eitaa logo
❤️اباالفضلی‌ام‌افتخارمه❤️
1.2هزار دنبال‌کننده
15.7هزار عکس
5.3هزار ویدیو
199 فایل
اَلسّلامُ عَلیک یاأبَاالْفَضْلِ الْعَبّاسَ یابْنَ أمِیرِالمُؤمِنِینَ 🌺اینستاگرام https://instagram.com/abalfazleeaam?igshid=je9syv0r6w83 ارتباط باادمین👇تبادل @yadeshbekheyrkarbala
مشاهده در ایتا
دانلود
👈 كيفر كمترين بى احترامى به پدر عليه السلام پس از مشكلات زياد مصر شد. پدرش يعقوب سالها با و مشقت، دورى و فراق يوسف را تحمل كرده و توان جسمى را از دست داده بود. هنگامى كه شد يوسف، زمامدار كشور مصر است، شاد و خرم با يك به سوى مصر حركت كرد. يوسف نيز با و جلال در حالى كه سوار بر مركب بود، به استقبال پدر از مصر بيرون آمد. همين كه به پدر رنج كشيده افتاد، مى خواست پياده شود، سلطنت سبب شد كه به احترام پدر پياده نشد و بى احترامى در حق پدر كرد. پس از پايان ديدار، جبرئيل از جانب خداوند نزد يوسف آمد و گفت: يوسف! چرا به پدر پياده نشدى؟ اينك دستت را باز كن! وقتى يوسف را گشود ناگاه از ميان انگشتانش برخاست و به سوى آسمان رفت. يوسف پرسيد: اين چه نورى است كه از دستم# خارج گرديد؟ جبرييل پاسخ داد: اين نبوت بود كه از نسل تو، به خاطر كيفر پياده نشدن براى پيرت (يعقوب) خارج گرديد و ديگر از نسل تو نخواهد بود. 📗 ، ج 12، ص 251 ✍ مرحوم علامه محمد باقر مجلسى 🌹 @abalfazleeaam
جوانی به پیرمردی نزدیک شد. چشم در دوخت و به او گفت: من می دانم که شما خیلی خیلی آدم عاقل و موفقی هستید، می خواهد راز زندگی را از زبان شما بشنوم. نگاهی به پسر انداخت و جواب داد: من سرد و گرم زندگی را بسیار ام و به این نتیجه رسیده ام که راز زندگی در چهار کلمه خلاصه می شود: ۱-اولین کلمه » است؛ یعنی همیشه به ارزش هایی فکر کن که دلت می خواهد ات را بر پایه ی آنها بسازی. ۲- دومین کلمه داشتن» است؛ یعنی وقتی همه ی آن ارزش ها را مشخص کردی، خودت را باور کن. ۳- سومین کلمه سر داشتن رویا» است؛ یعنی رویای رسیدن به خواسته هایت را در سر داشته باش. و چهارمین و آخرین کلمه » است؛ یعنی وقتی که خودت باور کردی و به ارزش وجودی خودت کاملا پی بردی، حالا نوبت به آن می رسد که با شهامت هر چه تمام تر، را به واقعیت تبدیل کنی. آن پیرمرد کسی جز « والت دیسنی» (بنیانگذار شرکت بزرگ و موفق دیسنی لند) نبود. 🌹 @abalfazleeaam
🌷☘🌷☘🌷☘🌷☘🌷 🌷☘🌷 🌷☘ 🌷 🌷 حضرت معصومه علیها السلام نسبت به جوان نخجوانی حضرت آیت الله شیرازی می فرمود: «بعد از شوروی و آزاد شدن جمهوری های مسلمان نشین، مردم نخجوان تقاضا کردند که عده ای از جوانان خود را به علمیه قم بفرستند تا برای تبلیغ در آن تربیت شوند. مقدمات کار فراهم شد و عجیبی از این امر به عمل آمد. از بین نفر داوطلب، پنجاه نفری که معدل بالایی داشتند و جامع ترین آن ها بودند برای به حوزه علمیه انتخاب شدند. در این میان جوانی که با داشتن معدل بالا، به سبب اشکالی که در یکی از وجود داشت، انتخاب نشده بود، با اصرار فراوان پدر ایشان، مربوطه ناچار از قبول ایشان شد. ولی هنگام فیلمبرداری از مراسم از کاروان علمی، مسؤول فیلم برداری دوربین را روی معیوب این جوان متمرکز کرده و تصویر برجسته ای از آن را به نمایش می گذارد. جوان با دیدن این بسیار ناراحت و دل شکسته می شود. وقتی به قم رسید و در مدرسه مربوطه ساکن شدند، این جوان به مشرف شده و با اخلاص تمام متوسل به حضرت می شود و در همان حال می برد. در خواب عوالمی را مشاهده کرده و بعد از بیداری می بیند سالم و بی عیب است. او بعد از گرفتن به مدرسه بر می گردد. دوستان او با مشاهده این کرامت و امر معجزه آسا، جمعی به حرم حضرت معصومه علیها السلام مشرف شده و ساعت ها دعا و توسل می شوند. وقتی این خبر به نخجوان می رسد، آن ها خواهان این می شوند که این جوان بعد از شفا یافتن و سلامتی چشمش به آن جا برگردد که بیداری و هدایت دیگران و استحکام مسلمین گردد.» 🌷 🌷 🌷☘ 🌷☘🌷 🌷☘🌷☘🌷☘🌷☘🌷 💓 @nabzeshgh