📍«مسیر عشق»
🎥#نگارخانه_اربعین
«ارسالی همسفر کربلایی»
#اربعین۱۴۰۳
#سفر_عشق
#سنصلی_فی_القدس
🔸هیئت دانشجویی انصار القائم (عج)
| ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام
🔸@a_ghaaem
20.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📍«مسیر عشق»
🎥#نگارخانه_اربعین
به دلت بگو ... میریم کربلا
«ارسالی همسفر کربلایی»
#اربعین۱۴۰۳
#سفر_عشق
#سنصلی_فی_القدس
🔸هیئت دانشجویی انصار القائم (عج)
| ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام
🔸@a_ghaaem
📍 •مسیر عشق•
💠 #دلنوشته_شماره_پانزده
آخرین باری که قسمتم شد کربلا برم
بهمن ماه سال ۹۴ دانش آموزی رفتم...(۹سال پیش)
شب عاشورا بود،تو مسجد شهرستان نشسته بودم اون شب خیلی دلم گرفته بود
مردم در حال عزاداری و سینه زنی بودند اشک چشمم مجال نمیداد گوشیم که در مقابلم بود صفحش روشن شد
پیامک اومد بی حوصله باز کردم،فائزه امسال اربعین نمیای بریم کربلا؟
برق از سرم پرید.شب عاشورا و دعوت ارباب و بنده ی روی سیاه و زیارت اربعین؟؟؟
بدون توجه به هیچ شرایطی سریع تایپ کردم آره رفیق حرم لازمم😭
اون شب تا پایان عزاداری فقط خواستم کربلا اومدنم ردیف بشه تا بتونم ذره ای آروم بگیرم
آخه خیلی از امور دنیوی به ستوه آمده بودم
خیلی حالم بد بود...
دو سه باری خانواده در چند ماه اخیر قسمتشون شد و اومدن کربلا و من واقعا برگه دعوتم بدون مهر ارباب مانده بود.
خسته،غمگین و ناامید که این سری هم مثل سری های قبل به مانعی برخورد میکنم که نمیتونم برم، کارهامو انجام دادم،اون شب که میخاستم ثبت نام کنم،موعد آخر بود.
مدارک رو بارگزاری کردم و چون به مادرم قول داده بودم ببرمش جمکران بعد از ثبت نام راهی جمکران شدم.
تو راه همش پیش خودم میگفتم من دانشجوی قمم اگر کاروان انصار موافقت نکنه باهاشون راهی شم چی؟
هر آن در خوف و استرس بودم
رسیدم جمکران.
گفتم آقاجان میگن هر کسی میخاد بره زیارت آقا امام حسین باید از شما اجازه بگیره
پرونده ی دخترتو امضا کن
خودت میدونی چقدر دلم تنگ شده
صبح که پیامک تایید ِ کاروان اومد خداروشکر کردم
و از صاحب الزمان تشکر کردم
چون واقعا فکر نمیکردم کاروانی که به نام دانشجو های تهران هست دانشجوی ارشد قم رو قبول کنن.
با رفیقم یه گوشه تو صحن کاظمین نشسته بودیم گفتم این سفر و این کاروانو تو بهم معرفی کردی
تو باعث شدی من راهی شم...
گفت نه کار خود ارباب بوده و من وسیله بودم.
اولین بار بود که اربعین توفیق زیارت داشتم.توی طریق دلسوزی و مهربونی بچه ها ،پذیرایی عراقی ها،حال خوبی که همگی به نوعی در درون احساسش میکردیم،نوحه های کاروان،پیگیری و عشقِ خادمان واقعا تحسین برانگیز بود.
در این راه کوچک و بزرگ و پیر و جوان، همگی مالامال از شور و شعور حسینی هستند که تمامِ جهانیان را به حیرت وا داشته است.
این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست.
در آخر یاد و نام دوست و همسفر عزیزم، خانمِ طیبه نیک خواه را گرامی میداریم. ایشان با اظهار لطف و مهربانیی که به تمام اعضای کاروان داشتند امام حسین خریدارشان شدند.خوش به سعادتشان و واقعا به حال این بزرگوار هر آن و هر لحظه غبطه میخورم.
شکر خدا که لطف حسین سایه سار ماست
شکر خـدا که نوکـری ات کار و بار مـاست...
#اربعین۱۴۰۳
#خاطره_باطعم_اربعین
#سنصلی_فی_القدس
🔸هیئت دانشجویی انصار القائم (عج)
| ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام
🔸@a_ghaaem
📍 •مسیر عشق•
💠 #دلنوشته_شماره_شانزده
آمدم حسین جانم🌹
آمدم بعد از ۱۰ سال حسرت و انتظار، بعد از ۱۰ سال غصه و دلتنگی
آمدم بعد از ۱۰ سال اشک ریختن پشت صفحه شیشه ای تلویزیون که نظاره گر زائران اربعینت بود😢😢
آمدم بعد از ۱۰ سال بغض در گلو،
بغضی که همه ساله با بدرقه زوار اربعینت می شکست
و یک سوال پرتکرار که مدام در مغزم تکرار میشد:
"چرا ارباب، نوکر بی لیاقتش را میهمان اربعین نمیکند؟!"😔😔
آمدم بعد از ۱۰ سال پر فراز و نشیب که هر چه رشته میکردم میهمان اربعینت باشم، نمیدانم چرا رشته هایم مثل همیشه پنبه میشد‼️
آمدم بعد از ۱۰ سال حسرتِ اینکه حال و هوای مشایه را درک کنم، در هوایش نفس بکشم و لااقل یک چای عربی بنوشم☕️☕️
آمدم بعد از ۱۰ سال انتظار،
انتظار شمردنِ عمودهای مسیر بهشت،
انتظار خستگی و حتی تاول زدن پاهایم در مسیر نجف تا کربلا
آمدم بعد از ۱۰ سال دلتنگی برای کوله بستن توشه اربعینت، انتظار اینکه با لذت هر چه تمام تر لیست وسایل سفر را بنویسم و کوله ام را سبک و سنگین کنم
حسین جانم🌹
مولای مهربانم
بالاخره اربعین میهمانت شدم
یا بهتر بگویم :
بالاخره میهمانم کردی....
بالاخره با دستهای مهربانت درآغوشم گرفتی😭
و من ....
مثل کودک نوپای تازه راه افتاده....
از شوق قدم برداشتن در این مسیر، نفهمیدم که چگونه نجف تا کربلا را با عشق آمدم❤️
آمدن که نه، راستش را بخواهی در این مسیر پر کشیدم
و لحظه دیدارم در کربلا بالاخره آرام گرفتم
و چه آرامشی .....
به اندازه تمام دلتنگی های ۱۰ ساله ام
اشک شدم 😭😭
به اندازه تمام روزهای دوری از تو، گریستم
به اندازه تمام غربت و تنهایی ام ذوب شدم و سوختم
و چه لحظه شیرینی که در آغوش حسین باشی و گرمای وجودش را با تمام جان حس کنی❤️
خدای مهربانم! فقط یک درخواست
این اربعین را آخرين اربعین عمرم قرار مده که من بدون مولایم حسین می میرم.
من بدون او مرده متحرکم، من بدون آغوش گرم او دنیا را با تمام زیبای هایش نمیخواهم.😔😔
#اربعین۱۴۰۳
#خاطره_باطعم_اربعین
#سنصلی_فی_القدس
🔸هیئت دانشجویی انصار القائم (عج)
| ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام
🔸@a_ghaaem
📍 •مسیر عشق•
💠 #دلنوشته_شماره_هفده
سفری دلپذیر از صحرای عرفات تا صحرای کربلا
امسال قشنگترین سال عمرم بود. وقتی تو صحرای عرفات روی تخته سنگهای داغ وتف دیده کوه جبل الرحمه نشسته بودم، با یک خانواده مومن ومذهبی، در حالیکه لباس سفید احرام بتن داشتند ودعای امام حسین در روز عرفه را میخواندند واشک شوق ودلدادگی می ریختند، آشنا شدم.
آنها در نهایت خضوع وخشوع ازمن خواستند که همسفر آنها در پیاده روی اربعین باشم.
بارقه امیدی در گرمای سوزان عرفات در دل من زده شد وعرض کردم بارالها،تویی که فرمودی دراین صحرای عرفات و در روز عرفه هیچ سائلی رادست خالي برنمیگردانی اربعین مراامضا کن🙌🙌
بعداز پایان سفر حج ابراهیمی، که زیباترین جلوه حضور خداوند بود،روزی خانواده آن بزرگوار بامن تماس گرفتند وازمن خواستندتادر سایت هیئت ثبت نام کنم ولی متأسفانه بعلت مسافرت های مکرر همسرم من نتونستم ثبت نام کنم در حالیکه دیگه ناامید ودلشکسته شده بودم و اخبار هیآت انصار راازگروه چک میکردم ومیدیدم که می نویسند سایت داره بسته میشه جا نمونید. اشکم سرازیر میشد وگریه امونم نمیداد گفتم خدایا ازجایی که گمان نمیکنم درست کن🙌چون من تهران نبودم که بتونم برنامه ریزی کنم وخودم رو به گروه برسونم ولی از آنجایی که گمان نمیکردم لحظه بسته شدن سایت ثبت نام انجام شد و اسم من بعنوان همسفر انصارالقائم نوشته شدوچند ساعت مانده به حرکت کاروان با آخرین پرواز از شیراز به تهران آمدم ودر حالیکه که بادختر۶ ساله ام وداع میکردم راهی سفر عشق شدم.❤️
با وجودیکه من درایام محرم وصفر در کشورهای دیگه حضور داشتم وتجمع ونظم هیآت های امام حسین رو دیده بودم، اما و صد اما که نظم وترتیب کاروان انصار بینظیر بود، حتی منظم تر از تجمع ایرانیان مقیم دیگر کشورها. مخصوصا وقتی که نوای الرحیل شنیده میشد همه با اتحاد همبستگی فراوان وارد صف کاروان میشدند که این ستودنی بود.
گاری صوت وبچه های بسیجی که باجون ودل این گاری سنگین رامی کشیدند وگرمای آن را تحمل میکردند قابل ستایش بود. من هروقت عرق ریختن این جوانان را میدیدم از خداوند میخواستم که اول حاجت انهارو بده بعد حاجت من🙌
خدا قوت میگم به همه زحمت کشان کاروان .واقعا کاروان ومدیریت اون بینظیر بود فقط یک انتقاد داشتم🙈که اگه امکان داره خواب ۲ ساعته شبانه حذف بشه، چون همون دوساعت با اعتراض به مکان وگرمای موکب زود تموم میشد وخسته تراز قبل وارد پیاده روی میشدیم.
ودراخر سپاسگزاری میکنم از تمام دست اندرکاران هیآت انصارالقائم ،و روح خانم نیکخواه خادم الحسین عزیزمان قرین رحمت حق باشه وانشالله عروج ماهم دراین سرزمین وپیش ارباب باشد🤲
#اربعین۱۴۰۳
#خاطره_باطعم_اربعین
#سنصلی_فی_القدس
🔸هیئت دانشجویی انصار القائم (عج)
| ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام
🔸@a_ghaaem
📍«مسیر عشق»
🎥#نگارخانه_اربعین
«تعریفم از خوشبختی... با کربلا مأنوس بودن»
#اربعین۱۴۰۳
#سفر_عشق
#سنصلی_فی_القدس
🔸هیئت دانشجویی انصار القائم (عج)
| ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام
🔸@a_ghaaem
📍 •مسیر عشق•
💠 #دلنوشته_شماره_هجده
همه چیز بهم پیچیده شده بود
حال روحی هیچکداممان هم خوب نبود
به تنها چیزی هم که در آن آشوب و اضطراب ها فکر نمیکردم کربلا بود..
اما یک چیز تمام ذهنم را درگیر کرده بود..
مادرم..
مادرم را باید از آن شرایط دور میکردم
چطور نمیدانم
اما به دلم افتاد...کربلا.. انصار القائم..
پارسال تجربه سفر با این کاروان را داشتم..الحق که روح را جلا میدهد پس چاره ی روح خسته ی ما بود...
تمام تلاشم شد راضی کردن او و همراه شدن باهم برای رسیدن به چند روزی ارامش..
همان روزهای اول ثبت نام کردیم..
خوشحال از اینکه توانستم اورا مدتی به آرامش دعوت کنم..اصلا ادم این حرف ها نیستم که بخواهم اهل خدمت به مادر یا اهل زیارت های با معرفت باشم نه..در پیچ و خم و اداهای دنیا گیرم و فاصله ها تا این مقام ها دارم...اما خوشحال بودم از طلبیده شدن مادرم...
چندروز گذشت.. اتفاقی افتاد و همه چیز تغییر کرد و مجبور به انصراف از کاروان شدیم..بدتر از قبل فشار روحی بود و از هم گسستگی..روی همه این ها درد نرفتن کربلا هم اضافه شد... درد جاماندن از قافله اربعین انصار..
اخرین شب ثبت نام رسید توسلی کردم به آقا مسلم بن عقیل و خانم ام البنین سلام الله که دوباره بشود و با مادرم راهی شویم..
پدرم را واسطه کردم مادر را راضی کند و به او این اطمینان را دهد در مدتی که نیستم هیچ چیز تغییر نخواهد کرد به لطف خدا...
و او به سختی رضایت داد ان هم نه از ته دل.. مدام برایم تکرار میکرد اگر فلان شود من همان شب رفتن هم شده انصراف میدهم..دلشوره پشت دلشوره..ایا میشود نمیشود..
تا یار که را خواهد و میلش به که باشد...
بعد از ثبت نام مجدد تماس گرفتند و گفتند خودت تایید میشوی اما مادرت نه..هرچی گفتم دانشجو است من بدون مادرم نمیتوانم اما نپذیرفتند..نهایت گفتند تا فردا به شما اطلاع میدهیم..
آدم عاشقی نیستم قلب مبتلا هم ندارم زبان حرف زدن با مولا را هم بلد نیستم به زبان کوچه بازاری و دل خراب شده خودم رو کردم به اقا قمربنی هاشم و گفتم میدانی شرمندگی چیست نگذار شرمنده شوم من باید کاری کنم..
چند ساعت نشد که پیام دادند مسئول کل گفتن میتوانند بیایند فقط چندساعت زمان برای بارگذاری کارت دانشجویی اش دارد..
باورم نمیشد.. عطای این خاندان فوق این هاست..
زودتر از من پیامک تایید برای او امد..
تا شب سفر رسید نمیدانستم میرسیم و میبینیم آن ایوان نجف را و آن صحن و سرای کربلا را یا مجبور به انصرافیم..
نه مجبور نبودیم...بالاخره از مرز رد شدیم..
بالاخره دیدیم نجف را..بالاخره راهی طریق عشق شدیم.. و ما به کربلا رسیدیم با همه آن سختی ها با همه آن نشدن ها اما اقا مارا خواست و راه داد..
#اربعین۱۴۰۳
#خاطره_باطعم_اربعین
#سنصلی_فی_القدس
🔸هیئت دانشجویی انصار القائم (عج)
| ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام
🔸@a_ghaaem
📍«مسیر عشق»
🎥#نگارخانه_اربعین
هدیه به کودکان عراقی
«ارسالی همسفر کربلایی»
#اربعین۱۴۰۳
#سفر_عشق
#سنصلی_فی_القدس
🔸هیئت دانشجویی انصار القائم (عج)
| ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام
🔸@a_ghaaem
📍 •مسیر عشق•
💠 #دلنوشته_شماره_نوزده
روز اول: قطعه ۵۳ بهشت زهرا/اتوبوس شماره۱۱/مرز مهران/مهر خروج از مرز ایران/مسئول گیت عراق پاسپورتمو مهر نکرد شاید واقعا امام حسین نمیخوادم؟/مهر ورود به مُلک حسین/
روز دوم: کاظمین/ اولین آب های مکعبی/ زیارت حرم امامین و غربت/نجفِ جآن/ احتمالا چشمام شهر رو بلعیده/اسکان مرقد کمیل/از وقتی رسیدم نجف نبودِ بابا بیشتر به چشمام اومده
روز سوم: زیارت دسته جمعی/ همخوانیِ ظلم به سر میرسد/ اولین پارچه نوشته ی الی حرم امیرالمومنین/ تکرار مدام لعن علی عدوک یا علی/ اشک های بی امان از شوق و شاید دلتنگی و فراق این سال ها شاید هم بغض و التماس و احتمالا سختی تاب آوری پس از این/صفِ رسیدن به ضریح/اسم مامان و بابامو تو گوشش میگم/ بولله که بابا از من به شما عاشق تره/آرامش و فرح پس از زیارت/استجابت دعا در کمتر از ۲۴ ساعت
روز چهارم: سختیِ دل کندن از خونه ی پدری/نجف از بالا قشگه.از پایین قشنگه.نجف از همه طرف قشنگه.بخدا نجف مثل دهین شیرینه/ناموس پرستی و غیرت/غمِ خروجیِ نجف/ اولین چای عراقیِ طریق/ عمود اول/
روز پنجم: عمود ۲۵۶/بی برقیِ سر ظهر/صدای الرحیل/عقب موندن از کاروان/ عطش/
روز ششم: عمود ۷۴۰/سرود های حماسیِ حرکت دهنده/سنصلی فی القدس ان شاءالله/
رور هفتم: روز آخر پیاده روی/اولین و احتمالا آخرین تاول/عمود ۱۱۵۷/ روضه علی اصغر سر ظهر/ کفش خاکی/ بی تابی/ روضه علی اکبر بعد نماز مغرب/ یادت نره علی اکبرو/ شرمندگی دوام آوردن زیر درد روضه ها/ غربتِ نخلای کنار شط/ ظلمت و سکوت/
روز هشتم: عمود ۱۳۳۳/رسیدیم نگاه کن گنبد و گلدسته هارو/اولین باری که چشمم افتاد به گنبد و گلدسته ی عمو عباس/ انحنای لبخند تو اوج گریه ها/ الوعده وفا دیدی گفتم میرسم به کربلا؟/حسینیه قدس/
روز نهم: زیارت دسته جمعی/دوراهی بین الحرمین/طرفی حضرت شاه و طرفی حضرت ماه/چرخش نگاه بین حرمین/
روز دهم: شب جمعه بین الحرمین/آغوش حسین/وداع؟ نه ممنون ما خداحافظی نمیکنیم که زودتر برگردیم/ساعت دوازده شد/تمام شد/ قلبم داره از جا کنده میشه
روز یازدهم: به قول حسین ستوده که من اگه میدونستم آواره میشم برنمیگشتم.
#اربعین۱۴۰۳
#خاطره_باطعم_اربعین
#سنصلی_فی_القدس
🔸هیئت دانشجویی انصار القائم (عج)
| ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام
🔸@a_ghaaem
31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊️
*🎥 #کلیپ*
🍃#مرور_خاطرات
▪️میخواهم به چشمانم التماس کنم که برایت ببارند، چرا نکنم؟
التماس بر چشمی که ضریحت را دیده از التماس به قومی شقی که از آب دریغ کردند، دل آزرده تر که نخواهد بود.
میخواهم پاسخ دهم به صدای آن هاتفی که زینب کبری شنید و میگفت *«ای دیده جهد کن به ریختن اشک و کیست که گریه کند بر شهدایی که مرگ آنها را میبرد...»* و جهد کنم به ریختن اشک و بگویم آمدهام ای هاتف که گریه کنم، خواهم اشک ریختن با جزع و فزع که در میان های هایِ گریه، مخدرات آل الله، راحت تر اشک بریزند.
می خواهم برایت صورت گلگون کنم. چرا نکنم؟ که صورت گلگونِ میان روضه، در مقابل رخ گلگون نازدانهات چیزی نیست.
💠قدیمی ها میگویند هر وقت گریه میکنی بدان که اباعبدالله مقابلت نشسته و دارد نگاهت میکند. خواهم زار زدن را... وه به اشکی که عشق رو به رویت باشد و مرگ پشت سرت در شتاب، خوشا مرگی که برسد و تو در مقابلم باشی.
غلامِ غلامت همه اینها را خواهد و داند که جز به ارادهی تو، این خواستن نیز فعلش در او شکل نمیگیرد.
آقا جان تو بخواه که اشک بریزم.
*و ای به قربان خواستنت اگرکه بخواهی این تحفهی ناقابل در مقابلت بر زمین بیفتد.*
◀️ تو بخواه رسیدن به خیمهی صاحب الزمان را. ما گریههای بسیاری را بدهکاریم که پشت سر او با نوایی که به صدای تو شبیه است و میخواند؛ *«اَلسّلامُ عَلَی الشَّیبِ الخَضیبِ»* ، هق هق کنیم.
این اشکها که برای زخمهایت است نذر ظهور پسرت مهدی(روحی لک الفداء)
📍موقعیت : آه از دوووری ...
#اربعین۱۴۰۳ #سفر_عشق
#سنصلی_فی_القدس
🔸هیئت دانشجویی انصار القائم (عج)
| ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام
🔸@a_ghaaem
56.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊️
🎥 #کلیپ
🍃#مرور_خاطرات
نوکر کنار سفره ارباب دل خوش است
شکر خدا که گشته خریدار ما حسیـن
امامصادق علیهالسلام:
«هیچ چشمی و هیچ اشکی پیش خدا محبوبتر از چشمی نیست که بر حسین علیهالسلام گریه کند.
هرکس بر او گریه کند حضرت فاطمه سلام الله علیها را خشنود کرده و حضرتش را یاری کرده است.
همچنین به پیامبر صلیالله علیه وآله نیکی کرده و حقّ ما اهلبیت را ادا نموده است...»
(کامل الزیارات باب۲۶، حدیث۶)
آری وصیّت همه ی ما همین بُوَد
بر روی قبر ما بنویسید: یا حسیـن
📍موقعیت : دل ما طاقت دوری نداره ...
#اربعین۱۴۰۳ #سفر_عشق
#سنصلی_فی_القدس
🔸هیئت دانشجویی انصار القائم (عج)
| ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام
🔸@a_ghaaem
55.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊️
🎥 #کلیپ
🍃#مرور_خاطرات
💠 میگفت زیارت عاشورا روخیلی خودمونی با سلام به امام حسین شروع میکنی، اونم به اینصورت که بهش میگی اَبا...
میگی «أَبا» چون در حقت پدری کرده... حالا بماند چگونه، بماند نورش چه تاریکیهایی رو شکافت و خونش که چه تحولی رو ایجاد کرد. بماند ماجرای قتلگاه. این پدر بودن جلوتر از همه مطرح میشه.
کلمه بعدیش «عبد» هست. اونم نه عبد یزید ها! عبد خدا.
🔰 سلام بر پدر عبد خدا
ادامه داد گفت: حالا عبد خدا کیه؟ معنای تحت لفظیش بندهست. ولی معنی عمیق تری داره، عبد اونیه که اراده از خودش نداشته باشه.
یعنی خودشو خرج امام حسین کنه نه امام حسین رو خرج خودش. یعنی مطلقا بگه چشم.
◀️ می گفت؛ اگه الان بهش میگیم:
لطفی که تو کرده ای بمن، پدر و مادرم نکرد
ای مهربـان تر از پدر و مـادرم حسیـن
و یاد لطف هاش میفتیم و اشکبار میشیم، ببین وقتی عبد واقعی بشیم چه سایه لطف و پدری رو حس میکنیم.
خوشا به آن زمان ، «اللّٰهُمَّ ارْزُقْنا...»
📍موقعیت : ابکی من فراق الحسین…
#اربعین۱۴۰۳ #سفر_عشق
#سنصلی_فی_القدس
🔸هیئت دانشجویی انصار القائم (عج)
| ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام
🔸@a_ghaaem