ستم کردند اهل کینه با ما
جهان خالی شدازاحساس سقا
به من ام البنین دیگر نگویید
نشسته بر دلم داغ پسرها
#پریسامصلح
#ام_البنین
@khatdl
مزارستان صدها آرزوی دور و دیرین است
دلی کز آتش هجرت کفن، از شعله میپوشد
#آرمن_فرناد
کار قلبم قبل تو، تنها فقط پمپاژ بود
حال، جای عقل من، دستور صادر میکند😩🤯😂
#فاطمه_رحمتی
حضورِ چهار امامِ در بقیع و مادری یعنی؛
که بعد از مرگ هم باید که او ام البنین باشد
#مهدی_رحیمی
اگر چه مانده ام با ناله و آه
اگر چه هست دستم از تو کوتاه
همینکه کشته ی راهِ حسینی
هزاران مرتبه الحمدلله
#مجتبی_شکریان
《تمام قافیه هایم فدای آمدنت》
گذشتم از سر و جانم، فدای آمدنت
به شوق دیدن رویت دعای ندبه و عهد
سحر که چله گرفتم، فدای آمدنت
سلام اول صبح و ارادت شبها
تمام لحظهی عمرم، فدای آمدنت
زمانه آه و مرض های بیامان شده است
بیا که عالم و آدم، فدای آمدنت
نگاه ویژهی تو درگذشته، زنده کند
چو جان گرفته وجودم، فدای آمدنت
#فاطمه_میرزاپور
"ام البنین" پیش همه روضه خواند و گفت
شرمنده ام "رباب"، پسرم را حلال کن
#یاامالبنین
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
ام_البنين بودی اگر تا قبل آن روز
از بعد عاشورا دگر ام_الشهيدی …
#نفیسه_سادات_موسوی
دادم به حسین(ع) ماهِ دلبندم را
پر کردم از اشکِ شوق لبخندم را
آن لحظه که میخرید از من زهرا(س)
در کرب و بلا چهار فرزندم را!
#مرضیه_عاطفی
🌹🏴 یا حضرت امّ البنین سلام الله علیها🌹🏴
خِشتم، از معدن الماس سخن می گویم
سنگم، از چشمه ی احساس سخن می گویم
من مغیلانم و از یاس سخن میگویم
یعنی از "مادر عبّاس" سخن می گویم
اسوه ی عاطفه، اسطوره ی تقوا و یقین
مادر شیر پسرهای علی، امّ بنین
ای که خورشید، به دور قمرت گردیده
قرص ماه، آینه دار پسرت گردیده
سُرمه ی حور و ملک، خاک درت گردیده
بال جبریل، گلیم گذرت گردیده
جیره ی شاعر بی نان و نوا را برسان
"چادرت را بتکان روزی ما را برسان"
پی دل گشته و دیدیم که دلدار تویی
معنی عارفه ی واصله ی یار تویی
محرم بی کسی حیدر کرار تویی
مرهم گریه ی مولا به شب تار تویی
دیده ای از غم جانکاه، چه ها می گوید
ضجّه هایش به دل چاه، چه ها می گوید
جگرت پاره شد از آه جگر فرسایش
قلبت آواره شد از ناله ی واویلایش
مُردی از دیدن لرزیدن زانوهایش
سوختی، با شرر نغمه ی یا زهرایش
گشت هر بار علی از غم زهرا مدهـوش
کُشته ی فاطمه را مهر تو آورد به هوش
تو همانی که از اوّل شده شیدای حسین
ضربان دلت آهنگ دل آرای حسین
لای لایی اباالفضل تو آوای "حسین"
عشقت این بود شود طفل تو سقای حسین
عاقبت هم پسرت ساقی اربابش شد
آب اما به خدا گوهــر نایابـش شد
چه ابالفضل تو اوصاف نکویی دارد
بحر جود است و به هر غمزده جویی دارد
هر کسی با پسرت سرّ مگویــی دارد
خوش به احوال سکینه چه عمویی دارد
گرچه بُرده ست خودش از همه عالم دل را
نقش ِ دل کرده فقط ، نام "ابوفاضل" را
نیست جز عشق عمو، مایه ی آب و گل او
مَشک خونین عمو ، بانی خون دل او
آخرین خنده ی عباس بوَد قاتل او
آه، از خاطره ی همّت بی حاصل او
سینه اش از غم سقّای حرم آکنـده
زیر لب زمزمه دارد که "عمو شرمنده"
کاش آن بغض گلوگیر فرو می بردم
عوض آب کمی خون جگر می خوردم
قبل از آنی که به تو رو بزنم می مردم
با نگاهم چقدر قلب تو را آزردم
مطمئنم، نه عمود و نه سنان کشت تورا
ترک روی لب دخترکان کشت تو را
یاد داری قد بابای من از غم تا شد؟
آن زمانی که عمود آمد و فرقت وا شد؟
به زمین خوردی و بالای سرت بلوا شد
سر انگشتر و خود و زرهت دعوا شد
رفتی و لشکر بابای من از هم پاشید
رفتی و حرمله بر غربت بابا خندید
رفتی و عربده ی شمر به گوشم پیچید
معجر از روی سرم خولی نامرد کشید
لکّه ابر سیهی روی مرا پوشانده
رد سیلی سنان بر رخ من جا مانده
🖍 #مځَمّدځُسێݩࢪشێڍے
9.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مرا محتاج رحم این وآن کردی ملالی نیست
توهم محتاج خواهی شد جهان دار مکافات است...
#شعرخوانیدرمحضراقــا
#فاضلنظری