🌼★🌼★🌼
آنقدر #وسوسه دارم بنویسم که
نگو..تو کجایی پدرم ..⁉️
آنقدر حسرت دیدار تو دارم که نگو ..
بس که #دل تنگ💔 تو ام، از سر
شب🌙 تا حالا آنقدر بوسه به #تصویر تــ✨ـــو دادم 🍁که نگو
#شهید_محمد_مرادی🌷
#ظهرتون_شهدایی🌙
🍃🌹🍃🌹
@abbass_kardani
🍂🌼🍂🌼🍂🌼
دیگران چون بروند از نظر
از #دل بروند
#تو چنان
در دل من رفته
که جــ♥️ــان در بدنی
#شهید_محمود_شفیعی
🌹🍃🌹🍃
@abbass_kardani
#بسم_رب_الشهدا
#شهید_عباس_کردانی
#زندگینامه
✅#قسمت_بیست_یکم
دایه خوب به وظایفش عمل می کرد خوب شوهر داری و بچه داری
می کرد.این اخلاق عباس همه جوره شبیه دایه بود تا انجا که وقتی که خبر رفتن دایه را به او دادند هم، درس را نیمه نگذاشت تمامش کرد و بعدامد.
بله دایه #مرد.
شاید جمله سنگدلانه ای باشد ولی حقیقت داشت.
#دایه سرطان گرفته بود خودش
نمی دانست فقط برادرم و یکی دوتای دیگراز اهالی خانه می دانستند آنها درمانش می کردند هر روز می بردند و می آوردنش و خودش نمی دانست این همه #تقلا برای چیست؟
شاید فکر نمی کرد که بچه هایش همان هایی که خودش بزرگ کرده بود همان هایی که از نادانی کودکی تا عقل و دانایی امروز را پا به پایشان 12 بار بزرگ شده بود حالا چیزی از او پنهان کنند.
دکتر گفته بود خیلی نمی ماند خیلی نماندن اصلا معنیش چه بود دکتر درباره که حرف می زد ؟
شاید در مورد #دایه نبود .
دایه دست هایش بوی نان #گرم
می داد ،دایه که #زنبیل خریدش همیشه پربود ،دایه که مثل یک شیرمرد مقاوم بود این حرف ها این انگ ها به دایه
نمی چسبید او که نمی مرد.اصلا مگر او می میرد؟
او از وقتی من به دنیا آمدم بود با اولین #نفسم بود تا اخرین نفس هم
می ماند.
او مرا شیر داد.
صبح به صبح بوی #نانش بیدارم
می کرد بر سرم فریاد می کشید ولی پشت فریادش #دل نرمش رسوایش
می کرد.
از او می ترسیدیم بیشتر از آقا از او حساب می بردیم وقتی می خوابید فضولیهایمان سربلند می کردند بیدار
می شدند و وقتی بیدار می شد دوباره در یک سوراخ موش پنهان
می شدیم.
دایه که نمی میرد یک محله احترامش می کردند سفره اش همیشه باید پهن بماند اصلا کوچه ها حتما دلشان برای راه رفتن دایه تنگ می شود او همیشه قبل ما بیدار بود و بعد ما می خوابید .
نه دایه نمی میرد مگر #دنیا مسخره است ؟!!
کار دنیا که کشک و پشم نیست ولی کشک و پشم شد دایه مرد....
و ما مردیم و باز مردیم!
عباس به خانه آمد صبریه را از خانه اش آوردند علی و پرویز و محسن همه بودند .در رفت و آمد ما کوچکترها بی پناه شده بودیم ، خیلی بی پناه و اقا که گمان می کردیم از همه قرص تر باشد اگر چه بروز نمی داد اما از همه بی پناه تر بود وقتی دایه را دفن کردند آسمان
می بارید #عباس که سرش همیشه داخل کتاب های دعا بود می دانست نباید تنهایش بگذارد بالای سرش نشست مثل اولین شب #تولدش که دایه برای #عباس بیدار مانده بود عباس #دعا کرد .
تلقین خواند.
بعدها وقتی معصومه دست از گریه و بیگاه به فرار رفتن بر نمی داشت مدام کتاب هایی برای تقویت روحیه و ایمان او می آورد و نصیحتش می کرد
"دایه که از بی بی فاطمه زهرا بهتر نبود و چه چه ...."
#عباس همیشه دعا می کرد دایه مرگش را نبیند حالا دایه نبود و او می توانست راحتر خطر کند.
تا حالا هم محض خاطر عزیز دایه خطر نمی کرد.
به روایت از #خواهر_شهید
✅ادامه_دارد...
@abbass_kardani
🍃فکه، سرزمینی است؛ که هر قسمت اش، قصه گوشت و پوست و استخوان رزمنده هایی را در #دل به یادگار دارد. دلاور مردانی که با #شهادت عاقبت بخیر شدند و خونشان، این روزها، دل هر #زائری را به بازی می گیرد.
🍃در روز ولادت #امام_حسین، چشم به جهان گشود و در شناسنامه اش نام غلامحسین افشردی ثبت شد اما همه او را با نام #نظامی حسن باقری می شناسند.
🍃فرمانده ای که هدایت عملیات را نه از پشت میز بلکه در منطقه عملیات به عهده گرفت. شناسایی مقر #دشمن را به نیروهایش آموزش داد. همانی که لقب #نخبه دفاع به او دادند و همیشه یک قدم جلوتر از دشمن بود..
🍃مثل همان روز سرنوشت ساز، که برای شناسایی مکان عملیات با #مجید_بقایی همراه شدند و هردو با خمپاره دشمن و با ذکر #یاحسین آسمانی شدند. آسمانی از جنس عشق که شاید مزد شب زنده داری های شهید بود.
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
#شهید_حسن_باقری
🌾💐🌾💐🌾💐🌾💐🌾💐🌾
🌸👉@abbass_kardani👈🌸
💐🌾💐🌾💐🌾💐🌾💐🌾💐
🍃به یاد آن روزی، که لابلای هوای گرگ و میش صبح، میان مزه شیرین هوای #پاییز، سیمای عاشقانه ات تا ابد بر لوح بهشتیان نقش بست.
🍃بابک نوری، شهیدی که معروف شده بود به #خوشتیپ_آسمانی، مانند نام خانوادگی اش، #نورانیت چهره اش زبانزد بود...
🍃شاید آن #اشک های شاعرانه برای مولای شهیدش، هرکدام همچو منشور، پرتویی از رنگین کمان را بر چهره اش نقش میبستند.
🍃پرستوی عاشقی که سرزمین های #غرب، با آغوش باز پذیرای اقامتش بودند، اما بلیط در دستانش، گذر #عاشقانه و یکطرفه ای بود به #سوریه. زمین، نردبان صعودش بود و آسمان، دل مشغولی اندیشه اش.
🍃شرط گزینش آزمون سبکبالان، زیبایی رخساره #دل است. غافل از آنکه هم ظاهر و هم باطن تو، هردو مملو از زیبایی حضور #آفریدگار بود. تو مجوز پرواز گرفتی و ما نیز که مفتخر بودیم به سیمای مزین، با قلب #تاریکمان دوباره جاماندیم و #جاماندیم و جاماندیم...
✍نویسنده : #مبرا_پورحسن
🌺به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید #بابک_نوری
📅تاریخ تولد : ۲۱ مهر ۱۳۷۱
📅تاریخ شهادت : ۲۷ آبان ۱۳۹۶
🥀مزار شهید : رشت
🕊محل شهادت :بوکمال سوریه
🕊از_شهدا_بیاموزیم ❣❣❣❣❣
💠💠@abbass_kardani💠💠
🌦#تلنگر_تذکر_تفکر...
از خیابان #شهدا آرام آرام در حال گذر بودم!🤔
.
🌷اولین کوچه به نام شهید همت؛
محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین...
نامم را صدا زد!
گفت: توصیه ام #اخلاص بود!
چه کردی؟...
جوابی نداشتم؛ سر به زیر انداخته و گذشتم...😞
.
🌷دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛
پرچم سبز #یا_زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود!
انگار #مادر همین جا بود...
عبدالحسین آمد!
صدایم زد!
گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت #حدود خدا...
چه کردی؟
جوابی نداشتم و از #شرم😓 از کوچه گذشتم...
.
به سومین کوچه رسیدم!
🌷شهید محمد حسین علم الهدی...
به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند!
گفت: #قرآن و #نهج_البلاغه در کجای زندگی ات قرار دارد؟
چیزی نتوانستم جواب دهم!
با چشمانی که گوشه اش نمناک شد!
سر به گریبان؛ گذشتم...
.
به چهارمین کوچه!
🌷شهید عبدالحمید دیالمه...
آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها!
بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛
گفت: چقدر برای روشن کردن مردم!
#مطالعه کردی؟!
برای #بصیرت خودت چه کردی؟!
برای دفاع از #ولایت!؟!
همچنان که دستانم در دستان شهید بود!
از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...😓
.
🌷به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران...
صدای نجوا و #مناجات شهید می آمد!
صدای #اشک و ناله در درگاه پروردگار...
حضورم را متوجه اش نکردم!
#شرمنده شدم😓، از رابطه ام با پروردگار...
از حال معنوی ام...
گذشتم...
.
🌷ششمین کوچه و شهید عباس بابایی...
هیبت خاصی داشت...
مشغول تدریس بود!
مبارزه با #هوای_نفس، نگهبانی #دل...
کم آوردم...😭
گذشتم...
.
🌷هفتمین کوچه انگار #کانال بود!
بله؛
شهید ابراهیم هادی...
انگار مرکز کنترل دل ها بود!!
هم #مدارس !
هم #دانشگاه !
هم #فضای_مجازی!
مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در #دنیا خطر لغزش و #غفلت تهدیدشان میکرد!
#ایثارش را دیدم...
از کم کاری ام شرمنده شدم😞 و گذشتم...
.
🌷هشتمین کوچه؛
رسیدم به شهید محمودوند...
انگار #شهید پازوکی هم کنارش بود!
پرونده های دوست داران شهدا را #تفحص میکردند!
آنها که اهل #عمل به وصیت شهدا بودند...
شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد!
برای ارسال نزد #ارباب...
.
پرونده های باقیمانده روی زمین!
دیدم #شهدای_گمنام وساطت میکردند،برایشان...
.
اسم من هم بود!
وساطت فایده نداشت...
از #حرف تا #عمل!
فاصله زیاد بود...😭😭😭
.
دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم...
خودم دیدم که با #حالم چه کردم!😭
تمام شد...
#تمام
.
🥀🕊از کوچه پس کوچه های دنیا!
بی شهدا، نمی توان گذشت...
وصیت_شهدا
یادشهداکمترازشهادت نیست
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
🤔#تلنگر 🤔
❤️ جملات ناب ❤️
1 - باﺭﺍﻥ ﮐﻪ ﻣﯿﺒﺎﺭﺩ ﻫﻤﻪ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺳﺮ ﭘﻨﺎﻫﻨﺪ ! ﺍﻣﺎ ﻋﻘﺎﺏ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺟﺘﻨﺎﺏ ﺍﺯ ﺧﯿﺲ ﺷﺪﻥ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﺑﺮﻫﺎ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻣﯿﮑﻨﺪ ! " ﺍﯾﻦ ﺩﯾﺪﮔﺎﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺭﺍ ﺧﻠﻖ ﻣﯿﮑﻨﺪ ! "
2 - ﺍﻧﺴــﺎﻧﻬﺎﻯ ﺑــﺰﺭﮒ ، ﺩﻭ ﺩﻝ ﺩﺍﺭﻧـــﺪ ! ﺩﻟـﻰ ﮐﻪ ﺩﺭﺩ ﻣﻰ ﮐﺸـــﺪ ﻭ ﭘﻨﻬـﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﻟـﻰ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻨﺪﺩ ﻭ ﺁﺷﮑـﺎﺭ ﺍﺳﺖ !
3 - ﺩﺭ ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﺑﯿﻦ ﺷﯿﺮ ﻭ ﺁﻫﻮ ، ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺁﻫﻮﻫﺎ ﺑﺮﻧﺪﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ! ﭼﻮﻥ: ﺷﯿﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﻏﺬﺍ ﻣﯽ ﺩﻭﺩ ﻭ ﺁﻫﻮ ﺑﺮﺍﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ! ﭘﺲ: " هدف ﻣﻬﻢ ﺗﺮ ﺍﺯ ﻧﯿﺎﺯ ﺍﺳﺖ
4 - نعره ﻫﯿﭻ ﺷﯿﺮﯼ ﺧﺎﻧﻪ ﭼﻮﺑﯽ ﻣﺮﺍ ﺧﺮﺍﺏ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ ، ﻣﻦ ﺍﺯ ﺳﮑﻮﺕ ﻣﻮﺭﯾﺎﻧﻪ ﻫﺎ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﻢ
5 - ﯾﮏ ﺷﻤﻊ ﺭﻭﺷﻦ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺷﻤﻊ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﺭﺍ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺫﺭﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﻧﻮﺭﺵ ﮐﺎﺳﺘﻪ ﻧﺸﻮﺩ !
6 - ﻣﺸﮑﻞ ﻓﮑﺮ ﻫﺎﯼ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﻫﺎﻧﺸﺎﻥ ﭘﯿﻮﺳﺘﻪ ﺑﺎﺯ ﺍﺳﺖ !
7 - کاش به جای اینکه دستی بالای دست بود ، دستی توی دست بود !
8 - شیر هم که باشی ... جلو جماعت گاو کم میاوری !
9 - اگر تمام شب را در حسرت #خورشید گریه کنی فقط خود را از لذت دیدار ستاره ها محروم کرده ای
10 - و اما اخر اینکه خدایا حرف #دل هیچ کس را بغض نکن
یادمان باشد با شکستن پای دیگران ، ما بهتر راه نخواهیم رفت
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
#تلنگر_تذکر_تفکر...
از خیابان #شهدا آرام آرام در حال گذر بودم!🤔
.
🌷اولین کوچه به نام شهید همت؛
محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین...
نامم را صدا زد!
گفت: توصیه ام #اخلاص بود!
چه کردی؟...
جوابی نداشتم؛ سر به زیر انداخته و گذشتم...😞
.
🌷دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛
پرچم سبز #یا_زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود!
انگار #مادر همین جا بود...
عبدالحسین آمد!
صدایم زد!
گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت #حدود خدا...
چه کردی؟
جوابی نداشتم و از #شرم😓 از کوچه گذشتم...
.
به سومین کوچه رسیدم!
🌷شهید محمد حسین علم الهدی...
به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند!
گفت: #قرآن و #نهج_البلاغه در کجای زندگی ات قرار دارد؟
چیزی نتوانستم جواب دهم!
با چشمانی که گوشه اش نمناک شد!
سر به گریبان؛ گذشتم...
.
به چهارمین کوچه!
🌷شهید عبدالحمید دیالمه...
آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها!
بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛
گفت: چقدر برای روشن کردن مردم!
#مطالعه کردی؟!
برای #بصیرت خودت چه کردی؟!
برای دفاع از #ولایت!؟!
همچنان که دستانم در دستان شهید بود!
از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...😓
.
🌷به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران...
صدای نجوا و #مناجات شهید می آمد!
صدای #اشک و ناله در درگاه پروردگار...
حضورم را متوجه اش نکردم!
#شرمنده شدم😓، از رابطه ام با پروردگار...
از حال معنوی ام...
گذشتم...
.
🌷ششمین کوچه و شهید عباس بابایی...
هیبت خاصی داشت...
مشغول تدریس بود!
مبارزه با #هوای_نفس، نگهبانی #دل...
کم آوردم...😭
گذشتم...
.
🌷هفتمین کوچه انگار #کانال بود!
بله؛
شهید ابراهیم هادی...
انگار مرکز کنترل دل ها بود!!
هم #مدارس !
هم #دانشگاه !
هم #فضای_مجازی!
مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در #دنیا خطر لغزش و #غفلت تهدیدشان میکرد!
#ایثارش را دیدم...
از کم کاری ام شرمنده شدم😞 و گذشتم...
.
🌷هشتمین کوچه؛
رسیدم به شهید محمودوند...
انگار #شهید پازوکی هم کنارش بود!
پرونده های دوست داران شهدا را #تفحص میکردند!
آنها که اهل #عمل به وصیت شهدا بودند...
شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد!
برای ارسال نزد #ارباب...
.
پرونده های باقیمانده روی زمین!
دیدم #شهدای_گمنام وساطت میکردند،برایشان...
.
اسم من هم بود!
وساطت فایده نداشت...
از #حرف تا #عمل!
فاصله زیاد بود...😭😭😭
.
دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم...
خودم دیدم که با #حالم چه کردم!😭
تمام شد...
#تمام
.
🥀🕊از کوچه پس کوچه های دنیا!
بی شهدا، نمی توان گذشت...
#وصیت_شهدا
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
➣
📜 #یڪـــآیــهقـــــرآن
سـڪوت گـــورستان را میشــــنوی!!
دنیا ارزش #دل شڪستن را ندارد..!
اگر هـمه عالـم قـصد ضــرر رساندن
به تو را داشته باشند و #خــــــــدا
نخـــــواهد «نمیتـــوانند» پـس به:
تـدبیرش اعتـماد ڪن به حڪمتش
دل بســـپار به او #تــــــوڪل ڪن.
📒 ســوره زمـــر آیــه ۵۳
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
☝دلها را نشکنیم
🔹دلهای مستمندان و تنگدستان ارزشمند است و در حوادث روزگار خراشهای بسیار برداشته است؛ سعی کنیم این دلها را نشکنیم. #دل، ارزش فراوان دارد با بیتوجهی و در عالم بیخیالی آن را نشکنیم.
🔹دلِ بیماری را که زجر فراوان و رنج دوران دیده است، نشکنیم. دلِ مصیبتزده و دردمندی را که از حال و روزگارش خبر نداریم و خبر نمیگیریم، به راحتی و از سر غرور و خودخواهی نشکنیم.
🔹دلِ کودک دستفروشی را که التماس میکند تا چیزی از او بخریم، با گفتار ناهنجار و نگاهی ناجوانمردانه نشکنیم و چهره برنتابیم؛ شاید مادری بییار و درمانده و برادران و خواهران کوچک و گرسنهای در انتظار او صبح را به شام میرسانند تا با پول اندکی که به دست آورده، شکمشان را سیر کنند.
🔹دلِ نیازمندان و تنگدستانی را که لباس معمولی و کفش ساده و کلبهی بیرونقی دارند، با نگاهی تحقیرآمیز و خندهای معنادار نشکنیم.
🔹دلِ کارگری را که در گرما و سرما کار میکند و عرق میریزد تا فرزندان خردسالش را شاد کند، نشکنیم.
🔹شاید ما دردی نداریم؛ اما از دردها و رنجهای دیگران نیز خبر نداریم، پس زود قضاوت نکنیم و اگر قدرت نیکی نداریم، بد نکنیم؛ اگر مردانگی وجود ندارد، نامردی و نامردمی کردن نیز زیبا نیست.
🔹گر بر سر نفس خود امیری مردی
🔹 ور بر دگری خرده نگیری مردی
🔹مردی نبود فتاده را پای زدن
🔹گر دست فتادهای بگیری مردی
#عشق_مجازی🍂
ــــــــــــــــــــــــــــ
اولش از یه #پیام معمولی شروع میشه
بعد کم کم...
+اسمت چیه؟
+محل زندگیت کجاست؟
+چند سالته؟
وبعدها...
.
.
.
+#دوستت_دارم ♥
+میخوام اون #چهره ی ماهتو ببینم
...
تهش قراره به کجا برسه؟!
حواست هست #خدا داره میبینه؟
مطمعن باش این عشقا به جایی نمیرسه
حتی اگه به #ازدواج هم برسه، بعدا طرف همش
گوشیتو #چک میکنه، خـودت هم همش میترسی
ازینکه تو این مجازیِ بی در و پیکر #دل داده باشه به
یه نفر دیگه...
اون اگه واقعا دوستت داشته باشه
باهات #دوست نمیشه!
خیلی #محترمانه میاد #خاستگاری
#آقای_محترم وقتی با یه #دختر وارد #رابطه میشی
به خواهرت/مادرت/آینده دخترت فکر کن...
تو هیچوقت راضی نمیشی کسی با اونا #رابطه_نامشروع
داشته باشه، پس چرا خودت اینکار رو با دختر مردم میکنی؟!
چرا یه دختر رو #وابسته خودت میکنی در حالی که
میدونی، نمیتونی بهش برسی؟از خدا بترس!!
چقدر دختر هستن که در #غم و #ناراحتی و #دلتنگی رها شدن
چون اول بهشون #وعده دادن و بعد #عمل نکردن...
#دختر_جان!
هر وقت کسی بهت #ابراز_علاقه کرد ازش بخواه که از
راه درست وارد شه،
اگه راست بگه، میاد خاستگاریت
اگه نه، هم از شرش راحت میشی!!
و اگه #سن_ازدواج ندارین...
وارد این روابط نشو
پاک بمون
تا به وقتش یه همسر خوب نصیبت بشه...
اصلا اگه تا آخر عمرت هم مجرد بمونی بازم حق نداری وارد رابطه حرام بشی،
مراقب قلب هامون باشیم...
از مجازی برای کسی همسر درنمیاد
پاک باشین تا خدا پاک هارو سر راهتون قرار بده
انشاءالله
از این روابط هم دوری کنین
#بترسیدازالله🥺🥀
┏━━━ 🍃🌷🍃 ━━━┓
@abbass_kardani
┗━━━ 🌷🍃🌷 ━━━┛
شهیدمدافع حرم عباس کردانی 👆👆
گفتمش #دل میخری
پرسید چند
گفتمش دل مال #تو
تنها بخند
#خنده ای کرد و دل از
دستم ربود
تا به خود باز آمدم
#او رفتهبود
دل زدستش روی #خاک
افتاده بود
جای #پایش روی دل
#جامانده بود ❣😔
#سرداردلها شهیدحاج قاسم #سلیمانی
#سردارشهید_مدافع_حرم
رضابخشی(فاتح)
.... 🌸سردار شهید مدافع حرم «رضابخشی» با نام جهادی فاتح در تاریخ ۱۳۶۵/۷/۹ در شهر مقدس مشهد در خانواده ای متدین و مذهبی به دنیا آمد.
☘☘☘☘
خیلی از رزمنده های ایرانی و عراقی و لبنانی و سوری و دیگر مدافعان_حرم او را به نام (فاتح )میشناختند و می دانستند هر جا که فاتح پا بگذارد عملیات حتما با پیروزی همراه است
#فرمانده
#سوریه
#فرمانده_امیر
هدیه کنیم دسته گلی ازجنس صلوات
به همه عزیزان آسمانی
-✧❁🌷یازینب🌷❁✧┄═