🌐 #بسم_رب_الحسین 🌐
🆔 مجموعه پنج گانه #مجاهد_بدون_مرز
🔹خلاصه ای از زندگی #شهید_مهدی_نوروزی از زبان مادر ، همسر ، آشنایان، دوستان، همرزمان
تهیه شده در گروه رسمی تلگرام #شهید_مهدی_نوروزی
👇👇
🔹 #بسم_رب_المهدی 🔹
مجموعه پنج گانه #مجاهد_بدون_مرز
.
#قسمت_اول
.
#ولادت_مردی_از_اهالی_آسمان ، #عطش_مهدی_به_اهل_بیت (ع)
.
۱۵خرداد ماه سال ۱۳۶۱ مصادف با نیمه شعبان بود ، که در استان #کرمانشاه به دنیا آمد.
"مادرش می گفت: یک هفته قبل از اینکه #مهدی به دنیا بیاید #امام_خمینی (ره) را خواب دیدم : #امام نایلونی لباس به دستم داد و گفت : نگران نباش ، من میرسم به دادت برای این بچه .
با تکبیر گفتن و مکبر بودن در مساجد زمینه های ایمانی و اعتقادی خود را پرورش داد و آن نیز در راستای تربیت #پدرش بود.
با تربیت های #مذهبی #پدر و #مادرش تبدیل به یکی از عاشقان #اهل_بیت (علیهم السلام) شد.
#پدر بیمار بود و ناتوان از حرکت #مهدی عصای دستش شد.
#مهدی با سن کمی که داشت میزبان جلسات هیتی شد ، مداحان و سخنرانان بزرگ کشور را از جمله #حاج_محمد_رضا_طاهری و #حاج_حسین_سیب_سرخی را به #کرمانشاه می آورد.
#مهدی می گفت : این جلسات خواستگاه شهیدان آینده اند.
#مهدی علاقه شدیدی به #حضرت_زینب_کبری (س) داشت و این باعث شده بود که هر سال جلساتی در این راستا در منزل شخصی خود با عنوان ماتمکده #حضرت_زینب_کبری (س) برگزار کند.
مادرش نقل می کند : #مهدی به حدی امام حسینی بود که بلند میشد می رفت به پشت بام خانه و شروع به خواندن #زیارت_عاشورا می کرد.
در سن ۱۶ سالگی وارد #بسیج شد. و به دنبال چند عملیات کشف و ضبط سلاح و مواد مخدر به یکی از فرماندهان ارشد بسیج تبدیل شد.
#مهدی عاشق زیارت #امام_حسین (ع) بود و نزدیک به ۶۰ ، ۷۰ بار به #کربلای_معلی مشرف شده بود.
همچین در زمان اشغال عراق توسط آمریکا مرزها بسته شده بود و #مهدی دو بار به علت زیارت غیر قانونی توسط آمریکایی ها زندانی شد.
.
#پایان_قسمت_اول
🌹 @abalfazleeaam 🌹
.
#مجاهد_بدون_مرز
.
🔹 #قسمت_دوم 🔹
.
#آغاز_جهاد_مسلحانه ، #مرد_خستگی_ناپذیر_قوه_قضائیه
.
با شروع جنایات گروهک تروریستی جُندالشیطان به فرماندهی عبدالمالک ریگی و هدایت این گروهک تروریستی توسط سرویس های جاسوسی و اطلاعاتی غرب خصوصا موساد و سیا #مهدی خود را به سیستان و بلوچستان رساند و اقدامات مهمی در آنجا انجام داد ، یکی از اقدامات وی اعدام کردن نصر الله شنبه زهی یکی از عناصر خطرناک عبدالمالک ریگی بود که عامل شهادت اتوبوس #سپاه_پاسداران و به شهادت رسیدن سه نفر از مأمورین #نیروی_انتظامی بود ، #مهدی این کار را بدون نقاب و بدون هیچگونه هراس از این گروهک انجام داد و همین اقدام او باعث شد تا عبدالمالک ریگی برای سرش جایزه تعیین کند
.
در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ بود که #مهدی به عنوان #مدافع_ولایت نقش آفرینی کرد و با پلمپ کردن ساختمان #قیطریه چشم فتنه را کور کرد و همین اقدامش باعث شد که رسانه های معاند غربی او را #حسین_منیف_اشمر برادر شهیدان حزب الله #لبنان یعنی محمد و علی منیف اشمر معرفی کنند و با سیاست های رسانه ای غرب کاری کنند که مردم نسبت به نظام مقدس جمهوری اسلامی #ایران بدبین شوند و کشور را دچار درگیری های داخلی کنند . که با رهنمود های رهبر معظم انقلاب آیت الله #سید_علی_خامنهای و #بصیرت و هوشیاری سربازانی همچون #مهدی_نوروزی این اقدامات آنان برای اینکه در ایران انقلاب رنگی بوجود آورند ناکام ماند.
#مهدی آنقدر در #نیروی_انتظامی از خود لیاقت نشان داده بود که مسؤلان سازمان حفاظت و اطلاعات #قوه_قضائیه شرایط حضور او را در این سازمان فراهم آورند.
#مهدی مسؤل رسیدگی به تخلفات و جرائم قُضات و مفاسد #اقتصادی بود . او در این نهاد با قبول مأموریت های فوق سنگین ۷۲ ساعته همه توان خود را به کار گرفت تا به اهداف نظام در این بخش جامه عمل بپوشاند.
یک نمونه آن شناسایی و دستگیری بابک زنجانی عامل فساد نفتی بود که بازجویی آن هم به عهده #مهدی بود ، رسیدگی به تخلفات آقا زاده ها هم از پرونده هایی بود که او بدون سروصدا آن را کلید زد و آن را اتمام کرد.
.
#پایان_قسمت_دوم
🌹 @abalfazleeaam 🌹
#مجاهد_بدون_مرز
.
🔹#قسمت_سوم🔹
.
#مهر_همسر ، #محمد_هادی_سرباز_آقا
.
#مهدی در انتخاب همسر سخت گیر بود و کسی را به عنوان همسر انتخاب می کرد که وارث #چادر و #عصمت حضرت زهرا (سلام الله علیها) باشد و همچنین فردی را به عنوان همسر خود انتخاب می کرد که در راه دفاع از #ولایت و رسیدن به #شهادت همراه او باشد .
او با خانمی که تمام این ویژگی ها را داشت ازدواج کرد و زندگی مشترک را شروع کرد. بخشی از خاطرات همسر #شهید_مهدی_نوروزی در روز عقد :
پیامک داد رسیدی قم اول برو زیارت تا آرام شوی به محض اینکه روبروی گنبد طلای #حضرت_معصومه (سلام الله علیها) ایستادم و سلام دادم استرسم هم تمام شده بود.
به همین سادگی آرام شدم، پشت سر #آیت_الله_مصباح نماز مغرب و عشاء را خواندیم ، نشستیم تا نوبت ما شود. آخرین عروس و داماد بودیم، هفت و هشت زوج دیگر هم بودند . خانم ها یک طرف سالن و آقایان طرف دیگر نشسته بودیم نوبت هر زوجی که میشد می رفتند عقد می کردند.
سالن شلوغ بود. هر عروس و داماد با پدر و مادر و خواهر و برادرشان آمده بودند ، دست پُر مفصل ، خنچه عقد های رنگی ، شیرینی های تر وخشک و دسته گل های بزرگ . یکی هم تند تند ازشان ازشان عکس و فیلم می گرفت . من و مادرم هم نشسته بودیم و نگاهشان می کردیم .چادر سفید و ساده سرم کرده بودم، یک #تسبیح_تُربت_امام_حسین (ع) هم توی دستم بود . آقا مهدی هم یک بلوز و شلوار ساده #بسیجی پوشیده بود ، مثل #رزمنده ها . ده قدم بیشتر با هم فاصله نداشتیم . هربار که سرم را بر می گرداندم تا نگاهش کنم ، می دیدم دارد نگاهم می کند . با اینکه می دیدمش و می شنیدمش ولی دلم برایش تنگ بود. آخر وقت نوبت ما شد ، کنار هم نشستیم.
خطبه ی عقد خوانده شد و من بله را گفتم . بله را گفتم و تمام دنیا را برای خود کردم. بعد از عقد به #آیت_الله_مصباح گفتم : « امشب ، شب عید است ، به ما عیدی بدهید. گفتند : من شما را دعای خاص کردم» .
وقتی بلند شدیم برویم ، #آقا_مهدی در گوش #آیت_الله_مصباح گفت : «برای #شهادت ما هم دعا کنید» زرنگ بود. می دانست کجا و چه وقت #دعا_مستجاب می شود ، همانجا دست به کار می شد . شان خوردیم . زیارتی کردیم و برگشتیم . #من_و_مهدی توی ماشین پدرم تنها بودیم . رانندگی می کرد و #مداحی گوش می دادیم . مداحی شب ازدواج #حضرت_زهرا (س) و #امام_علی (ع) بود همان که می گفت: « شب دومادی #ساقی_کوثر شده » تمام که می شد از اول می گذاشتیم .
بعد از مدتی #مهدی صاحب فرزند پسری به نام #محمد_هادی شد ، او تنها به چشم یک پسر به #محمد_هادی نگاه نمی کرد بلکه به چشم #سرباز_آقا و #منتقم_خون_حضرت_زهرا (س) و #منتقم_خون_امام_حسین به فرزند خود نگاه می کرد و همیشه از #خدا می خواست که #محمد_هادی بتواند به عنوان #سرباز_آقا حافظ ارزش و آرمان های نظام باشد.
.
#پایان_قسمت_سوم
🌹 @abalfazleeaam 🌹