🌾🌾🌾🌾
🌾🌾🌾
🌾🌾
🌾
#حجاب
#چشم_برزخی_عالم_معنا
✅فرزند شیخ #رجبعلی خیاط میگوید پدرم چیزهایی می دید که دیگران نمی دیدند. یکی ازدوستان پدرم نقل میکرد. یک روز با جناب شیخ به جایی میرفتیم که دیدم جناب شیخ با تعجب و حیرت به زنی که #موی_بلند و لبـاس شیـکی داشـت نگـاه میکند
⭕️از ذهنم گـذشت که شیـخ به ما می گوید چشمتان رااز #نامحرم برگردانید و خود ایشان اینطور نگاه میکند!
✴️نگاهی به من کرد و فرمـود: توهم میخواهی ببینی من چی میبینم؟ ببین!
☑️نگاه کردم دیـدم همینطور از بـدن آن زن مثل سُرب گـداخته ، آتش و سرب مذاب به زمین میریزد و آتش او به کسانی که #چشم هایشان به دنبـال اوست سـرایت میکند .
⭕️ شیخ رجبعلی فرمـود این زن راه میـرود و روحـش یقـه مـرا گـرفته او راه میـرود و مردم را همینطور با خـودش به آتش جهنـم می بَرَد .
📚کتاب بوستان حجاب صفحه ۱۰۹
#پویش_حجاب_فاطمے
✨﷽✨
#داستان_شب
✍فرزند #شیخ رجبعلی خیاط میگوید پدرم چیزهایی می دید که دیگران نمی دیدند. یکی از#دوستان پدرم نقل میکرد. یک روز با جناب شیخ به جایی میرفتیم که دیدم #جناب شیخ با تعجب و حیرت به زنی که #موی بلند و لبـاس شیـکی داشـت نگـاه میکند
از ذهنم گـذشت که شیـخ به ما می گوید #چشمتان رااز نامحرم برگردانید و خود ایشان #اینطور نگاه میکند! نگاهی به من کرد و فرمـود: #توهم میخواهی ببینی من چی میبینم؟ ببین! نگاه کردم دیـدم #همینطور از بـدن آن زن مثل سُرب گـداخته ، آتش و سرب مذاب به زمین میریزد و آتش او به کسانی که #چشم هایشان به دنبـال اوست سـرایت میکند .
💥شیخ رجبعلی فرمـود این# زن راه میـرود و روحـش یقـه مـرا گـرفته او راه میـرود و مردم را همینطور با خـودش به #آتش جهنـم می بَرَد .
📚کتاب بوستان حجاب ص ۱۰۹
✔️ @abalfazleeaam
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#داستان_شب
شخصی از #حضرت امام رضا علیه السلام سئوال کرد: که آیا پروردگار شما می تواند #آسمان ها و زمین و هر آنچه در میان است در #یک تخم مرغی قرار دهد؟
حضرت فرمود: نعم و فی اصغر من البیضه، قد جعلها فی عینک و هی اقل من البیضه
فرمود: بلی در #کمتر از تخم مرغی هم قرار می دهد و الان در #چشم های تو قرار داده است که کوچکتر از تخم مرغ است، هرگاه #چشم هایت را باز کنی می بینی آسمان ها و زمین را در صورتیکه نه چشم بزرگ می شود و #نه دنیا کوچک می شود. پس اگر قدرت خدا به امر محال #تعلق نگیرد، قصور و نقصان از جانب قدرت خداوند نیست بلکه عدم #قابلیت محل است، چنانچه اگر رحمت خدا شامل حال #کفار و مشرکین نشود و آنها را بهشت نبرد، نقصان از جانب رحمت نیست بلکه به خاطر #بی قابلیتی آنها است که رحمت شامل حالشان نمی شود، هرچیزی باید #محلش قابل باشد تا فائده بخشد. وقتی باران از آسمان آمد به یک زمینی می آید که #گل و لاله می روید و به زمین شوره زار می آید، #خار و خس می روید؛ نه این است که در #باران نقص باشد بلکه نقص در زمین است که #محلش قابل نیست.
🌹 @abalfazleeaam
🌷☘🌷☘🌷☘🌷☘🌷
🌷☘🌷
🌷☘
🌷
🌷
#داستان_شب
#کرامت حضرت معصومه علیها السلام نسبت به جوان نخجوانی
حضرت آیت الله #مکارم شیرازی می فرمود: «بعد از #فروپاشی شوروی و آزاد شدن جمهوری های مسلمان نشین، مردم #شیعه نخجوان تقاضا کردند که عده ای از جوانان خود را به #حوزه علمیه قم بفرستند تا برای تبلیغ در آن #منطقه تربیت شوند.
مقدمات کار فراهم شد و #استقبال عجیبی از این امر به عمل آمد. از بین #سیصد نفر داوطلب، پنجاه نفری که معدل بالایی داشتند و جامع ترین آن ها بودند برای #اعزام به حوزه علمیه انتخاب شدند. در این میان جوانی که با داشتن معدل بالا، به سبب اشکالی که در یکی از #چشمانش وجود داشت، انتخاب نشده بود، با اصرار فراوان پدر ایشان، #مسؤول مربوطه ناچار از قبول ایشان شد. ولی هنگام فیلمبرداری از مراسم #بدرقه از کاروان علمی، مسؤول فیلم برداری دوربین را روی #چشم معیوب این جوان متمرکز کرده و تصویر برجسته ای از آن را به نمایش می گذارد. جوان با دیدن این #منظره بسیار ناراحت و دل شکسته می شود. وقتی #کاروان به قم رسید و در مدرسه مربوطه ساکن شدند، این جوان به #حرم مشرف شده و با اخلاص تمام متوسل به حضرت می شود و در همان حال #خوابش می برد. در خواب عوالمی را مشاهده کرده و بعد از بیداری می بیند #چشمش سالم و بی عیب است.
او بعد از #شفا گرفتن به مدرسه بر می گردد. دوستان او با مشاهده این کرامت و امر معجزه آسا، #دسته جمعی به حرم حضرت معصومه علیها السلام مشرف شده و ساعت ها #مشغول دعا و توسل می شوند. وقتی این خبر به نخجوان می رسد، آن ها #مصرانه خواهان این می شوند که این جوان بعد از شفا یافتن و سلامتی چشمش به آن جا برگردد که #باعث بیداری و هدایت دیگران و استحکام #عقیده مسلمین گردد.»
🌷
🌷 #حجت_الاسلام_واسعی
🌷☘
🌷☘🌷
🌷☘🌷☘🌷☘🌷☘🌷
💓 @nabzeshgh
🌹🌹🌹🌹🌹
#داستان_شب
🚌 وارد اتوبوس شدم، جایی برای #نشستن نبود، همانجا روبروی در، دستم را به میله گرفتم...
👤 #پیرمرد با کُتی کهنه، پشت به من، دستش به #ردیف آخر صندلی های اقایون گره کرده! (که میشود گفت تقریبا در قسمت خانم ها)
😠 #خانم دیگری وارد اتوبوس شد، کنار دست من ایستاد، #چپ چپ نگاهی به پیردمرد انداخت، شروع کرد به غرلند کردن!
ـ برای چی اومده تو #قسمت زنونه! مگه مردونه جا نداره؟ این همه صندلی خالی!
ـ خانم جان اینطوری نگو، حتما #نمی تونسته بره!
ـ دستش کجه نمی تونه #بشینه یا پاش خم نمیشه؟
ـ خب پیرمرد ِ! شاید #پاش درد میکنه نمی تونه بره بشینه!
ـ آدم #چشم داره می بینه! نیگاه کن پاش تکون میخوره، این روزها #حیاء کجا رفته؟!...
🤐 #سکوت کردم، گفتم اگر همینطور ادامه دهم بازی را به #بازار می کشاند! فقط #خدا خدا میکردم پیرمرد صحبت ها را #نشنیده باشد!
😒 بیخیال شدم، صورتم را طرف پنجره کردم تا #بارش برفها را تماشا کنم...
🏁 به #ایستگاه نزدیک می شدیم .. پیرمرد میخواست #پیاده شود .. دستش را #داخل جیبش برد
💵 پنجاه تومنی پاره ایی را #جلوی صورتم گرفت .. گفت:"#دخترم این چند تومنیه؟"
😪 بغض گلویم را گرفت، پیرمرد #نابینا بود! خانم بغل دست من خجالت زده سرش را پایین انداخت و سرخ شد...
ـ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌻 چه راست گفت پیامبر خدا( صلی الله علیه و آله) « برای گفتار و کرداری که از برادرت سر می زند، عذری بجوی و اگر نیافتی، عذری بتراش»
🌹 @abalfazleeaam
❣️ #پدر_مهربان❣️
ای آرزوی #چشم تر عاشقان بیا
ای لنگر ثبات زمین و #زمان بیا
گر #مهلتم نداد اجل تا ببینمت
یک دم #کنار تربت این بی #نشان بیا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🖤 @abalfazleeaam