eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
106 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ باز باید سر کنم با خاطرات گریه در صحنِ یل اُم البنین از مرور خاطراتش نیز لذت می‌برم می‌نشستم رو به ایوان امیرالمؤمنین خوب یادم هست هر موکب که رفتم، پهن بود زیر پای زائرانت بالِ جبرئیلِ امین با چه شوقی تاول پاهای خود را می‌شمرد زائری که بود گویا با ملائک هم‌نشین دسته دسته وارد کرب و بلایت می‌شدیم گوئیا بودیم دستان خدا در آستین این سفر تا کربلا ای کاش برگشتن نداشت هاتفی می‌گفت با ما: فادخلوها خالدین من تمام سال را با اربعینت زنده‌ام ادعایی هم ندارم، عاشقی یعنی همین با زبان تازیانه هیچکس صحبت نکرد در میان راه هر جایی که میخوردم زمین
یک سال در هوایِ زیارت گریستم از راهِ دور ، گوشه ی هیئت گریستم امّا گناه مانعِ قرب و وصال بود بی آبرو شدم ، ز خجالت گریستم با التماس هم نشد آخر حرم روم دیگر نبود فرصت صحبت ، گریستم یاد تو بوده ام به نماز و دعا ، حسین حتی اگر میان عبادت گریستم گفتند : "زائرش نشدی قسمتت نبود" عاصی ز شوربختیِ قسمت گریستم
نوشیدنیِ اهل دلی و بَدَلت نیست تا نیمه شکر داری و قندی بغلت نیست گویند ضرر می رسد از غلظت چایی امّا تو به جز رقّت دل، ماحصلت نیست
از هرچه و هرکه غیر تو سیر شدیم در خدمت بارگاه تو پیر شدیم تا حال «نمک گیر» تو‌ بودیم ، امّا با چای عراقی ات «شکر گیر» شدیم
نوشیدنیِ اهل دلی و بَدَلت نیست تا نیمه شکر داری و قندی بغلت نیست گویند ضرر می رسد از غلظت چایی امّا تو به جز رقّت دل، ماحصلت نیست «محمدحسین رشیدی»
از هرچه و هرکه غیر تو سیر شدیم با نوکری سرای تو پیر شدیم تا حال «نمک گیر» تو‌ بودیم ، امّا با چای عراقی ات «شکر گیر» شدیم «طائف»
ابیاتی از یک غزل با موضوع اربعین: پیاده آمده‌ام، زخم، کم نیاوردم ببین! برای تو جز درد و غم نیاوردم اگر چه خسته‌ی راهم اگر چه زخمیِ عشق هنوز هم نفسی هست و کم نیاوردم هزار همسفر و هم‌قدم، در این راهست مرا ببخش اگر هم‌قسم نیاوردم! چهل‌شب‌ست و چهل آه، مِن الفِراقِ حَبیب به غیر ناله برای حرم نیاوردم نگو که حس من از تو به این جهان، ختم است مگر که عشق تو را از عدم نیاوردم؟! @abadiyesher