eitaa logo
❤️اباالفضلی‌ام‌افتخارمه❤️
1.3هزار دنبال‌کننده
15.1هزار عکس
4.9هزار ویدیو
184 فایل
اَلسّلامُ عَلیک یاأبَاالْفَضْلِ الْعَبّاسَ یابْنَ أمِیرِالمُؤمِنِینَ 🌺اینستاگرام https://instagram.com/abalfazleeaam?igshid=je9syv0r6w83 ارتباط باادمین👇تبادل @yadeshbekheyrkarbala
مشاهده در ایتا
دانلود
🌾🌾🌾🌾 🌾🌾🌾 🌾🌾 🌾 ✅فرزند شیخ خیاط میگوید پدرم چیزهایی می دید که دیگران نمی دیدند. یکی ازدوستان پدرم نقل میکرد. یک روز با جناب شیخ به جایی میرفتیم که دیدم جناب شیخ با تعجب و حیرت به زنی که و لبـاس شیـکی داشـت نگـاه میکند ⭕️از ذهنم گـذشت که شیـخ به ما می‌ گوید چشمتان رااز برگردانید و خود ایشان اینطور نگاه می‌کند! ✴️نگاهی به من کرد و فرمـود: توهم میخواهی ببینی من چی میبینم؟ ببین! ☑️نگاه کردم دیـدم همینطور از بـدن آن زن مثل سُرب گـداخته ، آتش و سرب مذاب به زمین می‌ریزد و آتش او به کسانی که هایشان به دنبـال اوست سـرایت میکند . ⭕️ شیخ رجبعلی فرمـود این زن راه میـرود و روحـش یقـه مـرا گـرفته او راه میـرود و مردم را همینطور با خـودش به آتش جهنـم می بَرَد . 📚کتاب بوستان حجاب صفحه ۱۰۹
✨﷽✨ ✍فرزند رجبعلی خیاط میگوید پدرم چیزهایی می دید که دیگران نمی دیدند. یکی از پدرم نقل میکرد. یک روز با جناب شیخ به جایی میرفتیم که دیدم شیخ با تعجب و حیرت به زنی که بلند و لبـاس شیـکی داشـت نگـاه میکند از ذهنم گـذشت که شیـخ به ما می‌ گوید رااز نامحرم برگردانید و خود ایشان نگاه می‌کند! نگاهی به من کرد و فرمـود: میخواهی ببینی من چی میبینم؟ ببین! نگاه کردم دیـدم از بـدن آن زن مثل سُرب گـداخته ، آتش و سرب مذاب به زمین می‌ریزد و آتش او به کسانی که هایشان به دنبـال اوست سـرایت میکند . 💥شیخ رجبعلی فرمـود این# زن راه میـرود و روحـش یقـه مـرا گـرفته او راه میـرود و مردم را همینطور با خـودش به جهنـم می بَرَد . 📚کتاب بوستان حجاب ص ۱۰۹ ✔️ @abalfazleeaam
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 شخصی از امام رضا علیه السلام سئوال کرد: که آیا پروردگار شما می تواند ها و زمین و هر آنچه در میان است در تخم مرغی قرار دهد؟ حضرت فرمود: نعم و فی اصغر من البیضه، قد جعلها فی عینک و هی اقل من البیضه فرمود: بلی در از تخم مرغی هم قرار می دهد و الان در های تو قرار داده است که کوچکتر از تخم مرغ است، هرگاه هایت را باز کنی می بینی آسمان ها و زمین را در صورتیکه نه چشم بزرگ می شود و دنیا کوچک می شود. پس اگر قدرت خدا به امر محال نگیرد، قصور و نقصان از جانب قدرت خداوند نیست بلکه عدم محل است، چنانچه اگر رحمت خدا شامل حال و مشرکین نشود و آنها را بهشت نبرد، نقصان از جانب رحمت نیست بلکه به خاطر قابلیتی آنها است که رحمت شامل حالشان نمی شود، هرچیزی باید قابل باشد تا فائده بخشد. وقتی باران از آسمان آمد به یک زمینی می آید که و لاله می روید و به زمین شوره زار می آید، و خس می روید؛ نه این است که در نقص باشد بلکه نقص در زمین است که قابل نیست. 🌹 @abalfazleeaam
🌷☘🌷☘🌷☘🌷☘🌷 🌷☘🌷 🌷☘ 🌷 🌷 حضرت معصومه علیها السلام نسبت به جوان نخجوانی حضرت آیت الله شیرازی می فرمود: «بعد از شوروی و آزاد شدن جمهوری های مسلمان نشین، مردم نخجوان تقاضا کردند که عده ای از جوانان خود را به علمیه قم بفرستند تا برای تبلیغ در آن تربیت شوند. مقدمات کار فراهم شد و عجیبی از این امر به عمل آمد. از بین نفر داوطلب، پنجاه نفری که معدل بالایی داشتند و جامع ترین آن ها بودند برای به حوزه علمیه انتخاب شدند. در این میان جوانی که با داشتن معدل بالا، به سبب اشکالی که در یکی از وجود داشت، انتخاب نشده بود، با اصرار فراوان پدر ایشان، مربوطه ناچار از قبول ایشان شد. ولی هنگام فیلمبرداری از مراسم از کاروان علمی، مسؤول فیلم برداری دوربین را روی معیوب این جوان متمرکز کرده و تصویر برجسته ای از آن را به نمایش می گذارد. جوان با دیدن این بسیار ناراحت و دل شکسته می شود. وقتی به قم رسید و در مدرسه مربوطه ساکن شدند، این جوان به مشرف شده و با اخلاص تمام متوسل به حضرت می شود و در همان حال می برد. در خواب عوالمی را مشاهده کرده و بعد از بیداری می بیند سالم و بی عیب است. او بعد از گرفتن به مدرسه بر می گردد. دوستان او با مشاهده این کرامت و امر معجزه آسا، جمعی به حرم حضرت معصومه علیها السلام مشرف شده و ساعت ها دعا و توسل می شوند. وقتی این خبر به نخجوان می رسد، آن ها خواهان این می شوند که این جوان بعد از شفا یافتن و سلامتی چشمش به آن جا برگردد که بیداری و هدایت دیگران و استحکام مسلمین گردد.» 🌷 🌷 🌷☘ 🌷☘🌷 🌷☘🌷☘🌷☘🌷☘🌷 💓 @nabzeshgh
🌹🌹🌹🌹🌹 🚌 وارد اتوبوس شدم، جایی برای نبود، همانجا روبروی در، دستم را به میله گرفتم... 👤 با کُتی کهنه، پشت به من، دستش به آخر صندلی های اقایون گره کرده! (که میشود گفت تقریبا در قسمت خانم ها) 😠 دیگری وارد اتوبوس شد، کنار دست من ایستاد، چپ نگاهی به پیردمرد انداخت، شروع کرد به غرلند کردن! ـ برای چی اومده تو زنونه! مگه مردونه جا نداره؟ این همه صندلی خالی! ـ خانم جان اینطوری نگو، حتما تونسته بره! ـ دستش کجه نمی تونه یا پاش خم نمیشه؟ ـ خب پیرمرد ِ! شاید درد میکنه نمی تونه بره بشینه! ـ آدم داره می بینه! نیگاه کن پاش تکون میخوره، این روزها کجا رفته؟!... 🤐 کردم، گفتم اگر همینطور ادامه دهم بازی را به می کشاند! فقط خدا میکردم پیرمرد صحبت ها را باشد! 😒 بیخیال شدم، صورتم را طرف پنجره کردم تا برفها را تماشا کنم... 🏁 به نزدیک می شدیم .. پیرمرد میخواست شود .. دستش را جیبش برد 💵 پنجاه تومنی پاره ایی را صورتم گرفت .. گفت:" این چند تومنیه؟" 😪 بغض گلویم را گرفت، پیرمرد بود! خانم بغل دست من خجالت زده سرش را پایین انداخت و سرخ شد... ـ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🌻 چه راست گفت پیامبر خدا( صلی الله علیه و آله) « برای گفتار و کرداری که از برادرت سر می زند، عذری بجوی و اگر نیافتی، عذری بتراش» 🌹 @abalfazleeaam
❣️ ❣️ ای آرزوی تر عاشقان بیا ای لنگر ثبات زمین و بیا گر نداد اجل تا ببینمت یک دم تربت این بی بیا 🖤 @abalfazleeaam