eitaa logo
عباس موزون
55.1هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
4هزار ویدیو
16 فایل
مدیرکانال: عباس موزون ✍️پیشینه: پژوهشگر نویسنده تهیه کننده کارگردان مجری تلویزیون گوینده رادیو ✍دانش ها: کارشناسی: مهندسی تکنولوژی کارشناسی: کارگردانی سینما کارشناس ارشد: مدیریت اجرایی دکتری: مدیریت رسانه دانشجوی دانشگاه تهران ☎روابط عمومی @My_net_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
5.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت یازدهم فصل دوم) 🔸نسیم خنکی توجهم را جلب کرد، برگشتم به پشت سرم، فضایی لایتناهی سیاهی دیدم سیاهی مطلق، خلأ مطلق، اما این فضا ترسناک نبود (در صورتی که تجربه در سن ۱۲ سالگیم رخ داده بود و از تاریکی می‌ترسیدم) 🔸در زاویه بالا یک نور سفیدی دیدم نوری که مشتاق بودم کشفش کنم سوسوی نوری که ریز بود ولی نزدیک که می‌شدم بزرگتر می شد و از این وسعت احساس نشاط مطلق داشتم. 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/sd16r 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
6.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت یازدهم فصل دوم) 🔸در عین اینکه حرکت می‌کردم احساس می‌کردم روح‌‌های دیگری هم حرکت می‌کردند، رو به سوی نور بودم فقط آگاهی داشتم که مثلاً سمت راستم مردی میانسال قوی هیکل را درک کردم او هم به سوی نور به یک مقصد همگی حرکت می‌کردیم. 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/fs0K8 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
14.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت یازدهم فصل دوم) 🔸درست لحظه‌ای که می‌خواستم از آن درگاه بگذرم، همان دو نیرو را احساس کردم در طرفین به شدت هر چه تمام مرا برگرداندند و خیلی بی‌نهایت سریع برگشتن را مشاهده می‌کردم و فریاد می‌زدم اینکار را با من نکنید به هیچ عنوان راضی به برگشتن نبودم. 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/x3JFe 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
6.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت یازدهم فصل دوم) 🔸مادرم مُدام مرا صدا می‌کرد و می‌گفت: زهره زهره، گریه می‌کرد و من هیچ احساسی نسبت به صدا کردن نداشتم. 🔸پدرم را می‌دیدم که سردرگم بود، دکتر می‌گفت: اگر این تزریق جواب نده دیگه از بیمارستان ما هیچ توقعی نداشته باشید کار دیگه‌ای از ما ساخته نیست... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/T3a0t 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
5.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت یازدهم فصل دوم) 🔸نسیم خنکی توجهم را جلب کرد، برگشتم به پشت سرم، فضایی لایتناهی سیاهی دیدم سیاهی مطلق، خلأ مطلق، اما این فضا ترسناک نبود (در صورتی که تجربه در سن ۱۲ سالگیم رخ داده بود و از تاریکی می‌ترسیدم) 🔸در زاویه بالا یک نور سفیدی دیدم نوری که مشتاق بودم کشفش کنم سوسوی نوری که ریز بود ولی نزدیک که می‌شدم بزرگتر می شد و از این وسعت احساس نشاط مطلق داشتم. 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/sd16r 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
6.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت یازدهم فصل دوم) 🔸در عین اینکه حرکت می‌کردم احساس می‌کردم روح‌‌های دیگری هم حرکت می‌کردند، رو به سوی نور بودم فقط آگاهی داشتم که مثلاً سمت راستم مردی میانسال قوی هیکل را درک کردم او هم به سوی نور به یک مقصد همگی حرکت می‌کردیم. 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/fs0K8 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
14.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت یازدهم فصل دوم) 🔸درست لحظه‌ای که می‌خواستم از آن درگاه بگذرم، همان دو نیرو را احساس کردم در طرفین به شدت هر چه تمام مرا برگرداندند و خیلی بی‌نهایت سریع برگشتن را مشاهده می‌کردم و فریاد می‌زدم اینکار را با من نکنید به هیچ عنوان راضی به برگشتن نبودم. 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/x3JFe 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
6.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت یازدهم فصل دوم) 🔸مادرم مُدام مرا صدا می‌کرد و می‌گفت: زهره زهره، گریه می‌کرد و من هیچ احساسی نسبت به صدا کردن نداشتم. 🔸پدرم را می‌دیدم که سردرگم بود، دکتر می‌گفت: اگر این تزریق جواب نده دیگه از بیمارستان ما هیچ توقعی نداشته باشید کار دیگه‌ای از ما ساخته نیست... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/T3a0t 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links