از خانه بیرون میزنم اما کجا امشب؟
شاید تو میخواهی مرا در کوچه ها امشب!
پشت ستون سایهها روی درخت شب
میجویم اما نیستی در هیچجا امشب
میدانم آری نیستی اما نمیدانم
بیهوده میگردم به دنبالت چرا امشب؟
هرشب تو را بیجستجو مییافتم اما
نگذاشت بیخوابی به دست آرم تو را امشب
ها...سایه ای دیدم! شبیهت نیست اما! حیف!
ای کاش میدیدم به چشمانم خطا امشب
هرشب صدای پای تو میآمد از هرچیز
حتی ز برگی هم نمیآید صدا امشب
امشب ز پشت ابرها بیرون نیامد ماه🌙
بشکن قرق را ماه من، بیرون بیا امشب
طاقت نمی آرم! تو که میدانی از دیشب
باید چه رنجی برده باشم بیتو تا امشب
ای ماجرای شعر و شب های جنون من
آخر چگونه سر کنم بیماجرا امشب؟؟
#محمدعلی_بهمنی
@abadiyesher
هدایت شده از اشعار "عاصی"
🖤یا امام حسن مجتبی علیه السلام 🖤
از غربتتان آه و فغان باید کرد
از چشم ز غم اشک روان باید کرد
آن شور که از داغ حسین(ع) داریم ما
از داغ شما نیز همان باید کرد
"عاصی"
🍃🖤🍃😭
🌹 نثار حضرت ۳صلوات
سلمان درست کرد، مسلمان درست کرد
اعجاز چشم های تو انسان درست کرد
در سرزمین خشک حجاز ابر رحمتت
دریایی از محبت و ایمان درست کرد
آیین تو زنانی از ایل و تبار نور
مردانی از قبیلهی باران درست کرد
دستان مهربان تو با قلبها چه کرد؟!
از سنگ تیره گوهر تابان درست کرد ...
در عصر جاهلیت و کفر بشر، خدا
در سینهی تو زمزم عرفان درست کرد
ما روی تو ندیده دل از دست دادهایم
مهرت اویس در همه دوران درست کرد
ترکیبی از حرارت و شوق است و اشک و آه
این حال ناگزیر که هجران درست کرد
دستی که روی زانوی سلمان گذاشتی
صد لشکر از قبیلهی سلمان درست کرد
#سیدعلی_میرعلی_اکبری
@abadiyesher
8.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 شعرخوانی به مناسبت ۲۸ صفر
✍🏻🎙 شعر و دکلمه
#نوید_نیّری
@abadiyesher
دارالشفاست اینجا
آرام گشته هر کس شد بی قرارِ این در
شان بهشت دارد گرد و غبارِ این در
خورشید سر برآرد هر صبح از حریمش
گردد مدار عالم هم بر مدارِ این در
خاکش دواست اینجا، دارالشفاست اینجا
درمان و درد باشد در اختیارِ این در
موسی نشسته اینجا، عیسی نشسته اینجا
دیدیم انبیا را حتی کنارِ این در
دنیا نبود و بودیم ما بنده ی مرامش
خاکی نبود و بودیم ما خاکسارِ این در
انگور بعدِ ما بود، میخانه بعدِ ما بود
تاکی نبود و بودیم ما مِی گُسارِ این در
#عاصی_خراسانی
#علی_مقدم
@abadiyesher
زیباتر از این نخواندهام مصراعی
"بر خاتم انبیا محمد صلوات"
#عاصی_خراسانی
@abadiyesher
خبر دهید به باغ آفتاب آب شده است
یکی یکی دل آرایه ها کباب شده است
بیا و این دم آخر بگیر این ابیات
که بند بند غزل غرق التهاب شده است
مگر خبر نرسیده ست سیل خون آمد
به چشمها همهی اشکها شراب شده است
مدد کنید رفیقان ! که شعرم از دستم
رها شده ست و به هر مصرعی عذاب شده است
بدون شرح ، همین را فقط اشاره کنم
سرِ #حبیب به دامان #بوتراب شده است
#روح_الله_عمران
بعد از نبی مصیبت عظما شروع شد
جنگ و فریب و فتنه گری ها شروع شد
باورکنید از سر بغضی که داشتند
ظلم و ستم به ام ابیها شروع شد
آغاز فتنه آتش در بود و بعد از آن
خانه نشینی و غم مولا شروع شد
سر بسته نیز می شود از «داغ»روضه خواند
رسم ستم به غنچه از آنجا شروع شد
شاعر دلش گرفت و دمی مویه کرد و بعد
اشکی چکید و روضهٔ زهرا(س) شروع شد
#محمد_صادق_بخشی
صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی
رفته پیغمبر ولی دارد گُلی در گلشنش
میدهد بر خلق طعمِ دیدنش را دیدنش
سبطِ پیغمبر مسیحایِ زمانِ خویش بود
شهر را جانی دگر میداد قرآن خواندنش
یوسفی که چشمهایِ عاشقانش صبحدم
باز میشد از شمیم دلکشِ پیراهنش
کوچههایِ بی هیاهو گرم هوهو میشدند
نیمه شب از گرمیِ آوایِ یارب گفتنش
بارها می شد سر سفره جذامیهایِ شهر
فیض می بردند از نورِ نگاهِ روشنش
بهرمند از مهر او تنها نه جمعِ دوستان
بلکه از دست کریمش لطف دیده دشمنش
مزد مهرش داده شد، روزی که از خونِ جگر
داشت یک عالم شکوفه روی دشتِ دامنش
آه از آن مظلوم وقتی همسرش شد قاتلش
آه از آن مظلوم وقتی دوستش شد دشمنش
نیستم شاعر، که الحق بهر هر شاعر سزاست
جان دهد هنگامِ شرحِ غربتِ جان دادنش
روضهام دارد به پایان میرسد اما به جان
آتشی دارم ز شرحِ تیرباران تنش
#شهادت_امام_حسن_مجتبی
#احمد_رفیعی_وردنجانی
آهوی دلم به جست وجوی رخ ماه
درحسرتِ یک نگاه مولا کشد آه
باشدکه رضا نظر به سویش بکند
از شام سیه رسد به انوار پگاه
#محمود_جهاندیده