همین قدر بس باشه و بریم سراغ متن اربعینی:
حسین جان! در جغرافیایی که ما گرفتارش هستیم، مرز معنا ندارد و عبور بدون مجوز از هر مرزی جرم است. آیا در جغرافیای عشق تو هم مرز معنا دارد؟ میشود کسی عاشق باشد و پشت خط مرزی، زمینگیر شود؟ جز عشق تو در جغرافیای کربلا، معنای دیگری برای مرز هست؟ به گمانم حتّی اگر مرز عشق را در جغرافیای کربلا قبول کنیم، نمیشود قبول کرد که عبور بدون عشق، از مرزهای این جغرافیا جرم باشد. تو، هم عاشقها را میپذیری و هم آنهایی که از عشق محروماند. اصلاً کربلا عاشقساز است و اگر فقط عاشقها را به کربلا راه بدهند، فلسفهاش زیر سؤال میرود. کربلا را خدا آفرید تا عاشق شدن برای همه ممکن شود. کربلا از نگاه من جغرافیای بدون مرز است. درست میگویم؟
#محرم
#اربعین
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃بهشت من
و باز هم ابد
و دلشورههای من برای همنشینی با تو تا ابد.
و باز هم ابد
و این سؤال دردآور: من که در دنیا شایستۀ یک لحظه همنشینی با تو نیستم
چگونه خیال تا ابد بودن با تو را در سرم بپرورانم.
و باز هم ابد
و دست و پازدنهای من برای دوست شدن تو با من تا ابد.
آقا!
تو که غیب میدانی و امروز و فردا برایت یکی است
میشود بگویی عاقبتِ دست و پازدنهایم به کجا میرسد؟
دوستیات نصیبم میشود یا نه؟
به کام میرسم یا ناکام میروم؟
تو جای همۀ را در برزخ و قیامت میدانی
میشود بگویی جای من در آنجا کجاست؟
پیش تو؟ نزدیکِ تو؟ دور از تو؟ کجا آقا؟
من از جهنّم میترسم.
هیچ گاه از ته دل به خدا نگفتهام
که میتوانم آتش جهنّم را تاب بیاورم امّا داغ دوری را نه
ولی آقای من!
این را از ته دلم میگویم
جایی که تو نباشی، برایم جهنّم است
و اگر تقدیر من تا ابد با تو بودن نیست
یعنی سرنوشتم تا ابد در جهنّم بودن است؟
هیچ گاه نمیتوانم ابد را بدون تو تصوّر کنم.
بیا و لطفی کن و با من باش
با من در این دنیا و با من تا ابد.
بگذار دلم خوش باشد به بهشتی که وعدۀ خداست.
شبت بخیر بهشت من!
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
محسن عباسی ولدی
سؤالای زیادی دربارۀ کار وجود داره که باید بهشون جواب بدیم. سعی کردم توی جلد یازدهم به خیلی از اونا ج
اگه در بارۀ یادداشتهای شبانه حرفی داشتید، دوست دارم بشنوم و بخونم:
ارتباط با مدیر کانال:
@admin_abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
💥🌀💥🌀💥🌀💥🌀💥🌀💥🌀💥
📣بچه های کربلایی لالایی خدا !😃
🔴 فقط تا پایان امشب 🔴
برا شرکت توی پویش #بچه_های_کربلایی وقت دارین 😉
☄عجله کنید تا فرصت دارید⏳
فایلای صوتیتون رو به شکلmp3 برامون بفرستین
👇👇👇👇👇👇👇👇
🍃 @modir_lalaiekhoda 🍃
7⃣ تمایل کودک به آزادی، حتّی در مهمانیها
✅یکی دیگه از دلیلهای پدر و مادرا برا جلوگیری از آزادی بچهها اینه که اگه بچهها آزاد باشن، به آزادی عادت میکنن و دیگه نمیشه اونا رو بیرون از خونه و تو مهمونیها مدیریت کرد. اختیار خونۀ مردم هم که دست ما نیست.
🏠 ما تو خونۀ خودمون میتونیم به فرزندمون اجازه بدیم که با آب یا غذاش بازی کنه؛ امّا تو مهمونی باید مراقبش باشیم؛ ولی بچهها که فرق بین خونۀ خودشون و دیگران رو نمیدونن.🤷♀🤷♂
✅ ما امیدواریم روزی برسه که فرهنگ آزاد گذاشتن بچهها، به قدری بین خونوادهها جا بیفته که کسی از آزاد بودن بچّهها، ناراحت نشه.
🍜🥘خدا کنه روزی برسه که همونطوری که به غذای بچهی مهمون توجّه داریم، به آزادی اون هم ــ که غذای روحشه ــ توجّه داشته باشیم و با محدود کردن آزادی، خاطرۀ تلخی رو از مهمونی تو ذهن بچّهها نسازیم.🤲🙏
‼️امّا جواب این دغدغه: اگه ما تو مهمونی رفتن، افراط نکنیم و فرزندمون هم تو خونه آزاد باشه، محدودیتی که تو مهمونیا تجربه میکنه، اثر منفی روی اون نمیذاره.
❌ اثر منفی جلوگیری از آزادی، وقتیه که تو زندگی بچهها، محدودیت، اصل باشه و آزادی، یه استثنا؛ امّا وقتی آزادی، اصل و محدودیت، استثنا شد، دیگه آثار منفی جلوگیری از آزادی به وجود نمییاد.😊😇
🔷🔹وقتی بچهها تو خونه آزاد باشن و تو مهمونی محدود، آروم آروم میفهمن که باید تو خونه و مهمونی، دو رفتار متفاوت از خودشون نشون بدن😉
✔️این مسئله، هم یه نوع آموزش به بچهها محسوب میشه، هم علاقۀ اونا رو به خونه بیشتر میکنه که خیلی هم اتفاق مهمیه. 👌👌
✅ البته این اصلاً به معنی زندانی کردن بچهها تو مهمونی نیست. توی مهمونیا هم باید با یه کم خلاقیت، تدابیری اندیشید تا بچهها احساس نکنن توی زندان هستن.✌️
#من_دیگر_ما
#کتاب_سوم
#تربیت_فرزند
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃آقای امید
چه خوب است که تو
پشت پردۀ غصّههایم را میبینی!
لازم نیست به تو بگویم اگر بلا بر سرم نازل شده
رُخم غمگین؛ ولی دلم شاد است.
چه خوب است که تو میدانی
جمع میان شادی و غم
همیشه جمع میان دو متضاد نیست!
میشود از غمی که خدا داده، شاد بود.
آقا! در میان همۀ غمهایی که دارم
جنس یک غم فرق میکند با بقیه.
هر کار میکنم نمیتوانم از آن غم شاد باشم.
آخرش هم همین غم مرا از پای در میآورد.
غمِ فاصلهای که میان من و توست
هیچ گاه با شادی جمع نخواهد شد.
این چه فاصلهای است
که شبهای زیادی است به تو التماس میکنم با من دوست شوی
ولی جوابی از سوی تو نمیآید؟
برای این فاصله چگونه باید ضجّه زد تا آرام گرفت؟
چند بار تو به گفتهام و باز هم میگویم
آخرش مرا غم فاصلهها میکُشد آقا؟!
کاش یکی از این شبها احساس میکردم
کمی از فاصلۀ میان من و تو کم شده
تا اندکی از بار غم فاصلهها از روی دلم برداشته میشد!
باشد، باز هم التماس میکنم.
از التماس خسته نمیشوم
همین که اجازه دادهای التماس کنم
یعنی امیدی هست به دوست شدن تو با من.
من دل به همین امید میبندم بار غم فاصلهها را تاب میآورم.
شبت بخیر آقای امید!
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
*┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄*
امروز، روز خیلی شلوغی داشتم. الآن دارم با آخرین توانی که تو تنم مونده مینویسم. پس اجازه بدید، به متن اربعینی بسنده کنم. اشکالی نداره؟
*******
از مرزبانی که میخواهم رد شوم، هول و ولایی به دلم میافتد که نگو و نپرس. میدانم مشکلی ندارم. گذرنامه دارم و اعتبار هم دارد. جرمی مرتکب نشدهام که ممنوع الخروج باشم. بدهکار کسی هم نیستم که بتواند حکمی برای منع خروجم دست و پا کند.
سر صف که میایستم تا نوبتم شود، ضربان قلبم بالا میرود. وای که اگر کسی را برگردانند! دیگر اختیار قلبم از دستم بیرون میرود و با خودم میگویم نکند مأمور مرزبانی مرا هم برگرداند.
نوبتم که میشود به مأمور مرزبانی با احترام سلام میکنم. حتی اگر رفتار خوبی با من نداشته باشد، من خیلی خوب رفتار میکنم. وقتی نگاهی به عکس گذرنامهام میاندازد و در صورتم خیره میشود، نفس عمیقی میکشم تا صدای تپش قلبم را نشنود. گذرنامه را که مُهر میزند، لبخند میزنم، از صمیم قلب تشکر میکنم و رد میشوم.
حسین جان! چرا پیش از آن که به تو برسم، این اندازه اضطرابِ قبول شدن یا نشدن را ندارم؟ به این که خیلی مهربانی، یقین دارم؟ یا خودم را چنان مقرّب میبینم که خیال رد شدن هم به سرم نمیزند؟ شأن تو را به آن اندازه نمیبینم که اضطراب رد شدن داشته باشم؟ یا نامۀ عملم را به قدری سفید میبینم که این اضطراب، بیمعنا میشود؟
هر طور که باشد، خدا را شکر که امامی مهربان و خطاپوش، چون تو دارم؛ امّا برای آدم شدنم، به اضطرابِ قبول یا رد شدن، مثل نان شب محتاجم. این اضطراب را به من عطا کن حسین جان!
#یادداشت_شبانه
#محرم
#اربعین
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🌀وضعیت پوشش در خیابانها و فیلمهای آنچنانی
📛وضعیت پوشش خانما توی جامعه، منهای حکم شرعی اون، مشکلاتی رو تو فرهنگ عمومی کشور ایجاد میکنه.
⚠️ یکی از این مشکلات، ظاهرگرا شدن تو مسئلۀ انتخاب همسره.
‼️خیلی از کسایی که با آرایشای آنچنانی تو خیابونها میان، قیافۀ واقعیشون یه طور دیگهست. از اون طرف، خیلی از دخترا تو جلسۀ خواستگاریشون، بدون آرایش مییان.
❌ آقا داماد، دختر آرایش نکرده رو با دخترای آرایش کرده تو خیابون مقایسه میکنه و حالا باید دختری رو پیدا کنه که بدون آرایش، بتونه با دخترای آرایش کرده رقابت کنه!
💯از کوچه و خیابون که بگذریم، فیلما و شبکههای اجتماعی هم به نحوی میانگین توقّعات پسرا و حتّی دخترا رو بالا برده.
♨️ آقا و خانم بازیگر، به خودش اجازه میده تو هر حالت و با هر تیپی عکس بگیره و در صفحۀ شخصیش به اشتراک بذاره. معلومه که مشتریای این شبکههای اجتماعی، با دیدن این عکسا توقّعاتشون بالا میره.
#نیمه_دیگرم
#کتاب_اول
#انتخاب_همسر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙✨🌙✨🌙✨🌙✨🌙✨🌙✨
🎥 #کلیپ_تصویری
📜 #دعای_هفتم_صحيفه_سجادیه
(طبق سفارش مقام معظم رهبری)
🎙حجت الاسلام #محسن_عباسی_ولدی
🔸امشب برای فرج امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
🔸برای رفع این بیماری منحوس
🔸شفای عاجل تمام محبان اهل بیت علیهم السلام،
به این توصیه مقام معظم رهبری عمل کنیم...
@abbasivaladi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعضی از پدر مادرا بعد از خوندن یادداشتهای شبانه نگران شدن که اجرای این چیزایی که شما میگید ، خیلی سخته. چی کار باید کرد؟
این فایل تصویری جواب این دغدغهست. این رو به جای #یادداشت_شبانه قبول کنید.
@abbasivaladi
اولوا الالباب_038.mp3
1.38M
🎧#قطعه_صوتی
✅ یکی از مشکلات بزرگ در تبیین معارف دین، تبیین نکردن و باز نکردن حالتهای قلبی مثل خشیت، خوفه.
‼️ رشد نکردن محبت خدا در قلب آدم، نشون دهنده ی ضعف ایمانه ولو اینکه نمازهاش زیاد شده باشه.
📛وقتی خوف از قیامت در درون انسان نباشه، یا کم باشه یا این خوف، مقطعی وارد قلبش شده باشه و استمرار نداشته باشه، این نشونه ی اینه که ایمانش خیلی مشکل داره.
#تفسیر_تربیتی
#تربیت_عقلانی
#اولواالألباب
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
یاداشت شبانۀ امشب، یه نامهست. حتماً این نامه رو بخونید.
#یادداشت_شبانه
@abbasivaladi
سلام! سلامی به بلندای تاریخ و سوز فریاد دخترانی که زنده و بیگناه در خاک فرو رفتند.
سلام! سلامی به لطافت دل مادرانی که فرزندانشان در مقابل نگاهشان زنده به گور شدند.
تلخی این سلامها را تاب بیاورید و مرا به شیرینی مهربانی خدایی که بالای سرتان است، ببخشید.
سلام! سلامی به گرمی محبّت پسرانی که در قلب مادرانشان خانه کرده بود؛ امّا پیش از تماشای اوّلین لبخند، دل مادران به داغ پسران ذبحشدهشان سوخت.
سلام! سلامی به قشنگی قیام مردانی که غیرتشان جوشید و زنان را از سیاهچال ظلم و ستم نجات دادند.
سلام! سلامی به استحکام زنانی که چون سرو ایستادند و از حرمت زن دفاع کردند.
سلام به حوّا! سلام به هاجر! سلام به مادر موسی! سلام به مریم! سلام به خدیجه و سلام به فاطمۀ زهرا علیهاالسلام.
#یادداشت_شبانه
@abbasivaladi
من «مادری» هستم. همه مرا میشناسند. اگر از احوالات من خواسته باشید، باید بگویم از ملالهای روی هم انباشته، ملولم. حالم خوش نیست جماعت!
بهشت را زیر پای من ساختهاند؛ امّا نمیدانم از جانم چه میخواهند آنهایی که دنیا را برایم جهنّم کردهاند.
مدّتهاست دنبال هیزم تری میگردم که به آنها فروختهام. کسی هست که از آن هیزم تر خبر داشته باشد؟
من مظهر مِهر و محبّت خدای جهانیانم. کیست که از محبّت، گریزان باشد که این چنین با گرزهای آهنین به جان من افتادهاند؟!
همینهایی که سرِ سازش با من ندارند، بگویند پیش از آن که حتّی توان در دست گرفتن قلم را داشته باشند، در دامان پرمهر چه کسی شیرۀ جان مکیدند و قد کشیدند؟! دین نه، وجدان هم نیست که این چنین با نوک تیز قلمشان، به جان کسی افتادهاند که هستیشان را مدیون او هستند؟!
دلم پر از دردهایی است که هر کدامشان برای آتش زدن شهری کافی است.
شدهام نشانۀ عقب ماندگی. کاش کسی میگفت زیر سقف کبود این آسمان چند نفر را میشناسد که پیشقراول پیشرفت باشند و ردّ پای مادر در خطّ سیر آنها نباشد؟
#یادداشت_شبانه
@abbasivaladi
همین جا تمام میکنم بیان دردها را. این طور نگاهم نکنید. من محتاج ترحّم نیستم. اصلاً شما رحم را از من یاد گرفتهاید. معلّم مهربانی شما خودِ من هستم. الآن هم نیامدهام برای گدایی محبّت. نامه نمینویسم برای جلب ترحّم و دلسوزی شما. آمدهام برای دلسوزی به شما. دلم برایتان میسوزد. مگر میتوانم گرههای تو در تو و کور را در زندگی شما ببینم و تماشاگر باشم؟ من «مادری» هستم. دلم پر از مهر، پر از عشق، پر از دلسوزی و لبریز از فداکاری است.
آمدهام بگویم جماعت! دور زمین را به اندازۀ همۀ عمرتان اگر بچرخید، تا زمانی که مرا در جایی که خدای ربّ العالمین نشانده، ننشانید، گرههای کور زندگیتان باز نخواهد شد.
سالهای سال بدون من آزمودید و به جایی نرسیدید. اگر روزگار پشت روزگار بیاید و دست به دست هم به جان این گرهها بیفتید، باز هم باز نخواهند شد. خانۀ بی مادر، صفا ندارد و دنیا بدون مادری، تاریک است.
#یادداشت_شبانه
@abbasivaladi
جماعت! من اهل کینه نیستم. هر چه آوردید بر سرم را فراموش میکنم. بی آن که دست نیاز به یاری به سویم دراز کرده باشید، دست کمک به سویتان دراز کردهام. خیالتان آسوده! اهل سرزنش هم نیستم. اگر باز گردید، واژهای که به اندازۀ ذرّهای بار سرزنش داشته باشد، از من نخواهید شنید.
من همانم که سختیها را به جان میخرم تا فرزندانم آسوده زندگی کنند. تیغ را زیر حنجرم میپذیرم؛ امّا خار را در پای فرزندانم تاب نمیآورم. از عطش رو به قبله میشوم؛ امّا خشکی لب فرزندانم را طاقت نمیآورم. کهنگی را با عشق برای خودم میپسندم و تازگی را برای فرزندانم طلب میکنم. خواب را بر چشمانم حرام میکنم، تا فرزندانم آرام بخوابند. فرزندانم اگر سیر باشند، گرسنگی تاب از کفم نمیرباید.
من همانم که میمیرم برای فرزندانم و حالا آمدهام به یاری آنها. به دامانم بازگردید. بیش از این دور خود نچرخید. از شما چیزی نمیخواهم. مثل همیشه خالصانه به یاریتان آمدهام. اگر میخواهید طعم زندگی باز هم شیرین شود، مرا برگردانید سرجای خودم.
فدای شما: مادری
#یادداشت_شبانه
@abbasivaladi
این نامهای که خوندید، بخشی از مقدمۀ جلد دوازدهم از مجموعۀ #من_دیگر_ما بود. موضوع این کتاب، «دختران، همسری و مادری» و اسمش هست: دختران و همسری، و شغل ناب مادری».
فکر میکنم بعد از چاپ این کتاب باید منتظر ترکشای زیادی باشم؛ چون حرفای چالشی زیادی گفته شده که شاید با سبک زندگی خیلیا سازگار نباشه.
#یادداشت_شبانه
@abbasivaladi