eitaa logo
❤️اباالفضلی‌ام‌افتخارمه❤️
1.3هزار دنبال‌کننده
15.1هزار عکس
4.9هزار ویدیو
184 فایل
اَلسّلامُ عَلیک یاأبَاالْفَضْلِ الْعَبّاسَ یابْنَ أمِیرِالمُؤمِنِینَ 🌺اینستاگرام https://instagram.com/abalfazleeaam?igshid=je9syv0r6w83 ارتباط باادمین👇تبادل @yadeshbekheyrkarbala
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃💔 :/اَللّهُمَّ لٰا هَمّا اِلّا فَرَّجْتَه❗️ مگـر #دل خانهٔ تـو نبود❓ ★**شهادت لباس تڪ سایزه مراقب باش ڪه جوری باشے ڪه سایزٺ بشه...🍃😞 #تلنگر
❣آخـر #دل است ديگر ، گاهی سر به هوا ميشود گاهی سر به زير گاهي ميگيرد...گاهی هم #تنگ ميشود 🍁 تو ميگويی چه كارش كنم؟ دل است ديگر ، باور كن كه #دلم برايت تنگ شده ، ای شهید شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات @abalfazleeaam
گفتمش میخری پرسید چند گفتمش دل مال تنها بخند اےڪرد و دل از دستم ربود تا به خود بازآمدم رفته ‌بود دل زدستش روی افتاده‌ بود جای روی دل بود 🌷
🌷 خوشا آن غریبے ڪه یارش تو باشے قرار بے قرارش تو باشے خوشا آن گدایے ڪه تنهاے تنها ڪنارے نشیند ڪنارش تو باشے ♥️ ♥️ 🌹 @abalfazleeaam
‍ عابد و زن زیبارو 🔹 در اسرائیل زنی زیبارو بود، که هرکس با دیدن او، به گناه آلوده می شد درب خانه اش به روی همه باز بود، در نزدیک در، مشرف به بیرون نشسته بود و از این طریق مردان و عابد را به دام می کشید. هرکس به نزد او می آمد، باید ده دینار برای انجام حاجتش به او می داد! از آنجا می گذشت، چهره حیرت انگیز زن را مشاهده کرد و به هوس افتاد، پول نداشت، ای نزدش بود فروخت، پولش را برای زن آورد و در کنار او نشست و هنگام همبستر شدن با زن زیبارو، ناگهان چشمانش به اندام خیره کننده زن افتاد و آه از نهادش برآمد که ای وای بر من که ناظر به وضع من است، من و عمل حرام، من و مخالفت با حق! 🔻 با این عمل خوبی هایم از بین خواهد رفت!!رنگ از صورت عابد پرید، پرسید این چه وضعی است. گفت: از می ترسم، زن گفت: وای بر تو! بسیاری از مردم آرزو دارند به اینجایی که تو آمدی بیایند. گفت: ای زن! من از خدا می ترسم، مال را به تو کردم مرا رها کن بروم، از نزد زن خارج شد در حالی که بر خویش و حسرت می خورد و سخت می گریست! زن را در ترسی شدید عارض شد و گفت: این مرد اولین گناهی بود که می خواست مرتکب شود، این گونه به افتاد؛ من سال هاست در گناهم، همان خدایی که از عذابش او ترسید، خدای من هم هست، باید ترس من خیلی شدیدتر از او باشد؛ 🔻 در همان حال کرد و در را بست و جامه کهنه ای پوشید و روی به آورد و پیش خود گفت: خدا اگر این مرد را پیدا کنم، به او پیشنهاد می دهم، شاید با من ازدواج کند! و من از این با معالم دین و معارف حق آشنا شوم و برای عبادتم کمک باشد. و بنه خویش را برداشت و به قریه عابد رسید، از حال او پرسید، محلش را نشان دادند؛ نزد عابد آمد و ملاقات آن روز خود را با آن مرد الهی گفت، عابد فریادی زد و از رفت، زن شدیداً ناراحت شد. پرسید از نزدیکان او کسی هست که نیاز به ازدواج داشته باشد؟ گفتند: دارد که مرد خداست ولی از تنگدستی قادر به ازدواج نیست، زن حاضر شد با او ازدواج کند و بزرگ به آن مرد شایسته و زن بازگشته به حق فرزند عطا کرد که همه از کنندگان دین خدا شدند! 📗 : عرفان اسلامی / حسین انصاریان •┈┈┈┈┈••✾••┈┈┈┈┈• 🌹 @abalfazleeaam
.تنگ تنها نہ ما بہ شوق ِ ضعف مےكنيم حتے بهشت هم شده مجنون ِ ♥️ .امام.رضا توی این بی کسی و تنها ییام ... یه نفر هست که برام همه کسه کاری به هیشکی ندارم بخدا ... یه .رضا دارم برام بسه .های.امام.رضایی☀ @abalfazleeaam
❤️ ... • خودتون گفتید هرکی دلش برا ما تنگ بشه ینی ما دلمون براش تنگ شده ....، ینی الان شماهم دلتون برا من تنگه من که روزگارم شده حسرت جوونیمون داره میگذره حق ما محروم شدن نبود، اخ چقد دلم تنگ شده برا وقتی چشام پر اشکه و حرمتو با چشای تار میبینم....]• • .... 🌹 @abalfazleeaam
⁦❤️⁩ ... سفینه‌ی نجات من بهار پایدار من سلام بر تو ای حسین سلام ای قرار من .... 🌹 @abalfazleeaam
✨﷽✨ 🌼دیدار با آیت الله (ره) ✍وقتی رسیدیم پیش آقای بهجت… بچه ها تک تک ورود میکردن و میگفتن، آقای بهجت هم به همه سلامی میگفت… بودم آقای بهجت به من نگاهی بکنن… اما اصلا صورتشون رو به سمت من برنمیگردوندن، در حالی که بقیه رو تحویل میگرفتن… یه لحظه تو دلم گفتم: "میگن این آقا از آدما هم میتونه خبر داشته باشه، تو با چه رویی داری تحویلت بگیره؟ تو که میدونی چقدر زدی…!” خلاصه خیلی اون لحظه تو فکر فرو رفتم…تصمیم گرفتم که دور خیلی چیزا خط بکشم، وقتی برگشتیم همه شیشه های رو شکستم، کارامو سروسامون دادم، تغییر کردم، مدتی گذشت، یکماه بود که روی تصمیمی که گرفته بودم محکم واستادم، از بچه ها شنیدم که یه عده از بچه های دوباره میخوان برن ، چون تازه رفته بودم با هزار منت و قبول کردن که اسم من رو هم بنویسن… دم در سرم رو پایین انداخته بودم، تو حال خودم بودم که دیدم بچه‌ها صدام میکنن: "حمید حمید! حاج آقا باشماست." دیدم آقای به من اشاره میکنن که بیا جلوتر… در گوشم گفتن:- یکماهه که رو کردی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🌹 @abalfazleeaam