هرچه کردم به خودم کردم و وجدان خودم
پسر نوحم و قربانی طوفان خودم
تک و تنهاتر از آنم که به دادم برسند
آنچنانم که شدم دست به دامان خودم
موی تو ریخته بر شانه ی تو اما من
شانه ام ریخته بر موی پریشان خودم
از بهشتی که تو گفتی خبری نیست که نیست
می روم سر بگذارم به بیابان خودم
آسمان سرد و هوا سرد و زمین سردتر است
اخوانم که رسیدم به زمستان خودم
تو گرفتار خودت هستی و آزادی هات
من گرفتار خودم هستم و زندان خودم
شب میلاد من بی کس و کار است ولی
باید امشب بروم شام غریبان خودم
یاسر قنبرلو
برپا شده است در دل من خیمه ی غمی
جانم چه نوحه و چه عزا و چه ماتمی
عمری است دلخوشم به همین غم که در جهان
غیر از غمت نداشته ام یار و همدمی
بر سیل اشک خانه بناکرده ام ولی
این بیت سُست را نفروشم به عالمی
گفتی شکار آتش دوزخ نمی شود
چشمی که در عزای تو لب تر کند نمی
دستی به زلف دسته ی زنجیرزن بکش
آشفته ام میان صفوف منظّمی
می خوانی ام به حُکم روایات روشنی
می خواهمت مطابق آیات محکمی
ذی الحجّه اش درست به پایان نمی رسد
تقویم اگر نداشته باشد مُحرّمی ...
#سعید_بیابانکی
هنوز شوق تو بارانی از غزل دارد
نسیم یک سبد آیینه در بغل دارد
خوشا به حال خیالی که در حرم مانده
و هر چه خاطره دارد از آن محل دارد
به یاد چایی شیرین کربلایی ها
لبم حلاوت "احلی من العسل" دارد
چه ساختار قشنگی شکسته است خدا
درون قالب شش گوشه یک غزل دارد
بگو چه شد که من اینقدر دوستت دارم؟
بگو محبت ما ریشه در ازل دارد
غلامتان به من آموخت در میانه ی خون
که روسیاهی ما نیز راه حل دارد.
#سیدحمیدرضابرقعی
هرکس که شنید از غمِ تقدیرِ رقیه
یک شب نگذشت است که شد پیرِ رقیه
هرگز نکند نیم نگاهی به گناهی
چشمی که شود گریه کنِ تیرِ رقیه
آن کوه که نزدیک ترین قُلّه به ماه است
سرشانه ی سقاست به تعبیر رقیه
هرگاه که برخاست اذان علی اکبر
در خیمه شنیده شده تکبیر رقیه
ما را خود زهرا سر این سفره نشانده
می خواست شود شیعه نمکگیر رقیه
در شیعه عموماً پدران،دختری هستند
در جامعه دیده شده تاثیر رقیه
در آینه با"حیدر" و "زهرا" نَزَنَد مو
تصویر"علی اصغر" و تصویر "رقیه"
صد مرجع تقلیدِ مُفَسِّر نتوانند
یک خط بنویسند ز تفسیر رقیه
"لبنان"و"عراق"و"یمن"و"سوریه"را کاش
یک روز بنامیم،"جماهیرِ رقیه"
تیغ دو دم دختر این طایفه،"اشک" است
ارثیه ی زهرا شده شمشیر رقیه
با "گریه ی جانکاه" سرِ شام چه آورد...
دشمن شده مبهوتِ تدابیر رقیه
این طفل چه کرده است که یکریز کتک خورد
ای زجر مگر بوده چه تقصیرِ رقیه
بس کن همه ی موی سرش ریخته نامرد
بس کن شده از زندگی اش سیر،رقیه
#بردیا_محمدی
بی تو دردی کشیده ام که مپرس
" زهر هجری چشیده ام که مپرس"
ناز عشق تو را در این بازار
با نیازی خریده ام که مپرس
انقلابی در این خرابه ی شوم
یک تنه آفریده ام که مپرس
غزلی ناب بودم و حالا
شرحی از یک قصیده ام که مپرس
در سحر از زبان مادر تو
قصه هایی شنیده ام که مپرس
بعد از آن ظهر زخمی گودال
آنقدَر داغ دیده ام که مپرس
بسکه در زیر دست و پا ماندم
مثل زهرا خمیده ام که مپرس
آنچنان دل بریدم از دنیا
پدر سر بریده ام که مپرس
لخته ی خون به روی گوشم هست
تو نبودی که گوشواره شکست
#اسماعیل_شبرنگ
پیش از آنی که عزادار مُحَرَّم باشی
سعی کن
در حَرَمِ دوست
تو مَحْرَم باشی
#سیدهاشم_وفایی
#رضا_دین_پرور
بعد لا حول و لا قوه الا با لله
وحی شد گفتن یک عمر اباعبدالله...
#صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله
دنبال زینب میدود پای پیاده
از ترس دشمن لرزشی در پای دارد
تاول زده پای نحیف کوچک او
خاری به پا و بر لبش «ای وای» دارد
رویش کبود از سیلی و دلتنگ باباست
بغضی گلوی نازکش را میفشارد
آهسته بر گوشش که دردی سخت دارد
از ترس دشمن دست خود را میگذارد
بُعد مسافت! پای زخمی! جای سیلی!!
دیگر رمق در تن برایش هیچ مانده؟!
دیگر برای طعنه و دشنام شامی
جایی میان قلب پرخونش نمانده!
هقهق امانش را بریده در خرابه
حتی صدایش خواب از دشمن ربوده است
از کودکی آغوش او گهوارهاش بود
اینقدر دوری از پدر اصلا نبوده است!
اینبار بابا سر به دامان رقیه است
چشمش به چشمان پدر ناگاه افتاد
سر گوشهای افتاد و دختر نالهای زد
دیگر رقیه از دهانش «آه» افتاد
#محسن_علیخانی
#شب_سوم
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#زبانحال_حضرت_رقیه 🏴
خـاصيـت زنـجيـرهـاي شـاميـان اينست
با حلقه هايش ميكند كج شكل گردن را
#سید_پوریا_هاشمی
⚫ عالم به ماتم تو حسینیۀ غم است
یعنی که فصل سوگ و عزا، فصل ماتم است
⚫از عرش تابه فرش تمام فرشتگان
فریاد می زنند که ماه محّرم است
⚫هفت آسمان پُر است ز گرد عزای تو
چشمان مهر و ماه ز داغ تو پُر نم است
⚫کعبه سیاهپوش عزایت شد و هنوز
شور غمت به سینۀ پُر شور زمزم است
#یـاعطشان_یااباعبدالله
خـــیــمــه ها را کرده ام
بر پا، امان از #کــربـــلا
داغدارم میکند ایــنــجا،
امــــــــــان از #کـــربــلا
بـوســـه مـیــزد مـــادرم
#زهـرا مرا بــا گـریــه و
مـضـطـرب میــگـفــت با
بـابـا! امـان از #کــربـــلا
رأس من بر نیزه خواهد
رفت پـیـش #خـــواهرم
میشود #انگــشترم پیدا،
امـــــــــــــان از #کـــربلا
#پناه_برخدا_ازسرزمین_کربلا
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع