eitaa logo
ضحـیٰ²¹³
526 دنبال‌کننده
322 عکس
61 ویدیو
0 فایل
[الٰهی؛ إِسْتَعْمِلْنیٰ لِماٰ خَلَقْتَنی لَهُ] فرموده‌ی؛ حضرت‌ِمادر . به راستی چرا پاره تن (علی‌ع) شبانه در خاک آرمید و چرا تربت پاکش از چشم‌ها مخفی است ؟ #ابناء‌الحیدر نشر مطالب؟ بصورتِ‌فور . موقوفه‌ی؛مادرم‌،حضرت‌ِزهراء . فی‌آغوشِ‌الله .
مشاهده در ایتا
دانلود
ضحـیٰ²¹³
خـوش‌بخـت‌تریـن مـردم دنیـا ماییـم زیـرا که غـلام حسـن زهراییـم ..
شبکه سه رو دریابید >>>>
ضحـیٰ²¹³
خـوش‌بخـت‌تریـن مـردم دنیـا ماییـم زیـرا که غـلام حسـن زهراییـم ..
می‌رسد‌ روزی که بر بام‌ ِبقیع‌ خنده‌ کنان پرچم‌ ِنحن‌محبین‌‌الحسن‌ را‌ می‌زنیم ((:
ضحـیٰ²¹³
قشنگ‌ترین‌تعریفی‌که قلبمون‌از‌عشق‌امامِ‌زمان می‌کُنه: بحُبکَ‌ارتَوی‌یابقیه‌الله؛ ومن‌دراین‌قحطیِ‌عشق، سیراب‌ِ‌دوست‌داشتنت‌شدم!
یه فاتحه قرائت بشه . . رفقا عزیزی ساعاتی پیش به درگاه خدا میهمان شدن
همیشه دردسر بوده است این هوای نفسانی ، پیروی از آن محتاجِ یک عقلِ ناقص بود که من داشتم. اما محبوبِ من گرچه عقلم ناقص است و دلم چرکین به گناه .. اما این قلبِ ناآرام ما همواره عشق شما را یدک می‌کشد و چشمِ ما انتظار رخِ شما را همه شب با ماهِ آسمان شریک است. جز این بوده است که ما مدام دلمان با شما بوده ؟! هرچند قبول دارم ، چندی از مسیر را به اشتباه پیموده‌ام. اما شما خود چراغِ راهم شوید و نجاتم دهید. عقلِ ناقصِ م‌َن این اجازه را نمی‌دهد تا به تنهایی از پسِ این راه بر بیایم ، شما را به خدا خودتان راه راست را به سویم کج کنید که این دلِ همراه ولی گمراهِ ما به هیچ صراطی مستقیم نیست !
حالا دغدغه مسلمین جهان برای جزء‌های عقب‌افتاده‌شان از ختم رمضانی قرآن، بیش از نگرانی‌شان برای وعده‌های عقب‌افتاده غذایی در نوار غزه است.
؛ من بنده‌ی حوادث ِبی‌زرق و برقم، بنده‌ی لحظاٰتی که خنده به اشک میشینه و از شدت هیجان با کف ِدست به سر و کول ِهمراٰهت میزنی، بنده‌ی عطر ِکهنه رو لباس ِشسته شده‌ام، بنده‌ی غافلگیری‌های کوچیک مثل:« این بیسکوییت رو برای تو خریدم.» ، بنده‌ی سحری خوردن‌های یواشکی و سرپایی دم ِیخچال، بنده‌ی لمس‌های ریز زیر لاله‌ی گوش، پنجه کشیدن‌ها توی مو .. من؟! من بنده‌ی ِماجراهای معمولی تو بطن ِ یه زندگی ِمعمولی‌ترم ! - از فروردین هزار و چهارصد و سه | نیاوران .
ضحـیٰ²¹³
یه فاتحه قرائت بشه . . رفقا عزیزی ساعاتی پیش به درگاه خدا میهمان شدن
رفتنتون دلیل بر این شد که حوالی افکار قدم گذاشتم ُ ُحسابی یادتون کردم (: خاطراتی از فردی بخاطرم اومد که شاید در سال یبار دیدم‌شون. . اماّ عجیب به دلم نشستن شخصی که چهره مهمی تو سیاست به نمایش داشت ، اما ّبه طوری بود که از هم‌کلام شدن باهاش خسته نمیشدی . . خانمِ‌ساداتِ‌عزیز ! یادتون خیلی برای همه اهالی آشناها ، عزیز ُگرون‌قیمتِ صحبتا ُلحظات کمی که گذروندیم باهم هیچوقت محو نمیشه * ان شاءالله با جدّتون ُبانوی هم نامتون شفاعت شدید 🌹(: بخونیم‌فاتحه .
برایِ‌کشتنِ‌علی‌ع‌ نیازبه‌شمشیرنبود .. ماجرایِ‌کوچه‌قبلاً کارِعلی‌ع‌راتمام‌کرده‌بود :)