eitaa logo
کانال دوستداران شهید مدافع حرم برادرم عباس کردانی
1.1هزار دنبال‌کننده
34.7هزار عکس
27.6هزار ویدیو
131 فایل
کانال دوستداران شهید مدافع حرم شهید عباس کردانی لینک کانال @abbass_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ارتباط با خادم کانال،، @mahdi_fatem313
مشاهده در ایتا
دانلود
⭐️🌙⭐️🌙⭐️🌙⭐️ 🔰صحبت های مادر شهید مدافع حرم احمد مشلب درباره لقب جهادی پسرش: 🔆احمـــد از همان اوایل نوجوانی به #امام_رضا(ع) ارادت داشت و همیشه به دوستانش میگفت من را با نام #غریب_طوس صدا کنید 🔆قبل از اینکه پسرم احـــمد اسم جهادی غــریب طـــــوس را انتخاب کند، من علاقه خاصی به امام رضا(ع) داشتم، از خدا زیارت دائم ایشان را در دنیا و شفاعت را در آخرت طلب میکنم 🔆همیشه مشتاق زیارت ایشان بودم، واقعاً ایشان انـــیس و نفـــوس هستند و انسان در حرمشان احساس انس و اُلفت میکند، حال آنکه سرنوشت و زندگی امام رضا(ع) نیز به شکلی رقم خورده که ایشان به عســـکری هم شهرت پیدا کرده اند و احــمد اسم غــــریب طوس را دوست داشته و علاقه خاصی داشت و دلیل انتخاب این لقب نیز به خاطر ارادت و علاقــــه اش به امام علی ابن موسی الرضا(ع) بود... #شهید_مدافع_حرم #شهید_احمـد_مشلـب 🌷 #غریب_طوس یادشهداکمترازشهادت نیست 🌷🌷🌷 @abbass_kardani 🌷🌷🌷
🔻به نقل از مادر #شهید_رسول_خلیلی: ❤️✨رسول 65/9/20 زمانی که پدرش در جبهه بود به دنیا آمد، ما تصمیم گرفته بودیم تا نام فرزندمان را اگر پسر بود؛ محمد رسول نامگذاری کنیم، ❤️✨اما شبی که رسول به دنیا آمد، مصادف بود با میلاد #امام_حسن_عسکری(ع) وما هم نام او را در شناسنامه #محمدحسن ثبت کردیم، اما به خاطر علاقه من به نام رسول، رسول صدایش می کردیم. ❤️✨تولد قمری ات مبارک برادرم... 💐 خدا شما رو برای ما فرستاد تا با #الگو قرار دادنتون بتونیم از مسیر های فرعی زندگی به مسیر های اصلی برسیم...برامون دعا کن که در این راه استوار بمونیم... #شهید_محمدحسن_خلیلی هدیه به روح پاکش #صلوات 🌷💥🌷 @abbass_kardani 🌷💥🌷
🇮🇷 دو شهید با پلاک های ۵۵۵ و ۵۵۶ 🇮🇷 🌺🍃طی عملیات تفحص، در منطقه چیلات، پیکر دو شهید پیدا شد... یکی از این شهدا نشسته بود و با لباس و تجهیزات کامل به دیوار تکیه داده بود. لباس زمستانی هم تنش بود و سر شهید دیگري را كه لای پتو پیچیده شده بود را بر دامن داشت 🌺🍃معلوم بود که شهيدِ دراز کش مجروح بوده است. خوب، پلاک داشتند، پلاک ها را دیدیم که بصورت پشت سر هم است. 555 و 556 . فهمیدیم که آنها با هم پلاک گرفته اند. معمولا اینها که با هم خیلی رفیق بودند، با هم می رفتند پلاک می گرفتند. 🌺🍃اسامی را مراجعه کردیم در کامپیوتر. دیدیم که آن شهیدی که نشسته است، پدر است و آن شهیدی که درازکش است، پسر است...پدری سر پسر را به دامن گرفته است...😭😭 شهید سید ابراهیم اسماعیل زاده موسوی پدر و سید حسین اسماعیل زاده پسر است اهل روستای باقر تنگه بابلسر.. ⭕️ کاش از ما نپرسند که بعد از شهدا چه کردیم...😔 🌹 شادی روح شهدا صلوات 🌹 🌷💥🌷 @abbass_kardani 🌷💥🌷
4_6001048002414772713.mp3
3.25M
#دعاے_ندبه 🎤 #محسن_فرهمند مولای مهربان وتوای عشق من سلام عجل ولیک الفرج آقای من سلام درندبه های جمعه توراجستجوکنم زیباترین بهانه دنیای من سلام تعجیل درظهور مولا 14مرتبه #صلوات 🌺🌺🌺@abbass_kardani🌺🌺🌺
1_13741305.mp3
18.61M
🌺 ترانه بسیار زیبا ❤️ به طاها به یاسین (کامل) 🎤🎤 علی فانی ❤️_بیعت #امام_زمان عج 💕 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🌺🌿🌺🍀🌺
هدایت شده از سرباز سید علی خامنه ای خاطره عباس
1_630622.mp3
4.16M
با صدای استاد سید قاسم موسوی قهار محـبان مهــــــــــــدي(عج) او خواهد آمد او خواهـــد آمـــد... 😍🌺 ══💝══════ ✾ ✾ ✾ ✨اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم✨ 🌸 🌺🌺 @abbass_kardani🌺🌺
از آن گذشته در روزهای جنگ در بینابین سال های 64 و 65 که جنگ رنگ فرسایش و کهنگی به خود گرفته و حتی کسانی که در روزهای آغازین جنگ تقریبا مطمئن بودند پیروزی با ماست و به زودی دشمن بعثی را از پا در می‌آوریم حالا کم کم باور کرده بودند یک و بی سلاح جلوی نیمی از دنیای قدر قدرت وحشی ایستادن سخت است. جوانها یکی پس از دیگری به قربانگاه می رفتند و به نظر می‌رسید هیچ وقت این سیاه روزی به پایان نخواهد رسید و حالا دیگربچه دار شدن رنگ مدت به خود گرفته بود و باید زنان علاوه بر آماده سازی وسایل برای رزمنده‌ها و دادن روحیه به مردانشان جمعیت را هم زیاد کنند! از این رو بود که بعدها وقتی در درس تنظیم خانواده در دانشگاه خواندم که نرخ رشد جمعیت ایران در سال 65 دو و نیم برابر بیشتر از همه دنیا بود تعجب نکردم... روزهای جنگ به سختی می‌گذشت. حالا دیگر صدای پی در پی بمباران و هر لحظه سقوط و پیروزی به امری عادی بدل شده بود. تحریم حتی راه ورود اسباب بازی را به کشور بسته بود و که بیشتر وقتشان را در کوچه سپری می کردند هر روز با کشف تازه ای از ساخت یک اسباب بازی و هواپیمای به نزد مادر می‌آمدند . گاهی اما پا را از حد فراتر می‌گذاشتند ظهرها که همه در گرما و شرجی خسته از کار روزانه به خواب می رفتند منافذ و آبریزگاه‌های حیاط کوچک خانه را می‌بستند و آب را در آن رها می‌کردند. وقتی معصومه به دنبال آنها می‌گشت، می‌دید حیاط به حوضچه ای لبالب از آب مبدل شده بود. معصومه فریاد می‌زد: "وای الیاس اگر دایه بیدار شود تکه بزرگتان گوشتان خواهد بود" اما بعد تسلیم چهره ی شاد و ظاهر خنده دار آن وروجک ها با تن برهنه می شد و در سکوت و خنده پنهانی به تماشای شیطنت و صدای آب می‌نشست تا شاید کار این دوتا شیطان تمام شود و آفتاب گرم خوزستان با نزدیک شدن به ساعت بیدار شدن مادر بتواند این دو رو از بازی جدا کند.... به روایت از ... @abbass_kardani