eitaa logo
شهید مدافع حرم آل الله روح الله طالبی اقدم
439 دنبال‌کننده
43.6هزار عکس
7.1هزار ویدیو
12 فایل
شهید روح الله طالبی اقدم ظهر تاسوعای سال ۱۳۹۴ در دفاع از حرم اهل بیت در سوریه به شهادت رسید. ارتباط با ادمن: @abo_ammar
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 علی اف خطاب به جماعت پانترک: 🔹هزاران نفرتان در خیابان‌ها جمع می‌شوید و شعار می‌دهید اما فقط ۱۵۰ نفر برای رفتن به جبهه جنگ ثبت نام کردند! کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
🔴چه کسانی به فکر هستند: -بهاری ها جهت بازگشت به سیاست -اصلاح طلبان برای سر پوش گذاشتن بی عرضگیشان در اداره کشور و سوار شدن بر احساسات مردم جهت مذاکره -اپوزوسیون برای دریافت بودجه بیشتر -تروریستها برای تبدیل ایران به ایرانستان «اما به فضل خدا از مردم تو دهنی بدی میخورند» 🔗 امــین نیــــکْدِل کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 فوت سیاستمداری که از سیاست کناره گرفت.. 🔹اصلاح‌طلبی که می‌گفت از اول نباید رئیس جمهور می‌شد... وزیر و نماینده مجلسی که اعتراف کرد حضور در تحصن مجلس ششم اشتباه بود... کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
⭕️ مدعیان نه غزه نه لبنان یک قطره خون هم برای ایران نداده‌اند . 🔹صادق خرازی فعال سیاسی اصلاح‌طلب: کدام یک از افرادی که شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران را می‌دهند یک قطره خون برای ایران داده اند؟ . 🔹در موضوع کرونا هم یک قدم برای مردم بر نداشتند و کسانی در میدان بودند که به اصالت های انقلاب ایمان داشته و دارند. کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیپلمات‌های ما آنقدر قوی و قدرتمند با ۵+۱ حرف زدند» که امروز «حتی کشورهای دوست ما هم، جرات خرید نفت‌مان را ندارند»! یادآوری در روز‌های سالگرد تصویب برجام این ویدئوی کوتاه را برای ثبت در تاریخ، ذخیره کنید... در روزها و سال‌هایی که دروغ‌های شاخ‌دار حسن روحانی، ظریف، عراقچی و سایر حامیان برجام، توسط خودشان رسوا می‌شود، برای آیندگان، برای عبرت همه باید ثبت و ضبط کنیم، اعترافاتِ مدعیانِ کاربلدی و کارشناسی را... دولتی‌ها که دیگر امروز، نیازی به رسوا کردنشان نیست اما، یادمان نرود که برجام، علاوه بر متولیان اصلی‌اش، حامیان و سینه‌چاکان جدی دیگری هم داشت که از سیاسیون اصولگرا و اصلاح‌طلب، و از اقتصاددانان تا اهالی فرهنگ و هنر.... را شامل می‌شد (ویدئوی مهم تجربه‌ی برجام را ببینید) یادمان نرود که کسانی، تلاش کردند به هر وسیله‌ی ممکن، به امت حزب‌الله بقبولانند که برجام فاجعه نیست؛ ترکمن‌چای و بدتر از آن نیست... کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ ویدئویی از شهر بهبهان در پی خبرسازی رسانه‌های ضد انقلاب کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
. 🔴 فراخوان‌های مضحکِ ضدانقلاب/ باز هم تیر منافقین به سنگ خورد‌! 🔸از چندی پیش، برخی شبکه‌های معاند و پیامرسانهای خارجی برای روز پنجشنبه فراخوانِ آشوب داده بودند و مردم را تحریک می‌کردند که برای مطالبات خود کف خیابانها بیایند و کار نظام را یکسره کنند تا به حق خود برسند!! اما تجربه بارها نشان داده که مردم شریف علیرغم مشکلات فراوان اقتصادی و معیشتی، مطالباتشان را با ایجاد بلوا و آشوب در کف خیابان طلب نمی‌کنند. و همه میدانند که اتفاقات تلخِ سالهای گذشته نیز نه بدست مردم بلکه با برنامه‌ریزیِ جریان ضدانقلاب رقم میخورد! 🔸این‌بار نیز مردم صبور و دانا، دست رد بر سینهٔ عده قلیلِ سلطنت‌طلب و منافقین کوردل زدند؛ اما این پایان ماجرا نیست و مسئولین اجرایی کشور موظفند در حل سریع مشکلات مردم همت بگمارند و اگر توان حل آنرا ندارند کنار بکشند تا وضع بدتر نشده! کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
🌹امام زمان (عج) می فرمایند: 💠 ما در رعايت حال شما كوتاهى نمى كنيم و شما را نمى كنيم، اگر جز اين بود گرفتاريها بر شما فرود مى آمد و دشمنان، شما را مى كردند پس تقواى خداى بزرگ را پيشه خود سازيد. «إنّا غَيْرُ مُهْمِلينَ لِمُراعاتِكُمْ، وَ لاناسينَ لِذِكْرِكُمْ، وَلَوْلا ذلِك لَنَزَلَ بِكُمْ الْلَأواءُ وَاصْطَلَمَكُمْ الْأعْداءُ فـَاتـَّقـُوااللّه َجَلَّ جـَلالُهُ» 📚بحار الانوار، ج ۵۳ 📡 کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
🚨 یک عده جایتکار 🔹یک عده معدود ، آن جنایتکاری که اگر وجودش محفوظ می‌ماند مثل یک غده سرطانی جامعه را فاسد می‌کرد، این عده معدود را وقتی که دادگاههای اسلامی حکم به اعدام کرد و اعدام کرد، سر و صدا از اطراف بلند شد: ما را به عنوان هیتلر خواندند! 🔺 ما را به عنوان [دیکتاتور] خواندند. قضیه را می‌دانند؛ لکن دنبال این‌اند که یک چیزی از ما پیدا بکنند یکی را هزار تایش بکنند. و ما باید مراقب باشیم. 📅 امام خمینی(ره) | ۱۲ تیر ۱۳۵۸ 📡 کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
🌹💠 حضرت امام خامنه ای : مسلمانِ ایرانی، تاریخ جدیدی را پیش چشم زنان جهان گشود... زنانی که اوج احساس و لطف و رحمت زنانه را با روح جهاد و شهادت و مقاومت درآمیختند و مردانه ترین میدان ها را با شجاعت و اخلاص و فداکاری خود فتح کردند. 🌹✌️🏻 ✍🏻 ‍ 📡 کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
محمد آقا با برادرم دوست بود و با هم هیئت میرفتند . خانواده ایشون چند باری منو دیده بودن خیلی تمایل داشتند وصلتی صورت بگیره . اما چون فاصله سنی ‌من و محمد آقا زیاد بود قبول نمی‌کردم من متولد مرداد ۶۷ و محمد آقا شهریور۵۶بود . محمد آقا تو سفری که به کربلا داشت در حرم حضرت عباس (ع) متوسل به این بزرگوار شده و از ایشون همسر مؤمن و محب اهل‌بیت (ع) را میخواد . همزمان با این موضوع برادرم یک بار دیگه این موضوع رو به من گفت و خواست بیشتر فکر کنم نمیدونم چیشد که موافقت کردم که بیاد از امام حسین(ع) هم خواستم هرچی خیر و صلاحه پیش روم بذاره وقتی محمد آقا به خواستگاریم اومد تازه از کربلا برگشته بود . اول صحبت‌هامون یه روایت برام گفت: نجات و رستگاری در راستگویی است . تا این حرف رو شنیدم یه کم دلهره ای رو هم که داشتم برطرف شد ‌. گفت من خواب دیدم که خدا به من ۲دختر دوقلو می‌بخشه و همسری خوب و مهربان دارم، ولی همه این چیزها رو میگذارمو شهادت در راه خدا رو انتخاب میکنم . خواب‌های محمد آقا همیشه رؤیای صادقه بود . 🌷شهید 🌷 📡 کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
✍️ 💠 بلیط را به طرف ابوالفضل گرفته بود، دیگر نگاهم نمی‌کرد و از لرزش صدایش پیدا بود پای رفتنم تمام تنش را لرزانده است. ابوالفضل گمان کرد می‌خواهد طلاقم دهد که سینه در سینه‌اش قد علم کرد و را به صلّابه کشید :«به همین راحتی زنت رو ول می‌کنی میری؟» 💠 از اینکه خطاب شدم خجالت کشید، نگاهش پیش چشمان برادرم به زمین افتاد و صدای من میان گریه گم شد :«سه ماهه سعد مُرده!» ابوالفضل نفهمید چه می‌گویم و مصطفی بی‌غیرتی سعد را به چشم دیده بود که دوباره سرش را بالا گرفت و در برابر بهت ابوالفضل سینه سپر کرد :«این سه ماه خواهرتون پیش ما بودن، اینم بلیط امشب‌شون واسه !» 💠 دست ابوالفضل برای گرفتن بلیط بالا نمی‌آمد و مصطفی طاقتش تمام شده بود که بلیط را در جیبش جا زد، چشمانش را به سمت زمین کشید تا دیگر به روی من نیفتد و صدایش در سینه فرو رفت :« حافظتون باشه!» و بلافاصله چرخید و مقابل چشمانم از حرم بیرون رفت. دلم بی‌اختیار دنبالش کشیده شد و ابوالفضل هنوز در حیرت مرگ سعد مانده بود که صدایم زد :«زینب...» 💠 ذهنش پُر از سوال و قلب من از رفتن مصطفی خالی شده بود و دلم می‌خواست فقط از او بگویم که با پشت دستم اشکم را پاک کردم و حضورش را خوردم :«سعد گفت بیایم اینجا تو مبارزه کنار مردم باشیم، اما تکفیری‌ها کشتنش و دنبال من بودن که این آقا نجاتم داد!» نگاه ابوالفضل گیج حرف‌هایم در کاسه چشمانش می‌چرخید و انگار بهتر از من تکفیری‌ها را می‌شناخت که آتش گرفت و خاکستر نفسش گوشم را پُر کرد :«اذیتت کردن؟» 💠 شش ماه در خانه سعد عذاب کشیده بودم، تا کنیزی آن چیزی نمانده و حالا رفتن مصطفی جانم را به گلو رسانده بود که در آغوش چشمانش دلم را رها کردم :«داداش خیلی خستم، منو ببر خونه!» و نمی‌دانستم نام خانه زخم دلش را پاره می‌کند که چشمانش از درد در هم رفت و به‌جای جوابم، خبر داد :«من تازه اومدم سوریه، با بچه‌های برا مأموریت اومدیم.» 💠 می‌دانستم درجه‌دار است و نمی‌دانستم حالا در چه می‌کند و او دلش هنوز پیش خانه مانده و فکری دیوانه‌اش کرده بود که سرم خراب شد :«می‌دونی این چند ماه چقدر دنبالت گشتم؟ موبایلت خاموش بود، هیچکدوم از دوستات ازت خبر نداشتن، هر جا بگی سر زدم، حالا باید تو این کشور از دست یه مرد غریبه تحویلت بگیرم؟» از نمک نگرانی صدایش دلم شور افتاد، فهمیدم خبری بوده که اینهمه دنبالم گشته و فرصت نشد بپرسم که آسمان به زمین افتاد و قلبم از جا کنده شد. 💠 بی‌اختیار سرم به سمت خروجی چرخید و دیدم حجم خاک و خاکستر آسمان را سیاه کرده و ستون دود از انتهای خیابان بالا می‌رود. دلم تا انتهای خیابان تپید، جایی که با مصطفی از ماشین پیاده شدیم و اختیارم دست خودم نبود که به سمت خیابان دویدم. 💠 هیاهوی جمعیت همه به سمت نقطه می‌رفت، ابوالفضل نگران جانم فریاد می‌کشید تا به آن‌سو نروم و من مصطفی را گم کرده بودم که با بی‌قراری تا انتهای خیابان دویدم و دیدم سر چهارراه غوغا شده است. بوی دود و حرارت آتش، خیابان را مثل میدان کرده و همهمه جیغ و گریه همه جا را پُر کرده بود. اسکلت ماشینی در کوهی از آتش مانده و کف خیابان همه رنگ شده بود که دیگر از نفس افتادم. 💠 دختربچه‌ای دستش قطع شده و به گمانم درجا جان داده بود که صورتش زیر رگه‌هایی از خون به زردی می‌زد و مادرش طوری ضجه می‌زد که دلم از هم پاره شد. قدم‌هایم به زمین قفل شده و تازه پسر جوانی را دیدم که از کمر به پایینش نبود و پیکرهایی که دیگر چیزی از آن‌ها باقی نمانده و اگر دست ابوالفضل نبود همانجا از حال می‌رفتم. 💠 تمام تنم میان دستانش از وحشت می‌لرزید و نگاهم هر گوشه دنبال مصطفی می‌چرخید و می‌ترسیدم پیکره پاره‌اش را ببینم که میان خیابان رو به حرم چرخیدم بلکه (علیهاالسلام) کاری کند. ابوالفضل مرا میان جمعیت هراسان می‌کشید، می‌خواست از صحنه انفجار دورم کند و من با گریه التماسش می‌کردم تا مصطفی را پیدا کند که پیکر غرق خونش را کنار خیابان دیدم و قلبم از تپش افتاد. 💠 به پهلو روی زمین افتاده بود، انگار با خون داده بودند و او فقط از درد روی زمین پا می‌کشید، با یک دستش به زمین چنگ می‌زد تا برخیزد و توانی به تن زخمی‌اش نمانده بود که دوباره زمین می‌خورد. با اشک‌هایم به (علیهاالسلام) و با دست‌هایم به ابوالفضل التماس می‌کردم نجاتش دهند و او برابر چشمانم دوباره در خون دست و پا می‌زد... ✍️نویسنده: کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸