .... ظاهرا صورت به ضریح میمالیدم و باطنا غرق در نور پدر و جرعه نوش از جام مستی .... مستی که با هیچ هوشیاری عالم دلم نمیخواست عوضش کنم. شروع زیارت با خودمان است ولی پایانش... دل کندن عجیبی می خواهد! آخه پدر و دختر که لطفشان انتها ندارد ☺️ چاره ای نبود جدا شدم از ضریح و اومدم کنار و به نظاره بسنده کردم. دوستانی که چند روز پیش حرکت کرده بودند رو دیدیم ... دعا کردم تو بهشت هم کنار امیرالمومنین ع همدیگر رو پیدا کنیم. حس بچه هایی رو داشتیم که تو خانه پدری دور هم جمع میشوند. وقتی میرفتیم سمت نماز جماعت یه نفر گفت شما مال کرج هستید؟! گفتم بله گفت مال زینبیه !! گفتم بله. گفت پس درست شناختمتون من از مخاطبان شما هستم 😊😊 او ابراز لطف میکرد و من در دل با حضرت زینب س نجوا میکردم و بخاطر ابرویی که بواسطه خادمی خانم پیدا کردیم تشکر میکردم. یاد گیت بازرسی سپاه تو فرودگاه افتادم. اونجا هم مامور سپاه ما رو به نام زینبیه میشناخت☺️☺️☺️ 🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا