eitaa logo
ضحـیٰ²¹³
525 دنبال‌کننده
322 عکس
61 ویدیو
0 فایل
[الٰهی؛ إِسْتَعْمِلْنیٰ لِماٰ خَلَقْتَنی لَهُ] فرموده‌ی؛ حضرت‌ِمادر . به راستی چرا پاره تن (علی‌ع) شبانه در خاک آرمید و چرا تربت پاکش از چشم‌ها مخفی است ؟ #ابناء‌الحیدر نشر مطالب؟ بصورتِ‌فور . موقوفه‌ی؛مادرم‌،حضرت‌ِزهراء . فی‌آغوشِ‌الله .
مشاهده در ایتا
دانلود
؛ ای جبران کننده ؛ بخاطر ِآدم حسابی‌هات ، تموم ِلحظات سخت و خاکستری ِروزهای دور و گذشته‌ی ما بنده‌های محتاجت رو ، با خیرترین اتفاقات و با اشک ِشوق و شادی جبران کن .. [ مٱمن‌ِ‌من💖 ] - شب‌ ِبیستم ماه مبارک رمضان |
حیدرِ کرارِ سیدة النساء العالمین سلام علیکم مظلومیت شما قلمِ کوچه‌بازاریِ چاکرتان را لال کرده است .. از محضرتان تقاضامندم اگر برایتان مقدور است [ خبرِ مرگِ مارا بین نجف پخش کنید] لکن لال بودن در این متن مصداقِ به سوی علی شتافتنِ نویسنده می‌باشد . ـ روش دوم بر این مبنا میتواند باشد که همه‌ی مارا از کابوس هایمان برهانید و با خنده های بی امانتان به امر برسانید که: خواب بس است امشب همگی‌تان را در مسجد میبینم و ما به وقت خطبه هایتان از شدتِ ع‌ش‌ق گریبان چاك بدهیم . ـ حیف اینها همه خواب است و خیال ـ ـ ازبه‌اصطلاح‌مؤمن به‌اول‌مظلوم‌ِعالم‌علیِ‌مرتضی(ع)
امشب یه قرآن نازل شد ؛ یه قرآن‌ رفت ..
ضحـیٰ²¹³
امشب یه قرآن نازل شد ؛ یه قرآن‌ رفت ..
بابا‌علي ؛ کوله بار خستگی‌ات را زمین بگذار الحق که تاب آوردنِ‌ دنیای زحمتی‌ست بس عظیم‌ که آن خستگیه‌ فراوان دارد (: ..
روز ها میجنگن و شب ها زخم‌هایِ همدیگه رو میبندن! خداقوت.. بچه‌هایِ زخم زبون خورِ فابریکِ انقلاب :))
- ای اهل حرم سیر ببینید پدر را 💔 . .
- حارث در کوچه‌های کوفه ، دختر بچه‌ای را دید ُپرسید : این موقع شب در کوچه چه میکنی ؟ دختر گفت : منتظر ِ[ بابا ] هستم . او هرشب برایِ ما غذا میاورد ! حارث گفت : شاید امشب [ بابا ] نیاد . دختربچه با قاطعیت گفت ، نه ! میاد ! میخواهم یک خبر ِخوشحال‌کننده به او بدهم . ( علی‌ضرب‌شمشیر‌خورده ُخواهد مُرد ! ) حارث گفت : [ بابا ] چرا باید از این خبر خوشحال بشه ؟! گفت : من یتیمم و پدرم در جنگ ِ با علی کشته شده ، برای همین وقتی [ بابا ] آمد خانه‌ی‌مان و غذا آورد ، به او گفتم : تو مرد خوبی هستی . دعا کن علی بمیره . [ بابا ] هم دست‌هاش ُ برد بالا و گفت : خدایا علی را بکش ! * ازشنیده‌های‌ما..
ضحـیٰ²¹³
- حارث در کوچه‌های کوفه ، دختر بچه‌ای را دید ُپرسید : این موقع شب در کوچه چه میکنی ؟ دختر گفت : منتظ
مولا اینک با اینهمه مصیبت که برسر خاندان‌ مطهرت پیش آمد . . مولا ! ساعاتی که قرآن را برسر گرفتیم ُ در تمام لحظاتی که برایمان از روایت های سخت ِفرزندانتان را روضه نمودند ، به غریبیِ تان پی بردیم اما حال تو بگذر ُبرایمان دعوت کن ُ بنویس گریه زیاد زیرقبه‌اش . .(: مثله همیشه کرم کن که بخشایش از خانواده تو ارثی ِثبت شد
و سخن آخر؛ هذا "امانتک" یا امیرالمومنین خودم قلبم  و آدم های میانِ قلبم.
تولد در خانه کعبه شهادت در مسجد کوفه تو در هر حالتی باید در آغوش خدا باشی..(((:
راحت‌بخواب‌کوفه! که‌ازبین‌نخل‌ها دیگرصدای‌ناله‌ی حیدر‌نمی‌رسد!❤️‍🩹