eitaa logo
کانال دروس آیت الله العظمی جوادی آملی
12هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1.5هزار ویدیو
4.8هزار فایل
آخرین جلسات دروس و مباحث حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی (دام ظله) در قالب تصویر، صدا و متن بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء معاونت رسانه ارتباط با ادمین: @bonyad_esra_admin فهرست: https://eitaa.com/a_javadiamoli_doross/11098
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 محبوب الهی 🔹 ببینید این را جوامع روایی ما، چه سنّی چه شیعه، همه این را نقل کردند که انسان در سایه عبادت ‌ها، انجام فرائض و انجام نوافل به خدا نزدیک می ‌شود و این حد وسط محبّ و محبوب است. ببینید چقدر این کتاب زیباست! ای کاش به ما می‌گفتند هر شب قرآن به سر کنید! شما در این صغری و کبری ببینید یک حدّ وسطی دارید که آن اصغر را به اکبر وصل می‌ کند. در این کریمه نگاه کنید حد وسط چیست؟ ﴿إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی‏ یحْبِبْكُمُ اللَّهُ﴾؛[1] شما بخواهید از محبّ بودند به بودن برسید. شما اگر محبّ خدا بودید هنر نکردید، چون همه چیز شما از خداست! به جایی برسید که خدا محبّ شما باشد آن مهم است. آن حلقه وسط، آن رابط، آن حدّ وسطی که محبّ را محبوب می ‌کند؛ یعنی محبّ خدا را محبوب خدا می‌ کند؛ آن که دوست خداست به جایی می‌رسد که خدا دوست اوست، آن حلقه وسطی چیست؟ آن رابطه وسط چیست؟ آن خداست ﴿قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی‏ یحْبِبْكُمُ اللَّهُ﴾. 🔹 اگر کسی به دنبال «حبیب الله» برود، از محبّ بودن به بودن می‌ رسد؛ اگر از محبّ بودن به بودن رسید، خدا محبّ او شد و او محبوب، این را فریقین[2] نقل کردند که نتیجه است، در حقیقت نتیجه قرب محبوبی است که «كُنْتُ سَمْعَهُ ... وَ بَصَرَهُ»؛[3] تنها ﴿وَ مَا رَمَیتَ إِذْ رَمَیتَ وَ لكِنَّ اللّهَ رَمَی﴾[4] مرحله عالیه آن برای پیغمبر و اهل بیت (علیهم السلام) است، برای دیگران هم هست! گاهی خدا با دست کسی کار خیری انجام می ‌دهد، با دست خطر استکبار و صهیونیسم را به خود آنها برمی ‌گرداند. می ‌فرماید: کاری انجام بدهید که خدا دشمنان شما را با دست شما عذاب کند: ﴿قَاتِلُوهُمْ یعَذِّبْهُمُ اللّهُ بِأَیدِیكُمْ﴾،[5] خدا دشمنان شما را با دست شما از بین می ‌برد. انسان می‌ تواند به اینجا برسد! بشود، اگر محبوب خدا شد هیچ وقت لنگ نمی ‌شود. [1]. سوره آل عمران، آیه31. [2] . عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، ج‏4، ص103. [3]. الكافی(ط ـ الإسلامیة)، ج‏2، ص352. [4]. سوره انفال, آیه17. [5] . سوره توبه، آیه14. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1397/04/28 🆔 @a_javadiamoli_doross
💠 مناجات شعبانیه 🔹 مستحضرید که ماه نظیر ماه مبارک رمضان مِهرش با قهر آماده است، نازش با نیاز آماده است. ماه‌های دیگر ماه نیاز است; اما در ماه پُر برکت شعبان و ماه پُر برکت رمضان که در پیش است نیازش با ناز آمیخته است. 🔹 خدای سبحان به ما دو راه نشان داد که اینها «مانعة الخلو» است اجتماع را شاید[سزاوار است]؛ از راه نیاز یا از راه ناز خواسته ‌های خود را با او در میان بگذاریم. راه نیاز همان است که از ذات أقدس الهی می‌ گوییم: ﴿أَمَّن یجِیبُ الْمُضْطَرَّ﴾[1] اما راه ناز را خود ائمه (علیهم السلام) به ما آموختند. در دعای «افتتاح» شب‌ های ماه مبارک رمضان ذات أقدس الهی به وسیله وجود مبارک (صلوات الله و سلامه علیه و علی آبائه) این دعا را به ما آموخت که شما در هر شب از شب‌های ماه مبارک رمضان وقتی روزه گرفتید و به ضیافت الهی بار یافتید این دعای «افتتاح»، «اللَّهُمَ‏ إِنِّی‏ أَفْتَتِحُ‏ الثَّنَاءَ بِحَمْدِك‏»[2] این جمله‌ های را می‌ خوانید تا به این جا می ‌رسید: «مُدِلًّا عَلَیك‏»[3] یعنی پروردگارا من مهمان تو هستم می ‌خواهم با تو دَلال کنم با تو غَنج و ناز کنم، نیاز سرجای خود محفوظ است، من صدر و ساقه هستی ‌ام نیاز است: ﴿أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ﴾[4] اما ولی تو به من اجازه داد که با تو ناز کنم من دَلال کنم, إدلال از دَلال و غنج و ناز است: «مُدِلًّا عَلَیك‏». 🔹 در که مناجات این ذوات قدسی (علیهم افضل صلوات المصلین) است به ما هم اجازه دادند که این مناجات را به بارگاه الهی عرضه کنیم، این است که در این مناجات اول منادات است، بعد مناجات بنده با خدا است، بعد به خدا عرض می ‌کنیم که خدایا حالا تو مناجات کن ما بشنویم! «وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ نَادَیتَهُ فَأَجَابَكَ وَ لَاحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلَالِكَ فَناجَیتَهُ سِرّاً»،[5] حالا ما که نفسمان تمام شد، تو مناجات بکن و ما گوش بدهیم. در این اثنا این جمله ‌ها عرض می ‌شود که خدایا! این مناجات برای علی و اولاد علی است، آنها امین بارگاه تو هستند, آنها برابر [6] تو به زبان اینها حرف می ‌زنی: «كُنْتُ ... لِسَانَهُ الَّذِی ینْطِقُ بِهِ»[7] در فصل سوم یعنی مقام فعل، نه فصل اول که مقام ذات است منطقه ممنوعه است، نه فصل دوم که صفات ذات است که عین ذات است که آن جا هم منطقه ممنوعه است. در مقام فصل سوم که فعل خدا و فیض خدا و ﴿نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض﴾[8] شدن و مانند آن است. در این فصل سوم که است آنها به شما عرض می ‌کنند ما هم اجازه یافتیم به شما عرض کنیم، بگوییم: «إِلَهِی إِنْ أَخَذْتَنِی بِجُرْمِی أَخَذْتُكَ بِعَفْوِكَ»[9] خدایا! حالا بنا شد ناز بکنیم. بگوییم اگر شما این ملت را شایسته رحمت نمی‌ دانی, شایسته تربیت نمی ‌دانی, شایسته هدایت نمی ‌دانی, می ‌گویید چون گناه کردند اگر اینها را, ما را و ملت ما را و جامعه ما را بخواهی مؤاخذه بکنی که چرا بد رفتید؟ چرا بی ‌راهه رفتید؟ چرا گناه کردید؟ ما هم مؤاخذه می ‌کنیم و می ‌گوییم تو که بزرگ‌ تر بودی و هستی چرا نبخشیدی؟! اگر تو مؤاخذه بکنی ما هم مؤاخذه می‌ کنیم! اگر تو بگویی چرا بد کردی؟ ما می‌ گوییم تو چرا خوب نمی ‌کنی؟ «إِلَهِی إِنْ أَخَذْتَنِی بِجُرْمِی أَخَذْتُكَ بِعَفْوِكَ»، تو که بزرگ ‌تری، تو که حکیم محض هستی, علیم محض هستی, قادر محض هستی, حی محض هستی, ازلی، ابدی، سرمدی هستی, تو چرا نبخشیدی؟! [1]. سوره نمل، آیه62. [2]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص577. [3]. إقبال الأعمال (ط ـ القدیمة)، ج‏1، ص58. [4]. سوره فاطر، آیه15. [5]. الإقبال بالأعمال الحسنة(ط ـ الحدیثة)، ج‏3، ص299؛ زاد المعاد ـ مفتاح الجنان، ص49. [6]. الكافی(ط ـ الإسلامیة)، ج2، ص352؛ «... كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِی یسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِی یبْصِرُ بِهِ وَ ...». [7]. الكافی (ط ـ الإسلامیة)، ج‏2، ص352. [8]. سوره نور، آیه35. [9]. الإقبال بالأعمال الحسنة(ط ـ الحدیثة)، ج‏3، ص296. 📚 پیام فرا رسیدن ماه شعبان تاریخ: 1399/01/06 🆔 @a_javadiamoli_doross
💠 صیانت از علم و اراده 🔹 این یك عبادت تمرینی است تا مجاری ادراكی و تحریكی را از گزند نفس از درون و ابلیس از بیرون منزه بكند. این مجاری ادراكی و تحریكی می ‌تواند خدای سبحان در بخش معرفت و خدا در بخش عمل باشد و كار خدا چه در بخش علم چه در بخش عمل است. او ﴿یقُولُ الْحَقَّ﴾، ﴿الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ﴾، از خدای سبحان كه خیر محض است . 🔹 علم خدا بخواهد در مجاری ادراكی كسی ظهور كند آن مجرا باید طیب و طاهر باشد. قدرت و اراده ذات اقدس الهی بخواهد در مجاری اقتدار و اراده كسی تجلّی كند، آن كانال باید طیب و طاهر باشد. اگر كسی از نظر مجاری علمی و عملی طیب و طاهر بود، توان آن را دارد كه به قُرب فرائض و قُرب نوافل بار یابد. این حدیث قدسی را كه فریقین نقل كردند، هم علمای شیعه نقل كردند و هم محدثان سنی نقل كردند ناظر به همین بخش است كه ذات اقدس الهی فرمود بندگان من به وسیله نوافل به من نزدیك می‌ شوند تا من بشوند. اینكه در زیارت امین الله می‌خوانیم «مُحِبَّةً لِصَفْوَةِ أَوْلِیائِكَ مَحْبُوبَةً فِی أَرْضِكَ وَ سَمَائِكَ»[1] این طلیعه است، بعد از اینكه محبوب «أرض و سماء» شدیم محبوب خالق «أرض و سماء» هم می ‌شویم، اگر محبوب او شدیم معلوم می‌ شود كه ما یعنی بخش اندیشه ما طیب و طاهر است، آن‌گاه معرفت خدا در بخش اندیشه ما تجلّی دارد؛ ما خوب می‌ فهمیم، به واقع می ‌رسیم و خطا نمی ‌كنیم یا خطای ما بسیار محدود خواهد بود و همچنین در بخش عزم و تصمیم و انگیزه طیب و طاهر خواهیم بود، در مجاری ادراكی ما جلوه می ‌كند، ما بد كسی را نمی‌ خواهیم، بد اندیش نیستیم، بیراهه نمی ‌رویم و راه كسی را هم نمی ‌بندیم. اینكه در حدیث آمده است «إِذاً سَمْعَهُ الَّذِی یسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِی یبْصِرُ بِهِ»[2] این ناظر به مجاری ادراكی اوست. اینكه فرمود و «وَ یدَهُ الَّتِی یبْطِشُ بِهَا» ناظر به مجاری تحریكی اوست. 🔹 كاری را كه انسان انجام می ‌دهد در حقیقت خدای سبحان به وسیله مجاری او انجام می ‌دهد. اگر در سوره مباركه «انفال» آمده است ﴿وَ مَا رَمَیتَ إِذْ رَمَیتَ﴾[3] این مخصوص نبی نیست، نبوت یك امر اختصاصی است که با درس و بحث حاصل نمی ‌شود و با تجربه و تمرین حاصل نمی ‌شود، آن ﴿ذلِكَ فَضْلُ اللّهِ یؤْتیهِ مَنْ یشاءُ﴾[4] است، آن ﴿اللّهُ أَعْلَمُ حَیثُ یجْعَلُ رِسالَتَهُ﴾[5] است و مانند آن، اما مسئله ولایت «الی یوم القیامه» مطرح است؛ لذا خاتمیت رسول گرامی (صلّی الله علیه و آله و سلّم) با هیچ منافاتی ندارد، آن مسئله ولایت است كه همچنان مستمر است، این نبوت تشریعی است كه برای همیشه منقطع شده است و هرگز كسی بعد از وجود مبارك رسول گرامی (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به مقام نبوت و رسالت تشریعی بار نمی ‌یابد. 🔹 به هر تقدیر اینكه خدای سبحان فرمود من انگیزه_انسان سالك صالح را تأمین می ‌كنم بهترین راهش گرفتن است كه در ماه مبارك رمضان تمرین این كار است. به ما گفتند وقتی روزه می ‌گیری چشم و گوشت هم روزه بگیرد! قلب و اندیشه و انگیزه‌ات هم روزه بگیرد! از وجود مبارك امام صادق (علیه افضل صلوات المصلین) رسیده است از ائمه دیگر(علیهم الصلاة و علیهم السلام) هم رسیده است كه شما سعی كنید راه های علمی و عملی خودتان را كنید، وقتی تطهیر كردید خدای سبحان با علم و عمل این راه را به عهده می ‌گیرد و شما می ‌شوید نظیر فرشته! همان طوری كه فرشتگان را خدا تأمین می ‌كند، شما كه هستید را خدا تأمین می ‌كند. این مطلب نه تنها در كتاب های اهل معرفت است، در كتاب های فقیهان بزرگوار ما هم هست. اینكه بزرگواران دیگری مثل صاحب جواهر[6] گفتند مرحوم سید طباطبایی (رضوان الله علیهما) هم در کتاب عروه[7] این را بیان كرده كه در فضل روزه گرفتن همین بس كه انسان شبیه فرشته می ‌شود برای همین است، اگر آن بزرگوار گفت تو فرشته شوی ار جهد كنی از پی آنك ٭٭٭ برگ توت است به تدریج كنندش اطلس[8] ناظر به همین است. [1]. کامل القضاء، ص40. [2]. الكافی(ط ـ الإسلامیة)، ج2، ص352. [3]. سوره مبارکه انفال، آیه17. [4]. سوره مبارکه جمعه، آیه4. [5]. سوره مبارکه انعام، آیه124. [6]. جواهر الكلام فی شرح شرائع الإسلام، ج16، ص181؛ «الصوم الذی هو من أشرف الطاعات و أفضل القربات، و لو لم یكن فیه إلا الارتقاء من حطیط النفس البهیمیة إلى ذروة الشبه بالملائكة الروحانیة لكفی به منقبة و فضلا». [7]. العروة الوثقی(سید محمد کاظم یزدی)، ج2، ص241؛ «من أنه لو لم یكن فی الصوم إلا الارتقاء عن حضیض حظوظ النفس البهیمیة إلى ذروة التشبه بالملائكة الروحانیة لكفی به فضلا و منقبة و شرفا». [8]. سنایی، قصاید، قصیده90. 📚 پیام موضوعی تاریخ: 1374/07/10 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 توحید ناب 🔹 کتاب صافی مرحوم فیض را كه نگاه می ‌كنید وقتی به ﴿لَقَدْ كَفَرَ الَّذِینَ قَالُوا إِنَّ اللّهَ ثَالِثُ ثَلاَثَةٍ﴾[1] می ‌رسید می ‌بینید ﴿ثَالِثُ ثَلاَثَةٍ﴾ را همین‌ طور عادی معنا می‌ كند، به آیه هفت و هشت «مجادله» می ‌رسید ﴿مَا یكُونُ مِن نَجْوَی ثَلاَثَةٍ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمْ﴾[2] او را همین‌ طور عادی تفسیر می ‌كند، چطور ﴿ثَالِثُ ثَلاَثَةٍ﴾ شده كفر و «رابع ثلاثه» شده توحید ناب؟! «از شافعی نپرسید امثال این مسائل»،[3] این عرفا می ‌گویند این یعنی چه؟ چطور شد؟ ﴿ثَالِثُ ثَلاَثَةٍ﴾ شده كفر محض، «رابع ثلاثه» شده ! این چه چیزی است؟ بیش از آن مقداری كه یك فقیه و اصولی از قاعده فراق و تجاوز و استصحاب درآورد، این عرفا حرف دارند كه «رابع ثلاثه» یعنی چه كه است، ﴿ثَالِثُ ثَلاَثَةٍ﴾ چیست كه كفر است؟! ﴿لَقَدْ كَفَرَ الَّذِینَ قَالُوا إِنَّ اللّهَ ثَالِثُ ثَلاَثَةٍ﴾، اما ﴿مَا یكُونُ مِن نَجْوَی ثَلاَثَةٍ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمْ وَلاَ خَمْسَةٍ إِلَّا هُوَ سَادِسُهُمْ﴾ او اصلاً در عدد در نمی ‌آید، رقم‌ پذیر نیست. ما همان‌ طوری كه واحد لا بالعدد داریم، ثانی لا بالعدد داریم، ثالث لا بالعدد داریم، رابع لا بالعدد داریم، این در عین حال كه به ثانی واحد است ـ نه ثانی اثنین ـ او با هر كسی هست، ولی شما بخواهید بشمارید بیش از یك نفر كسی در اتاق نیست. دو نفر كه هستند او ثالث اثنین است، نه ثالث ثلاثه! او در رقم نمی ‌آید، او در انگشت اشاره نمی ‌آید، او اشاره را فرو گرفته و فرو برده، مُشیر را فرو گرفته و فرو برده، مشارع الیه را فرو گرفته، به چه كسی اشاره بكند؟ به چه چیزی اشاره بكند؟ بگوید او، او تحت اشاره شما در نمی‌آید تا بشود رابع اربعه، شما هر چی بشمارید سه نفر هستند، یعنی سه نفرند، هر چه جان بكنی سه نفرند. چهار نفری كه هستند، هر چه بشماری چهار نفرند؛ ولی او خامس اربعه است، نه خامس خمسه! خب چطور شد كه دفعتاً رابع ثلاثه شده ؟ این را می خواهد. اینكه از بالای دار می‌ گوید «از شافعی نپرسید امثال این مسائل» همین است. 🔹 یك ‌وقت است كسی شیادانه می ‌گوید «انا الحق»، خب آن چهارتا حكم یعنی چهارتا حكم فقهی دارد: نجاست دارد، ارتداد دارد، زنش طلاق دارد و میراثش فلان است، اما اگر این حرف را زد چه؟ شما كه گفتید داریم، فریقین هم نقل كردند که به طریق حَسَن، به طریق صحیح و به طریق موثق نقل شده كه «لِسَانَهُ الَّذِی یتَكَلَّمُ بِهِ»،[4] اگر با سه طریق شیعه و سنی نقل كردند، حالا اویس قرن گفت «أنا»، این كه مولوی می ‌گوید: الحق تو نگفتی و دم باده او گفت ٭٭٭ ‌ای خواجه منصور تو بر دار چرایی[5]‏ آخر تو را چرا دار زدند؟ خدا حق ندارد بگوید «أنا الحق»؟ خود ابن ‌عربی از فقها قدردانی می‌ كند؛ من حق‌ شناسی می ‌كنم كه اینها این علم را تحریم كردند، برای اینكه مگر این علم را می ‌شود همه جا گفت؟! منتها گفت اینها افراط نكنند، بالاخره یك راه بازی داشته باشد. در فتوحات از فقها حق ‌شناسی می ‌كند، چه اینكه همه حكمای ما گفتند. شما هم مستحضر باشید این درس را برای همه نمی‌ شود گفت، این حرف را برای همه نمی‌ شود گفت، ما وقتی كه فصوص شروع كردیم ورود ممنوع بود، حرام است، جدّی است! مگر می‌ شود هر حرفی را برای هر كسی زد؟ ایشان در فتوحات حق ‌شناسی می‌كند، قدردانی می‌ كند و می ‌گوید تعلیم این علم برای خیلی ها حرام است. خب آن كسی كه نتواند این حرف را بفهمد چطور شما می‌ خواهید این حرف را یادش بدهید؟ حرف این است كه خب تو را چرا دار زدند؟ مگر تو گفتی؟! آنكه گفت «لِسَانَهُ الَّذِی یتَكَلَّمُ بِهِ» او گفته «أنا»، مگر را قبول ندارید؟ اگر بود كه آن چهار حكم فقهی بر آن بار بود، اگر بود چرا دار می ‌زنید؟ یکی از پایین دار با او حرف می ‌زند، یكی از بالای دار با او حرف می ‌زند. می‌ گوید: حلّاج بر سر دار این نکته خوب سراید ٭٭٭ از شافعی نپرسید امثال این مسائل یكی از پایین دار می‌گوید: الحق تو نگفتی و دم باده او گفت ٭٭٭ ‌ای خواجه منصور تو بر دار چرایی تو را چرا دار زدند؟ این حرف ها حرام است. جدّاً تدریس این مسائل برای افرادی كه را پشت سر نگذاشتند و در وادی نرفتند و نتوانستند جمع سالم بكنند حرام است. [1] ـ سورهٴ مائده، آیه73. [2] ـ سورهٴ مجادله، آیه7. [3]. دیوان حافظ، غزل307؛ «حلّاج بر سر دار این نکته خوب سراید ٭٭٭ از شافعی نپرسید امثال این مسائل». [4]. الکافی(ط ـ اسلامی)، ج2، ص174. [5]. مولوی، دیوان شمس، غزل شماره2643. 📚 سخنرانی در همایش بزرگداشت حضرت آیت الله حسن زاده آملی تاریخ: 1390/03/18 🆔 @a_javadiamoli_esra