🍃❤️🌹
انگار نه انگار گرفتند تنت را
تنها به همین جرم که گفتی سخنت را
چون سرو سرافراز شدی در دل میدان
چون کوه گرفتی طرف هم وطنت را
با قطره خونت تو بگویی چه سخن ها
این گونه رساندی سخن خویشتنت را
میدان نبرد است ولی اسلحه ای نیست
باید که در این جنگ دهی پیرهنت را
درباغ نباید که به کفتار بها داد
این گونه گرفتند در این فتنه تنت را
تنها و غریبانه سرت ریخته دشمن
ارباب خریده ست تن بی کفنت را
یک نکته ازین عشق بیاموز به شاعر
یک نکته ازین شیوه ی عاشق شدنت را
از گفتن این بیت زبانم شده قاصر
از زخم نشد کرد شمارش بدنت را
پیچید شمیمت همه جا گفت به دنیا
جمهوری اسلامی و عشق وطنت را
#عطیه_زالی
#شاعران_اجتماعی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
#امام_جواد_علیه_السلام 🍃❤️🌹
هر چند زیبا دیده ام ، باز این دلم شیدا نشد
جز با خیال روی تو ، کنج دلم غوغا نشد
ای بحر جود و بخششو ، دلدادگی و دلبری
کو قطره ی سرگشته ای ، کز لطف تو دریا نشد
روح تعالی هستی و ، ما را به بالا می کشی
در محضرت کو ذره ای، کز یمن تو والا نشد
از بس کرم داری تو ای ، روح کرم اوج سخا
هر سائلی سویت شده ، محتاج در دنیا نشد
صدها هزاران حاتم ، طایی به دنبال تواند
از بس کرامت داری و ، با تو کسی همتا نشد
با هر نگاه دلکشت ، عقده گشایی می کنی
در درگه ات آیا کسی ، عقده ز جانش وا نشد ؟
در کاظمین تو کسی ، آیا زیارت آمده
کز جود بی پایان تو ، در عشق بی پروا نشد
#محمد_مبشری
#شاعران_اجتماعی
#شاعران_آئینی
🍃🌹
دلم به حال دل روزگار می سوزد
برای روز و شب این بهار می سوزد
نمانده شیر دگر بیشه ی صداقت را
دلم برای گلوی شکار می سوزد
دلِ شکسته ام از این همه نبودن تو
شبیه شمع به روی مزار می سوزد
به بزمِ اهل غنا جای اغنیا باشد
ولی دلی زِ فقیر و ندار می سوزد
کشیده پنجه به قلبم که سینه ام امشب
شبیه نغمه سوز سه تار می سوزد
در این حکایت هجران که ما خبر داریم
چقدر جان و دل بیقرار می سوزد
#مهتا_صانعی
#شاعران_اجتماعی
#شاعران_آئینی
🍃🌹
خیال ، بال من است و چه بال بالایی
دوباره فکر من و عالی معلایی
به لطف بال خیالم پریده ام تا عشق
رسیده ام سر گود بلند و والایی
به آن فضا که پر از فیض های عرفانی است
به فرش عرش نشستم به عرش اعلایی
سری به سجده سپردم به گود این محراب
که تا کنون نرسیده به آن مصلایی
چرا به زیر طلا برده اند عرشت را
چه پوششی چه طلایی عجب مطلایی
دلم هوای حرم کرده زیر باران و
هوای شانه گرم ضریح مولایی
نگاه چشم گناهم به اشک می خواهد
نگاه مهر و پناهی ز چشم شهلایی
#زینت_کریمینیا
#شاعران_اجتماعی
#شاعران_آئینی
یا محمد بن علی الجواد (ع)🍃🌹❤️
--------
ای چشمه سار جاری لطف و عطا جواد
بر من ببار ، نور زلال خدا جواد
لبریزم از خطا به حریم مقدس ات
بر من ببخش هرچه که دارم خطا جواد
از مهر توست کلبه ی قلبم منور است
وز جود توست مس وجودم طلا جواد
بر نخل عشق میوه ی شیرین اهلبیت
در باغ نور سرو بلند ولا جواد
روشن ترین چراغ شبستان اولیا
باب المراد شیعه و ابن الرضا جواد
هم خود کریم ، هم که ز نسل کرامتی
در نزد توست عالم و آدم گدا جواد
پر می زند کبوتر قلبم به کاظمین
خواهد گرفت دانه ز دست شما جواد
ای مهربان امام که در طول عمر خود
از خصم خویش دیده هزاران بلا جواد
در عنفوان عمر ، خزان شد بهار تو
ای ارغوان گلشن سبز رضا جواد
از کین فتاد شعله بجان مطهرت
با تو چه کرد آتش زهر جفا جواد
"یاسر" رسید تشنه به درگاه جود تو
در کام او بریز تو آب بقا جواد
#محمود_تاری «یاسر»
#شاعران_اجتماعی
#شاعران_آئینی
باب الجواد 🍃❤️🌹
ما را هرآنچه حضرت استاد ياد داد
يك گوشه چشم كودك سلطان به باد داد
جايي براي عرضه حاجت نداشتيم
ما را پناه گوشه باب الجواد داد
دستش به كم نميرود و كم نمي دهد
كم خواستيم حاجت خود را،زياد داد
بيهوده تا غروب پي كسب روزي ام
رزق مرا جواد همان بامداد داد
سلطان طوس با قسم يا ابالجواد
هر حاجتي كه پيش از اينها نداد داد
از كربلا فضليت مشهد فزون تر است
اين را جواد ياد من بي سواد داد
در چشم او چه بود كه با ياد مادرش
ابروي او به عاشق حكم جهاد داد
#محسن_عرب_خالقی
#شاعران_اجتماعی
#شاعران_آئینی
شعرخوانی خانم کرباسی در شب شعر انقلاب
با حضور اساتید شعر انقلاب هم اکنون🌹🍃
💠 #شاعران_آئینی
#شاعران_حوزوی
🍃🌹
آمد از ره آنکه چون اعجاز بود
خلقتش سِرّ بود و اسمش راز بود
آسمانی بود یا ارباب خاک
نام او در عرش از آغاز بود
وحی انگاری مجسم گشته بود
کعبه از حیرت دهانش باز بود
عرش نازل گشته بود آنروز یا
مکه ای تا عرش در پرواز بود
مُهر خاتم آمد و خاتم گرفت
دست مردی را که خیبر ساز بود
کعبه،خُم،معراج،محرابِ نماز
آمد از ره آنکه چون اعجاز بود
#سیدمحمدجواد_سجادی
#امیرالمومنین_حیدر
#شاعران_آئینی
🍃🌹
مثل مفاتیح الجنان سرشار آه است
حال دلی که با کمیلش رو به راه است
شهر یتیم کوفه دیده، نیمه شب ها
رد قدم های علی لبریز ماه است
مردی که آغوش عبای وصله دارش
سقفی برای کودکان بی پناه است
هم بازی طفلان شده آن کس که خیبر
بر روی کوه شانه اش مانند کاه است
هر جا علی سجاده اش را پهن کرده
آنجا برای سائل او قبله گاه است
از چشم های دردمند او چکیده
دریای طوفانی که در اعماق چاه است
#فرزانه_قربانی
#امیرالمومنین_حیدر
💠 #شاعران_آئینی
🍃🌹❤️
كيستی ای كسی كه به هم زد خلق تو نظم هر دو جهان را
شوق نامت به حركت در آورد در دلم كوه آتشفشان را
آه...وصف تو شعر است و شور است ، مثل كوهی كه سنگ صبور است
چشم هايت دو تنگ بلور است ، بيخود از خود نكن ماهيان را
مثل ماهی كه در آبگيري ، زمزم چشمه ای در كويری
بهترين اتفاق غديری ، سروری كن زمين و زمان را
چيزي از روشنی كم نداري ، روي بال ملاﺌك سواری
مثل يك نور دنباله داری ، غرق خود كرده ای
ی آسمان را
چشم ما محو انگشتر تو، ما گدايان پشت در تو
فكر يك جرعه از ساغر تو از تن ما رها كرده جان را
رفته تا عرش دست تو بالا ، عطر لبيك پيچيده هر جا
ايستاده خدا به تماشا اين غزل آبی بيكران را
ياد تو شدت هر علاقه ، جاریِ شهد نهج البلاغه
ای كه با ياعلی گفتن من نام تو كرده خوشبو دهان را
□
نيستي و جهان غرق آه است ، چشم هاي يتيمان به راه است
كاش اين جمعه قسمت كند عشق در دل كوچه ها بوی نان را...
#رضا_نیکوکار
#امیرالمومنین_حیدر
💠 #شاعران_آئینی
زِیْنِأب🖤
به جلوه آمد و گفتند انعکاس علیست
علی دیگری امروز در لباس علیست
به "لایُقاسُ بِنا" روح تازهای بخشید
چرا که زینب او قابل قیاس علیست
دوباره نام علی را سر زبانها برد
اگرچه گفت که شاگردی از کلاس علیست
همان کلام، همان لحن، با همان هیبت
چنان شبیه که در اصل اقتباس علیست
به تیغ خطبه چنان هوش میبرد، انگار
که چشمهای همه خیره از هراس علیست
اساس کاخ ستم را به باد خواهد داد
که عدلوحکمت او نیز بر اساس علیست
کسی که زینب او را شناختهست، فقط
در این مقایسهها لایق شناس علیست
جهان به جان دوباره رسیده با زینب
که ذکر هر دل درمانده است؛ یازینب
نوشتهاند به هر قلّه نام زینب را
کجاست آن که نداند مقام زینب را؟
"بهجان عشق قسم مارایت الّا عشق"
شنیده گوش دوعالم پیام زینب را
اگر برای رضای خداست، شیرین است
که داغ تلخ نکردهست کام زینب را
حسین جام بلا را خودش گرفته و ریخت
لبالب از هنر صبر جام زینب را
نه غصه قامت او را به لرزه آوردهست
نه داغ سست نمودهست گام زینب را
کسی که با دلوجانش مدافع حرم است
خدا رسانده به گوشش سلام زینب را
به کوه صبر، به کوه حیا، به کوه شرف
نوشتهاند به هر قلّه نام زینب را
هنوز حد کسی فهم شان زینب نیست
چرا که جام کسی از بلا لبالب نیست
کجاست آن که سزاوار این لقب باشد؟
اگر بناست که نام تو "زِیْنِأب" باشد
هزار داغْ قیام تو را نمیشکند
گرفتم این که نماز تو مستحب باشد
به گوش میرسد از خطبهات صدای علی
عجیب نیست اگر کوفه در عجب باشد
چهجای صحبت کفتارهاست، آنجایی
که دختر اسدالله در غضب باشد
بعید نیست که حمالهالحطب بشود
چرا که دشمنت از نسل بولهب باشد
تو بر زمینی و ابنزیاد بر تخت است!
که راه کفر به اسلام یکوجب باشد
به اهلبیت نبی ظلم شد در آن وادی
بدیهی است که هر روز شام شب باشد
در آن هجوم مصیبت امام زینب بود
"قسم بهصبح که خورشید شام زینب بود"
حسین ماه زمین و ستارهاش زینب
که بوده یاور و یار همارهاش زینب
حیا و صبر و شکوه و وقار و حلم و شرف
چه واژهها که شده استعارهاش زینب
چه کاخها که بنا کرده اهل ظلم، ولی
به هم زده همه را با اشارهاش زینب
جهان به مرکبی از چوب فتح خواهد شد
اگر هرآینه باشد سوارهاش زینب
اگر تمام زمین مسجدالحرام شود
به گوش میرسد از هر منارهاش؛ "زینب"
درون خیمه، دم قتلگاه، در میدان
هزار مرتبه بودهست چارهاش زینب
حسین کشته شد و آب خوش ننوشیده
به احترام لب پارهپارهاش زینب
سرم شکست و دلم خون شد و قدم خم شد
همین که سایهی لطف تو از سرم کم شد
از آن طلوع غمانگیز چل غروب گذشت
گلایه نیست برادر که با تو خوب گذشت
چه در میانهی صحرا، چه در خرابهی شام
فقط تو باخبری که چه بر قلوب گذشت
تمام روز و شب ما در این مسیر بلا
به ذکر جملهی "یا کاشف الکروب" گذشت
سپردهام که به گوش جهانیان برسد
از آن چه بعد وداع تو بر جیوب گذشت
چه حکمتیست که هرکس به دیدنت آمد
ندیده از سر آن جسم سینهکوب گذشت
به شرق و غرب دوعالم رسید قصهی ما
که تا شمال رسید و که از جنوب گذشت
اگرچه سنگ به پیشانیات زدند ولی
اگرچه بر لب تو مانده جای چوب، گذشت...
به انتظار نشستیم تا خبر برسد
که صبح سر زده و موسم غروب گذشت
شبی سپیده بر این تیره شام میآید
یکی به واقعهی انتقام میآید
#مجتبی_خرسندی
#عقیله_بنیهاشم
#شاعران_آئینی
#شاعران_حوزوی
نقاره که زد غبار آهم را شست
از دل غم و رنجِ دیر گاهم را شست
وقتی که خدا را به تو دادم سوگند
باران زد و دفتر گناهم را شست
#محمدصادق_بخشی
#شاعران_آئینی