هروقت از #سوریه میومد
هیچ چیزی باخودش نمےآورد
میگفت:
من از بازارشام هیچ چیزی نمیخرم.
بازاری که درآن حضرت زینب(س)رو چرخونده باشن خرید نداره😭
#شهید_روح_الله_قربانی🌷
#شهدای_مدافع_حرم
🍃🌹🍃 @abbass_kardani
💠پای حرفهای یک #همسر_شهید_دهه_هفتـــادی
#بخش_اول(2/1)
🌺زینب فروتن همسر بزرگوار #شهید روح الله قربانی، یک #دهہ_هفتادے است ڪہ طعمِ همسر شهید بودن🌷 را تجربہ ڪرده و در میانِ هم دهہ اے هایش از خاطراتش📖 سخن میگفت..
🌷میگفت:
شهدای🕊 هشت سال دفاع مقدس رو سر ما جا دارن ⚡️اما #حضرت_آقا گفتن مدافعین حرم دو تا اجر دارن:
👈1.هجرت 2.جهاد
🌷میگفت:
#روح_الله از درد آدما دردش می گرفت... نمیتونست🚫 بی تفاوت باشه . روزی نبود که نگه دنیــ🌍ــا کم و کوتاهه ها!
🌷میگفت:
انقد به روح الله وابسته بودم💞 ک حتی یه گیره روسری بدون روح الله نمیخریدم❌
اما حالا خودمو انداختم توو #دامن_خدا. اگه آدم #مطمئن باشه خدایی هست، پشت سرشو حتی نگاه نمیکنه📛!
🌷میگفت:
وقتی ازدواج💍 کردیم حتی یک درصد هم فکر نمیکردم همسرم #شهیدبشه... روح الله همه ی زندگیم بود😊.
🌷میگفت:
#بچه_ها خونه های بی مرد داره تکرار میشه؛ ♨️مراقب باشید جا نمونیم!
مردمو مطلع کنید از #شهدای مدافع حرم... همه میگن میخواستن نرن... خیلی مظلوم واقع شدن😔... خود شهدا🌷 دعاتون میکنن!
🌷میگفت:
#سوریه که آزاد شده...باید شماها زندگی هایی رو شروع کنید✔️ که توش بچه های شجاع💪 واسه آزادکردن #قدس پرورش داده بشه..
🌷میگفت:
هروقت میخوام خودمو آروم کنم😌، میگم: اگه همه کس و همه چیزتو از دست دادی، خدا رو شکر که واسه #امام_حسین بوده هرچند تو کجا و #حضرت_زینب؟!...
🌷میگفت:
با خبر شهادت🕊 #شهیدهمدانی خیلی بی تاب بودم، چند روز بعد روح الله بهم زنگ زد☎️. بهش گفتم من خیلی گریه کردم😭 واسه شهید همدانی؛ روح الله گفت: بعدازاین دیگه واسه خبر #شهادت هیچ کس گریه نکن⛔️!
عاقبت بخیری آدما گریه نداره...
#ادامه_دارد...
#شهید_روح_الله_قربانی
#همسران_شهدا_شرمنده_ایم😭
🍃🌹🍃🌹
@abbass_kardani
💠پای حرفهای یک #همسر_شهید_دهه_هفتـــادی
#بخش_دوم(2/2)
میگفت:
بعد از شهادت #شهیدصدرزاده روح الله زنگ زد بهم و گفت: ببین همسر مصطفی رو؛ چقدر محکمه👌... تو هم دوست دارم اگه #شهیدشدم اینطوری باشی☺️
🌷میگفت:
روح الله واسه من مثل #امامزاده بود؛ از قنوت های نمازش حاجت✨ میگرفتم!
🌷میگفت:
خیلی ها میگن شهید مرده🙁، نیست دیگه کنارت⚡️ اما من این روزا روح الله رو بیشتر از زمانی که کنارم بود #دارمش؛ آدمایی که دنبال جسم ان #شهادت رو مرگ میبینن... باید نگاه رو تغییر داد👀... ما خدا رو نمیبینیم و لمسش نمیکنیم ⚡️اما همیشه #باورداریم هست و کمکمون میکنه☺️.
🌷میگفت:
#سوریه خط مقدم ایران🇮🇷...اگه شوهرای ما جلوی داعش اونجا مقاومت نمی کردند 🚫الان داعش وسط ایران بود😨
🌷میگفت:
خیلی وقتا بهم میگن #شوهرت شهید شده عوضش کلی پول 💰و سهمیه و اینا بهتون میدن😏... بهشون میگم به ولله اگر دربرابر یک میلیارد حاضر باشید #اضطراب ما رو به هنگام زنده بودن همسرامون و دلتنگی 💔ما بعد از #شهادتشون رو تحمل کنید.
🌷میگفت:
روح الله همیشه میگفت #زینب من به خاطر این چادر 🌸روی سرت دارم میجنگم، نیاد روزی که روو سرت نباشه😔.
🌷میگفت:
خدا خودش توی# قرآن گفته جهاد، مرگ هیچ کس رو جلو عقب نمیکنه❌... پس اگر هم نمیرفتن، اجلشون اون موقع بود...چه خوب که #باشهادت رفتن🕊...
🌷میگفت:
چون راکت خورده بود به #ماشین روح الله و شهید سرلک تقریبا هیچی ازشون برنگشت😔 به ما #فقط_یه_صورت از روح الله نشون دادن... .
🌷میگفت:
ایشالا یه روز #حلب میشه شلمچه... اردوی راهیان میریم سوریه😍 و محل #شهادت همسرامون رو میبینیم...
🌷میگفت:
برامون #دعاکنید که توو این راه صبور باشیم... ماهایی که عزیزترین❤️ کسمون همه چیزمون رو توو راه #امام_حسین دادیم...
🌷میگفت:
اگر یه چیز تو زندگیم باشه که به سبب اون توفیق پیداکردم که عنوان #همسرشهید بگیرم، #نمازاول_وقته...
♨️متولد #دهه_هفتاد بود اما ادبياتش شده بود همان ادبيات 👈همسران شهيد در سالهاي دهه شصت ...
همان استحكام...
همان دل قرص...
همان شور و حال...
و من در تمام طول حرف زدن هايش به اين فكر ميكردم كه او قد كشيده در همين دهه اي ست كه ميلياردها ميليارد #خرج همايش ها و سمينارهاي بي حاصلى كرده اند😔 كه نكند تهاجم فرهنگي او و هم نسلانش را به بيراهه🔞 ببرد...
#شهید_روح_الله_قربانی
#همسران_شهدا_شرمنده_ایم😭
🍃🌹🍃🌹
@abbass_kardani
کانال دوستداران شهید مدافع حرم برادرم عباس کردانی
🌺🍃 گفتم کجا⁉️ گفتا #دمشق ↫گفتم چرا؟ گفتا که عشــ❤️ـق گفتم وَ کِی، گفتا که #حال ↫گفتم بمان😢 گفتا م
💠دوست دارم گمنام وغریب جان دهم
🔰شهید تاجبخش در روزهای پیش از #شهادت مقدار قابل توجهی پول💰 به عنوان قرض الحسنه به یكی از دوستان👥 داده بود و وقتی آن شخص پول را به وی برگرداند، دقیقا با #لحظه اعزامش🚌 به سوریه همزمان شده بود. او هم بلافاصله #خمس آن را پرداخت كرد✅
🔰شهید تاجبخش همیشه به دنبال #كار_خیر بود، و وقتی فهمید كه مقبره چهار شهید گمنام🌷 گتوند در حال تعمیر و بازسازی⛏ است، به بنده گفت: كه تمام هزینه های این #مرمت را تقبل می كنم به شرطی كه تا زنده ام این مساله فاش نشود❌
🔰زمانی كه كار مرمت مقبره #شهدای_گمنام به پایان رسید، مقدار قابل توجهی پول باقی مانده بود، هنگاهی كه پول💷 را به او پس دادم، اظهاركرد: ' من این را #وقف كرده ام و پس نمی گیرم❌
🔰زمانی كه می فهمید كسی از بچه های هیات یا #مسجد كاری یا مشكلی دارند، اجازه استراحت به خودش نمی داد🚷 و به #كمك دوستان می شتافت. عشق به #ولایت و اطاعت بی چون و چرای شهید از امر ولی فقیه✊ در قول و فعلش قابل مشاهده بود.
🔰این سرباز مخلص عرصه #شهامت و شهادت🌷 در حیطه ی كارش نیز زبانزد بود و در زمان تصدی #فرماندهی پایگاه بسیج در مسجد🕌 هرگز از موقعیت و امتیازی كه در دست داشت، بهره برداری #شخصی نكرد🚫 با وجود عشق و علاقه ای💖 كه به حضور در عرصه دفاع از حریم اهل بیت(ع) داشت، اعزام خود را به خاطر #ازدواج برادرش به تعویق انداخت.
🔰پس از كسب اطلاع از اعزام شهید تاجبخش به #سوریه در آخرین مكالمه ای كه با شهید داشتم👥 به او گفتم: قرار بود #شهید_شوی، چی شد⁉️ گفت: ان شاءا... به كوری چشم دشمنان اسلام و مسلمین، #چند_صباحی بیشتر باقی نمانده است.
راوی: حیدرزاده
#شهید_محمد_تاجبخش
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹 @abbass_kardani
کانال دوستداران شهید مدافع حرم برادرم عباس کردانی
🎀روز #تولد_تو روز نگاه بــ🌧ـاران بر شوره زار #تشنه بر این دل بیابان 🎀روز تولد تو🎁 گویی پر از #خ
💠زندگینامه شهید
🔰شهید کارگربرزی تحصیلات ابتدایی خود را در #نظرآباد کرج گذراند و از همان ابتدا با درس📚 و مدرسه انس خوبی داشت و #درس خواندن برایش در صدر کارها بود👌
🔰شهید رضا برزی🌷 در کنار تحصیل به #ورزش نیز توجه داشت به همین علت در رشته ورزشهای رزمی شروع بهکار کرد و در کنار تحصیل ورزش میکرد، دیگر #توجههات شهید رضا شرکت فعال در مسجد🕌 محل و ثبت نام در پایگاه #بسیج بود که او را به یک جوان نمونه🙂 در محله تبدیل کرده بود و برای تمام اهالی محل نمونهای برای مثال زدن شده بود.
🔰او دوران دانشجویی را در دانشگاه آزاد #کرج گذراند و در رشته برق💡 دانشگاه آزاد کرج #لیسانس خود را گرفت. دانشگاه آزاد برای شهید رضا تنها نقطه عطفی برای تحصیل نبود❌ بلکه او در حین تحصیل در دانشگاه آزاد، نیمه گم شده زندگی خود را یافت و با خانم دانشجویی که در همان دانشگاه تحصیل میکرد #ازدواج کرد.
🔰شهید کارگربرزی به #عبادت و مطالعه بیشتر از بقیه کارها اهمیت میداد✅ و همواره در این دو کار غرق میشد به همین دلیل بود که در مقطع کارشناسی #ارشد دانشگاه امام حسین (ع) در رشته روانشناسی فارغالتحصیل📃 شد، در زمان تحصیل به صورت همزمان نیز در رشته #مترجمی زبان تحصیل میکرد.
🔰او به آرزویش که همان #پاسداری از انقلاب و نظام اسلامی✌️ بود رسید، تا اینکه جنگ #سوریه شروع شد و دیگر برای شهید رضا لحظه درنگ معنایی نداشت و با داشتن #فرزند و همسر💞 و تعلقات دنیایی، دغدغه دفاع از حرم حضرت زینب (س) در مقابل حمله #حرامیان_داعشی، او را به سوریه برد.
🔰شهید رضا در سن نوجوانی به علت بیماری دچار #فلج اندامهای حرکتی میشود که مادر شهید با #توسل به حضرت زینب (س) شفای✨ شهید رضا را از حقتعالی میگیرد و ۱۹ سال بعد از این شفا میگذرد که شهید رضا چه خوب این عنایت را با #شهادت در راه دفاع از حرم حضرت زینب (س) جبران میکند👌
🔰شهید رضا کارگربرزی در ۱۱ مرداد ۱۳۹۲📆 در دفاع از حرم حضرت زینب (س) به #شهادت رسید. از شهید رضا کارگر برزی #دوفرزند به نام های 🔅محمدمهدی و 🔅محمدحسین به یادگار مانده است که در آینده #راه_پدر شهید خود را ادامه میدهند.
#شهید_رضا_کارگر @abbass_kardani
شهید مدافع حرم حامد جوانی
ولادت: ۱۳۶۹/۰۸/۲۶ تبریز
مجروح: ۱۳۹۴/۰۲/۲۳ لاذقیه
شهادت: ۱۳۹۴/۰۴/۰۴ 🌷
🔰حامد جوانی یکی از جوان ترین شهدای مدافع حرم #آذربایجان است که در روز ۲۳ اردیبهشت ۹۴📆 در منطقه #لاذقیه سوریه مجــ💔ـروح شد. بر اثر شدت جراحات حدود ۴۳ روز در #سوریه و بیمارستان بقیه الله تهران بستری و در حالت #کما بود که سرانجام ۴ تیر ماه ۹۴ به قافله شهدا پیوست🕊🌷
🔰یکی از روزهای پاییـ🍁ـز ۹۳، #حامد خوشحال و خندان به خانه آمد و با ذوق و شوق خاصی گفت: یک خبر خوب دارم😍. همه سرا پا گوش شدیم تا حامد دلیل آنهمه #خوشحالیش را بگوید. حامد گفت: یادتان هست که من همیشه میگفتم که ای کاش ۱۴۰۰ سال پیش به دنیا آمده بودم👶 تا در رکاب حضرت #اباعبدالله(ع) بجنگم و از خاندانش دفاع کنم⁉️ حالا این فرصت برایم پیش آمده تا به #سوریه بروم و از خواهر حضرت اباعبدالله(ع) دفاع کنم👊
🔰پس از اولین اعزام🚌 پسرم به منطقه و بازگشتش در #اسفندماه، وی مدام از حال هوای منطقه و شرایط سخت جنگ💥 در سوریه تعریف میکرد و میگفت: «من در آنجا به عینیت میبینم که چگونه هواپیماهای✈️ آمریکایی به #بهانه بمباران داعشیهایی👹 که در محاصره نیروهای جبهه مقاومت بودند برای آنها با چتر، #اسلحه و مهمات و مواد غذایی🍱 میرسانند و به جای داعشیها نیروهای #سوری و مردمی را بمباران میکنند تا راه فراری برای داعشیها باز کنند
🔰با وجود تعیین زمان #عقد در روز اول فروردین، حامد به من گفت که «بابا من اکنون شرایط ازدواج ندارم❌ من در این #دختر و خانواده ایشان هیچگونه ایرادی نمیبینم، هر ایرادی هست از من است. من نمیخواهم نام کسی در شناسنامهام📖 ثبت شود و بعدا از آنها شرمسار شوم😔 چرا که اگر اینبار خدا بخواهد و من عازم #سوریه شوم مدت زیادی زنده نخواهم بود🚫
🔰از همرزمان حامد شنیدم که در منطقه #لاذقیه یک روستای شیعه نشین در محاصره تکفیریها😈 بود و آنقدر اوضاع وخیمی داشت که حتی #نظامی های سوری برای آزادی آن پیشقدم نمیشدند❌ اما #حامد با تخصصی که در مورد مسائل توپخانه💣 و موشکی داشت، با برنامهریزیها و #مهندسی دقیق👌 توپخانهای و دیدهبانی، ضربههای مهلکی💥 بر داعشیها وارد آورده و چنان #وحشتی در دل آنها ایجاد کرده بود که برای #ترور_حامد نقشههایی کشیده بودند.
🔰ضربات مهلک حامد جوانی به پیکره داعش بحدی بود که بسیاری از تکفیریها از دست او #آواره شده بودند و زمانی که با موشک #ضدتانک «تاو» مورد هدف🎯 قرار میگیرد، از چهار زاویه فیلمبرداری🎥 میشود و تا ماهها این فیلم سر فصل خبر سایتها و شبکههای ماهوارهای #داعشیها بود.
#شهید_حامد_جوانی🌷
#شهید_مدافع_حرم
@abbass_kardani
#پدر_شهید:
🌷این انگیزه ( نابودی داعش و امنیت مرزهای اسلام) به قدری در مرتضی قوی بود که حتی وقتی شنید که پدر شده باز هم لحظهای در حضورش در #سوریه و منطقه عملیاتی شک نکرد.
🌷این بار آخری که اعزام میشد همسرش #باردار بود. وقت اعزامِ مرتضی هنوز جنسیت بچه مشخص نشده بود، بعد گفتند که بچه دختر است اما مرتضی در سوریه که بود یک بار که رفته بود حرم حضرت #زینب(س) برای زیارت، #قرآن را باز کرده بود و به ما گفت :
🌷من آیهای را دیدم که اول و آخر آیه اسم #علی بود و بقیه کلمه ها مقابلم محو میشدند. همانجا به او الهام شد😇 که خداوند یک #پسر به او داده و اسمش هم علی است. در سونوگرافی مجدد دکتر گفت که بچه پسر است😍
🔻همسرشهید #مرتضی_حسین_پور:
علی من بایدلباس جهاد بپوشه، اسلحه به دست بگیره؛ رجز #أنامحب_الزهرا درکوچه های مدینه سر بده✊
#علی کوچولو تنها فرزند شهید مرتضی حسین پور چهارماه بعد از #شهادت پدر به دنیا آمد.
#شهید_مرتضی_حسین_پور🌷
#فرمانده_شهید_حججی
#سالروز_شهادت
🍃🌹 @abbass_kardani
#خاطرات_شهید
از آنجایـے ڪہ بہ شهید محمودرضــا بیضایـے خیلے علاقہ داشت، از همان #سوریـــــــہ اسم پسرش را محمودرضا انتخاب ڪرد،،
بعد از اینڪہ پسرش محمودرضا بہدنیا آمـــــــد، برادرم قصد داشت به ایـــران بیاید، امّـا وقتے بہ فرودگاه دمشق رسید درگیرے سختے پیش آمد و دوباره بہ جبهہے مقاومت بازگشت..
از آنجا پیام کوتاهے براے پسرش مےفرستد و مےگوید:" بـــــــابــــــا، محمودرضا!
من الان بعد از #صــــد_روز به فرودگاه دمشق آمدم تا بیایم ڪرمـان و تو را ببینم،
...ولے دو ساعت مانده به پرواز خبر دادند ڪه دوباره حمله شده و من باید برگردم..
{محمودرضا، من تو را خیلے دوست دارم، بابا، ڪار #بـےبـےزینب رو زمین است..
#شهید_غلامرضا_لنگری_زاده
🌷💕🌷 @abbass_kardani 🌷💕🌷
#خاطرات_شهید
از آنجایـے ڪہ بہ شهید محمودرضــا بیضایـے خیلے علاقہ داشت، از همان #سوریـــــــہ اسم پسرش را محمودرضا انتخاب ڪرد،،
بعد از اینڪہ پسرش محمودرضا بہدنیا آمـــــــد، برادرم قصد داشت به ایـــران بیاید، امّـا وقتے بہ فرودگاه دمشق رسید درگیرے سختے پیش آمد و دوباره بہ جبهہے مقاومت بازگشت..
از آنجا پیام کوتاهے براے پسرش مےفرستد و مےگوید:" بـــــــابــــــا، محمودرضا!
من الان بعد از #صــــد_روز به فرودگاه دمشق آمدم تا بیایم ڪرمـان و تو را ببینم،
...ولے دو ساعت مانده به پرواز خبر دادند ڪه دوباره حمله شده و من باید برگردم..
{محمودرضا، من تو را خیلے دوست دارم، بابا، ڪار #بـےبـےزینب رو زمین است..
#شهید_غلامرضا_لنگری_زاده
#سالروز_شهادت
@abbass_kardani🌹
دلاوری که شبـی اقتدا به #مولا کرد
قسـم به عشـ♥️ـق
که در زینبیه غوغا کرد
🔸تکاور تیپ۶۵ نیروهایویژه هوابرد #ارتش، نهمین شهید مدافعحرم🌷 استان گلستان و هفتمین "شهید مدافعحرم ارتش جمهوری اسلامی ایران" اواخر اسفند ۱۳۹۴📆 برای مبارزه با تکفیریها عازم #سوریه شد.
🔹شهامت او در منطقه #عملیاتی آنقدر بالا بود که تا نزدیکی چند قدمی تانک های دشمن پیش می رفت و با تاکتیک ها و شجاعت خاص💪 خودش آنها را منهدم میکرد. او استادِ #انهدام تانکهای داعش👹 بود.
🔸یک نیروی نظامی ورزیده که اکثر دورههای سخت #نظامی را با جدیت طی کرده بود👌 و به گفته همرزمانش قبل از #شهادتش قریب به ۴۰ تکفیری را در جنگ تن به تن به هلاکت رسانده بود.
🔹ولادت : ۱۳۶۸ گالیکش ، گلستان
🔹شهادت: ۹۵/۱/۳۱ حلب ، سوریه
#تکاور_مدافـع_حـرم
#شهید_صادق_شیبک
#سالروز_شهادت🌷
🌹🍃🌹🍃
🦋🦋یاد شهدا کمتر از شهادت نیست 🦋🦋
🦋🌺🦋 @abbass_kardani 🦋🌺🦋
#دلنوشته_خواهر_شهید
۴سال میگذرد از آن روزهایی که هرچه بیشتر از رفتن تو به #سوریه میگذشت اضطراب و اشتیاق ما بیشتر میشد
اشتیاق از این جهت که منتظر برگشتنت بودیم و اضطرابی که نکند #برگشتی در کار نباشد🚷 و عاقبت سفر رویایی تو، به #شهادت ختم شود. اضطرابی که در تماس و مکالمه آخر☎️ دو چندان شد.
یادته بهم گفتی چند بار تا #مرز_شهادت پیش رفتم. اما توفیق رسیدن به آن را نداشتم و چه حسرتی پشت این شهید نشدن بود😔 با شنیدن این جمله، ناخود آگاه #اشکهایم سرازیر شد. درست مثل الان که چشمانم بارانی شده.
گفتم کی برمیگردی⁉️ بسه دیگه برگرد، #دلتنگتیم. یادته داداش؟؟😢
بار #آخر که تماس گرفتی لحن صدایت با دفعه های قبل فرق داشت. انگار میخواستی بگی بی تابی نکن خواهر💓
به زودی #برمیگردم، اما نه به شکلی که شما منتظر هستید. برمیگردم در حالیکه چشمانم بسته است و لبانم دیگر به سخن گفتن گشوده نمیشود😭 برمیگردم در حالیکه شما #گریان هستید و من خندان...
اما وقتی برگشتم انتظار نداشته باش در آغوش بگیرمت💞 انتظار نداشته باش از #خاطرات سفری که رفتم برایت تعریف کنم. هرچند که حرف های زیادی برای گفتن دارم اما این دفعه من، فقط #شنونده هستم. این بار من آرام گرفتم♥️ و شما هیاهو میکنید
گفتی ماموریتی داری که وقتی به سرانجام رساندی برمیگردی و من چه دیر متوجه شدم ماموریت تو* #شهـادت* بود. چیزی که بخاطرش شبانه روز تلاش کردی و خودت را برای رسیدن به آن پاکیزه کردی✨ و چه زیبا دست از دنیا شستی و *خــ❣ــدا* چه زیباتر خریدار بنده ی به کمال رسیده ی خود شد.
#شهید_عمار_بهمنی
#شهید_مدافع_حرم🌷
🦋🦋 @abbass_kardani 🦋🦋
#دلنوشته_خواهر_شهید
۴سال میگذرد از آن روزهایی که هرچه بیشتر از رفتن تو به #سوریه میگذشت اضطراب و اشتیاق ما بیشتر میشد
اشتیاق از این جهت که منتظر برگشتنت بودیم و اضطرابی که نکند #برگشتی در کار نباشد🚷 و عاقبت سفر رویایی تو، به #شهادت ختم شود. اضطرابی که در تماس و مکالمه آخر☎️ دو چندان شد.
یادته بهم گفتی چند بار تا #مرز_شهادت پیش رفتم. اما توفیق رسیدن به آن را نداشتم و چه حسرتی پشت این شهید نشدن بود😔 با شنیدن این جمله، ناخود آگاه #اشکهایم سرازیر شد. درست مثل الان که چشمانم بارانی شده.
گفتم کی برمیگردی⁉️ بسه دیگه برگرد، #دلتنگتیم. یادته داداش؟؟😢
بار #آخر که تماس گرفتی لحن صدایت با دفعه های قبل فرق داشت. انگار میخواستی بگی بی تابی نکن خواهر💓
به زودی #برمیگردم، اما نه به شکلی که شما منتظر هستید. برمیگردم در حالیکه چشمانم بسته است و لبانم دیگر به سخن گفتن گشوده نمیشود😭 برمیگردم در حالیکه شما #گریان هستید و من خندان...
اما وقتی برگشتم انتظار نداشته باش در آغوش بگیرمت💞 انتظار نداشته باش از #خاطرات سفری که رفتم برایت تعریف کنم. هرچند که حرف های زیادی برای گفتن دارم اما این دفعه من، فقط #شنونده هستم. این بار من آرام گرفتم♥️ و شما هیاهو میکنید
گفتی ماموریتی داری که وقتی به سرانجام رساندی برمیگردی و من چه دیر متوجه شدم ماموریت تو* #شهـادت* بود. چیزی که بخاطرش شبانه روز تلاش کردی و خودت را برای رسیدن به آن پاکیزه کردی✨ و چه زیبا دست از دنیا شستی و *خــ❣ــدا* چه زیباتر خریدار بنده ی به کمال رسیده ی خود شد.
#شهید_عمار_بهمنی
#شهید_مدافع_حرم🌷
🍀🦋🍀 @abbass_kardani 🍀🦋🍀
🔸سجاد علاقهای خاص به #شهدا داشت. همیشه عکسها📸 و فیلمهای📹 شهدای دفاع مقدس را به خانه میآورد. از شهدا خیلی حرف میزد و میگفت: خوش به #سعادتشان که عاقبت بخیر شدند👌 و با بهترین نوع مرگ با خدایشان ملاقات کردند🕊.
🔹خانواده سجاد در دوران #دفاع_مقدس در جبهه حضور داشتند. برادرشان از #جانبازان غیور این دوران با شکوه هستند. من خودم به شخصه هیچ وقت تصور مرگ طبیعی را برای سجاد نمی کردم❌ همیشه می دانستم #شهید می شود.
🔸چون فراتر از خوب بود و پایانی نمیتوانست غیر از #شهادت داشته باشد که لایقش باشد😊. خیلی زیاد حرف شهادت را می زد بخصوص از سال 92 که برای اولین مرتبه #سوریه رفت.
🔹می گفت: دعا کن من #شهید شوم . من هم می گفتم: الان زود است بگذار در سن بالاتر. می گفت : شهادت #لیاقت می خواهد ما کجا شهدا کجا😔. تولد 30 سالگی اش خیلی ناراحت بود که هنوز هست و #شهید_نشده است.
#شهید_سجاد_دهقان🌹
🍀🍀یاد شهدا کمتر از شهادت نیست 🍀🍀
🌸🍀🌸 @abbass_kardani 🌸🍀🌸
💌خصوصیات شهید:
📌 پدرشهید :
حامد تنها شهیدی بود ڪه در #سوریه به صورت ویژه دنبالش بودند و #ترورش ڪردند.يڪی از فرماندهان در سوریه:هرچند حامد جوانی ۲۵ ساله بود اما بسیار شجاع و نترس و تنها نیرویی بود ڪه می توانست مثل #آچار_فرانسه عمل ڪند؛ یعنی هم می توانست در توپخانه فعالیت ڪند و هم به صورت زمینی.ڪامیون را پر از #مهمات می ڪرد و راه می افتاد، وقتی هم می گفتیم داعش در یڪ ڪیلومتری ماست، می گفت داعش چه ڪار می تواند بڪند! فرماندهان رده بالا گفته اند حامد نیرویی بود ڪه داعش از دستش در امان نبود.همرزمانش این طور می گفتند ڪه اگر شنیدید هزار نفر داعش در #لاذقیه به درڪ واصل شده اند، بدانید ڪه پانصد نفر آنها را حامد ڪشته است.آرزو داشت ڪه مثل #حضرت_عباس (ع) شهید بشود ڪه همین اتفاق هم افتاد، هر دو #دستش قطع شده و بر اثر انفجار #چشمانش تخلیه میشود، علاوه بر این بدنش هم تمام بر اثر همین ترڪشها زخمی میشود.🕊
#شهید_جوانی🌹
#شبیه_عباس(ع)
#من_ماسک_میزنم
🍀🦋💐🍀🦋💐🍀🦋
@abbass_kardani
💐🍀🦋💐🍀🦋💐🍀
🌾نام و نام #خانوادگی : مصطفی بختی
نام پدر:
محل تولد: مشهد
📆تاریخ تولد : ۶۱
📅تاریخ شهادت: ۹۴/۴/۲۴
محل #شهادت: تدمر، سوریه
محل دفن: مشهد
وصعبت تاهل: متاهل
تعداد فرزندان : ۲ دختر
📝زندگی #نامه
#شهید مصطفی بختی از اهالی #مشهد همراه برادر کوچک ترش با هویت جعلی #افغانستانی بعد از چند بار تلاش توانسته بودند به #سوریه اعزام شوند. آن ها در گروهان تک تیر انداز ها جهاد می کردند.
🌸آنها در جبهه ها #علاوه بر شرکت در عملیات های نظامی، کارهای دیگری هم انجام می دادند، از آماده کردن سفره #افطار و سحر برای همرزمان تا واکس زدن شبانه 🌙کفش هایشان.این دو برادر سر انجام در حلب سوریه حین مبارزه با #تروریست های تکفیری به #شهادت رسید و به شهدای مدافع حرم پیوست.
🥀این #شهید تنها سه روز بعد از حضورش در سوریه به دوستان# شهیدش پیوست.🕊آنها در جبهه ها علاوه بر شرکت در عملیات های نظامی، کارهای دیگری هم انجام می دادند، از آماده کردن سفره #افطار و سحر برای همرزمان تا واکس زدن شبانه 🌟کفش👞 هایشان.
🌼پیکر مطهر این #شهید به همراه برادرش روز ۵ شنبه ۲۸ تیر ۹۴ در حرم امام رضا (ع) تشییع و در #گلزار شهدای بهشت 🌸رضا دفن شدند.💥
#شهید_مصفطی_بختی🌷
#من_ماسک_میزنم
#ما_ملت_امام_حسینیم
🕊🥀🌿🌻🌾🕊🥀🌾🌻🕊
@abbass_kardani
🕊🌻🌾🥀🌿🕊🌻🌾🥀🕊
🔰محسن خزايي ۱۵ آذر سال ۵۱📆 در خانواده اي مذهبي که ذاکر اهل بيت بودند به دنیا آمد، او در سال ۷۴ به عنوان متصدي #صدا فعاليت خود را در صداو سيما آغاز کردو بخاطر شور و نشاط خاصي که در برنامه هاي جوان ايجاد مي کرد و با جوانان👱♂ ارتباط زيادي داشت مدير #باشگاه_خبرنگاران جوان زاهدان شد.
🔰اوج کارش زماني بود که جريان تکفيري گروهک #جندالشيطان در جنوب شرق فعال شده بود☝️
🔰وی يکبار از کمين گروهک تکفيري در حادثه تروريستي تاسوکي نجات يافت. شهيد محسن خزايي🌷 پس از موفقيت در باشگاه خبرنگاران جوان زاهدان به عنوان مدير خبر🎤 گیلان معرفي شد و پس از فعاليت هاي تخصصي و حرفه اي خبر، عشق دفاع از حرم او را به #سوريه کشاند❤️
شهید خزایی در سوريه بعد از هر گزارش خبري خود، در بين رزمندگان مقاومت مداحي اهل بيت مي کرد.💔
سردار عرصه رسانه
شهید مدافع حرم
#شهید_محسن_خزایی🌷
🌹🍃🌹🍃
@abbass_kardani
🔰نیمی فدای وطن و نیمی هم فدای حرم شد
💢همسر شهید محمدرضا ابراهیمی:
«محمدرضا ۳۰ سال در #سپاه خدمت كرد و بعد از بازنشستگي در جهاد مشغول به كار شد. اما بعد از جنگ هم آرام و قرار نداشت. عاشق شهادت🌷 بود و دلتنگ رفقاي شهيدش ميشد. هميشه ميگفت چرا من شهيد نشدم. خوشا به حال رفقايم كه شهيد شدند😢
💢ميگفت اي كاش #باب_شهادت باز شود و من هم به آرزويم برسم. من به ايشان ميگفتم شما هر روز يك بار شهيد ميشويد. چون محمدرضا خيلي درد ميكشيد😣 اما ايشان راضي نميشد و ميگفت آنها كه شهيد شدند معامله را بردند.
💢همه اينها گذشت تا اينكه بحث #سوريه و دفاع از حريم اهل بيت پيش آمد. از همان آغاز جنگ زمزمه رفتن و دفاع از حرم را مطرح كرد 💥اما به خاطر جانبازي از اعزامش جلوگيري ميكردند تا اينكه اواخر شهريورماه ۱۳۹۴ بعد از كلي پيگيري و #اصرار عازم دفاع از حرم شد. نيمي از جسمش فداي وطن و نيم ديگر فداي حرم شد.»
#شهید_محمدرضا_ابراهیمی
🌹🍃🌹🍃
@abbass_kardani
🍃عطرنسیم سحر ، آرام در اتاق رقص میکند و جلوه بخش لبخند همیشگی ات میشود . مانند هرروز با قامت چهارشانه ، لابلای لباس ایثار سیر می کنی ؛ گشتی در محوطه ی #عشق میزنی و پا در مسیر #پرواز می گذاری .
.
🍃قاب عکست میهمان خانه ها شده . تویی که تکامل سیر نجابت بودی . تویی که #حیا را هنوز هم لابلای قاب چشمانت پنهان کرده ای .
تورا یادمان هست . تویی که مبتلا به درمان بودی و میان تلخند های خشک زمینیان ، تبسمت آراسته به رنگ #صلوات بود .
.
🍃از چه بگویم ؟ شاید از بی قراری قلم در تکاپوی وصفت . می گویم از روزی که طلوعت رنگ به آسمان بخشید ، تا شبانگهی که با غروبت ، مأمن روحمان شدی .
.
🍃می نویسم از دل عاشقت که در تب و تاب #سوریه میتپید . می نویسم از چشم های بخشنده ات ، که در آخر سهم یک جهان شد .
می نویسم از #دلتنگی . دلتنگی دنیایی ، که لحظه لحظه وجودت را بر تن خود حک کرده و هر روز به خاطراتت رنگی دوباره می بخشد .
.
🍃گاهی ، خاطره ای ، لای خم کوچه ، پشت همین در ، میان پنجره هایی که از انتظار دیدنت ، #سالخورده و شکننده شده اند .
.
🍃می نویسم و اینهمه را ، قلم با خون دل نقش می کند ؛اما به هر حال ما هنوز هم یادمان هست ؛ توهم یادت باشد ... .
✍️نویسنده: #مبرا_پورحسن
🕊به مناسبت سالروز شهادت #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔻دوست شهید:
💢یک بار موتورش🏍 را دزدیدند. ملامتش کردم که آخر مرد حسابی، چرا یک #قفل درست و درمان نمی بندی به بدنه این زبان بسته⁉️ می گفت: #بیخیال!
💢صبح ها که می خواست سر کار برود، با جثه لاغرش، موتور🏍 به آن سنگینی را #هل میداد و می برد تا سر خیابان. که نکند صدای روشن شدن موتور، #همسایگان را از خواب بیدار کند📛
💢 #دو_سال همسایه بودیم🏘به آداب همسایگی کاملا مسلط بود! همه چیز را #رعایت می کرد. از تفکیک زباله های تر و خشک گرفته، تا سر وقت⏱ زباله ها را به دم در آوردن و #تحویل نیروهای شهرداری دادن.
💢آدم ها را باید از #سبک زندگی شان شناخت. اعتقادم این است حامد قبل از عزیمت به #سوریه و دفاع از حرم عقیله بنی هاشم، خاص بود👌 و خاص زیست و برای #شهادت، انتخاب شد✅
#شهید_حامد_کوچک_زاده
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@abbass_kardani
🔹رضا پس از بازگشت به #سوریه هم به دلیل استعداد و توانایی خارقالعادهاش👌 در #اطلاعات و شناسایی و تجزیه و تحلیل و بعنوان #مشاور_عملیاتی فرماندهی انتخاب شد✅
🔸و پس از دوسال سختی و تحمل درد💔 و رنج فراوان، پس از دوسال رشادت سرانجام در27مهرماه سال94 مصادف با پنجم #محرم توسط عناصر اسرائیلی در عملیات آزادسازی #حلب بشهادت🌷 رسید.
🔹خودروی🚙 شهید مورد اصابت دو موشک کورنت💥 اسراییلی قرار گرفت و همانطوری که میخواست به دیدار معبود شتافت .پیکری که چون #اباعبدالله سر در بدن نداشت😔 و چون علمدارش #دست_وپا در بدن نداشت و پیکرش در آتش سوخت😭 و چون مادرش زهرا در گمنامی رفت و به اندازه همان قنداق کودکیاش از این دنیا رفت.
♥️امام زمان !
ما افتخار میکنیم که #اسراییل از یک سرباز ساده و دست خالی شما آنقدر #میترسد😰 که دو موشک به آن گرانی زرهی را صرف یک آدم می کند هرچند برای وجود گرانبهای این بچه #همه_دنیا هم کم است
#شهید_محمدرضا_خاوری
#شهید_مدافع_حرم(افغانستانی)
🌹🍃🌹🍃
@abbass_kardani
🥀🏴🕊🌹🕊🏴🥀
#شهدا
#امام_حسین_ع
#شهید_والامقام
#مجید_قربانخانی
تا پیش از سفر #کربلا خیلی پسر شری بود ، همیشه #چاقو در جیبش بود ، #خالکوبی هم داشت.
وقتی از سفر #کربلا برگشت #مادرش ازش پرسیده بود چه چیزی از #امام_حسین_ع خواستی؟!
#مجید گفته بود یه نگاه به گنبد #امام_حسین_ع کردم و یه نگاه به #گنبد #حضرت_عباس_ع انداختم و گفتم آدمم کنید .
سه چهار ماه قبل رفتن به #سوریه به کلی #متحول شد ، بعد از اون همیشه در حال #دعا و #گریه بود. ن#مازهایش را اول وقت می خواند .
خودش #همیشه می گفت نمی دانم چه اتفاقی برایم افتاده که دوست دارم همیشه #دعا بخوانم و #گریه کنم و در حال #عبادت باشم.
💠یادشهداکمتر از شهادت نیست💠
💠💠@abbass_kardani💠💠
🍃به یاد آن روزی، که لابلای هوای گرگ و میش صبح، میان مزه شیرین هوای #پاییز، سیمای عاشقانه ات تا ابد بر لوح بهشتیان نقش بست.
🍃بابک نوری، شهیدی که معروف شده بود به #خوشتیپ_آسمانی، مانند نام خانوادگی اش، #نورانیت چهره اش زبانزد بود...
🍃شاید آن #اشک های شاعرانه برای مولای شهیدش، هرکدام همچو منشور، پرتویی از رنگین کمان را بر چهره اش نقش میبستند.
🍃پرستوی عاشقی که سرزمین های #غرب، با آغوش باز پذیرای اقامتش بودند، اما بلیط در دستانش، گذر #عاشقانه و یکطرفه ای بود به #سوریه. زمین، نردبان صعودش بود و آسمان، دل مشغولی اندیشه اش.
🍃شرط گزینش آزمون سبکبالان، زیبایی رخساره #دل است. غافل از آنکه هم ظاهر و هم باطن تو، هردو مملو از زیبایی حضور #آفریدگار بود. تو مجوز پرواز گرفتی و ما نیز که مفتخر بودیم به سیمای مزین، با قلب #تاریکمان دوباره جاماندیم و #جاماندیم و جاماندیم...
✍نویسنده : #مبرا_پورحسن
🌺به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید #بابک_نوری
📅تاریخ تولد : ۲۱ مهر ۱۳۷۱
📅تاریخ شهادت : ۲۷ آبان ۱۳۹۶
🥀مزار شهید : رشت
🕊محل شهادت :بوکمال سوریه
🕊از_شهدا_بیاموزیم ❣❣❣❣❣
💠💠@abbass_kardani💠💠
🕊 بعضی شهدا خاص شدند 🕊
#کرامت_شهید این است که بعد از عملیات پیکر ایشان به مدت ۴ ماه زیر آفتاب #سوریه و در منطقه تحت تصرف داعش بوده که آنها سید علی را ندیده بودند.
وقتی مفقودی سید علی را شنیدیم فقط به حضرت زهرا علیها السلام 🌹 و حضرت زینب علیها السلام 🌹 توسل کردیم - ۱۱ بار دیگر هم نذر کردیم از آش بگیر تا گوسفند و ... 😇
سید علی را #حضرت_زهرا سلام الله علیها به ما برگرداند .
سید علی ۲ سال بود میخواست برود اما پدر و مادر رضایت نمیدادند اما آخر رضایت را گرفت و رفت .
وقتی سید علی را در معراج شهدا در #مشهد آوردند تمام پیکرش #سالم بود ✅ فقط پوست صورتش کمی چروک شده بود، یک تیر به پایش و یک تیر به سینه اش خورده بود.
🌸راویت برادر شهید حسینی🌸
یادشهدا کمترازشهادت نیست
ســــــــــــلام دوستان عزیزشهدایی
عاقبت تون ختم بخیروشهادت بشه
👇👇👇👇👇
🌸🌸@abbass_kardani🌸🌸
ســـــــــلام خدمت اعضای محترم
مـــــــــهمان عزیزامشب ما👇👇
سیدعلی حسینی هستند
🕊 بعضی شهدا خاص شدند 🕊
#کرامت_شهید این است که بعد از عملیات پیکر ایشان به مدت ۴ ماه زیر آفتاب #سوریه و در منطقه تحت تصرف داعش بوده که آنها سید علی را ندیده بودند.
وقتی مفقودی سید علی را شنیدیم فقط به حضرت زهرا علیها السلام 🌹 و حضرت زینب علیها السلام 🌹 توسل کردیم - ۱۱ بار دیگر هم نذر کردیم از آش بگیر تا گوسفند و ... 😇
سید علی را #حضرت_زهرا سلام الله علیها به ما برگرداند .
سید علی ۲ سال بود میخواست برود اما پدر و مادر رضایت نمیدادند اما آخر رضایت را گرفت و رفت .
وقتی سید علی را در معراج شهدا در #مشهد آوردند تمام پیکرش #سالم بود ✅ فقط پوست صورتش کمی چروک شده بود، یک تیر به پایش و یک تیر به سینه اش خورده بود.
راویت برادر 🌹 شهید حسینی
یاد شهدا کمتر از شهادت نیست
شادی روح امام و همه ی شهدای
عزیز خاصه مهمان امشب مون
14دسته گل صلوات هدیه کنیم
خدایاازعمرم بگیربرعمر رهبرم بیفزا
❅﷽❅
•فڪ ڪن برے #سوریہ......✨
•بہ همہ بگے فردا میرمـ
پیش بے بے......😍
•برے تو صحن..🏃
•پرچم یا عباس...🚩
•سربند •{ڪلنا عباسڪ یا زینب}•...🥀
•برے تو حرمـ🕌
رو بہ روے ضریح..😭
•بگے خانوم اجازه میدین
برم دفاع ڪنم از حرمتون......⚔
•بعد....↩️
●یہ پلاڪ...🙃
●یہ لباس بسیجے ....😎
●یہ ڪلاشینڪف...👻
●یہ ڪلت... 🔫
●یہ گلولہ ..💢
●یہ بیابون....🏜
●بیابون نہ بهشتـ.....🌸🍃
●پشتتـ يہ گنبد...........🕌
●انگار خانم داره نگاتـ میڪنہ......😍
●خانوم نگات میڪنہ........😊
●حس میڪنے ڪنارتہ...🍃
●بهت افتخار میڪنہ
بهت لبخند میزنہ...😌
●یہ نگاه به پشتـ سرتـ
بہ پرچم یا عباس میندازے🙃🚩
●میگے اربابـ
تا اسم شما رو گنبد هستـ....🦋
● مگه ڪسے میتونہ💢
بہ حرم چپ نگاه ڪنہ....😡❌
●خم شے بند پوتینتو
سفت میڪنے.... 👟
●سربندتو سفتـ میڪنے...🙃
●ڪلاشتو سفتـ میچسبے...😏
●ڪلاشتو میگیرے میگے یا عباس.....✊🏻
●بعد از اینکه چندتا داعشے
حرومے رو به هلاڪت رسوندے😤
●ببینے یہ ضربه خورده بہ قلبتـ....🙃💔
●قلبت شروع میڪنہ بہ سوختن.....🔥
●از خون دستت میفهمے
مجروح شدے....🙂
●میگے بے بے ببخشید شرمندم......😔
●دیگه توان ندارم......😭
●دوستاتـ جمع شن دورتـ
نفساتـ بہ شمارش میوفتہ😭💔
●چشمات تار ميبینہ......😞
●بے بے بیاد بالا سرتـ برا شفاعتـ...😭
خون زیادے ازتـ رفتہ....... .💔
●دوستاتـ پاهاتو بلند ڪنن
تا خون بہ مغزتـ برسہ...
●اما ميگے:
پاهامو بذارین
زمین سرمو بلند ڪنین...🙂
●بے بے اومده میخوام
بهش سلام بدم💔 :)
●چند دقیقه بعد چشماتو ببندے....😌
●چند روز بعد بہ خانوادتـ
خبر بدن شهید شدے🙂🖤 :)
عجبرویایے :)💔
با_شهداء
شهیدانہ
مدافع_حرم
کرامات_شهداء
خاطره_هفتاد_هزار_تومان
شهید_والامقام
علی_عابدینی
چند روزی بود که با وضعیت مالی بدی دست و پنجه نرم می کردیم ...
هزینه خورد و خوراک خودم و بچه هام به کنار ، بدهکاری هام به مردم هم آزارم می داد...
چند وقتی می شد لنگ #هفتادهزار_تومن پول بودم . خجالت هم می کشیدم به کسی بگم و از مردم کمک بخوام ، ترجیح می دادیم صورتمون رو با سیلی سرخ نگه داریم .
منتظر بودم فرجی بشه و خدا بهمون کمک کنه.
یک روز که داشتم کار های خونه رو می رسیدم دیدم یکی در خونه رو می زنه ، چادرم رو سرم کردم و درب خونه رو باز کردم . دیدم #شهید_علی_عابدینی پشت در بود . چند مدتی بود که از #سوریه برگشته بود. سلام کرد و از وضعیت زندگیمون ازم سوال پرسید، بعدش یه بسته پول رو به عنوان کمک با اصرار زیاد بهم داد و رفت...
از خدا خیلی ممنون بودم. رفتم بالا و سریع بسته پول رو باز کردم. پول ها رو شمردم و با کمال ناباوری دیدم پول ها دقیقا #هفتادهزار_تومن بود . این درحالی بود که من به هیچ کس نگفته بودم نیاز به این مقدار پول دارم...
💢@abbass_kardani💢
ســـــــــــلام خدمت اعضای محترم
مــــــــــهمان عزیز امشب ما 👇👇👇
کرامات_شهداء
خاطره_هفتاد_هزار_تومان
شهید_والامقام
علی_عابدینی
چند روزی بود که با وضعیت مالی بدی دست و پنجه نرم می کردیم ...
هزینه خورد و خوراک خودم و بچه هام به کنار ، بدهکاری هام به مردم هم آزارم می داد...
چند وقتی می شد لنگ #هفتادهزار_تومن پول بودم . خجالت هم می کشیدم به کسی بگم و از مردم کمک بخوام ، ترجیح می دادیم صورتمون رو با سیلی سرخ نگه داریم .
منتظر بودم فرجی بشه و خدا بهمون کمک کنه.
یک روز که داشتم کار های خونه رو می رسیدم دیدم یکی در خونه رو می زنه ، چادرم رو سرم کردم و درب خونه رو باز کردم . دیدم #شهید_علی_عابدینی پشت در بود . چند مدتی بود که از #سوریه برگشته بود. سلام کرد و از وضعیت زندگیمون ازم سوال پرسید، بعدش یه بسته پول رو به عنوان کمک با اصرار زیاد بهم داد و رفت...
از خدا خیلی ممنون بودم. رفتم بالا و سریع بسته پول رو باز کردم. پول ها رو شمردم و با کمال ناباوری دیدم پول ها دقیقا #هفتادهزار_تومن بود . این درحالی بود که من به هیچ کس نگفته بودم نیاز به این مقدار پول دارم...
یاد شهدا کمتر از شهادت نیست
شادی روح امام و همه ی شهدای
عزیز خاصه مهمان امشب مون
14دسته گل صلوات هدیه کنیم
خدایاازعمرم بگیربرعمر رهبرم بیفزا
28.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞🔴🧨 دوست عزیزی که کشف #حجاب کرده ای!
▪️بدجوری سرت کلاه رفته!
🔺 #سوریه سازی #ایران!
✅ این پیام مهم شیخ قمی را گوش بده ومنتشرکن!
🔴 متدینین و کشف حجابها بگوش باشید!
📢📣سخنرانی جدید شیخ قمی
#بشنویم
🕊🕊@abbass_kardani🕊🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
🕊کرامات_شهداء
🕊خاطره_هفتاد_هزار_تومان
🕊شهید_والامقام
🕊علی_عابدینی
چند روزی بود که با وضعیت مالی بدی دست و پنجه نرم می کردیم ...
هزینه خورد و خوراک خودم و بچه هام به کنار ، بدهکاری هام به مردم هم آزارم می داد...
چند وقتی می شد لنگ #هفتادهزار_تومن پول بودم . خجالت هم می کشیدم به کسی بگم و از مردم کمک بخوام ، ترجیح می دادیم صورتمون رو با سیلی سرخ نگه داریم .
منتظر بودم فرجی بشه و خدا بهمون کمک کنه.
یک روز که داشتم کار های خونه رو می رسیدم دیدم یکی در خونه رو می زنه ، چادرم رو سرم کردم و درب خونه رو باز کردم . دیدم #شهید_علی_عابدینی پشت در بود . چند مدتی بود که از #سوریه برگشته بود. سلام کرد و از وضعیت زندگیمون ازم سوال پرسید، بعدش یه بسته پول رو به عنوان کمک با اصرار زیاد بهم داد و رفت...
از خدا خیلی ممنون بودم. رفتم بالا و سریع بسته پول رو باز کردم. پول ها رو شمردم و با کمال ناباوری دیدم پول ها دقیقا #هفتادهزار_تومن بود . این درحالی بود که من به هیچ کس نگفته بودم نیاز به این مقدار پول دارم...
یادشهداکمترازشهادت نیست
🕊🕊@abbass_kardani🕊🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
ســــــــلام خدمت اعضای محترم
مـــــــــهمان عزیز امشب ما 👇👇
شــــــــــــهید علی عابدینی هستند
کرامات_شهداء
خاطره_هفتاد_هزار_تومان
شهید_والامقام
علی_عابدینی
چند روزی بود که با وضعیت مالی بدی دست و پنجه نرم می کردیم ...
هزینه خورد و خوراک خودم و بچه هام به کنار ، بدهکاری هام به مردم هم آزارم می داد...
چند وقتی می شد لنگ #هفتادهزار_تومن پول بودم . خجالت هم می کشیدم به کسی بگم و از مردم کمک بخوام ، ترجیح می دادیم صورتمون رو با سیلی سرخ نگه داریم .
منتظر بودم فرجی بشه و خدا بهمون کمک کنه.
یک روز که داشتم کار های خونه رو می رسیدم دیدم یکی در خونه رو می زنه ، چادرم رو سرم کردم و درب خونه رو باز کردم . دیدم #شهید_علی_عابدینی پشت در بود . چند مدتی بود که از #سوریه برگشته بود. سلام کرد و از وضعیت زندگیمون ازم سوال پرسید، بعدش یه بسته پول رو به عنوان کمک با اصرار زیاد بهم داد و رفت...
از خدا خیلی ممنون بودم. رفتم بالا و سریع بسته پول رو باز کردم. پول ها رو شمردم و با کمال ناباوری دیدم پول ها دقیقا #هفتادهزار_تومن بود . این درحالی بود که من به هیچ کس نگفته بودم نیاز به این مقدار پول دارم...
یاد شهدا کمتر از شهادت نیست
شادی روح امام و همه ی شهدای
عزیز خاصه مهمان امشب مون
14دسته گل صلوات هدیه کنیم
خدایاازعمرم بگیربرعمر رهبرم بیفزا
کوتاهترین دعا برا بزرگترین آرزو
اللهم عــــــــجل لولیک الفرج
الـــتماس دعای فــــرج آقا جانم