eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
61 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هوا کبود شد، این ابتدای باران است دلا دوباره شب دلگشای باران است نگاه تا خلاء وهم می‌کشاندمان مرا به کوچه ببر، این صدای باران است اگرچه سینه من شوره زار تنهایی است ولی نگاه ترم آشنای باران است دلم گرفته از این سقف های بی روزن که عشق رهگذر کوچه‌های باران است بیا دوباره نگیریم چتر فاصله را که روی شانه‌ی گل، جای پای باران است نزول آب حضور دوباره برگ است دوام باغچه در های‌های باران است
"بیا با من تو همکاری کن  ای  دل و در این امر خیر یاری کن ای دل بکش خط دور مهرویان ازین پس بشین  و  آبروداری  کن ای دل...
"شاهی و به درگاه شما بنده غلامم خورشید خراسانی و هستی تو امامم از دور سلامت کنم و واجب شرعی است آقا که دهی پاسخ گرمی به سلامم ده روز کنار حرمت خانه گرفتم تا بوی غذای تو بیاید به مشامم گفتند که این سفره فقط جای خواص است یک لقمه ندادند به من بنده عوامم بین من و تو فرق زیاد است رضا جان تو ضامن آهویی و من ضامن وامم عطار گذشت از در و دروازه هشتم جا مانده‌ام از غافله، من تربت جامم در حسرت پابوس تو آواره ترینم آقا نظری کن تا شود قرعه به نامم"
ازهرچه بگذرم سخن از کربلا خوش است صحبت از آن جلالت بی انتهاخوش است دلــدادهٔ کـــلام حسینـــیم و بــی گمـــان بر گوش آشنـا سخن از آشنا خوش است زیبـاتر است عشــق ، نگردد عیـــان ، ولی عشق حسین اگرکه شود برملاخوش است دردیست درد عشق حسین و سعادتیست هرکس برعشق اوبشود مبتلا خوش است باید شبیـــه قطـــره به دریـای او رسیـــد دراین مسیر دیدن هر نوع بلا خوش است وقتی هـدف، رضـای خــدا باشد و حسین خدمت برای خلق خدا بی ریا خوش است در خــانهٔ حســین ، گدا ، شــــاه می شود نِعــمَ الامیــر بودنِ او بر گـدا خوش است در آستــان قدسـیِ او هـــر که پا گذاشت دانست تحــت قبه برای دعا خوش است رخـــت سیــــاه مـاتم مــــاه محــــرمش بر قـامت تمــــامی اهل ولا خــوش است عیــن سعـــادتست که خــاک درش شویم وقتی شدیم با نظرش"کیمیا"خوش است رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۲/۶/۳۰
🌼ابر و باد و من و خورشید و فلک حیرانت پنجره پنجره یک شهر هواخواهانت دم به دم منتظر سر زدن چشمانت تا قدم رنجه کنی رخ بنمایی هر شب دل بیداردلان بی سر و بی سامانت یازده ماه به امید طلوعت تا صبح چشم ها پنجره ها آینه ها گریانت یازده ماه زمین منتظر این لحظه ست یازده ماه در این دایره سرگردانت در دل حوض تو در جلوه ای و هر لحظه ابر و باد و من و خورشید و فلک حیرانت عاقبت خاک سر کوی تو خواهم بود و دیگر آن روز فقط دست من و دامانت
. 💢 ضربه‌فنی صهیون، به‌سر آمد شب عیّاشی تو نزدیک شده روز فروپاشی تو با دست حماس ضربه‌فنی شده‌ای جبران شکست نیست فحّاشی تو ✍️، ۱۴۰۲/۰۹/۰۲ 🌸 حضرت امام خامنه‌ای روحی‌فداه: رژیم صهیونیستی در حادثۀ «طوفان الاقصیٰ» ضربه‌فنی شد... تا امروز هم نتوانستند از زیر بار فشار و ننگی که این شکست بر آنها وارد کرده، خودشان را خارج کنند. بله، قدرت‌نمایی می‌کنند؛ اما کجا؟ در بیمارستان... در مدرسه‌... روی سر مردم بی‌پناه غزه. این قدرت‌نمایی ارزشی ندارد. این مثل این است که یک ورزشکاری در میدان شکست بخورد، بعد برای تلافی آن شکست به طرف‌دارهای تیم مقابل حمله کند، به آنها فحاشی کند و آنها را کتک بزند (۱۴۰۲/۰۹/۰۱).
تفسیر او به دست قلم نامیسّر است در شأن او غزل ننویسیم بهتر است او فاطمه‌ست معنی این نام را هنوز از هر زبان که می‌شنوم نامکرّر است در کوچه بوی آتش و در خانه عطر گل مرز بهشت و دوزخ از آن روز این "در" است با پهلوی شکسته هم از کوه، کوه‌تر با قامت خمیده هم از آسمان سر است لبخند می‌زند که بخندند بچه‌ها مادر اگر که جان بدهد باز مادر است مولا هنوز اوّل بی‌هم‌نفس شدن بانو در انتظار نفس‌های آخر است!
دمادم بین سرها من اگر سر داشتم بانو سرت را در بغل محبوبِ داور ، داشتم بانو حریف من غم عالم نمی شد ،خلق می دانند درون خانه تا وقتی که کوثر داشتم بانو که باور می کند در یورش شر ،صبر حیدر را !؟ منی که در توانم فتح خیبر داشتم بانو پریدی بال و پر زخمی، ولی ای کاش من چون تو برای رفتن از ماتم سرا پر داشتم بانو شب غسل تو دیدم آنچه پنهان بوده از چشمم از آن شب حال یک سردار مضطر داشتم بانو به در گفتم همیشه شکوه را تا بشنود دیوار اگرچه تا شهادت داغ از در داشتم بانو علی از دار دنیا رفته بود اما به تسکینم در آن شب حیف ،سلمان و ابوذر داشتم بانو هوای چشمم ابری شد دلم ترکید و غم خوردم غبار از خاطراتت هر زمان برداشتم بانو چه راحت مجلس ختم خوشی ها می رسد گاهی کجا کی احتمال روز آخر داشتم بانو...
بر کردهٔ ناصحیح، ستّاری کن هرچند شدم وقیح، ستّاری کن یارب ز گناهِ خلوتم می‌ترسم یا مَن سَتَرَ القَبیح! ستّاری کن
شعرخوانی آقای مجتبی خرسندی در حرم مطهر رضوی