ای بغض هرزهگرد به باران نمیرسی
هرگز به گرد پای رفیقان نمیرسی
ماندی به پشت بستهی سدهای منفعل
جاری نمیشوی به بهاران نمیرسی
ای خسته از جماعت بیرحم، گریه کن
جا ماندهای به نقطهی پایان نمیرسی
تو تلخ قهوهای که ته استکان اوست
هرگز به فال قند فریمان نمیرسی
بنبست بوده است مسیرت در انتها
بسته است کوچه و به خیابان نمیرسی
مقعول و فاعلات و مفاعیل فاعلن
دلتنگی و به دیگر اوزان نمیرسی
منسوخ شد تمامی این نسخههای پوچ
با فلسفه به ساحت قرآن نمیرسی
شب شد خیال گریه نداری هنوز هم ؟
داش آکلی یقین که به مرجان نمیرسی
دور تو را تمام حسودان گرفتهاند
ای شاه تاجدار به جیران نمیرسی
#زینب_حسامی
تا كه خلوت ميكنم با خود؛ صدايم ميكنند!
بعد ؛ از دنياي خود كمكم جدايم ميكنند!
«گوشه گيري» انتخابي شخصي و خودخواسته است
پس چه اصراري به ترك انزوايم ميكنند!
مثل آتشهاي تفريحم كه بعد از سوختن
اغلبِ مردم به حال خود رهايم ميكنند!
«اي بميري! لعنتي! كُشتي مرا با شعرهات»
مردم اين شهر اينگونه دعايم ميكنند!
احتمالاً نسبتي نزديك دارم با «خدا»
مردم اغلب وقت تنهايي صدايم ميكنند !
مثل خودكاري كه روي پيشخوان بانکهاست
با غل و زنجير پايم جابهجايم ميكنند!
#اصغر_عظيميمهر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعر طنز نماز 😂
در محضر مقام معظم رهبری
بشنوید، خیلی زیباست!
مواظب باشیم اگه خواستیم نماز بخونیم اینطوری نماز نخونیم
#طنز
آخرش یک شب به پایت جان خود را می دهد
آن که پای چشم تو ، ایمان خود را می دهد
لحظه ی آخر، سرم را توی آغوشت بگیر
موج در ساحل تمام جان خود را می دهد
روی لبهایم لبی بگذار، تا سیرم کنی
آدم از بیچارگی وجدان خود را می دهد
بعد یک بوسه فقط دارم اَنَااَلحَق می زنم
مرد با جانش بهای نان خود را می دهد
چشمهایت بس که با سبک عراقی در هم است
خواجه با آشفتگی دیوان خود را می دهد
شـاه قاجـارم که وقتی رقص باله می کنی
روی کاغـذ یک شبه ایران ِ خود را می دهد
#ابراهیم_جویباری
یاد شیرین تو بر من زندگی را تلخ کرد
تلخ و شیرین جهان اما چه فرقی می کند
هیچ کس هم صحبت تنهایی یک مرد نیست
خانه من با خیابان ها چه فرقی می کند.
#فاضل_نظری
بوسهات مرحلهی پر هیجانی دارد!
چشم و ابروت عجب تیر و کمانی دارد!
نکند وارث لبخند مونالیزایی!
که لبت مثل لبش، راز نهانی دارد؟
هُرم آغوش تو یعنی که خدا هم با تو
گاهگاهی هوس خوشگذرانی دارد
کاش تکلیف مرا چشم تو روشن بکند!
که خریدار تو بودن چه زبانی دارد؟
با دوتا بوسه بیا امر به معروف کنیم!
لذتی بیشتر از چشم چرانی دارد
بعد آشوب بزرگی که لبت برپا کرد
چشم تو فتنه ی یک جنگ جهانی دارد!
بوسه ات ولوله انداخته در اندامم
حتم دارم، لبت اکسیر جوانی دارد!
#فرشید_تربیت
لبخند تو ماجرای صبح است سلام
نام تو فقط صدای صبح است سلام
خورشید برای دیدنت می آید
دیدار تو ابتدای صبح است سلام
#محمود_عباسی_عقدا
م.بیرنگ
دلم از بس که شادست از غمت، جز غم
نمی خواهد
جهان بی غمت جانا ! دلم یکدم
نمی خواهد
دل از روز ازل چون نی کمر بسته ست بهر غم
نوای نی نوایش تا ابد جز غم
نمی خواهد
شفا می گیرم از دردت مرا درمان غم درد است
دلم مشتاق هر زخمت، دگر مرهم
نمی خواهد
*«اگر غم لشگر انگیزد که خون عاشقان ریزد»،
بگو، این عاشق غم ، این همه رستم ،
نمی خواهد
مرا گنجی است در این دل که جز غم، کس نمی داند
برو، ای مدّعی! این دل که نامَحرَم
نمی خواهد
غمت لیلی، غمت شیرین، غمت مجنون،
غمت فرهاد
بنازم ! این همه غم را که جز آدم نمی خواهد
سرِ دارِ غمت منصور می رقصید و این
می گفت :
خوشا ! این کُشته ی غم را به جز ماتم
نمی خواهد
#قاسم_یوسفی”ذوالفنون”