eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
من از دلبستگی‌های تو با آیینه دانستم که بر دیدار طاقت‌سوز خود عاشق‌تر از مایی ┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈ ┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈
خفتگان را خبر از محنت بیداران نیست تا غمت پیش نیاید، غم مردم نخوری ┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈ ┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈
کسی دیوانه باشد کز سرِ کویش رود جایی دل اینجا! دولت اینجا! مدّعا اینجا! امید اینجا!
بغض سنگین مرا  دیوار می فهمد فقط جنگجویی خسته از پیکار می فهمد فقط زندگی بعداز تورا آن بی گناهی که تنش نیمه جان ماندست روی دار میفهمد فقط سعی کردم بهترین باشم... نشد، درد مرا غنچه ای پژمرده در گلزار می فهمد فقط غیر لیلا رنج مجنون را نمی فهمد کسی آنچه آمد بر سرم را یار می فهمد فقط ای گلم هرکس که محوت شد مرا تحقیر کرد حس عاشق بودنم را خار می فهمد فقط حرف دکترها قبول ، آرام  میگیرم ولی حرف یک بیمار را بیمار میفهمد فقط تشنه ی یک لحظه دیدار تو ام...حال مرا روزه داری لحظه ی افطار می فهمد فقط
تا کی وسط خاطره ها اشک بریزم؟ ای کاش که در قسمت من گریه اثر داشت!
غَمَت کم بود... شب هم رسید!
شِعر فِـراق یـارِ ما ، هَر کـه شِنیده شانه ام را بفشُـرده با غَمی ، گُفته هَنوز زنـده ای ؟
هرچند که خونی است سراپای فلسطین زیباست ولی چهره ی فردای فلسطین زخمی است درختان پرانگیزه ی زیتون آزادی قدس است تسلای فلسطین باید کفن عشق بپوشیم و بجنگیم کفر است به والله تماشای فلسطین از خویش گذشتند شهیدان که پس از این خم تر نشود قامت رعنای فلسطین با سنگ یقین تاخته بر آتشِ رگبار زیبا و غریب است معمای فلسطین میجوشد از اعماق جهان چشمه ی غیرت میریزد از اطراف به دریای فلسطین یک غزّه سکوتیم و اگر لب بگشاییم کوبنده ترین می شود آوای فلسطین مردانگی و مِهر ببارید،رسیده است امروز،همان روز مبادای فلسطین
Mikoshim.mp3
3.93M
میکشیم ،میکشیم،میکشیم ما به کشتن و شکستن و دریدن خوشیم
ای قدس ای شهرِ خدا آزاد میخواهم تو را معراج گاه مصطفی آزاد میخواهم تو را ┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈ ┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈
﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━ شتابت چیست ای جان؟ از تنم خواهی برون رفتن دمی از جسم من بیرون مرو، شاید که یار آید ━━━━💠🌸💠━━━━
‌ ‌‌‌‌ دارم خودم براي خودم گريه مي کنم با اشک، (هاي هاي) خودم گريه مي کنم سفره که جمع مي شود امشب، کنار در تا صبح پا به پاي خودم گريه مي کنم خوبي به من نيامده بدتر شدم زقبل بردرد بي دواي خودم گريه مي کنم يک بار پاي قول و قرارم نمانده ام بر خلف وعده هاي خودم گريه مي کنم توبه، گناه، توبه،دوباره گناه و ظلم از شرم توبه های خودم گریه می کنم عمري عزيز فاطمه جايم گريسته حالا خودم بجاي خودم گريه مي کنم شرط وفا نبود که تنها گذارمش بر اين همه جفاي خودم گريه مي کنم این اشکها افاقه حال مرا نکرد بانای بی نوای خودم گریه می کنم ارباب مانده است و محرم از اين به بعد با داغ کربلای خودم گريه مي کنم چندي اگر چه قسمت ما بار عام شد هرچه که بود عاقبت اين هم تمام شد ‌‌‌‌ رحمانی