📍 •مسیر عشق•
💠 #دلنوشته_شماره_هجده
همه چیز بهم پیچیده شده بود
حال روحی هیچکداممان هم خوب نبود
به تنها چیزی هم که در آن آشوب و اضطراب ها فکر نمیکردم کربلا بود..
اما یک چیز تمام ذهنم را درگیر کرده بود..
مادرم..
مادرم را باید از آن شرایط دور میکردم
چطور نمیدانم
اما به دلم افتاد...کربلا.. انصار القائم..
پارسال تجربه سفر با این کاروان را داشتم..الحق که روح را جلا میدهد پس چاره ی روح خسته ی ما بود...
تمام تلاشم شد راضی کردن او و همراه شدن باهم برای رسیدن به چند روزی ارامش..
همان روزهای اول ثبت نام کردیم..
خوشحال از اینکه توانستم اورا مدتی به آرامش دعوت کنم..اصلا ادم این حرف ها نیستم که بخواهم اهل خدمت به مادر یا اهل زیارت های با معرفت باشم نه..در پیچ و خم و اداهای دنیا گیرم و فاصله ها تا این مقام ها دارم...اما خوشحال بودم از طلبیده شدن مادرم...
چندروز گذشت.. اتفاقی افتاد و همه چیز تغییر کرد و مجبور به انصراف از کاروان شدیم..بدتر از قبل فشار روحی بود و از هم گسستگی..روی همه این ها درد نرفتن کربلا هم اضافه شد... درد جاماندن از قافله اربعین انصار..
اخرین شب ثبت نام رسید توسلی کردم به آقا مسلم بن عقیل و خانم ام البنین سلام الله که دوباره بشود و با مادرم راهی شویم..
پدرم را واسطه کردم مادر را راضی کند و به او این اطمینان را دهد در مدتی که نیستم هیچ چیز تغییر نخواهد کرد به لطف خدا...
و او به سختی رضایت داد ان هم نه از ته دل.. مدام برایم تکرار میکرد اگر فلان شود من همان شب رفتن هم شده انصراف میدهم..دلشوره پشت دلشوره..ایا میشود نمیشود..
تا یار که را خواهد و میلش به که باشد...
بعد از ثبت نام مجدد تماس گرفتند و گفتند خودت تایید میشوی اما مادرت نه..هرچی گفتم دانشجو است من بدون مادرم نمیتوانم اما نپذیرفتند..نهایت گفتند تا فردا به شما اطلاع میدهیم..
آدم عاشقی نیستم قلب مبتلا هم ندارم زبان حرف زدن با مولا را هم بلد نیستم به زبان کوچه بازاری و دل خراب شده خودم رو کردم به اقا قمربنی هاشم و گفتم میدانی شرمندگی چیست نگذار شرمنده شوم من باید کاری کنم..
چند ساعت نشد که پیام دادند مسئول کل گفتن میتوانند بیایند فقط چندساعت زمان برای بارگذاری کارت دانشجویی اش دارد..
باورم نمیشد.. عطای این خاندان فوق این هاست..
زودتر از من پیامک تایید برای او امد..
تا شب سفر رسید نمیدانستم میرسیم و میبینیم آن ایوان نجف را و آن صحن و سرای کربلا را یا مجبور به انصرافیم..
نه مجبور نبودیم...بالاخره از مرز رد شدیم..
بالاخره دیدیم نجف را..بالاخره راهی طریق عشق شدیم.. و ما به کربلا رسیدیم با همه آن سختی ها با همه آن نشدن ها اما اقا مارا خواست و راه داد..
#اربعین۱۴۰۳
#خاطره_باطعم_اربعین
#سنصلی_فی_القدس
🔸هیئت دانشجویی انصار القائم (عج)
| ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام
🔸@a_ghaaem
📍«مسیر عشق»
🎥#نگارخانه_اربعین
هدیه به کودکان عراقی
«ارسالی همسفر کربلایی»
#اربعین۱۴۰۳
#سفر_عشق
#سنصلی_فی_القدس
🔸هیئت دانشجویی انصار القائم (عج)
| ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام
🔸@a_ghaaem
📍 •مسیر عشق•
💠 #دلنوشته_شماره_نوزده
روز اول: قطعه ۵۳ بهشت زهرا/اتوبوس شماره۱۱/مرز مهران/مهر خروج از مرز ایران/مسئول گیت عراق پاسپورتمو مهر نکرد شاید واقعا امام حسین نمیخوادم؟/مهر ورود به مُلک حسین/
روز دوم: کاظمین/ اولین آب های مکعبی/ زیارت حرم امامین و غربت/نجفِ جآن/ احتمالا چشمام شهر رو بلعیده/اسکان مرقد کمیل/از وقتی رسیدم نجف نبودِ بابا بیشتر به چشمام اومده
روز سوم: زیارت دسته جمعی/ همخوانیِ ظلم به سر میرسد/ اولین پارچه نوشته ی الی حرم امیرالمومنین/ تکرار مدام لعن علی عدوک یا علی/ اشک های بی امان از شوق و شاید دلتنگی و فراق این سال ها شاید هم بغض و التماس و احتمالا سختی تاب آوری پس از این/صفِ رسیدن به ضریح/اسم مامان و بابامو تو گوشش میگم/ بولله که بابا از من به شما عاشق تره/آرامش و فرح پس از زیارت/استجابت دعا در کمتر از ۲۴ ساعت
روز چهارم: سختیِ دل کندن از خونه ی پدری/نجف از بالا قشگه.از پایین قشنگه.نجف از همه طرف قشنگه.بخدا نجف مثل دهین شیرینه/ناموس پرستی و غیرت/غمِ خروجیِ نجف/ اولین چای عراقیِ طریق/ عمود اول/
روز پنجم: عمود ۲۵۶/بی برقیِ سر ظهر/صدای الرحیل/عقب موندن از کاروان/ عطش/
روز ششم: عمود ۷۴۰/سرود های حماسیِ حرکت دهنده/سنصلی فی القدس ان شاءالله/
رور هفتم: روز آخر پیاده روی/اولین و احتمالا آخرین تاول/عمود ۱۱۵۷/ روضه علی اصغر سر ظهر/ کفش خاکی/ بی تابی/ روضه علی اکبر بعد نماز مغرب/ یادت نره علی اکبرو/ شرمندگی دوام آوردن زیر درد روضه ها/ غربتِ نخلای کنار شط/ ظلمت و سکوت/
روز هشتم: عمود ۱۳۳۳/رسیدیم نگاه کن گنبد و گلدسته هارو/اولین باری که چشمم افتاد به گنبد و گلدسته ی عمو عباس/ انحنای لبخند تو اوج گریه ها/ الوعده وفا دیدی گفتم میرسم به کربلا؟/حسینیه قدس/
روز نهم: زیارت دسته جمعی/دوراهی بین الحرمین/طرفی حضرت شاه و طرفی حضرت ماه/چرخش نگاه بین حرمین/
روز دهم: شب جمعه بین الحرمین/آغوش حسین/وداع؟ نه ممنون ما خداحافظی نمیکنیم که زودتر برگردیم/ساعت دوازده شد/تمام شد/ قلبم داره از جا کنده میشه
روز یازدهم: به قول حسین ستوده که من اگه میدونستم آواره میشم برنمیگشتم.
#اربعین۱۴۰۳
#خاطره_باطعم_اربعین
#سنصلی_فی_القدس
🔸هیئت دانشجویی انصار القائم (عج)
| ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام
🔸@a_ghaaem
31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊️
*🎥 #کلیپ*
🍃#مرور_خاطرات
▪️میخواهم به چشمانم التماس کنم که برایت ببارند، چرا نکنم؟
التماس بر چشمی که ضریحت را دیده از التماس به قومی شقی که از آب دریغ کردند، دل آزرده تر که نخواهد بود.
میخواهم پاسخ دهم به صدای آن هاتفی که زینب کبری شنید و میگفت *«ای دیده جهد کن به ریختن اشک و کیست که گریه کند بر شهدایی که مرگ آنها را میبرد...»* و جهد کنم به ریختن اشک و بگویم آمدهام ای هاتف که گریه کنم، خواهم اشک ریختن با جزع و فزع که در میان های هایِ گریه، مخدرات آل الله، راحت تر اشک بریزند.
می خواهم برایت صورت گلگون کنم. چرا نکنم؟ که صورت گلگونِ میان روضه، در مقابل رخ گلگون نازدانهات چیزی نیست.
💠قدیمی ها میگویند هر وقت گریه میکنی بدان که اباعبدالله مقابلت نشسته و دارد نگاهت میکند. خواهم زار زدن را... وه به اشکی که عشق رو به رویت باشد و مرگ پشت سرت در شتاب، خوشا مرگی که برسد و تو در مقابلم باشی.
غلامِ غلامت همه اینها را خواهد و داند که جز به ارادهی تو، این خواستن نیز فعلش در او شکل نمیگیرد.
آقا جان تو بخواه که اشک بریزم.
*و ای به قربان خواستنت اگرکه بخواهی این تحفهی ناقابل در مقابلت بر زمین بیفتد.*
◀️ تو بخواه رسیدن به خیمهی صاحب الزمان را. ما گریههای بسیاری را بدهکاریم که پشت سر او با نوایی که به صدای تو شبیه است و میخواند؛ *«اَلسّلامُ عَلَی الشَّیبِ الخَضیبِ»* ، هق هق کنیم.
این اشکها که برای زخمهایت است نذر ظهور پسرت مهدی(روحی لک الفداء)
📍موقعیت : آه از دوووری ...
#اربعین۱۴۰۳ #سفر_عشق
#سنصلی_فی_القدس
🔸هیئت دانشجویی انصار القائم (عج)
| ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام
🔸@a_ghaaem
56.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊️
🎥 #کلیپ
🍃#مرور_خاطرات
نوکر کنار سفره ارباب دل خوش است
شکر خدا که گشته خریدار ما حسیـن
امامصادق علیهالسلام:
«هیچ چشمی و هیچ اشکی پیش خدا محبوبتر از چشمی نیست که بر حسین علیهالسلام گریه کند.
هرکس بر او گریه کند حضرت فاطمه سلام الله علیها را خشنود کرده و حضرتش را یاری کرده است.
همچنین به پیامبر صلیالله علیه وآله نیکی کرده و حقّ ما اهلبیت را ادا نموده است...»
(کامل الزیارات باب۲۶، حدیث۶)
آری وصیّت همه ی ما همین بُوَد
بر روی قبر ما بنویسید: یا حسیـن
📍موقعیت : دل ما طاقت دوری نداره ...
#اربعین۱۴۰۳ #سفر_عشق
#سنصلی_فی_القدس
🔸هیئت دانشجویی انصار القائم (عج)
| ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام
🔸@a_ghaaem
55.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊️
🎥 #کلیپ
🍃#مرور_خاطرات
💠 میگفت زیارت عاشورا روخیلی خودمونی با سلام به امام حسین شروع میکنی، اونم به اینصورت که بهش میگی اَبا...
میگی «أَبا» چون در حقت پدری کرده... حالا بماند چگونه، بماند نورش چه تاریکیهایی رو شکافت و خونش که چه تحولی رو ایجاد کرد. بماند ماجرای قتلگاه. این پدر بودن جلوتر از همه مطرح میشه.
کلمه بعدیش «عبد» هست. اونم نه عبد یزید ها! عبد خدا.
🔰 سلام بر پدر عبد خدا
ادامه داد گفت: حالا عبد خدا کیه؟ معنای تحت لفظیش بندهست. ولی معنی عمیق تری داره، عبد اونیه که اراده از خودش نداشته باشه.
یعنی خودشو خرج امام حسین کنه نه امام حسین رو خرج خودش. یعنی مطلقا بگه چشم.
◀️ می گفت؛ اگه الان بهش میگیم:
لطفی که تو کرده ای بمن، پدر و مادرم نکرد
ای مهربـان تر از پدر و مـادرم حسیـن
و یاد لطف هاش میفتیم و اشکبار میشیم، ببین وقتی عبد واقعی بشیم چه سایه لطف و پدری رو حس میکنیم.
خوشا به آن زمان ، «اللّٰهُمَّ ارْزُقْنا...»
📍موقعیت : ابکی من فراق الحسین…
#اربعین۱۴۰۳ #سفر_عشق
#سنصلی_فی_القدس
🔸هیئت دانشجویی انصار القائم (عج)
| ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام
🔸@a_ghaaem
🍃
وقتی پسرِ سیدحسـن نصراللـه یعنی «سیـدهادی» به شهادت رسیـد، قرار شد روزِ بعدش یه همایشِ بزرگ برایِ پشتیبانی از مقاومـت برگزار بشه. قرار بود اول ذکرِ مصیبتِ سیدالشـهدا خونده بشه و بعدش سیدحسـن سخنرانی کنه. خودِ سیدحسـن تعریف کردن: بعدِ ذکرِ مصیبت، من باید سخنرانی میکردم. وقتی بالا رفتم، یکدفعه دَه ها دوربین با لامپ هایِ بزرگ و قوی، روبروم قرار گرفت. حرارت بیش از حد تحمل بود. سخنرانی رو شروع کردم؛ اما تو یک لحظـه احساس کردم دیگه چیزی نمیبینم! چون عرق از صورتـم سرازیر شده بود و شیشهی عینکم رو گرفته بود. خواستم دست دراز کنم و دستمال بردارم لااقل عینکم رو تمیز کنم؛ ولی دستم پیش نرفت! چون فکر کردم همه تصـور میکنند من دارم اشکم رو پاک میکنم، نه عرق رو! ترجیح دادم توی قطـراتِ عرق، غرق بشم، تا اینکه تصویرِ پدری دردمند، از کشته شدنِ فرزندش رو، در اختیارِ دشمن قرار بدم که پشتِ تریبون در حالِ گریه کردنه! اونم پدری که دیگران رو دعوت به جهاد و شهادت میکنه...
•مکتب شیعه انسان رو اینطور بار میاره! رفقا ما باید افتخار کنیم که پیروِ مکتب و حزبی هستیم که فرماندهانش چنین اشخاصی هستن! پیروی از شخصیتی مثل سید حسن نصرالله واقعا جای افتخار داره... 🇱🇧🇮🇷
#سنصلی_فی_القدس
🔸هیئت دانشجویی انصار القائم (عج)
| ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام
🔸@a_ghaaem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤲
🎥 اگه فکر میکنید با شهادت سید حسن نصرالله، کار حزب الله به بنبست رسیده، این کلیپ رو ببینید...
#سنصلی_فی_القدس
🔸هیئت دانشجویی انصار القائم (عج)
| ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام
🔸@a_ghaaem
«إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنْتَقِمُونَ»
#سنصلی_فی_القدس
🔸هیئت دانشجویی انصار القائم (عج)
| ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام
🔸@a_ghaaem
10.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #استوری
«کینه دارد ز محبان علی ؛ قوم یهود
یکتنه خیبرشان را به فنا داده علیﷻ»
#وعده_صادق_۲🔥
#یاعلی_مدد💚
#سنصلی_فی_القدس
🔸هیئت دانشجویی انصار القائم (عج)
| ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام
🔸@a_ghaaem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #استوری
خوش بحال شهدایی که رسیدند آخر
با شهـادت بـه سرانجـام ابـاعبـداللّه...
#شهیدالسیدحسننصرالله
#سنصلی_فی_القدس
🔸هیئت دانشجویی انصار القائم (عج)
| ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام
🔸@a_ghaaem
🕊️
💠 امروز یکسال از عملیات طوفان الاقصی و هفتم اکتبر گذشت...
طوفان الاقصی فقط یک عملیات نظامی نبود!
روزی بود که بعد از اون حماسه، سمت درست تاریخ مشخص شد و هر جای دنیا که حقیقت زنده بود و وجدانها بوی واقعیِ انسانیت میداد، بیدار شد و نشون داد قضیهی فلسطین، قضیهی شرفه!
رفقا در اینکه مقاومت پیروزه شکی نیست؛
مسئله جایگاه و نقش ما توی این پیروزیه...
#سنصلی_فی_القدس
#وعده_صادق
🔸هیئت دانشجویی انصار القائم (عج)
| ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام
🔸@a_ghaaem